همین نوشتن از تنهایی و دوری و شکستخوردگی در عشق و دیالوگها و مونولوگهای تاریخمصرفدار عاشقانه و احساسات رمانتیک اغراق شده... همینها آفت ترانهی امروزمان هستند و البته که نگارندگان هم گاهی در ورطهشان افتادهاند و اصولاً وقتی مخاطب از ما جز این انتظاری ندارد، گاهی خود را مجبور میبینیم که خوراک بدهیم به مخاطبمان. اما ای کاش مدتی هم پنجرههای جدیدتری بگشاییم روی روابطمان و خودمان و مخاطبمان را با هم از این ذلتی که درگیرش هستیم نجات دهیم.
نگو دکتر نگو ...... شکست در عشق ؟ دوری و تنهایی ؟...... شما که خودتون خدای این قبیل روایت های حسرت بار هستید دکتر جون !!! بعد بنده خدا دیده خودش استاده گفته نگارندگان هم گاهی دقت کنید فقط گاهی به این ورطه اقتاده اند !!!!!!
همین نوشتن از تنهایی و دوری و شکستخوردگی در عشق و دیالوگها و مونولوگهای تاریخمصرفدار عاشقانه و احساسات رمانتیک اغراق شده... همینها آفت ترانهی امروزمان هستند و البته که نگارندگان هم گاهی در ورطهشان افتادهاند و اصولاً وقتی مخاطب از ما جز این انتظاری ندارد، گاهی خود را مجبور میبینیم که خوراک بدهیم به مخاطبمان. اما ای کاش مدتی هم پنجرههای جدیدتری بگشاییم روی روابطمان و خودمان و مخاطبمان را با هم از این ذلتی که درگیرش هستیم نجات دهیم.
نگو دکتر نگو ...... شکست در عشق ؟ دوری و تنهایی ؟...... شما که خودتون خدای این قبیل روایت های حسرت بار هستید دکتر جون !!! بعد بنده خدا دیده خودش استاده گفته نگارندگان هم گاهی دقت کنید فقط گاهی به این ورطه اقتاده اند !!!!!!
باشه دکتر جون شما فقط گاهی