عجب شعری عجب فنّ بیانی
که الفاظش بُوَد پر از معانی
به غیر از آب چیزی من ندیدم
به این صافی و پاکی و روانی
تو را در خاک می جویند اینان
از آن روزی که گشتی آسمانی
به عشق واقعی تا دست یابی
پلی شد عشق ایّام جوانی
به تهران شد به نامت بچّه تبریز
خیابانی برای قدردانی
خداداده ست طبعی که تو داری
کشیده روی ذوقت پرنیانی
اگر که شاعرت زاییده مادر
نیازی نیست آرایه بخوانی
به لطف سایه ی سیمرغ رحمت
بجوشد در مزارت شادمانی
شدی چیره به مرگت #شهریارا
که شاعر هستی و از زنده گانی
محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
آدرس پست الکترونیکی معتبر. تمامی پیامهای سایت به این نشانی ارسال خواهند شد. این آدرس در دسترس عموم قرار نخواهد گرفت و فقط در صورت تمایل شما، از آن برای دریافت کلمه عبور جدید یا برخی اخبار و اطلاعیهها استفاده میشود.
Enter your e-mail address or username.
Enter the password that accompanies your e-mail.
عجب شعری عجب فنّ بیانی
که الفاظش بُوَد پر از معانی
به غیر از آب چیزی من ندیدم
به این صافی و پاکی و روانی
تو را در خاک می جویند اینان
از آن روزی که گشتی آسمانی
به عشق واقعی تا دست یابی
پلی شد عشق ایّام جوانی
به تهران شد به نامت بچّه تبریز
خیابانی برای قدردانی
خداداده ست طبعی که تو داری
کشیده روی ذوقت پرنیانی
اگر که شاعرت زاییده مادر
نیازی نیست آرایه بخوانی
به لطف سایه ی سیمرغ رحمت
بجوشد در مزارت شادمانی
شدی چیره به مرگت #شهریارا
که شاعر هستی و از زنده گانی