![آهنگساز : کارن همایونفر](https://musicema.ir/sites/default/files/styles/300/public/news/54/0.45509.jpg?itok=VHWIy6h1)
نگاهی به موسیقی فیلم جرم
آهنگساز : کارن همایونفر
سمیه قاضیزاده: برای کارگردانانی که خودشان موسیقی میدانند یا از علاقمندان ویژه موسیقی موسیقی هستند و آن را دنبال میکنند، انتخاب آهنگساز احتمالا از دشوارترین کارهای دنیاست. احتمالا دلشان میخواست آنها هم مثل کلینت ایستوود هر وقت اراده کردند خودشان موسیقی فیلمهایشان را بنویسند. اما خوب! به هر حال گاهی اینطور نمیشود دیگر و شاید مدتها طول بکشد تا فیلمساز، آهنگساز مورد نظرش را پیدا کند.
مسعود کیمیایی هم بیشک جزو همان دستهای است که برای موسیقی احترام ویژهای قائل است. موسیقی را میشناسد و در جریان موسیقی روز است. هرچند موسیقی تمامی آثار کیمیایی را پیش از انقلاب اسفندیار منفردزاده نوشته است، به نظر میرسد که کیمیایی در فیلمهای بعد از انقلابش در یافتن آهنگسازی که بتواند ترجمان موسیقایی تصاویرش را بسازد هنوز نتوانسته به جمعبندی برسد. او طی سالهای اخیر با آهنگسازان مختلفی کار کرده.گاه این همکاری تکرار شده است نظیر آنچه با گیتی پاشایی در گروهبان، سرب و تیغ و ابریشم، مجید انتظامی در خط قرمز، سفر سنگ، اعتراض و حکم، مرحوم بابک بیات در مرسدس و فریاد، فریبرز لاچینی در ردپای گرگ و دندان مار و بهرام سعیدی برای ضیافت و تجارت اتفاق افتاد. اما بودهاند آهنگسازانی هم که تنها یک بار شانس آهنگسازی برای فیلمهای او را داشتهاند همچون بابک امینی برای سربازهای جمعه. گهگاه هم بودهاند آهنگسازانی همچون فرزین قرهگوزلو در محاکمه در خیابان و رئیس که تا پیش از فیلم کیمیایی کسی نامی ازشان نشنیده بوده و بعد از آن هم نشنید.
اما کارن همایونفر از آن دسته آهنگسازانی است که یکبار در سلطان برای کیمیایی موسیقی فیلم نوشت و بعد از اینکه کیمیایی هفت فیلم دیگر ساخت، بار دیگر سراغش آمد و سفارش ساخت موسیقی جرم را به او داد. البته از زاویه دیگری هم میتوان به ماجرای همکاری کیمیایی و آهنگسازان نگاه کرد؛ اینکه کیمیایی در موسیقی دنبال تجربه کردن است و از همین روست که با آهنگسازان مختلف بعد از اسفندیار منفردزاده کار کرده است. اما خود به خود با شیوهای که او در فیلمسازیاش پیش گرفته که نوعی بازگشت به گذشته و فیلم سیاه و سفید و دوبله است، بعید است که چنین تصمیمی در زمینه انتخاب جنس موسیقی هم اتخاذ کرده باشد. شاید به همین دلیل است که در آخرین ساختهاش دست از آهنگسازان جدید و جوانی که این چند ساله با ایشان کار کرده بود کشید و بار دیگر سراغ آرشیو قدیمیتر و سلطان رفت و تصمیم گرفت تا ساخت موسیقی جرم را به کارن همایونفر بسپارد. کارن همایونفر هم امسال در انبوه کارهای آهنگسازی که برای فیلمهای مختلف داشت، برای موسیقی جرم سنگ تمام گذاشت. کیمیایی هم در محافل مختلف اعلام کرد که از موسیقی که او ساخته بسیار راضی است و قصد دارد تا ساخت موسیقی فیلم بعدیاش را هم به او بسپارد. بدین ترتیب شاید بشود همایونفر را بعد از منفرزاده، انتظامی و پاشایی، آهنگسازی دانست که کیمیایی او را بالاخره پیدا کرده است و تصمیم دارد بیش از اینها با او کار کند.
صدای اصلی موسیقی جرم، صدای ترومپت است. ترومپتی که همچون ردپای گرگ توسط منوچهر بیگدلی نواخته شده است تا هم عطر و بوی فیلمهای قبلی کیمیایی را داشته باشد و هم به واسطهء ذات صدای ترومپت لحن قدیمی را به فیلم ببخشد. بیگدلی هم انصافا نوازندگی روان و حرفهای را انجام داده است. صدای ترومپت یا همان شیپور صدای خشنی است و خیلی وقتها برای نواختن مارش از آن استفاده میشود. از آن دست سازهایی است که نوازندهء آن حتما باید تبحر ویژهای در نواختنش داشته باشد تا بتواند صدای آرام و مخملینی از آن تولید کند. مثل سازی چون فلوت نیست که از ابتدا صدایش لطیف باشد و به دل بنشیند. انتخاب این ساز هم از سوی همایونفر برای موسیقی جرم انتخاب به جایی است. صدای خشدار و مردانهء این ساز هم به تصاویر سیاه و سفید فیلم میآید، هم به روایت مردانهء کیمیایی و هم حس روزگار قدیم را زنده کرده است. این خاصیت سازهای بادی یا مسی-برنجی است که انگار صدایشان از دوردستی در گذشته به گوش میرسد. سلو بودنش هم تنهایی قهرمان داستان را تداعی میکند.
حجم موسیقی فیلم جرم بسیار بالاست. کمتر صحنهای در این فیلم وجود دارد که روی آن موسیقی گنجانده نشده باشد. کارن همایونفر برای جرم موسیقی ساخته است تکنیکی که در تک تک لحظات حضوری پررنگ دارد. با این حال موسیقی جرم محدود به موسیقی همایونفر نیست؛ پر است از موسیقیهای دیگر از ترانههای خوانندههای قبل از انقلاب گرفته تا اجراهای زنده کافهها، تا نوحههایی که در زندان اجرا میشوند و... همانطور که گفته شد، مسعود کیمیایی همیشه در فیلمهایش اهمیت ویژهای به موسیقی داده است و این مساله بیش از آنکه به سینما مربوط باشد به علاقهء شخصی خود او به موسیقی برمیگردد.
همایونفر در جرم سعی کرده است تا اندازهای موسیقی ملودیک بسازد چرا که همیشه موسیقیهای ملودیک بیشتر به فیلمهای کیمیایی آمده است. موسیقیهای ماندگار قیصر، گوزنها، رضا موتوری، ضیافت و مرسدس که اتفاقا با استقبال خوبی هم از جانب مخاطبان مواجه شدند، همه ساختار ملودیک داشتهاند که در کنارشان از موسیقیهای افکتیو برای فضاسازیهای کلی هم استفاده شده است*. اما از آنجا که کیمیایی در فیلمهایش همیشه تمهایی چون حادثه، تراژدی و رفاقت را دنبال کرده است، بیشک ملودی که بتواند بار احساسی این صحنهها را بر دوش بکشد مورد نیاز است. آهنگساز جرم هم تم مشخصی را برای موسیقی آن در نظر گرفته و آن را به شکل ملودیهای مختلف روی تصاویر فیلم گذاشته است. اگرچه این تم واحد میتوانست قویتر و جانداتر از این حرفها باشد تا راحتتر به یاد بماند.
نکتهء آخر اینکه تقریبا همهء فیلمهای کیمیایی طی سالهای اخیر ترانهء پایانی داشتهاند و این مساله به نوعی تبدیل به سنت تیتراژ پایانی فیلمهای او شده است اما جرم از این قاعده مستثنی است. پیش از اینکه جرم را ببینم حدس میزدم به واسطهء همکاری پیشین کیمیایی و رضا یزدانی و همچنین همایونفر و یزدانی، اگر قرار است تیتراژ پایانی ترانهای داشته باشد توسط او خوانده شود. چرا که به نظر میرسد صدای یزدانی هرچند نمیتواند جایگزین صدای فرهاد مهراد و ترانههایش روی فیلمهای کیمیایی شود اما تا حدودی شباهتهایی به صدای فرهاد و فریدون فروغی دارد. حتی میشود گفت که صدای خشدارش میتوانست لحن قدیمی فیلم و تم رفاقت را هم خوب از آب دربیاورد. با این وجود حجم موسیقی در جرم آنقدر بالاست که شاید کیمیایی خودش هم ترجیح داده که چیزی بیش از آنچه روی متن فیلم شنیده میشود، به گوش نرسد.
--------------------------------------
پانوشت:
هرچند امروزه مرز میان موسیقی ملودیک و فرمیک، یا ملودیک و افکتیو به نوعی کمرنگ شده است و چنان این دو در هم تنیده شدهاند که به سختی میتوان برایشان تعاریف واحدی نوشت اما موسیقی ملودیک، یک آهنگ و خط ملودی را دنبال میکند که اکثرا موسیقی است که مخاطب توانایی زمزمه کردن آن یا با سوت نواختنش را دارد. اغلب این ملودی همان چیزی است که از موسیقی فیلم در خاطر همه میماند. از آنطرف موسیقی افکتیو یا فضاساز، موسیقی است که قرار نیست روایتگری کند بلکه صرفا نقش همراهیکنندهء صحنههای فیلم را بازی میکند و به نوعی چاشنی فیلم است. در تمامی موسیقی فیلمها حتما بخشی از موسیقی، نقش فضاسازی را دارد حتی اگر آن موسیقی بر پایهء ملودی ساخته نشده باشد و فرمیک باشد.
مسعود کیمیایی هم بیشک جزو همان دستهای است که برای موسیقی احترام ویژهای قائل است. موسیقی را میشناسد و در جریان موسیقی روز است. هرچند موسیقی تمامی آثار کیمیایی را پیش از انقلاب اسفندیار منفردزاده نوشته است، به نظر میرسد که کیمیایی در فیلمهای بعد از انقلابش در یافتن آهنگسازی که بتواند ترجمان موسیقایی تصاویرش را بسازد هنوز نتوانسته به جمعبندی برسد. او طی سالهای اخیر با آهنگسازان مختلفی کار کرده.گاه این همکاری تکرار شده است نظیر آنچه با گیتی پاشایی در گروهبان، سرب و تیغ و ابریشم، مجید انتظامی در خط قرمز، سفر سنگ، اعتراض و حکم، مرحوم بابک بیات در مرسدس و فریاد، فریبرز لاچینی در ردپای گرگ و دندان مار و بهرام سعیدی برای ضیافت و تجارت اتفاق افتاد. اما بودهاند آهنگسازانی هم که تنها یک بار شانس آهنگسازی برای فیلمهای او را داشتهاند همچون بابک امینی برای سربازهای جمعه. گهگاه هم بودهاند آهنگسازانی همچون فرزین قرهگوزلو در محاکمه در خیابان و رئیس که تا پیش از فیلم کیمیایی کسی نامی ازشان نشنیده بوده و بعد از آن هم نشنید.
اما کارن همایونفر از آن دسته آهنگسازانی است که یکبار در سلطان برای کیمیایی موسیقی فیلم نوشت و بعد از اینکه کیمیایی هفت فیلم دیگر ساخت، بار دیگر سراغش آمد و سفارش ساخت موسیقی جرم را به او داد. البته از زاویه دیگری هم میتوان به ماجرای همکاری کیمیایی و آهنگسازان نگاه کرد؛ اینکه کیمیایی در موسیقی دنبال تجربه کردن است و از همین روست که با آهنگسازان مختلف بعد از اسفندیار منفردزاده کار کرده است. اما خود به خود با شیوهای که او در فیلمسازیاش پیش گرفته که نوعی بازگشت به گذشته و فیلم سیاه و سفید و دوبله است، بعید است که چنین تصمیمی در زمینه انتخاب جنس موسیقی هم اتخاذ کرده باشد. شاید به همین دلیل است که در آخرین ساختهاش دست از آهنگسازان جدید و جوانی که این چند ساله با ایشان کار کرده بود کشید و بار دیگر سراغ آرشیو قدیمیتر و سلطان رفت و تصمیم گرفت تا ساخت موسیقی جرم را به کارن همایونفر بسپارد. کارن همایونفر هم امسال در انبوه کارهای آهنگسازی که برای فیلمهای مختلف داشت، برای موسیقی جرم سنگ تمام گذاشت. کیمیایی هم در محافل مختلف اعلام کرد که از موسیقی که او ساخته بسیار راضی است و قصد دارد تا ساخت موسیقی فیلم بعدیاش را هم به او بسپارد. بدین ترتیب شاید بشود همایونفر را بعد از منفرزاده، انتظامی و پاشایی، آهنگسازی دانست که کیمیایی او را بالاخره پیدا کرده است و تصمیم دارد بیش از اینها با او کار کند.
صدای اصلی موسیقی جرم، صدای ترومپت است. ترومپتی که همچون ردپای گرگ توسط منوچهر بیگدلی نواخته شده است تا هم عطر و بوی فیلمهای قبلی کیمیایی را داشته باشد و هم به واسطهء ذات صدای ترومپت لحن قدیمی را به فیلم ببخشد. بیگدلی هم انصافا نوازندگی روان و حرفهای را انجام داده است. صدای ترومپت یا همان شیپور صدای خشنی است و خیلی وقتها برای نواختن مارش از آن استفاده میشود. از آن دست سازهایی است که نوازندهء آن حتما باید تبحر ویژهای در نواختنش داشته باشد تا بتواند صدای آرام و مخملینی از آن تولید کند. مثل سازی چون فلوت نیست که از ابتدا صدایش لطیف باشد و به دل بنشیند. انتخاب این ساز هم از سوی همایونفر برای موسیقی جرم انتخاب به جایی است. صدای خشدار و مردانهء این ساز هم به تصاویر سیاه و سفید فیلم میآید، هم به روایت مردانهء کیمیایی و هم حس روزگار قدیم را زنده کرده است. این خاصیت سازهای بادی یا مسی-برنجی است که انگار صدایشان از دوردستی در گذشته به گوش میرسد. سلو بودنش هم تنهایی قهرمان داستان را تداعی میکند.
حجم موسیقی فیلم جرم بسیار بالاست. کمتر صحنهای در این فیلم وجود دارد که روی آن موسیقی گنجانده نشده باشد. کارن همایونفر برای جرم موسیقی ساخته است تکنیکی که در تک تک لحظات حضوری پررنگ دارد. با این حال موسیقی جرم محدود به موسیقی همایونفر نیست؛ پر است از موسیقیهای دیگر از ترانههای خوانندههای قبل از انقلاب گرفته تا اجراهای زنده کافهها، تا نوحههایی که در زندان اجرا میشوند و... همانطور که گفته شد، مسعود کیمیایی همیشه در فیلمهایش اهمیت ویژهای به موسیقی داده است و این مساله بیش از آنکه به سینما مربوط باشد به علاقهء شخصی خود او به موسیقی برمیگردد.
همایونفر در جرم سعی کرده است تا اندازهای موسیقی ملودیک بسازد چرا که همیشه موسیقیهای ملودیک بیشتر به فیلمهای کیمیایی آمده است. موسیقیهای ماندگار قیصر، گوزنها، رضا موتوری، ضیافت و مرسدس که اتفاقا با استقبال خوبی هم از جانب مخاطبان مواجه شدند، همه ساختار ملودیک داشتهاند که در کنارشان از موسیقیهای افکتیو برای فضاسازیهای کلی هم استفاده شده است*. اما از آنجا که کیمیایی در فیلمهایش همیشه تمهایی چون حادثه، تراژدی و رفاقت را دنبال کرده است، بیشک ملودی که بتواند بار احساسی این صحنهها را بر دوش بکشد مورد نیاز است. آهنگساز جرم هم تم مشخصی را برای موسیقی آن در نظر گرفته و آن را به شکل ملودیهای مختلف روی تصاویر فیلم گذاشته است. اگرچه این تم واحد میتوانست قویتر و جانداتر از این حرفها باشد تا راحتتر به یاد بماند.
نکتهء آخر اینکه تقریبا همهء فیلمهای کیمیایی طی سالهای اخیر ترانهء پایانی داشتهاند و این مساله به نوعی تبدیل به سنت تیتراژ پایانی فیلمهای او شده است اما جرم از این قاعده مستثنی است. پیش از اینکه جرم را ببینم حدس میزدم به واسطهء همکاری پیشین کیمیایی و رضا یزدانی و همچنین همایونفر و یزدانی، اگر قرار است تیتراژ پایانی ترانهای داشته باشد توسط او خوانده شود. چرا که به نظر میرسد صدای یزدانی هرچند نمیتواند جایگزین صدای فرهاد مهراد و ترانههایش روی فیلمهای کیمیایی شود اما تا حدودی شباهتهایی به صدای فرهاد و فریدون فروغی دارد. حتی میشود گفت که صدای خشدارش میتوانست لحن قدیمی فیلم و تم رفاقت را هم خوب از آب دربیاورد. با این وجود حجم موسیقی در جرم آنقدر بالاست که شاید کیمیایی خودش هم ترجیح داده که چیزی بیش از آنچه روی متن فیلم شنیده میشود، به گوش نرسد.
--------------------------------------
پانوشت:
هرچند امروزه مرز میان موسیقی ملودیک و فرمیک، یا ملودیک و افکتیو به نوعی کمرنگ شده است و چنان این دو در هم تنیده شدهاند که به سختی میتوان برایشان تعاریف واحدی نوشت اما موسیقی ملودیک، یک آهنگ و خط ملودی را دنبال میکند که اکثرا موسیقی است که مخاطب توانایی زمزمه کردن آن یا با سوت نواختنش را دارد. اغلب این ملودی همان چیزی است که از موسیقی فیلم در خاطر همه میماند. از آنطرف موسیقی افکتیو یا فضاساز، موسیقی است که قرار نیست روایتگری کند بلکه صرفا نقش همراهیکنندهء صحنههای فیلم را بازی میکند و به نوعی چاشنی فیلم است. در تمامی موسیقی فیلمها حتما بخشی از موسیقی، نقش فضاسازی را دارد حتی اگر آن موسیقی بر پایهء ملودی ساخته نشده باشد و فرمیک باشد.
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 تیر 1390 - 00:00
دیدگاهها
خیلی موسیقی فیلم جرم زیبا بود
che naghde mofidi
mamnoonam
فیلم جرم خودش که خوب نبود اما موسیقی اش باحال بود
البته موسیقی سربازهای جمعه را پیمان یزدانیان ساخته بود.
موسیقی حکم را فرزین قرهگوزلو ساخته بود.
بیس اصلی موسیقی فیلم "جرم" ترومپت نیست که ساکسیفونه.
عالی بود
افزودن یک دیدگاه جدید