موسيقي ما- محسن ظهوري: سهيل نفيسي، متولد 1346 در تهران، سه سالي است كه با انتشار تنها آلبومش «ريرا» بسيار مورد توجه قرار گرفته است. يكي از مهم ترين نكات در كارهاي اين موزيسين جوان، استفاده او از شعر نو بهعنوان ترانه است. نفيسي اشعار نوي نيما، شاملو، اخوان ثالث، م. آزاد و ديگران را به راحتي در موسيقي خود اوزان ميكند و با صدا و لحن خاص اش ،حس و حال اين اشعار را به مخاطب منتقل ميكند. استفاده از شعر نو در ترانهسرايي براي سهيل نفيسي آنقدر جدي است كه او بهندرت دست به انتخاب از اشعار كلاسيك فارسي ميزند. البته به گفته خودش روي بعضي از اشعار حافظ هم آوازهايي گذاشته كه در آلبومي جداگانه عرضه ميكند، اما بيشترين علاقه او به شعر نوي فارسي است و به گفته او شيفتگياش به اين نوع شعر باعث شده تا بيش تر به سمت آن گرايش پيدا كند. از نفيسي براي گفت و گو وقت ميخواهيم و او كه درست مثل صدايش بسيار گرم و صميمي است ميپذيرد.
استفاده شما از شعر نوي فارسي بسيار قابلتوجه است. اشعار نو در كارهاي شما بهنحوي به كار ميرود كه با اوزان موسيقايي به خوبي چفت ميشود و مصنوعي جلوه نميكند. اين كار را به چهصورت انجام ميدهيد؟
- واقعيت اين است كه من هيچ دليل منطقي يا تكنيك خاصي براي اين كار ندارم. اين قضيه آن قدر براي من دلي اتفاق افتاده كه توضيحي در اين باب ندارم. بخشي از اين موضوع برميگردد به شيفتگي من به شعر معاصر، كه توانستهام تا اين اندازه به آن نزديك شوم. اتفاقي كه بين من و شعر معاصر ميافتد اين است كه خود شعر ريتم خودش را به من ادا ميكند. همين موضوع هم باعث ميشود كه لحن آهنگيني برايش پيدا كنم. ظاهرا براي بسياري از موزيسينها اين كار راحت نبوده و طبيعتا بعضي اشعار براي من هم مشكل است چون استخوانبندي خاصي دارد كه در اوزان آوازي نميگنجد. اما هميشه يك ضرب و ريتمي در شعر معاصر براي من بوده كه خودش شروع ميكند وزن خودش را با من در ميان گذاشتن.
گويا در برخورد با شعر شاملو كه حتي فاقد اوزان نيمايي است، سعي ميكنيد در اداي برخي كلمات و يا كشيدن آنها مثل "خاطرهاي دور" وزن موسيقايي ايجاد كنيد.
- بعضي كلمه ها بار معنايي و تصوير خاصي دارد. وقتي ميگويم دور، تصوير خاصي به ذهنم ميآيد كه آنرا كشيده ادا ميكنم. خود كلمات تصوير دارند. وقتي شاعر ميگويد "من فكر ميكنم" تصوير خاصي با خود بههمراه ميآورد كه نميشود بيتفاوت آنرا ادا كرد. مهم ترين نكته اين است كه بايد شعر را فهميد تا بتوان آنرا فهماند. براي من درك مفهوم شعر در اداي كلماتي كه آنرا شعر را ساخته نقش تعيينكنندهاي دارد. من بهعنوان يك موزيسين، شعري را انتخاب ميكنم كه با آن زندگي كرده باشم.
چه شد كه كار روي شعر نو را دنبال كرديد؟
- من از نوجواني با شعر معاصر آشنا بودم و نوارهاي شاعران بهخصوص شاملو را زياد گوش ميكردم. طرز خواندن شاملو و آهنگين بودن كارهايش بهترين معلم براي آدم است. صدا و لحن شاملو وقتي شعر خود را ميخواند و يا اشعار ديگران را بازخواني ميكرد به من بسيار كمك كرده است. بالاتر از هرچيز خواندن اشعار نو هميشه دل مشغولي من بوده است، يعني هيچوقت با اين نيت كه آلبومي بيرون بدهم كار نكردهام. نيت من هنوز كه هنوز است اين است كه كار بايد از دل من بيرون بيايد تا به دل مخاطب بنشينيد بنابراين هنوز هم دلي كار ميكنم.
در زمانهاي كه بيش تر ترانهها به گله از يار ميپردازند، شما از عشق و اميد ميخوانيد. تا چه حد اينكار آگاهانه بوده است؟
- من فكر ميكنم كه ما يكسري چيزها را گم كردهايم. اين بيسر و سامانيها بيشتر از خود ما بيرون ميآيد و نبايد از كسي گله كنيم. محبت و عشق پايههاي محكميست براي تداوم. تو بايد دوست بداري و دوستت بدارند تا زندگي زيبا شود. در اين دنياي فاني قرار است جز ياد خوب، چه چيزي باقي بماند؟ نيت خير من اين بوده كه اين ماجرا را تداعي كنم و خوشحالم كه توانستهام مخاطبان را و در واقع يك خانواده را دور هم جمع كند.
اساس شعر نو روي انتقاد اجتماعي شكل گرفت و حجم عظيمي از اين اشعار بههمين دليل سروده شد، ولي شما از اشعار عاشقانه معاصر دست به انتخاب ميزنيد. اين محدوديت انتخاب شما را دشوار نميكند؟
- انتخاب شعر هميشه براي من بهصورت ناگهاني اتفاق ميافتد. بهقول منصفي، در يكي از شعرهايش كه من هنوز براي آن آوازي نگذاشتهام، ميگويد: «هميشه ولي ناگهان مينويسم». براي من هم هميشه ناگهاني بوده و وقتي به كتابخانه نسبتا بزرگي كه در محل كارمان است ميروم، ناگهان دستي روي كتاب شعري ميرود و شعري را از آن كتاب كه دو سال پيش هم خواندهام، ميخوانم. اما پس از دو سال اينبار بهطرز حيرتانگيزي با من ارتباط برقرار ميكند و با هم (من و شعر) شروع بهكار ميكنيم. هيچوقت از قبل تصميم نگرفتم كه بروم و "لحظه ديدار" اخوان را بخوانم. "لحظه ديدار" را من سالها پيش خوانده بودم و همراهم بود. بعضي وقتها هم البته يكدفعه اتفاق ميافتد. كتابي را باز ميكنم تا كمي شعر بخوانم و يك دفعه چشمم به شعري ميافتد.
از اشعار اجتماعي استفاده نميكنيد؟
بخشي از شعر معاصر همانطور كه ميگويي (خيلي خوش ندارم اينرا بگويم) ميخواهد تعهدهاي اجتماعي پيدا كند. ولي من تعهد سياسي ندارم و فقط به خودم و زندگيام تعهد دارم. تعهد من اين است كه آنقدر آدم باشم كه بتوانم دوست بدارم و دوستم بدارند. براي من از همهچيز مهم تر فقط قضيه عاشقانه بودن نيست، دغدغهاي كه هميشه همراهم بوده اين است كه ما متاسفانه از كلام خوب در موسيقي دور افتادهايم. نميدانم كه اين موضوع را بايد تقصير كسي گذاشت و يا به كمبود سواد و كنجكاوي ما به شعر نسبت داد. نبايد اسم ترانه را روي هرچيزي گذاشت. من خيلي معتقدم كه موسيقي آوازي بهشدت روي شخصيت شنونده تاثير ميگذارد. وقتي كسي موسيقي آوازي خوب نشنود، شخصيتش هم تحت تاثير همان موسيقي قرار ميگيرد. متاسفانه جوانان زيادي وجود دارند كه درگير موسيقي لسآنجلسي و پاپهاي زرد هستند. واقعيت اين است كه همه ما هميشه تشنه شنيدن حرفهاي خوب هستيم ولي اين حرفها را گم كردهايم. من... من نه، ولي "ريرا" سعي داشت آوازي باشد تا بعد از مدتها كه اين جريان به فراموشي سپرده شده بود و بهصورت يك نوستالژي به آن نگاه ميشد، دوباره زنده شود.
كه اين اتفاق با "ريرا" افتاد.
من خيلي سعي كردم و راه زيادي رفتم تا "ريرا" به دست تو عزيز شنونده برسد، اما اينجا هميشه خيلي دير ميشود. با اينهمه خوشحالم با اينكه دير شده، اين خانواده بزرگ و بزرگتر شود و موسيقي سالمي داشته باشيم. البته من در اين كار تنها نيستم و آدمهاي ديگري هم پيدا شدهاند يا لااقل بين نزديكان خودم آنها را ميشناسم كه سعي ميكنند اين جريان را زنده نگه دارند. آدمهايي مثل پويا محمودي، تايماز افضلي و ديگراني كه نام كاملشان را فراموش كردهام، خيلي خوب روي اين قضيه كار ميكنند.
قطعاتي كه روي ترانههاي منصفي ساختهايد بسيار عاشقانهتر از قطعات ديگر شما بود. اين حس و حال تا چه حد مربوط به خود ترانههاست؟
- منصفي اصولا ترانهسراي مردمي بود و عاشقانهسرايياش يكي از نقاط قوت او بود. منصفي روي اينكار مدعي بود و از ميان صد و خرده اي ترانهاي كه سروده، لااقل نود و پنج درصدش عاشقانه است. هم جواري، آشنايي و طبعا تاثيرپذيري از ايشان بهعنوان يك معلم براي من، خيلي كمكم كرد تا بفهمم آن چيزي كه ما گم كردهايم و به آن احتياج داريم، محبت و عشق است. منصفي درست در برههاي در خطه جنوب كارش را شروع كرد كه ترانه و تصنيف كاملا كوچه بازاري بود. منصفي درست در قلب اين قضيه شروع به تغيير ساختار كرد و ترانه را وارد مفاهيم بسيار انساني و متعالي كرد. متاسفانه منصفي در زمان حيات و يا حتي تا به امروز به شهرتي كه لايقش بود دست نيافت. اين اتفاق مخصوصا در شهرستانها بارها ميافتد. ما هنرمندان بسيار قدرتمندي بهخصوص در زمينه ادبيات در شهرستانها داريم كه از آنها بيخبريم.
با موسيقي روز تا چه حد ارتباط داريد؟
- من اصولا بخش شنيداري موسيقاييام به همه قسمتهايم ميچربد. من بهطور خيلي جدي با موسيقي روز جهان در ارتباطم، ولي موسيقي ايران را از يكجايي به بعد خيلي بهطور جدي دنبال نميكنم. آنچه ميشنوم خيلي رضايتبخش نيست، گرچه تك و توك آن وسطها اتفاق هايي ميافتند اما همين اتفاقها هم جريانساز نيست.
دیدگاهها
salam mikhastam bebinam shoma shomare ya adrese emaili az soheile nafisi darid? khahesh mikonam komakam konid
منم یه ایمیل از آقای نفیسی می خوام!
من تو یه کنسرت ایشون بودم و یه آهنگی خوندن ولی هیچ جا و حتی تو آلبوماشون پیدا نکردم!
می خواستم ار خودشون بپرسم!
افزودن یک دیدگاه جدید