
سخنی کوتاه با علیرضا افتخاری
علیرضا افتخاری جزو آندسته از هنرمندانیست که میتوانست در موسیقی اصیل ایرانی پلههای ترقی و تعالی را به سرعت طی نموده و تبدیل به خوانندهای محبوب در زمینه هنر آواز اصیل ایرانی گردد. اما متاسفانه بنا به دلایلی که حقیقتا فعالان عرصه موسیقی یافتن آن در ماندهاند این هنرمند بزرگ به ناگاه تغییر رویه داد آواز در زمینه موسیقی پاپ را به معنای واقعی کلمه جایگزین موسیقی اصیل ایرانی نمود. البته بسیاری از هنرمندان در ابتدا این حرکت وی را نوعی تجربه قلمداد مینمودند و امید بازگشت این بزرگوار را به عرصه هنر اصیل ایرانی داشتند. اما متاسفانه و در عین ناباوری هنرمندان و هنردوستانی که آواز افتخاری را در موسیقی اصیل ایرانی میپسندیدند بعد ها شاهد تولید آلبومهای موسیقی پاپ و کاملا منفک از موسیقی اصیل از این هنرمند گردیدند.
شروع فعالیت افتخاری در موسیقی پاپ با تولید آلبومهای تقلیدی اساتید و هنرمندانی که درگذشته و یا ساکن در خارج از کشور بودند آغاز ودر نتیجه علیرضا افتخاری به تدریج تبدیل به یک خواننده موسیقی پاپ شد. تولید هفتگی آلبومهای موسیقی که از لحاظ ارزش هنری درجه پائینی را داشتند روز به روز از اعتبار این خواننده کاست و به تدریج طرفداران سابقش را از دست داد.
خوانندهای که زمانی مقام صبر و نیلوفرانههایش غوغایی وصف ناپذیر در موسیقی ایرانی ایجاد کرد این بار عاشقا سلام عاشقا درود و تنها تو می مانی را روانه بازار کرد با این تفاوت که دیگر خبری از آن تحریرها و تصنیفهای بینقص و رویایی نبود .
نگرش اقتصادی علیرضا افتخاری به هنر باعث گردید تا این هنرمند که سالها میتوانست در اوج باشد و بهترین آثار موسیقایی را روانه بازار نماید دیگر آن جایگاه را در بین اهالی هنر موسیقی اصیل ایرانی نداشته باشد.
جدای از بحث نگاه مادی به هنر موسیقی؛ وی در تولید برخی آثار نیز از دستگاههای الکترونیکی برای تولید صدای سازها استفاده نمود که در دوره خود واکنشهای بسیاری را نیز برانگیخت.
آنچه این حقیر را بر آن نمود تا نقدی بر این هنرمند بزرگوار بنگارم تولید اثر جدیدی از ایشان با نام " یه چیکه ماه!!! " بود. اثری که حتی در زمینه موسیقی پاپ نیز جزو اثار ضعیف بشمار میرود و حتی در اولین نگاه میتوان آن را به عنوان آهنگی شاد مناسب مجالس عروسی بر شمرد!!
با گوش سپردن به این قطعه موسیقی سئوالاتی در ذهن حقیر متبادر گشت تا از منظر یک شنونده که هم با آثار قدیمی علیرضا افتخاری و هم با آثار جدید این بزرگوار آشناست از این هنر مند جویا گردم:
آیا برای شما که شاگردی اساتیدی چون تاج اصفهانی، دکتر صفوت، دکتر فروغ، شهنازی، تجویدی، دادبه، کسایی، شهناز و... را نمودهاید تولید چنین آثاری جایز است؟
با تولید این چنین آثاری از جانب شما که ادعای شاگردی چنین اساتیدی را دارید چه انتظاری میتوان از آن خواننده جوانی که به تولید آثار سخیف و بیارزش میپردازد داشت؟
در این بین چه کسی شایسته نقد است؟ شما یا آن خواننده جوانی که حتی شاگردی شاگردان شما را هم نکرده چه رسد به شما و استادانتان ...؟
آیا به نظر شما تولید موسیقیهای فله ایی چون یه چیکه ماه؛ و یا عاشقا سلام عاشقا درود نیازی به شاگردی در محضر چنین اساتیدی که در سطور بالا بدان اشاره گردید دارد ؟
آیا به نظر شما از بزرگی چون شما که سابقه همراهی با بزرگ هنرمندانی چون کسایی ؛ بدیعی ؛ بیگجه خانی ؛ شهناز ؛ کیانی نژاد ؛ مشکاتیان ؛ علیزاده و بسیاری دیگر را در کارنامه هنری خود دارید ، انتظار اجرای چنین آثاری میرود ؟ یا انتظار میرود که با تولید اثار فاخر موسیقایی در بسط و گسترش موسیقی اصیل ایرانی در بین جوانان بکوشید ؟
به نظر شما اگر در این زمان استاد شهنازی در قید حیات بودند بازهم دست بر دوشتان نهاده و میفرمودند که مواظب خودت باش ، تو دیگر خواننده این کشور شدی ؟
بیاد دارم در مقاله ای خاطره ای از شما بزرگوار میخواندم که در آن به سفری به ژاپن اشاره نموده بودید که با عارفی آشنا گشته و اثر این آشنایی تا حدی بوده است که تا چین ختن نیز به دیدارشان میروید و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه میکنید همانطور خود در این خاطره اذعان مینمائید در بازگشت تحولی عمیق در شما ایجاد میگردد که احساساتتان در خواندن را نیز تحت الشعاع قرار میدهد . آیا این است همان احساسی که از آن سخن به میان می آورید ؟ که اگر اینگونه باشد هیچ نشانی از عرفان در آن مشاهده نمیگردد و اگر اینگونه نیست چه زود فراموش کرده اید آن عرفان و سلوک را ...
در مصاحبه ای اینگونه بیان کرده اید که اگر آهنگسازی پیدا شود حاضرید دوباره به موسیقی اصیل ایرانی برگردید ؛ شما بگونه ای این سخنان را بیان نموده اید که گویی هیچ آهنگسازی وجود ندارد و هیچ اثر فاخری نیز پس از شما در زمینه موسیقی اصیل ایرانی تولید نگشته است و بهمین دلیل است که سراغ تولید چنین آثاری رفته اید .
و یا در بخشی اشاره نموده اید که هیچکدام از آهنگسازان قبلی نیز در فضای موسیقی اصیل ایرانی نیستند ؛ در صورتی که بخواهیم سخن شما بزرگوار را تائید نیز نمائیم بایستی تاکید نمود که اگرچند بسیاری از موسیقیدانان دهه های قبل هم اکنون گوشه نشین گشته اند و کمتر اثری را روانه بازار موسیقی می نمایند ، با این حال هیچگاه به کل از فضای موسیقی اصیل ایرانی دور نگشته و در همان زمینه به فعالیت خود ادامه میدهند و هیچگاه اثری در گونه موسیقی پاپ و یا دیگر انواع موسیقی تولید و روانه بازار نیز نمی نمایند .
نگرانی نگارنده از آن است که پس از تقلید آثار بزرگان و به تبع آن کپی برداری محض از اثر دیگر هنرمندان که یکی از نمونه های آن اثری بود مربوط بانوی خواننده ای که را در خارج از کشور ضبط نموده و جناب افتخاری و هنرمند! بزرگوار جمشید عندلیبی آن اثر را در داخل کشور تقلید به نام خود ثبت نمودند و سپس تولید فله ای آثار بی ارزش موسیقی پاپ توسط ایشان در نهایت منجر به کپی برداری و تقلید از صدای امثال ساسی مانکن و همانند آنها با توجیه عمومی بودن و مردم پسند بودن این نوع موسیقی ها گردد .
در پایان امید است هنرمند بزرگوار جناب افتخاری که مدعی عرفان و سلوک عرفانی است با تولید آثار فاخر عرفانی ( نه آثاری چون یه چیکه ماه و عاشقا سلام تنهاتو می مانی و . . . . )بتواند جایگاه ازدست رفته خود را در بین اهل هنر بیابد و با اندکی نگاهی به انتقادات سازنده آنها را دستور کار های اتی خود قرار دهد تا در اینده بتواند آثاری در خور شخصیت و منش اش تولید .
شروع فعالیت افتخاری در موسیقی پاپ با تولید آلبومهای تقلیدی اساتید و هنرمندانی که درگذشته و یا ساکن در خارج از کشور بودند آغاز ودر نتیجه علیرضا افتخاری به تدریج تبدیل به یک خواننده موسیقی پاپ شد. تولید هفتگی آلبومهای موسیقی که از لحاظ ارزش هنری درجه پائینی را داشتند روز به روز از اعتبار این خواننده کاست و به تدریج طرفداران سابقش را از دست داد.
خوانندهای که زمانی مقام صبر و نیلوفرانههایش غوغایی وصف ناپذیر در موسیقی ایرانی ایجاد کرد این بار عاشقا سلام عاشقا درود و تنها تو می مانی را روانه بازار کرد با این تفاوت که دیگر خبری از آن تحریرها و تصنیفهای بینقص و رویایی نبود .
نگرش اقتصادی علیرضا افتخاری به هنر باعث گردید تا این هنرمند که سالها میتوانست در اوج باشد و بهترین آثار موسیقایی را روانه بازار نماید دیگر آن جایگاه را در بین اهالی هنر موسیقی اصیل ایرانی نداشته باشد.
جدای از بحث نگاه مادی به هنر موسیقی؛ وی در تولید برخی آثار نیز از دستگاههای الکترونیکی برای تولید صدای سازها استفاده نمود که در دوره خود واکنشهای بسیاری را نیز برانگیخت.
آنچه این حقیر را بر آن نمود تا نقدی بر این هنرمند بزرگوار بنگارم تولید اثر جدیدی از ایشان با نام " یه چیکه ماه!!! " بود. اثری که حتی در زمینه موسیقی پاپ نیز جزو اثار ضعیف بشمار میرود و حتی در اولین نگاه میتوان آن را به عنوان آهنگی شاد مناسب مجالس عروسی بر شمرد!!
با گوش سپردن به این قطعه موسیقی سئوالاتی در ذهن حقیر متبادر گشت تا از منظر یک شنونده که هم با آثار قدیمی علیرضا افتخاری و هم با آثار جدید این بزرگوار آشناست از این هنر مند جویا گردم:
آیا برای شما که شاگردی اساتیدی چون تاج اصفهانی، دکتر صفوت، دکتر فروغ، شهنازی، تجویدی، دادبه، کسایی، شهناز و... را نمودهاید تولید چنین آثاری جایز است؟
با تولید این چنین آثاری از جانب شما که ادعای شاگردی چنین اساتیدی را دارید چه انتظاری میتوان از آن خواننده جوانی که به تولید آثار سخیف و بیارزش میپردازد داشت؟
در این بین چه کسی شایسته نقد است؟ شما یا آن خواننده جوانی که حتی شاگردی شاگردان شما را هم نکرده چه رسد به شما و استادانتان ...؟
آیا به نظر شما تولید موسیقیهای فله ایی چون یه چیکه ماه؛ و یا عاشقا سلام عاشقا درود نیازی به شاگردی در محضر چنین اساتیدی که در سطور بالا بدان اشاره گردید دارد ؟
آیا به نظر شما از بزرگی چون شما که سابقه همراهی با بزرگ هنرمندانی چون کسایی ؛ بدیعی ؛ بیگجه خانی ؛ شهناز ؛ کیانی نژاد ؛ مشکاتیان ؛ علیزاده و بسیاری دیگر را در کارنامه هنری خود دارید ، انتظار اجرای چنین آثاری میرود ؟ یا انتظار میرود که با تولید اثار فاخر موسیقایی در بسط و گسترش موسیقی اصیل ایرانی در بین جوانان بکوشید ؟
به نظر شما اگر در این زمان استاد شهنازی در قید حیات بودند بازهم دست بر دوشتان نهاده و میفرمودند که مواظب خودت باش ، تو دیگر خواننده این کشور شدی ؟
بیاد دارم در مقاله ای خاطره ای از شما بزرگوار میخواندم که در آن به سفری به ژاپن اشاره نموده بودید که با عارفی آشنا گشته و اثر این آشنایی تا حدی بوده است که تا چین ختن نیز به دیدارشان میروید و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه میکنید همانطور خود در این خاطره اذعان مینمائید در بازگشت تحولی عمیق در شما ایجاد میگردد که احساساتتان در خواندن را نیز تحت الشعاع قرار میدهد . آیا این است همان احساسی که از آن سخن به میان می آورید ؟ که اگر اینگونه باشد هیچ نشانی از عرفان در آن مشاهده نمیگردد و اگر اینگونه نیست چه زود فراموش کرده اید آن عرفان و سلوک را ...
در مصاحبه ای اینگونه بیان کرده اید که اگر آهنگسازی پیدا شود حاضرید دوباره به موسیقی اصیل ایرانی برگردید ؛ شما بگونه ای این سخنان را بیان نموده اید که گویی هیچ آهنگسازی وجود ندارد و هیچ اثر فاخری نیز پس از شما در زمینه موسیقی اصیل ایرانی تولید نگشته است و بهمین دلیل است که سراغ تولید چنین آثاری رفته اید .
و یا در بخشی اشاره نموده اید که هیچکدام از آهنگسازان قبلی نیز در فضای موسیقی اصیل ایرانی نیستند ؛ در صورتی که بخواهیم سخن شما بزرگوار را تائید نیز نمائیم بایستی تاکید نمود که اگرچند بسیاری از موسیقیدانان دهه های قبل هم اکنون گوشه نشین گشته اند و کمتر اثری را روانه بازار موسیقی می نمایند ، با این حال هیچگاه به کل از فضای موسیقی اصیل ایرانی دور نگشته و در همان زمینه به فعالیت خود ادامه میدهند و هیچگاه اثری در گونه موسیقی پاپ و یا دیگر انواع موسیقی تولید و روانه بازار نیز نمی نمایند .
نگرانی نگارنده از آن است که پس از تقلید آثار بزرگان و به تبع آن کپی برداری محض از اثر دیگر هنرمندان که یکی از نمونه های آن اثری بود مربوط بانوی خواننده ای که را در خارج از کشور ضبط نموده و جناب افتخاری و هنرمند! بزرگوار جمشید عندلیبی آن اثر را در داخل کشور تقلید به نام خود ثبت نمودند و سپس تولید فله ای آثار بی ارزش موسیقی پاپ توسط ایشان در نهایت منجر به کپی برداری و تقلید از صدای امثال ساسی مانکن و همانند آنها با توجیه عمومی بودن و مردم پسند بودن این نوع موسیقی ها گردد .
در پایان امید است هنرمند بزرگوار جناب افتخاری که مدعی عرفان و سلوک عرفانی است با تولید آثار فاخر عرفانی ( نه آثاری چون یه چیکه ماه و عاشقا سلام تنهاتو می مانی و . . . . )بتواند جایگاه ازدست رفته خود را در بین اهل هنر بیابد و با اندکی نگاهی به انتقادات سازنده آنها را دستور کار های اتی خود قرار دهد تا در اینده بتواند آثاری در خور شخصیت و منش اش تولید .
تاریخ انتشار : شنبه 14 فروردین 1389 - 00:00
دیدگاهها
اقای افتخاری از مسیر اواز اصیل ایرانی چند سالی است که خارج شده است وبه خواندن ترانه های دست چندم روی اورده است و ان هویت هنری خودش را از دست داده است .
آقای افتخاری جواب این پرسشها را اینگونه داده اند: اساتید آهنگ بسازند من می خوانم. از این جواب ایشان می توان اینگونه نتیجه گرفت که چون اساتید نمی سازند من هر کسی از راه برسد و آهنگی ساخته باشد آن را می خوانم من خواننده هستم باید بخوانم مهم نیست چه می خوانم مهم این است که بخوانم!!!!
من هم یه چکه ماه رو می پسندم و هم آوازهای ناب قدیمی استاد را...
اساتید موسیقی اصیلتون از بس خودشونو می گرن و دچار غرور شدن با کسی هم کاری نمی کنند می بینید که یه مدت که با شجریان کار می کنند فرداش کارشون به دعوا و چاقو کشی میرسه چون این جماعت اصیلتون کاری برای بسط موسیقی سنطی نکردن هیچ(یه نگاه به موسیقی عربی و ترکی بندازین)افتادن به جون هم....افتخاری با کی کار کنه به نظرتون....همشون فقط خودشونو می بینن و من گرا شدن
استاد افتخاری خوب بلدی حرف دل مردم را بزنی ان که گفت موسیقی قدیم بهتر است و ان که گفت جدید بهتر است هر دو در اشتباهند انها از صدای تو توقع اواز دارند و حق دارند 0چون دیگران اواز خوب نخواندند کسی نفهمید که انها چه خواندند و تو از انجایی که دوست داری هنرت و احساست یکنواخت نباشد موسیقی ات متفاوت است
استاددوست داشتنی علیرضاافتخاری خواننده ایست که هرچه میخواند مخاطب میفهمدچی چی میخواند چون کلمات راخوب ادامیکندوازکلمه به راحتی نمی گذرد.استادافتخاری واقعاهنرمندهستند.همین الان اگربخواهدبه شکل سنتی بخواندواقعاموسیقی اصیل راباری دیگرزنده میکندچون علیرضاافتخاری .....{استاد دل علیرضا افتخاریه }.این گلایه هاهم که ازعلیرضاافتخاری کردند بخاطراینه که اول افتخاری خدمت بزرگی به موسیقی ایرانی کردای واقعییتیه دوم ازافتخاری انتظارهست....ناز نفست.
افتخاری صدایت رامیستایم.
اقای صفاحی نظرت راجع به راک خوانی پسر شجریان چیه؟اون اصییییله؟:)))
افزودن یک دیدگاه جدید