پرنده جون رازقی پرهاتو وا کن برو ، کسی تورو دوست نداره ، هیچکس نمیخواد عشقتو؛ یکی دوروز که بگذره زمستون از راه که بیاد دوست داره آزادت کنه پرای رنگیت و میخواد؛ فکر میکنی بهار میاد آخه شنیدی اسمشو ، تو شهر قصه اش نبودی؛ ندیدی سرنوشتشو؛ برای من برای تو تموم فصل ها پاییزه ، از آسمون چشممون بارون غربت میریزه
پرنده جون رازقی پرهاتو وا کن برو ، کسی تورو دوست نداره ، هیچکس نمیخواد عشقتو؛ یکی دوروز که بگذره زمستون از راه که بیاد دوست داره آزادت کنه پرای رنگیت و میخواد؛ فکر میکنی بهار میاد آخه شنیدی اسمشو ، تو شهر قصه اش نبودی؛ ندیدی سرنوشتشو؛ برای من برای تو تموم فصل ها پاییزه ، از آسمون چشممون بارون غربت میریزه