در نشست نقد و بررسی دلخون عنوان شد:
«دلخون» به حقش می رسد
موسیقی ما - در نشست نقد و بررسی آلبوم "دلخون" به خوانندگی رسا ایمان و آهنگسازی مهدی رفعتی ،که شب گذشته در کانون ادبیات برگزار شد، عوامل این آلبوم به سوالات خبرنگاران پیرامون آلبوم و قطعات آن پاسخ گفتند.در این نشست مهدی رفعتی (آهنگساز)، رسا ایمان(خواننده) سعید امیر اصلانی، بابک صحرایی و سعید کریمی(ترانه سراهای دلخون) حضور داشتند.
ابتدای نشست به صحبتهای مهدی رفعتی اختصاص داشت و توضیحاتی در خصوص آلبومی که آهنگسازی کرده است. رفعتی درباره ویژگی های این آلبوم گفت: این اولین آلبوم با کلام بود که من آهنگسازی کرده ام. پیش از این همه آثارم بی کلام بوده اند. از این منظر که "دلخون" آلبومی با کلام است،نسبت به کارهای قبلی ام ، متفاوت شده است. در واقع کلام ،وجه تمایزآلبوم های قبلی من با این آلبوم است.
سعید امیراصلانی درخصوص کلام این آلبوم که خود سراینده چند قطعه آن است در ادامه صحبتهای رفعتی گفت: از کوزه همان برون تراود که در اوست. من به این موضوع اعتقاد ندارم که هنرمند به اثرش سنجاق شود و برای هر کارش به همه توضیح بدهد. من این کار را برای موسیقی پاپ ننوشته بودم. این قطعه برای آهنگی از ساخته های بهرام ساعد نوشته شده بود.
وی ادامه داد: وقتی شما روی یک دستگاه موسیقی سنتی کار می کنید ناخودآگاه زبانتان قدمت و کهنگی پیدا می کند و این شعر بری از این قدمت نیست. اگر از همان زبان اتوماتیک که در ترانه استفاده می کنیم، بخواهیم در موسیقی دستگاهی استفاده کنیم، سابقه شنیداری مخاطب را در واقع پس می زنیم. موسیقی دستگاهی آمیختگی توامانی با شعر کلاسیک پیدا می کند.
امیر اصلانی با اشاره به اشعار زمستان و قاصدک که توسط شجریان خوانده شده، گفت: مواردی بوده که شعرمحاوره ای ترو مدرن تر به حوزه موسیقی سنتی وارد شده، ولی در موسیقی سنتی آنچه عمومیت دارد، شعر کلاسیک است. وقتی ترانه سرایی وارد موسیقی سنتی می شود ناخود آگاه اشعار او نیز به این سمت و سو کشیده می شود.
ترانه سرای دلخون در ادامه گفت: این کار در اختیار ایشان قرار گرفت. همکاری با مهدی رفعتی بی دلیل نبود. این آهنگساز به خوبی با نواختن پیانو در سبک ایرانی آشناست و ردیف های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناسد.
ایشان در دستگاههای مختلف آهنگ ساخته بود، در دستگاه شور، ماهور و.. و همه اینها، من را به این باور رساند که این شعر مرده را به سرانجامی برسانم.
در ادامه صحبت از ویژگی های سبکی آلبوم به میان آمد. مهدی رفعتی در خصوص این ویژگی ها این آلبوم گفت: این سبک در واقع تلفیقی است که در فرم کلاسیک ساخته شده است اما ما در ژانر موسیقی پاپ عرضه می شود.
یکی از خصلت های موسیقی پاپ جدی چند صدایی بودن آن است. تمام آثار سنتی که تا کنون شنیده ایم، در فرم تصنیف بوده اند و به صورت تکصدایی و در چارچوب صدای خود خواننده مثل استفاده از تحریرها و..
ما در این کار مساله تحریر را حذف کردیم و از زاویه دیگری نگاه کردیم. صدای رسا ایمان هم یک صدای پاپ کلاسیک است ولی رنگ ایرانی درآن لحاظ شده است. هدفم این نبود که یک اثر سنتی بسازم بلکه بیشتر قصد داشتم یک کار که اتمسفر ایرانی داشته باشد، بسازم.
بابک صحرایی آلبوم دلخون را آلبوم شریفی دانسته و درباره آن گفت: مهدی رفعتی موسیقی را می شناسد. واژه های ما آنقدر دستمالی شده است که اگر بگویم مهدی موسیقی را می شناسد ممکن است حق مطلب را ادا نکرده باشم. به اعتقاد من کسی موسیقی را می شناسد که تحصیلات موسیقی و اطلاعات خوب موسیقی داشته باشد. وگرنه در مورد خواننده های دست چندم هم ممکن است گفته شود که موسیقی را خوب می شناسد. اما میان ماه من تا ماه
گردون تفاوت از زمین تا آسمانهاست.
وی ادامه داد: فقط در ایران است که می بینیم مردم موسیقی خوب از بد را تشخیص نمی دهند و وقتی خواننده در کنسرتی روی سن فالش می خواند، اینها پایین سن خودشان را فنا می کنند. این اتفاق اگر در یک کنسرت غیر ایرانی بیافتد مردم عوامل و دست اندرکاران آن ارکستر را بازخواست می کنند. اینجا اما مردم خوشحال و خرسند ما اصلا نمی دانند فالش خواندن یعنی چه! نمی دانند تنظیم یعنی چه! درچنین جامعه ای بعضی از کارها بیشتر از حقشان مورد استقبال واقع می شود .متاسفانه اگر من بخواهم نام خواننده های پر تیراژ موسیقی را ببرم، 90 درصدشان اصلا خواننده نیستند و این اصلا به نفع موسیقی کشورمان نیست.
صحرایی در ادامه با اشاره به آلبوم "دلخون" گفت: مهدی رفعتی به خاطر شناختی که از موسیقی دارد، آهنگساز خوب و با سوادی است، پیانیست بسیار حرفه ای است و قدم های خوبی را برداشته است. رسا ایمان هم خطر کرد و جرات به خرج داد که در یک چنین آشفته بازاری که هرکسی به دنبال ریتم و ملودی هایی است که خودش را نشان بدهد در موسیقی این سرزمین، دنبال چنین آلبومی برود. هرچند آهنگها ارکستر آنچنانی ندارند ولی در روزگاری که کسی دنبال سازهای زنده و اکوستیک نمی رود که مخاطبش کم نشود، کار کردن در چنین حال و هوایی واقعا شهامت می خواهد.
وی در خصوص ترانه های دلخون گفت: از بعد ترانه من به شخصه ترانه هایی که در این آلبوم دارم را دوست دارم. همین طور ترانه های سعید امیر اصلانی و تک ترانه سعید کریمی را دوست دارم. هرچند این ترانه شاید جزو ترانه های اصلی سعید کریمی نباشد. چون ایشان ذهنیتی دارد که از این ترانه دوراست. اما درکل، این آلبوم جزومعدود آلبوم هایی است که در آن به ترانه دقت شده است. سعی شده ترانه ای انتخاب شود که حرف برای گفتن داشته باشد. حتی تنظیم آهنگها بر اساس مضمون ترانه شکل گرفته است. آهنگساز به مضمون ترانه فکر کرده و برآن اساس آهنگش را تنظیم کرده است.
وی همچنین گفت: شاید تلاش های ما و آنچه در ذهن داشتیم به نتیجه نرسیده باشد، باید یک مقدار از توهم به دورباشیم اما این قصد و نیت بوده که به خواسته هایمان برسیم. امیدورام که این آلبوم سرنوشت خوبی در جامعه داشته باشد.
وی با مقایسه این آلبوم با آلبوم دونیمه رویای حامی گفت: تجربه ای که من از این آلبوم که در سال 1382 منتشر شد، دارم این است که وقتی این آلبوم منتشر شد، خیلی ها ما را نقد کردند و گفتند به موسیقی دهه 50 پرداخته ایم، زمانش گذشته و فضاهای آن تاریک و سیاه است، بابک بیات دست درجیب گذشته اش کرده است، ترانه ها سخت اند و کسی معنی اش را نمی فهمد.اما آیا واقعا اینگونه بود؟
انتشاردونیمه رویا خیلی نزدیک بود به زمان انتشار آلبوم غریبه ازبهروزصفاریان که آلبوم خوبی هم بود و بهروز در کنار فریدون خوب کار کرده بود. هرچند که معتقدم آلبوم دو نیمه رویا یک سرو گردن بالاتر از گل هیاهو ست از تمام لحاظها! اما حال چه کسی گل هیاهو را زمزمه می کند؟
این در حالی است ک"دونیمه رویا" را هنوز هم زمزمه می کنند. "دلم گرفت" و "مهتاب با من راه نیومد" و "لیلای من کو" هنوز هم گوش داده می شود. امیدوارم آلبوم "دلخون " به مرور زمان به حق اش برسد که می رسد.
رفعتی در ادامه درخصوص آهنگهای متناقص به لحاظ ژانر در آلبومش گفت: همین تناقص باعث می شود کار شنیده شود. این کنتراست موجب شنیده شدن اثر می شود و شما را مجبور می کند که کار را گوش کنید.
صحرایی در دفاع ازرفعتی در این باره گفت: بین کلام و موسیقی ارتباط مفهومی وجود دارد. مهدی موسیقی خوب می نویسد. ارکستر خوبی در نظر گرفته و به اعتقاد من در کل کار هارمونی خاصی برقرار است.
ذائقه من به سمت کارهای مفهومی و سنگین تر است که بتوان با آنها ارتباط حسی و عاطفی برقرار کنم. اتفاقی که در موسیقی ایران می افتد این است که اهالی جدی موسیقی به دلیل شرایط اجتماعی همیشه ترانه های دارای بغض واندوه را بیشترمی پسندند. تحولات اجتماعی روی ترانه ها اثرمی گذارند و ناخودآگاه به موسیقی هم کشیده می شوند. این تنها در مورد این آلبوم مصداق ندارد. بلکه تمام کارهای این روزها را شامل می شود.
رفعتی درجواب به سوال یکی از خبرنگاران که درباره تغییرات صدای خواننده در قطعات و اجرای نتهای مختلف آلبوم پرسیده بود، گفت:هرچه نت ها به سمت بالا می روند و زیرتر می شوند، صدای خواننده نیز مطابق با آن زیر می شود. این امر در سازها هم مشهود است. اما ریشه هایکی است. سعی کردیم کاراکتری بسازیم که علاوه بر واژگان خاص ،موسیقی خاصی هم داشته باشد که نهایتا منجر به اثر خاصی شود، نه اینکه صرفا مونتاژکار قدیمی های این عرصه باشیم.
رسا ایمان نیز به دفاع از خود گفت: تمام سعی و تلاشم این بوده که اجازه ندهم به سمت و سوی تقلید کشیده شوم. این کار بسیار سختی بود .سعی کرده ام که حق مطلب را ادا کرده باشم.مهدی رفعتی برای این آلبوم زحمت بسیاری کشید که سپاسگذار این همه زحمت او هستم.
ابتدای نشست به صحبتهای مهدی رفعتی اختصاص داشت و توضیحاتی در خصوص آلبومی که آهنگسازی کرده است. رفعتی درباره ویژگی های این آلبوم گفت: این اولین آلبوم با کلام بود که من آهنگسازی کرده ام. پیش از این همه آثارم بی کلام بوده اند. از این منظر که "دلخون" آلبومی با کلام است،نسبت به کارهای قبلی ام ، متفاوت شده است. در واقع کلام ،وجه تمایزآلبوم های قبلی من با این آلبوم است.
سعید امیراصلانی درخصوص کلام این آلبوم که خود سراینده چند قطعه آن است در ادامه صحبتهای رفعتی گفت: از کوزه همان برون تراود که در اوست. من به این موضوع اعتقاد ندارم که هنرمند به اثرش سنجاق شود و برای هر کارش به همه توضیح بدهد. من این کار را برای موسیقی پاپ ننوشته بودم. این قطعه برای آهنگی از ساخته های بهرام ساعد نوشته شده بود.
وی ادامه داد: وقتی شما روی یک دستگاه موسیقی سنتی کار می کنید ناخودآگاه زبانتان قدمت و کهنگی پیدا می کند و این شعر بری از این قدمت نیست. اگر از همان زبان اتوماتیک که در ترانه استفاده می کنیم، بخواهیم در موسیقی دستگاهی استفاده کنیم، سابقه شنیداری مخاطب را در واقع پس می زنیم. موسیقی دستگاهی آمیختگی توامانی با شعر کلاسیک پیدا می کند.
امیر اصلانی با اشاره به اشعار زمستان و قاصدک که توسط شجریان خوانده شده، گفت: مواردی بوده که شعرمحاوره ای ترو مدرن تر به حوزه موسیقی سنتی وارد شده، ولی در موسیقی سنتی آنچه عمومیت دارد، شعر کلاسیک است. وقتی ترانه سرایی وارد موسیقی سنتی می شود ناخود آگاه اشعار او نیز به این سمت و سو کشیده می شود.
ترانه سرای دلخون در ادامه گفت: این کار در اختیار ایشان قرار گرفت. همکاری با مهدی رفعتی بی دلیل نبود. این آهنگساز به خوبی با نواختن پیانو در سبک ایرانی آشناست و ردیف های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناسد.
ایشان در دستگاههای مختلف آهنگ ساخته بود، در دستگاه شور، ماهور و.. و همه اینها، من را به این باور رساند که این شعر مرده را به سرانجامی برسانم.
در ادامه صحبت از ویژگی های سبکی آلبوم به میان آمد. مهدی رفعتی در خصوص این ویژگی ها این آلبوم گفت: این سبک در واقع تلفیقی است که در فرم کلاسیک ساخته شده است اما ما در ژانر موسیقی پاپ عرضه می شود.
یکی از خصلت های موسیقی پاپ جدی چند صدایی بودن آن است. تمام آثار سنتی که تا کنون شنیده ایم، در فرم تصنیف بوده اند و به صورت تکصدایی و در چارچوب صدای خود خواننده مثل استفاده از تحریرها و..
ما در این کار مساله تحریر را حذف کردیم و از زاویه دیگری نگاه کردیم. صدای رسا ایمان هم یک صدای پاپ کلاسیک است ولی رنگ ایرانی درآن لحاظ شده است. هدفم این نبود که یک اثر سنتی بسازم بلکه بیشتر قصد داشتم یک کار که اتمسفر ایرانی داشته باشد، بسازم.
بابک صحرایی آلبوم دلخون را آلبوم شریفی دانسته و درباره آن گفت: مهدی رفعتی موسیقی را می شناسد. واژه های ما آنقدر دستمالی شده است که اگر بگویم مهدی موسیقی را می شناسد ممکن است حق مطلب را ادا نکرده باشم. به اعتقاد من کسی موسیقی را می شناسد که تحصیلات موسیقی و اطلاعات خوب موسیقی داشته باشد. وگرنه در مورد خواننده های دست چندم هم ممکن است گفته شود که موسیقی را خوب می شناسد. اما میان ماه من تا ماه
گردون تفاوت از زمین تا آسمانهاست.
وی ادامه داد: فقط در ایران است که می بینیم مردم موسیقی خوب از بد را تشخیص نمی دهند و وقتی خواننده در کنسرتی روی سن فالش می خواند، اینها پایین سن خودشان را فنا می کنند. این اتفاق اگر در یک کنسرت غیر ایرانی بیافتد مردم عوامل و دست اندرکاران آن ارکستر را بازخواست می کنند. اینجا اما مردم خوشحال و خرسند ما اصلا نمی دانند فالش خواندن یعنی چه! نمی دانند تنظیم یعنی چه! درچنین جامعه ای بعضی از کارها بیشتر از حقشان مورد استقبال واقع می شود .متاسفانه اگر من بخواهم نام خواننده های پر تیراژ موسیقی را ببرم، 90 درصدشان اصلا خواننده نیستند و این اصلا به نفع موسیقی کشورمان نیست.
صحرایی در ادامه با اشاره به آلبوم "دلخون" گفت: مهدی رفعتی به خاطر شناختی که از موسیقی دارد، آهنگساز خوب و با سوادی است، پیانیست بسیار حرفه ای است و قدم های خوبی را برداشته است. رسا ایمان هم خطر کرد و جرات به خرج داد که در یک چنین آشفته بازاری که هرکسی به دنبال ریتم و ملودی هایی است که خودش را نشان بدهد در موسیقی این سرزمین، دنبال چنین آلبومی برود. هرچند آهنگها ارکستر آنچنانی ندارند ولی در روزگاری که کسی دنبال سازهای زنده و اکوستیک نمی رود که مخاطبش کم نشود، کار کردن در چنین حال و هوایی واقعا شهامت می خواهد.
وی در خصوص ترانه های دلخون گفت: از بعد ترانه من به شخصه ترانه هایی که در این آلبوم دارم را دوست دارم. همین طور ترانه های سعید امیر اصلانی و تک ترانه سعید کریمی را دوست دارم. هرچند این ترانه شاید جزو ترانه های اصلی سعید کریمی نباشد. چون ایشان ذهنیتی دارد که از این ترانه دوراست. اما درکل، این آلبوم جزومعدود آلبوم هایی است که در آن به ترانه دقت شده است. سعی شده ترانه ای انتخاب شود که حرف برای گفتن داشته باشد. حتی تنظیم آهنگها بر اساس مضمون ترانه شکل گرفته است. آهنگساز به مضمون ترانه فکر کرده و برآن اساس آهنگش را تنظیم کرده است.
وی همچنین گفت: شاید تلاش های ما و آنچه در ذهن داشتیم به نتیجه نرسیده باشد، باید یک مقدار از توهم به دورباشیم اما این قصد و نیت بوده که به خواسته هایمان برسیم. امیدورام که این آلبوم سرنوشت خوبی در جامعه داشته باشد.
وی با مقایسه این آلبوم با آلبوم دونیمه رویای حامی گفت: تجربه ای که من از این آلبوم که در سال 1382 منتشر شد، دارم این است که وقتی این آلبوم منتشر شد، خیلی ها ما را نقد کردند و گفتند به موسیقی دهه 50 پرداخته ایم، زمانش گذشته و فضاهای آن تاریک و سیاه است، بابک بیات دست درجیب گذشته اش کرده است، ترانه ها سخت اند و کسی معنی اش را نمی فهمد.اما آیا واقعا اینگونه بود؟
انتشاردونیمه رویا خیلی نزدیک بود به زمان انتشار آلبوم غریبه ازبهروزصفاریان که آلبوم خوبی هم بود و بهروز در کنار فریدون خوب کار کرده بود. هرچند که معتقدم آلبوم دو نیمه رویا یک سرو گردن بالاتر از گل هیاهو ست از تمام لحاظها! اما حال چه کسی گل هیاهو را زمزمه می کند؟
این در حالی است ک"دونیمه رویا" را هنوز هم زمزمه می کنند. "دلم گرفت" و "مهتاب با من راه نیومد" و "لیلای من کو" هنوز هم گوش داده می شود. امیدوارم آلبوم "دلخون " به مرور زمان به حق اش برسد که می رسد.
رفعتی در ادامه درخصوص آهنگهای متناقص به لحاظ ژانر در آلبومش گفت: همین تناقص باعث می شود کار شنیده شود. این کنتراست موجب شنیده شدن اثر می شود و شما را مجبور می کند که کار را گوش کنید.
صحرایی در دفاع ازرفعتی در این باره گفت: بین کلام و موسیقی ارتباط مفهومی وجود دارد. مهدی موسیقی خوب می نویسد. ارکستر خوبی در نظر گرفته و به اعتقاد من در کل کار هارمونی خاصی برقرار است.
ذائقه من به سمت کارهای مفهومی و سنگین تر است که بتوان با آنها ارتباط حسی و عاطفی برقرار کنم. اتفاقی که در موسیقی ایران می افتد این است که اهالی جدی موسیقی به دلیل شرایط اجتماعی همیشه ترانه های دارای بغض واندوه را بیشترمی پسندند. تحولات اجتماعی روی ترانه ها اثرمی گذارند و ناخودآگاه به موسیقی هم کشیده می شوند. این تنها در مورد این آلبوم مصداق ندارد. بلکه تمام کارهای این روزها را شامل می شود.
رفعتی درجواب به سوال یکی از خبرنگاران که درباره تغییرات صدای خواننده در قطعات و اجرای نتهای مختلف آلبوم پرسیده بود، گفت:هرچه نت ها به سمت بالا می روند و زیرتر می شوند، صدای خواننده نیز مطابق با آن زیر می شود. این امر در سازها هم مشهود است. اما ریشه هایکی است. سعی کردیم کاراکتری بسازیم که علاوه بر واژگان خاص ،موسیقی خاصی هم داشته باشد که نهایتا منجر به اثر خاصی شود، نه اینکه صرفا مونتاژکار قدیمی های این عرصه باشیم.
رسا ایمان نیز به دفاع از خود گفت: تمام سعی و تلاشم این بوده که اجازه ندهم به سمت و سوی تقلید کشیده شوم. این کار بسیار سختی بود .سعی کرده ام که حق مطلب را ادا کرده باشم.مهدی رفعتی برای این آلبوم زحمت بسیاری کشید که سپاسگذار این همه زحمت او هستم.
منبع:
تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 آبان 1389 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید