مرتضی احمدی:
«صدای طهرون» غم را از دل مردم بیرون میبرد
سهیلا قربانی: دوست دارم تا زندهام تکلیف تیتراژ «حسن کچل» معلوم شود. حسن کچل بهترین یادگاری من برای مردم خواهد بود. مرتضی احمدی چندسالی است از فضای تصویر فاصله گرفته و بیشتر وقت خود را صرف نگارش کتابها و ضبط آلبوم و قطعات جدید کتابش معطوف کرده است. این بار با وی گفتگوی کوتاهی کردیم پیرامون سینما، کتاب و موسیقی...
مثلا خود من زمانیکه تصمیم گرفتم وارد این حرفه بشوم، رفتم کنار بچههای باسابقه و حرفهای تا از تجربیاتشان استفاده کنم. و بصورت عملی و تجربی آموختم. وقتی هم که میخواستیم تست بدهیم یک کارگردان رو به روی ما مینشست و به حرف زدن ما نگاه میکرد. بعد هم با جدیت به ما توصیه میکرد که به کلاسهای اموزشی فن بیان برویم که اکثر کلاسها را هم خودشان برگزار میکردند نه اینکه مثل امروز انواع کلاسهای بازیگری را دایر کنند و خروجیهای مناسبی نداشته باشند البته برخی از این کلاسها که زیر نظر اساتید و بازیگران قدیمی مدیریت میشود در کارشان موفق بیشتری دارند.
ما ان زمان کنار دست استاد تئاترمان مینشستیم و استاد از روی یک کاغذ نوع دیالوگ خوانیها و بیان جملات را به ما آموزش میداد. ما فقط دلمان را به این خوش کردیم که دانشگاه هنر داریم. اما هیچوقت به این فکر نمیکنیم که دانشجوهایی که فارغ التحصیل شدند امروز کجا هستند؟ این همه دانشجوی بازیگری در این مملکت هست که با علاقه فارغ التحصیل شدهاند و مدرک گرفتند اما الان کجا هستند؟!
این را به جرات میگویم که اکثر این بچهها جذب کارهای بیزنسی شدند و اصلا ارتباطی با این فضا ندارند! اما بجای این بچههای تحصیلکرده افرادی جایشان را گرفتهاند که نه سواد این حرفه را دارند و نه استعداد! اسم خودشان را هم بازیگر گذاشتند. اما هنوز نمیدانند آکسان را کجا باید بگذارند. یعنی هنوز نوع ادا کردن صحیح کلمات را نمیدانند ولی اسمشان در ظاهر، بازیگر است و به موازات هم پیشنهاد بازی دارند و کار میکنند. از طرف دیگر هم بعضی کارگردانان و تهیه کنندگان بجای اینکه دنبال استعداد باشند به روابطشان متکیاند.
هرکدام از اینها به نوبه خود ضربه محکمی به بازیگری وارد میکند؛ حتی فیلمنامههایی که دیگر امروز نه محتوا دارند و نه سوژه. زمانی هم که یک کار خوب به نگارش در میآید یا در فرآیند نظارت، دچار تغییرات زیادی میشود یا اصلا کار گهگاه به اجرای نهایی نمیرسد. وقتی هم که دلیلش را میپرسیم میگویند که مردم دنبال چهرههای جدید در فیلمهای هستند و این فیلمنامهها اگر ساخته شود گیشه ندارد. یعنی همه چیز دست به دست هم داده تا حال و روز سینما و تئاتر به اینجا کشیده شود. بعد هم همه جا مینویسند که چرا قدیمیهای تئاتر و تلویزیون کم کار شدند و یا کناره گیری کردهاند!!
- آقای احمدی! شما بعد از تئاتر «امیرارسلان» حضور پررنگی در عرصه تئاتر نداشتید و بیشتر وقتتان را برای تولید آلبوم و کار نویسندگی صرف کردید. دلیل کناره گیریتان از فضای تصویر چه بود؟
- ما بارها از شرایط نامساعد سینما و تئاتر صحبت کردیم اما هیچوقت دلیل اصلی بوجود آمدن چنین اوضاعی بطور دقیق عنوان نشد. شما به عنوان پیشکسوت این عرصه فکر میکنید دلیل بوجود آمدن چنین شرایطی مشخصا چه چیز میتواند باشد؟
مثلا خود من زمانیکه تصمیم گرفتم وارد این حرفه بشوم، رفتم کنار بچههای باسابقه و حرفهای تا از تجربیاتشان استفاده کنم. و بصورت عملی و تجربی آموختم. وقتی هم که میخواستیم تست بدهیم یک کارگردان رو به روی ما مینشست و به حرف زدن ما نگاه میکرد. بعد هم با جدیت به ما توصیه میکرد که به کلاسهای اموزشی فن بیان برویم که اکثر کلاسها را هم خودشان برگزار میکردند نه اینکه مثل امروز انواع کلاسهای بازیگری را دایر کنند و خروجیهای مناسبی نداشته باشند البته برخی از این کلاسها که زیر نظر اساتید و بازیگران قدیمی مدیریت میشود در کارشان موفق بیشتری دارند.
ما ان زمان کنار دست استاد تئاترمان مینشستیم و استاد از روی یک کاغذ نوع دیالوگ خوانیها و بیان جملات را به ما آموزش میداد. ما فقط دلمان را به این خوش کردیم که دانشگاه هنر داریم. اما هیچوقت به این فکر نمیکنیم که دانشجوهایی که فارغ التحصیل شدند امروز کجا هستند؟ این همه دانشجوی بازیگری در این مملکت هست که با علاقه فارغ التحصیل شدهاند و مدرک گرفتند اما الان کجا هستند؟!
این را به جرات میگویم که اکثر این بچهها جذب کارهای بیزنسی شدند و اصلا ارتباطی با این فضا ندارند! اما بجای این بچههای تحصیلکرده افرادی جایشان را گرفتهاند که نه سواد این حرفه را دارند و نه استعداد! اسم خودشان را هم بازیگر گذاشتند. اما هنوز نمیدانند آکسان را کجا باید بگذارند. یعنی هنوز نوع ادا کردن صحیح کلمات را نمیدانند ولی اسمشان در ظاهر، بازیگر است و به موازات هم پیشنهاد بازی دارند و کار میکنند. از طرف دیگر هم بعضی کارگردانان و تهیه کنندگان بجای اینکه دنبال استعداد باشند به روابطشان متکیاند.
هرکدام از اینها به نوبه خود ضربه محکمی به بازیگری وارد میکند؛ حتی فیلمنامههایی که دیگر امروز نه محتوا دارند و نه سوژه. زمانی هم که یک کار خوب به نگارش در میآید یا در فرآیند نظارت، دچار تغییرات زیادی میشود یا اصلا کار گهگاه به اجرای نهایی نمیرسد. وقتی هم که دلیلش را میپرسیم میگویند که مردم دنبال چهرههای جدید در فیلمهای هستند و این فیلمنامهها اگر ساخته شود گیشه ندارد. یعنی همه چیز دست به دست هم داده تا حال و روز سینما و تئاتر به اینجا کشیده شود. بعد هم همه جا مینویسند که چرا قدیمیهای تئاتر و تلویزیون کم کار شدند و یا کناره گیری کردهاند!!
- الان بزرگترین دغدغه زندگی مرتضی احمدی چیست؟
- والبته آلبوم صدای طهرون...
- علاقه شما به خوانندگی دقیقا از چه زمانی شروع شد؟
- سرنوشت آخرین اثر نوشتاریتان، «ناخنک» به کجا رسید؟
منبع:
فرهنگخانه
تاریخ انتشار : یکشنبه 21 فروردین 1390 - 00:00
دیدگاهها
واقعا صداش دوس داشتنیه.
سبک خوندنش هم واقعا دوست داشتنی تر
ایشالاه که زنده باشه
میگم یه سوال از مسئولان سایت
شما قول 20 فروردین رو دادید واسه اعلام نتایج
امروز 21 فروردینه این یعنی بد قولی ؟؟؟!!!
خیلی مهربونه (:
آهنگ ماشین قسطی با صدای آقای مرتضی احمدی را در این بلاگ پیدا نکردم اگر لینک دانلود یا اینکه خود آهنگ را برایم بفرستید متشکر میشم.
افزودن یک دیدگاه جدید