چقدر ساده و با فرافکنی آقای سراج و برخی دوستان سعی دارن خودشونو تبرئه کنن و بگن کاری که انجام دادن فقط و فقط یه نقد ادبی بوده!!!! ایشون تو اون برنامه، گفتن بعضی از شعرهای موسیقی پاپ از صحبت های مهاوره ای هم کمتره و بعد قطعه کجایی و مشخصا با تمسخر و استهزا "عزیزم کجایی، دقیقا کجایی" رو مثال زدند. رفتاری به دور از ادب و احترام که حداقل عذرخواهی از محسن چاوشی و مخاطبینش رو می طلبه.
فقط در پاسخ آقای سراح و ... چند جمله رو از مرسده مقیمی در نقد ادبی قطعه کجایی قرار می دهم:
"برایشان سوال شده که «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» یعنی چه؟ این سوال را پرسیدهاند و از سر تواضع گفتهاند خودشان متوجه نشدهاند. البته ایشان گفتهاند که عبارت «بیا روتو رو کن» را هم متوجه نشدهاند که حقیقتا این یکی را من حتی از عوام کوچه و بازار هم نشنیدهام که معنایش را متوجه نشده باشند دیگر شاعر بنامی چون آقای بیابانکی که جای خود؛ با این وجود به اختصار جهت رفع ابهام احتمالی اشارهای هم به آن خواهم کرد؛ اما در مورد جمله معروف «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» که سبب شده بسیاری چاوشی را به سخره بگیرند که اصلا نفهمیده چه گفته و فقط خواسته چیزی بگوید! فارغ از اینکه استهزای یک انسان در هر جایگاهی یکی از مذمت شدهترین کارها در قرآن است باید بگویم ادراک این جمله نیاز به کمی دانش ادبی دارد که از آنجا که گمان میکنم حتما یک شاعر به اصول ابتدایی ادبیات آگاه است با عذرخواهی پیشاپیش جسارتا آقای بیابانکی را مخاطب قرار میدهم آن هم به سبب اظهاراتشان که همچنان به نظرم غریب میآید!
در ادبیات شیرین پارسی که به قطع و یقین اگر عوام با آن بیگانه باشند اهل شعر و شاعری و در کل هنرمندان دست به قلم را با آن بیگانگی نیست؛ آرایههای ادبی گوناگونی برای پیرایه کردن متون ادبی به نثر یا نظم وجود دارد که یکی از آنها «مجاز» است. آرایهای که تحصیلات دانشگاهی هم نمیخواهد و هرکسی در دوران متوسطه و پیش از اخذ مدرک دیپلم با آن آشنا میشود. همانطور که از نام این آرایه ادبی پیداست کلمهای در متن نثر یا نظم به جای چیز دیگر قرار میگیرد و بر معنای آن دلالت میکند. حال وقتی ترانهسرا میگوید: «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» کلمه «رگ» مجاز از «خون» است که طبعا برای پیرایه ادبی از این آرایه استفاده شده است. وقتی ترانهسرا میخواهد رگش را در خون معشوق بریزد یعنی در واقع کلمه رگ که محل و ظرف خون است را به مجاز به جای خون استفاده کرده و مفهوم پر واضح و مبرهن است که عاشق میخواهد خون خودش را نیز به پای معشوق بریزید. از آنجا که رگ ظرف خون است به این مجاز، مجاز محلی گفته میشود و اتفاقا محسن چاوشی که انگار هرکاری بکند به مذاق عدهای خوش نمیآید اولین کسی نیست که از این آرایه استفاده کرده؛ برای مثال در گلشن راز آمده: «چو آشامیدم این پیمانه را پاک/ درافتادم ز مستی بر سر خاک» که اینجا شاعر پیمانه را به مجاز از شراب داخل پیمانه به کار برده و بدیهی است که پیمانه را نمیتوان آشامید. یا در ادبیات محاوره شاید بارها شنیده باشید که مادری خطاب به فرزندش میگوید: «بشقابتو تموم کن بعد برو بستنی بخور» که باز بشقاب مجاز محلی از غذای درون آن است چرا که بشقاب را نمیتوان خورد.
با این توضیحات که به گمانم کاملا روشن است هیچ اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده به هنگام ریختن رگ در خون؛ آن هم تا این اندازه که خاطر اهالی شعر و شاعری را تا این حد مغشوش و مکدر سازد. علاوه بر آن در مصرع مذکور آرایه مجاز دوبار تکرار شده یعنی ترانهسرا علاوه بر اینکه از رگ به مجاز از خون استفاده کرده از خون نیز به مجاز از مایع زیست آدمی استفاده کرده است بنابراین ترانهسرا میخواهد تمام زندگی و مایع حیاتش را به مایع حیات معشوقه هدیه کند و در زیستن او ادامه یابد. حالا تا کی بناست محسن چاوشی برای چنین تعبیر شاعرانهای جواب پس دهد و مورد استهزا قرار گیرد را نمیدانم!
اما در مورد «بیا روتو رو کن» که هنوز متوجه نمیشوم دقیقا چه چیزی مانع از درک آن توسط شنونده میشود آرایه بسیار ساده «جناس» به کار رفته که در اینجا چون دو کلمه دقیقا مشابه یک دیگرند با دو معنای مختلف «جناس تام» است. «رو»ی اول به معنا صورت و «رو»ی دوم به معنا نشان دادن.
نمیدانم قسمت دیگری در این ترانه وجود دارد که برای اهل شعر و ادب جای سوال باشد یا نه ولی خط به خطش قابل معناست و هیچ چیز ناواضحی وجود ندارد."
لطفا عذرخواهی کنید!!!
پاسخ هر پرسشی که در انتقاد به محسن چاوشی بیان شده بارها و بارها به روش های مختلف داده شده.
لطفا سکوت کنید....
چقدر ساده و با فرافکنی آقای سراج و برخی دوستان سعی دارن خودشونو تبرئه کنن و بگن کاری که انجام دادن فقط و فقط یه نقد ادبی بوده!!!! ایشون تو اون برنامه، گفتن بعضی از شعرهای موسیقی پاپ از صحبت های مهاوره ای هم کمتره و بعد قطعه کجایی و مشخصا با تمسخر و استهزا "عزیزم کجایی، دقیقا کجایی" رو مثال زدند. رفتاری به دور از ادب و احترام که حداقل عذرخواهی از محسن چاوشی و مخاطبینش رو می طلبه.
فقط در پاسخ آقای سراح و ... چند جمله رو از مرسده مقیمی در نقد ادبی قطعه کجایی قرار می دهم:
"برایشان سوال شده که «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» یعنی چه؟ این سوال را پرسیدهاند و از سر تواضع گفتهاند خودشان متوجه نشدهاند. البته ایشان گفتهاند که عبارت «بیا روتو رو کن» را هم متوجه نشدهاند که حقیقتا این یکی را من حتی از عوام کوچه و بازار هم نشنیدهام که معنایش را متوجه نشده باشند دیگر شاعر بنامی چون آقای بیابانکی که جای خود؛ با این وجود به اختصار جهت رفع ابهام احتمالی اشارهای هم به آن خواهم کرد؛ اما در مورد جمله معروف «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» که سبب شده بسیاری چاوشی را به سخره بگیرند که اصلا نفهمیده چه گفته و فقط خواسته چیزی بگوید! فارغ از اینکه استهزای یک انسان در هر جایگاهی یکی از مذمت شدهترین کارها در قرآن است باید بگویم ادراک این جمله نیاز به کمی دانش ادبی دارد که از آنجا که گمان میکنم حتما یک شاعر به اصول ابتدایی ادبیات آگاه است با عذرخواهی پیشاپیش جسارتا آقای بیابانکی را مخاطب قرار میدهم آن هم به سبب اظهاراتشان که همچنان به نظرم غریب میآید!
در ادبیات شیرین پارسی که به قطع و یقین اگر عوام با آن بیگانه باشند اهل شعر و شاعری و در کل هنرمندان دست به قلم را با آن بیگانگی نیست؛ آرایههای ادبی گوناگونی برای پیرایه کردن متون ادبی به نثر یا نظم وجود دارد که یکی از آنها «مجاز» است. آرایهای که تحصیلات دانشگاهی هم نمیخواهد و هرکسی در دوران متوسطه و پیش از اخذ مدرک دیپلم با آن آشنا میشود. همانطور که از نام این آرایه ادبی پیداست کلمهای در متن نثر یا نظم به جای چیز دیگر قرار میگیرد و بر معنای آن دلالت میکند. حال وقتی ترانهسرا میگوید: «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» کلمه «رگ» مجاز از «خون» است که طبعا برای پیرایه ادبی از این آرایه استفاده شده است. وقتی ترانهسرا میخواهد رگش را در خون معشوق بریزد یعنی در واقع کلمه رگ که محل و ظرف خون است را به مجاز به جای خون استفاده کرده و مفهوم پر واضح و مبرهن است که عاشق میخواهد خون خودش را نیز به پای معشوق بریزید. از آنجا که رگ ظرف خون است به این مجاز، مجاز محلی گفته میشود و اتفاقا محسن چاوشی که انگار هرکاری بکند به مذاق عدهای خوش نمیآید اولین کسی نیست که از این آرایه استفاده کرده؛ برای مثال در گلشن راز آمده: «چو آشامیدم این پیمانه را پاک/ درافتادم ز مستی بر سر خاک» که اینجا شاعر پیمانه را به مجاز از شراب داخل پیمانه به کار برده و بدیهی است که پیمانه را نمیتوان آشامید. یا در ادبیات محاوره شاید بارها شنیده باشید که مادری خطاب به فرزندش میگوید: «بشقابتو تموم کن بعد برو بستنی بخور» که باز بشقاب مجاز محلی از غذای درون آن است چرا که بشقاب را نمیتوان خورد.
با این توضیحات که به گمانم کاملا روشن است هیچ اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده به هنگام ریختن رگ در خون؛ آن هم تا این اندازه که خاطر اهالی شعر و شاعری را تا این حد مغشوش و مکدر سازد. علاوه بر آن در مصرع مذکور آرایه مجاز دوبار تکرار شده یعنی ترانهسرا علاوه بر اینکه از رگ به مجاز از خون استفاده کرده از خون نیز به مجاز از مایع زیست آدمی استفاده کرده است بنابراین ترانهسرا میخواهد تمام زندگی و مایع حیاتش را به مایع حیات معشوقه هدیه کند و در زیستن او ادامه یابد. حالا تا کی بناست محسن چاوشی برای چنین تعبیر شاعرانهای جواب پس دهد و مورد استهزا قرار گیرد را نمیدانم!
اما در مورد «بیا روتو رو کن» که هنوز متوجه نمیشوم دقیقا چه چیزی مانع از درک آن توسط شنونده میشود آرایه بسیار ساده «جناس» به کار رفته که در اینجا چون دو کلمه دقیقا مشابه یک دیگرند با دو معنای مختلف «جناس تام» است. «رو»ی اول به معنا صورت و «رو»ی دوم به معنا نشان دادن.
نمیدانم قسمت دیگری در این ترانه وجود دارد که برای اهل شعر و ادب جای سوال باشد یا نه ولی خط به خطش قابل معناست و هیچ چیز ناواضحی وجود ندارد."
لطفا عذرخواهی کنید!!!
پاسخ هر پرسشی که در انتقاد به محسن چاوشی بیان شده بارها و بارها به روش های مختلف داده شده.
لطفا سکوت کنید....