به یاد راوی شانکار
موسیقی ما - اهمیت راوی شانکار فقط در سیتار نواختنِ گوشنواز و صیقلدهندهٔ روحاش نبود. تاثیر انکارناپذیر آوای موسیقیاش بر حالوهوای چند ترانهٔ کلاسیک «بیتلز» مثل «جنگل نروژی» هم راز شهرت افسانهایاش نبود. حتی اینکه پدر خوانندهای شنیدنی مثل نورا جونز هم بود چیزی به اهمیتاش نمیافزود.
اهمیت راوی شانکار در این بود که هنر در بالاترین درجهاش را به ابزاری برای برقراری ارتباط بین دنیای شرق و غرب تبدیل کرد. هنرش این بود که موسیقی بومی سرزمیناش را به پدیدهای بینالمللی تبدیل کرد. اهمیتاش این بود که در نواختن ساز سیتار نوآوری کرد و توانست سیتار را را به سازی پاپیولار تبدیل کند. بسیار خوشحال بود که آشنایی جورج هریسون با ساز سیتار باعث شده گوش شنوندگان موسیقی پاپِ دنیای غرب هم با نغمههای سیتار آشنا شود ولی اهل موجسواری نبود. در وودستاک هم روی صحنه برنامه اجرا کرد اما راهاش را خیلی زود از جنبش هیپیها جدا کرد.
روی صحنه سیتار را مثل کودک عزیزجانی در دست میگرفت و مینواختش. با اوج و فرود نوای سازش چهرهاش هم تغییر میکرد. سازش همه چیزش بود و روی صحنه بودن همهٔ کارش. تا هفتههای آخر عمرش روی صحنه رفت و نواخت. بیهیچ نشانی از خستگی.
جایزهای در دنیای موسیقی و حتی سینما باقی نماند که موفق به کسب آن یا نامزدی در شاخهای از آن نشده باشد. به دنیا آمده بود تا موسیقیدان شود و جای بسی خوشحالیست که جای خودش را پیدا کرد.
بدون شک اولین بار موسیقی راوی شانکار را در «سهگانهٔ آپو» (ساتیاجیت رای) شنیدهام. در دوران کودکی، بیآنکه بدانم نوای موسیقی فیلم ساختهٔ شانکار است. در مصاحبهای خودش میگفت یکی از برداشتها را که رای نشاناش داده فهمیده باید چه تمی برای فیلم بسازد. بعد با دهان همان تم را برایمان میزند.
به او لقب «پاندیت» داده بودند، به معنای «استاد و آموزگار» ولی تمام عمر تشنهٔ آموختن موسیقی باقی ماند. دوست داشت تجربههای تازه کند. با فیلیپ گلس همکاری کرد و با یهودی منوهین و آثاری بینهایت نو و شنیدنی خلق کرد.
راوی شانکار، که 11 دسامبر 2012 در سن 92 سالگی در کالیفرنیا چشم از جهان فرو بست، همهٔ عمر با عشق و ایمانی خللناپذیر به موسیقی اصیل هندی زندگی کرد. درگذشتاش بهانهای مجدد است برای بازشنوی قطعههایش. برای لذتبردن از آوای موسیقیاش.
اهمیت راوی شانکار در این بود که هنر در بالاترین درجهاش را به ابزاری برای برقراری ارتباط بین دنیای شرق و غرب تبدیل کرد. هنرش این بود که موسیقی بومی سرزمیناش را به پدیدهای بینالمللی تبدیل کرد. اهمیتاش این بود که در نواختن ساز سیتار نوآوری کرد و توانست سیتار را را به سازی پاپیولار تبدیل کند. بسیار خوشحال بود که آشنایی جورج هریسون با ساز سیتار باعث شده گوش شنوندگان موسیقی پاپِ دنیای غرب هم با نغمههای سیتار آشنا شود ولی اهل موجسواری نبود. در وودستاک هم روی صحنه برنامه اجرا کرد اما راهاش را خیلی زود از جنبش هیپیها جدا کرد.
روی صحنه سیتار را مثل کودک عزیزجانی در دست میگرفت و مینواختش. با اوج و فرود نوای سازش چهرهاش هم تغییر میکرد. سازش همه چیزش بود و روی صحنه بودن همهٔ کارش. تا هفتههای آخر عمرش روی صحنه رفت و نواخت. بیهیچ نشانی از خستگی.
جایزهای در دنیای موسیقی و حتی سینما باقی نماند که موفق به کسب آن یا نامزدی در شاخهای از آن نشده باشد. به دنیا آمده بود تا موسیقیدان شود و جای بسی خوشحالیست که جای خودش را پیدا کرد.
بدون شک اولین بار موسیقی راوی شانکار را در «سهگانهٔ آپو» (ساتیاجیت رای) شنیدهام. در دوران کودکی، بیآنکه بدانم نوای موسیقی فیلم ساختهٔ شانکار است. در مصاحبهای خودش میگفت یکی از برداشتها را که رای نشاناش داده فهمیده باید چه تمی برای فیلم بسازد. بعد با دهان همان تم را برایمان میزند.
به او لقب «پاندیت» داده بودند، به معنای «استاد و آموزگار» ولی تمام عمر تشنهٔ آموختن موسیقی باقی ماند. دوست داشت تجربههای تازه کند. با فیلیپ گلس همکاری کرد و با یهودی منوهین و آثاری بینهایت نو و شنیدنی خلق کرد.
راوی شانکار، که 11 دسامبر 2012 در سن 92 سالگی در کالیفرنیا چشم از جهان فرو بست، همهٔ عمر با عشق و ایمانی خللناپذیر به موسیقی اصیل هندی زندگی کرد. درگذشتاش بهانهای مجدد است برای بازشنوی قطعههایش. برای لذتبردن از آوای موسیقیاش.
تاریخ انتشار : یکشنبه 17 دی 1391 - 00:00
دیدگاهها
البوم improvisations شانکار عالیه .اون حتی تو انتخاب همکار هم عالی بود .شما فقط به بیسیست البوم یعنی گری پیکاک و فلوتیستش که باد شانک هست نگاه کنین.بهتر از این نمیشه.سیتار نوازی خودش هم که عالیه .هم راگای شمال هند هم راگای جنوب هند.ولی نقطه قوت اصلی البوم به نظرم استفاده دیوانه وار از کوبه ای هاست
افزودن یک دیدگاه جدید