با حسين عليزاده و كيهان كلهر؛
دو استاد دوباره كنارهم قرار میگیرند
موسیقی ما - سمیه قاضیزاده: سال 79 است. خبر تشکیل گروهی متشکل از محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر مثل بمب صدا میکند. بار دیگر خاطره «عارف»، «شیدا» و «چاووش» زنده میشود. «زمستان» به بازار میآید و نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورهای دیگر هم سر و صدا بهپا میکند. گروه نام گروه اساتید موسیقی سنتی ایران را به خود میگیرد و آلبومهای «فریاد»، «بی تو به سر نمیشود»، «ساز خاموش» و «سرود مهر» را منتشر میکند و دو آلبوم «فریاد» و «بی تو به سر نمیشود» نامزد دریافت جایزه موسیقی «گرمی» میشوند. تورهای گروه یکی پس از دیگری در آمریکا، کانادا و اروپا برگزار میشود.
سال 82 است. زلزله بم را ویران میکند. همه سردرگمند و همه میخواهند کمک کنند. گروه اساتید تصمیم میگیرد برای اولینبار بعد از گذشت 3 سال از فعالیتش روی سن تالار وزارت کشور حاضر شود و برای کمک به زلزلهزدگان چهار شب کنسرت بدهد. قرار است تمام عواید به تاسیس باغ هنر بم اختصاص پیدا کند.
سال 84 است. آذرماه سرد تهران و بار دیگر تالار وزارت کشور. بار دیگر همه دور هم جمع شدهاند تا کنسرت گروه اساتید را به نظاره بنشینند. بازارسیاه بلیطهای کنسرت جلوی در تالار امان همه را بریده و از طرفی بیش از آنچه که مردم انتظار کنسرت یک گروه را بکشند، از گوشه و کنار در خبرها پیچیده که کنسرت استاد شجریان.
سال 85 است. گروه بدون اعلام رسمی از هم پاشیده و تکوتوک خبر میرسد که کار آنطور که باید گروهی پیش نمیرفته و بعید است که بار دیگر دور هم جمع شوند. کلهر و علیزاده و حتی خود شجریان هم در مصاحبههایی مجزا اعلام میکنند که حرفهایشان برای هم به پایان رسیده. از سویی هیچکدام بهصورت قطعی راه را نمیبندند و امکان ادامه همکاری را در سالهای آینده از خود و طرفدارانشان نمیگیرند. حالا گروه اساتید موسیقی سنتی ایران تبدیل به خاطرهای شیرین و ماندگار نه فقط برای طرفدارانشان که برای دوستداران موسیقی ردیف - دستگاهی ایران شده است.
سال 87 است. اولین برف کمجان زمستان در تهران میبارد اما خبر میرسد که قرار است بازار موسیقی گرم شود. قرار است خاطره روزهای شیرین موسیقی ایرانی بار دیگر رقم بخورد. قرار است تا کیهان کلهر و حسین علیزاده کنار هم بنشینند، ساز بزنند و آینه زنگار گرفته موسیقی ایرانی را با نوآوریهای همیشگیشان صیقل بدهند.
حسین علیزاده میگوید: «گروهی از جوانترها را جمع کردهایم و دوست داریم بار دیگر کارمان را کنار هم شروع کنیم».
کیهان کلهر هم ادامه میدهد: «قصد داریم ابتدا کنسرتهای خارج از ایران را با هم شروع کنیم و بعد از آن در ایران هم کنسرتهایی را برگزار کنیم. هنوز اسم مشخص و دقیقی برای این گروه در نظر گرفته نشده است اما به احتمال قوی همان نام پیشین باقی میماند».
حسین علیزاده درباره فعالیت این گروه میگوید: «اگرچه هنوز دقیقا چند و چون کار مشخص نیست اما تصمیم داریم که کارهایي جدی در زمینه موسیقی دستگاهی ایران با همان سلایقی که من و کیهان کلهر داریم و در طول این سالها کار نشان دادهایم انجام دهیم».
کلهر ادامه میدهد: « از این هفته صحبتهای جدیمان در مورد کنسرتها شروع میشود و بنا داریم که از تابستان کنسرتهای آمریکا و کانادا را آغاز کنیم. تصورم بر این است که زمستان سال آینده یعنی حولوحوش فوریه 2010 در تهران کنسرتهایی را برگزار کنیم اما هنوز در مورد محل این کنسرت تصمیمی نگرفتهایم و باتوجه به مشکلات برگزاری کنسرت در ایران باید دنبال سالن خوب گشت و فضا را برای برگزاری چنین برنامهای مناسب دید».
از گفتههای علیزاده و کلهر برمیآید که حدود یک سال دیگر این کنسرت در ایران برگزار شود ولی هنوز برگزارکننده آن مشخص نیست به خصوص اینکه علیزاده به زودی کنسرت دیگری را هم در ایران به همراه «ضربانگ» یها برگزار میکند. او تصمیم دارد مرداد سال آینده در تهران این کنسرت را برگزار کند و در کنار بهنام سامانی، پژمان حدادی، مرشد مهرگان، جاوید افسری و حکیم لودین (نوازنده افغان مقیم آلمان) روی سن حاضر شود. از آنسو کیهان کلهر نیز کنسرتهای خارج از ایرانش را به صورت پیوسته همراه با نوازندگان و آهنگسازان بنامی همچون یویوما و گروه «جاده ابریشم»، اردال ارزنجان، شجاعت حسینخان، کورونوس کوارتت، بروکلین رایدرز و... برگزار میکند و در کنار اینها فعالیتهای دیگری را هم همچون همکاری با ارکستر فیلارمونیک کلن انجام میدهد. کلهر در مورد برگزاری این کنسرت در ایران میگوید: «متاسفانه کنسرتهایی که الان در ایران برگزار میشوند بیشتر حالت از سرباز کنی را پیدا کردهاند و هنرمندان برای برگزاری آنها زحمتی نمیکشند. بههرحال ما سعی میکنیم که این گروه از این مسائل به دور باشد و برنامهای در خورتوجه را ارائه کنیم».او در مورد خواننده و دیگر اعضای این گروه گفت: حمیدرضا نوربخش گزینه اصلی ما برای بخش آوازی این برنامه است و بهجز من و آقای علیزاده، نیما علیزاده با رباب، سیامک جهانگیری با نی و دو نوازنده دیگر با سازهای تنبک و سنتور در این گروه حضور خواهند داشت».آهنگساز «شب، سکوت، کویر» در مورد قطعات این کنسرت توضیح داد: «اولین برخورد ما بیشک بیش از همهچیز با موسیقی سنتی ایران خواهد بود. بهنظر من پیش از همهچیز باید کیفیت این موسیقی را مدنظر قرار داد. نمیخواهیم محتوایی عجیب و غریب عرضه کنیم اما بیشک روی موسیقی سنتی صحه خواهیم گذاشت و موسیقی جدی را در کنسرتمان عرضه میکنیم نه از این دست کنسرتهای موسیقی سنتی که شبه پاپ هستند. الان متاسفانه اغلب کنسرتهای موسیقی سنتی نیمهپاپ برگزار میشوند. امیدوارم که برنامه ما بتواند موسیقی سنتی جدی و خوبی را ارائه دهد. من همیشه در زمانی که قرار است در مورد قطعهای برای گروه تصمیم بگیرم این مسئله را مدنظر قرار میدهم که این برنامه بار صحنهای و جذابیتهای ویژه صحنه را داشته باشد. بتواند یک ساعت مردم را روی صندلیهایشان نگه دارد و در عینحال تاثیرگذار باشد».
کیهان کلهر در مورد ادامه همکاری این گروه گفت: «هدفمان ماندگاری است اما نه به این معنی که تا 100 سال دیگر با هم باشیم. یک دوره خوب کاری داشتن برای همه ما کافی است اینکه 3-4 کار خوب بتوانیم در آن دوره با هم بکنیم میتواند دستاورد مثبتی باشد. هیچوقت دوست ندارم 50 سال دور هم بایم چرا که عقاید عوض میشود و بنابراین نوازندهها هم باید عوض شوند و ممکن است شما دیگر نخواهی که با چنین شرایطی کار کنی. میبینید سلیقهتان عوض میشود و دلتان میخواهد اصلا برای 5 سال موسیقی سمفونیک بنویسید، بنابراین نمیتوان همیشه به ماندگاری به آن شیوه مرسوم فکر کرد. این گروه در کنار گروه خودم فعالیت میکند و من کارهای بیکلامم را بیشتر همراه با آن گروه کار میکنم اما موسیقی آوازی هم برایم بسیار مهم است و این گروه جدید میتواند از این نظر نیز خوب باشد».
سال 82 است. زلزله بم را ویران میکند. همه سردرگمند و همه میخواهند کمک کنند. گروه اساتید تصمیم میگیرد برای اولینبار بعد از گذشت 3 سال از فعالیتش روی سن تالار وزارت کشور حاضر شود و برای کمک به زلزلهزدگان چهار شب کنسرت بدهد. قرار است تمام عواید به تاسیس باغ هنر بم اختصاص پیدا کند.
سال 84 است. آذرماه سرد تهران و بار دیگر تالار وزارت کشور. بار دیگر همه دور هم جمع شدهاند تا کنسرت گروه اساتید را به نظاره بنشینند. بازارسیاه بلیطهای کنسرت جلوی در تالار امان همه را بریده و از طرفی بیش از آنچه که مردم انتظار کنسرت یک گروه را بکشند، از گوشه و کنار در خبرها پیچیده که کنسرت استاد شجریان.
سال 85 است. گروه بدون اعلام رسمی از هم پاشیده و تکوتوک خبر میرسد که کار آنطور که باید گروهی پیش نمیرفته و بعید است که بار دیگر دور هم جمع شوند. کلهر و علیزاده و حتی خود شجریان هم در مصاحبههایی مجزا اعلام میکنند که حرفهایشان برای هم به پایان رسیده. از سویی هیچکدام بهصورت قطعی راه را نمیبندند و امکان ادامه همکاری را در سالهای آینده از خود و طرفدارانشان نمیگیرند. حالا گروه اساتید موسیقی سنتی ایران تبدیل به خاطرهای شیرین و ماندگار نه فقط برای طرفدارانشان که برای دوستداران موسیقی ردیف - دستگاهی ایران شده است.
سال 87 است. اولین برف کمجان زمستان در تهران میبارد اما خبر میرسد که قرار است بازار موسیقی گرم شود. قرار است خاطره روزهای شیرین موسیقی ایرانی بار دیگر رقم بخورد. قرار است تا کیهان کلهر و حسین علیزاده کنار هم بنشینند، ساز بزنند و آینه زنگار گرفته موسیقی ایرانی را با نوآوریهای همیشگیشان صیقل بدهند.
حسین علیزاده میگوید: «گروهی از جوانترها را جمع کردهایم و دوست داریم بار دیگر کارمان را کنار هم شروع کنیم».
کیهان کلهر هم ادامه میدهد: «قصد داریم ابتدا کنسرتهای خارج از ایران را با هم شروع کنیم و بعد از آن در ایران هم کنسرتهایی را برگزار کنیم. هنوز اسم مشخص و دقیقی برای این گروه در نظر گرفته نشده است اما به احتمال قوی همان نام پیشین باقی میماند».
حسین علیزاده درباره فعالیت این گروه میگوید: «اگرچه هنوز دقیقا چند و چون کار مشخص نیست اما تصمیم داریم که کارهایي جدی در زمینه موسیقی دستگاهی ایران با همان سلایقی که من و کیهان کلهر داریم و در طول این سالها کار نشان دادهایم انجام دهیم».
کلهر ادامه میدهد: « از این هفته صحبتهای جدیمان در مورد کنسرتها شروع میشود و بنا داریم که از تابستان کنسرتهای آمریکا و کانادا را آغاز کنیم. تصورم بر این است که زمستان سال آینده یعنی حولوحوش فوریه 2010 در تهران کنسرتهایی را برگزار کنیم اما هنوز در مورد محل این کنسرت تصمیمی نگرفتهایم و باتوجه به مشکلات برگزاری کنسرت در ایران باید دنبال سالن خوب گشت و فضا را برای برگزاری چنین برنامهای مناسب دید».
از گفتههای علیزاده و کلهر برمیآید که حدود یک سال دیگر این کنسرت در ایران برگزار شود ولی هنوز برگزارکننده آن مشخص نیست به خصوص اینکه علیزاده به زودی کنسرت دیگری را هم در ایران به همراه «ضربانگ» یها برگزار میکند. او تصمیم دارد مرداد سال آینده در تهران این کنسرت را برگزار کند و در کنار بهنام سامانی، پژمان حدادی، مرشد مهرگان، جاوید افسری و حکیم لودین (نوازنده افغان مقیم آلمان) روی سن حاضر شود. از آنسو کیهان کلهر نیز کنسرتهای خارج از ایرانش را به صورت پیوسته همراه با نوازندگان و آهنگسازان بنامی همچون یویوما و گروه «جاده ابریشم»، اردال ارزنجان، شجاعت حسینخان، کورونوس کوارتت، بروکلین رایدرز و... برگزار میکند و در کنار اینها فعالیتهای دیگری را هم همچون همکاری با ارکستر فیلارمونیک کلن انجام میدهد. کلهر در مورد برگزاری این کنسرت در ایران میگوید: «متاسفانه کنسرتهایی که الان در ایران برگزار میشوند بیشتر حالت از سرباز کنی را پیدا کردهاند و هنرمندان برای برگزاری آنها زحمتی نمیکشند. بههرحال ما سعی میکنیم که این گروه از این مسائل به دور باشد و برنامهای در خورتوجه را ارائه کنیم».او در مورد خواننده و دیگر اعضای این گروه گفت: حمیدرضا نوربخش گزینه اصلی ما برای بخش آوازی این برنامه است و بهجز من و آقای علیزاده، نیما علیزاده با رباب، سیامک جهانگیری با نی و دو نوازنده دیگر با سازهای تنبک و سنتور در این گروه حضور خواهند داشت».آهنگساز «شب، سکوت، کویر» در مورد قطعات این کنسرت توضیح داد: «اولین برخورد ما بیشک بیش از همهچیز با موسیقی سنتی ایران خواهد بود. بهنظر من پیش از همهچیز باید کیفیت این موسیقی را مدنظر قرار داد. نمیخواهیم محتوایی عجیب و غریب عرضه کنیم اما بیشک روی موسیقی سنتی صحه خواهیم گذاشت و موسیقی جدی را در کنسرتمان عرضه میکنیم نه از این دست کنسرتهای موسیقی سنتی که شبه پاپ هستند. الان متاسفانه اغلب کنسرتهای موسیقی سنتی نیمهپاپ برگزار میشوند. امیدوارم که برنامه ما بتواند موسیقی سنتی جدی و خوبی را ارائه دهد. من همیشه در زمانی که قرار است در مورد قطعهای برای گروه تصمیم بگیرم این مسئله را مدنظر قرار میدهم که این برنامه بار صحنهای و جذابیتهای ویژه صحنه را داشته باشد. بتواند یک ساعت مردم را روی صندلیهایشان نگه دارد و در عینحال تاثیرگذار باشد».
کیهان کلهر در مورد ادامه همکاری این گروه گفت: «هدفمان ماندگاری است اما نه به این معنی که تا 100 سال دیگر با هم باشیم. یک دوره خوب کاری داشتن برای همه ما کافی است اینکه 3-4 کار خوب بتوانیم در آن دوره با هم بکنیم میتواند دستاورد مثبتی باشد. هیچوقت دوست ندارم 50 سال دور هم بایم چرا که عقاید عوض میشود و بنابراین نوازندهها هم باید عوض شوند و ممکن است شما دیگر نخواهی که با چنین شرایطی کار کنی. میبینید سلیقهتان عوض میشود و دلتان میخواهد اصلا برای 5 سال موسیقی سمفونیک بنویسید، بنابراین نمیتوان همیشه به ماندگاری به آن شیوه مرسوم فکر کرد. این گروه در کنار گروه خودم فعالیت میکند و من کارهای بیکلامم را بیشتر همراه با آن گروه کار میکنم اما موسیقی آوازی هم برایم بسیار مهم است و این گروه جدید میتواند از این نظر نیز خوب باشد».
منبع:
فرهنگ آشتی
تاریخ انتشار : یکشنبه 6 بهمن 1387 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید