موسیقی ما - سمیه قاضیزاده: تصور کنید که زیر آب گیر افتادهاید و کوسهای بزرگ دارد به سمتتان میآید و هیچ راه فراری هم ندارید. از ترس دارید سکته میکنید و کوسه همین طور دارد نزدیک میشود. اگر فقط یک لحظه حواستان را جمع خودتان کنید میبینید که صدایی نمیشنوید جز ضربان تند قلبتان که میخواهد از سینه بیرون بزند. این همان صداییست که جان ویلیامز هم وقتی داشت موسیقی تم کوسه را برای فیلم «آروارهها» مینوشت شنید. دقیقا توالی دو نت «می» و «فا» با صدایی شبیه به «بام بام بام بام بام» ساز توبا که صدای ضربان قلب ترسیدهای را میدهد، آن هم وقتی که تمام صفحهٔ سینما تصویر کوسهایست که در حال نزدیک شدن به کشتی است.
تم اصلی«آروارهها» از جملهٔ به یادماندنیترین ملودیهای تاریخ سینماست. کافی است نام «آروارهها» را بشنوید یا ثانیهای به آن کوسهٔ سفید فکر کنید تا فورا موسیقی آن را به یاد بیاورید. این ویژگی موسیقی فیلمهای ماندگار است که تا به آنها فکر میکنید خط اصلی ملودیهایشان هم در ذهن نقش میبندند. در آثار ویلیامز چنین ملودیهایی کم نیستند؛ از «جنگ ستارگان» گرفته تا «فهرست شیندلر»، از «ئی. تی.» تا «هوش مصنوعی»، از «برخورد نزدیک از نوع سوم» تا «هری پاتر». ملودیهای کوتاه و کم نت ویلیامز چنان در تاریخ ماندگار شدهاند و برای آهنگسازش اعتبار به ارمغان آوردهاند که این روزها هیچ موسیقیدانی اجازه ندارد که حتی از توالی شش نت خط اصلی ملودی «هوش مصنوعی» استفاده کند! با این وجود موسیقی «آروارهها» در کارنامهٔ پربار آهنگسازش جایگاه ویژهای دارد چون اولین اسکار موسیقی فیلم اورجینالی است که او به دست آورده و به نظر میرسد که موسیقی این فیلم به نوعی ویلیامز را در مسیر درست قرار میدهد.
از قضا زوج اسپیلبرگ-ویلیامز هم که کارشان را در اولین فیلمی که اسپیلبرگ ساخته بود به نام «شوگرلند اکسپرس» با «آروارهها» نه تنها به دنیا معرفی شد بلکه جایگاهش را چنان تثبیت کرد که در اکثر آثار بعدی اسپیلبرگ این جان ویلیامز بود که برایش موسیقی میساخت. احتمالا اسپیلبرگ 26 ساله وقتی که در اوج خلاقیت بهترین استفاده را از دوربین روی دست برای فیلمبرداری «آروارهها» میکرد، تصور نمیکرد که آهنگسازی پیدا شود که او هم آنقدر خلاقانه عمل کند و از تکرار پشت سر هم دو نت اینقدر زیبا موسیقی بسازد. اینقدر اسپیلبرگ از موسیقی «آروارهها» خوشش آمده بود که به جورج لوکاس هم پیشنهاد ویژه داد که برای موسیقی «جنگ ستارگان» از ویلیامز استفاده کند.
وقتی «آروارهها» در سال 1975 ساخته شد دیگر جایزهٔ معتبری در زمینه موسیقی فیلم نمانده بود که ویلیامز نگرفته باشد. از اسکار بهترین موسیقی فیلم گرفته تا گرمی تا گلدن گلوب و بافتا همه و همه را دریافت کرد. ویلیامز در روزهایی این جایزه را برای «آروارهها» دریافت کرد که هنوز لیست نامزدیهای اسکارش آنقدر زیاد نشده بود که او با 45 بار نامزدی و 6 بار برنده شدن به عنوان رکورددار بالاترین رقم کاندید شدن اشخاص در قید حیات برای دریافت اسکار شناخته نمیشد و هنوز احتمالا این داستان جایزهها برایش عادی نشده بود و هیجان دریافت آن را داشت.
هنوز که هنوز است هر سال اجراهای متعددی از موسیقی فیلم «آروارهها» توسط ارکستر سمفونیکهای دنیا روی صحنه میرود و آنقدر خاطرهانگیز و بهیادماندنی است که جزو رپرتوارهای پرطرفدار اجراهای زنده موسیقی فیلم محسوب میشود. خیلی از این ارکسترها موقع اجرای زندهٔ «آروارهها»، بخشهایی از این فیلم را هم روی پرده پشت سر ارکستر پخش میکنند تا هیجان کنسرت با تماشای صحنههای دلهرهانگیز فیلم دوچندان شود. همین امسال بود که شهرداد روحانی که خودش از شاگردان جان ویلیامز بوده، به عنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت «آروارهها» را با ارکستر رهبری کرد.
با اینکه در دستهبندی موسیقی فیلمهای وحشت، موسیقی فیلم «روانی» پیش از آروارهها ساخته شده بود اما موسیقی «آروارهها» سبک جدیدی از موسیقی دلهره را معرفی کرد. دلهرهای که با نزدیک شدن یک کوسه به وجود میآمد تا با یک ماجرای جنایی. دلهرهای که تنها با دو نت موسیقی و تکرار چندبارهٔ آنها و اجرایشان توسط ویولنهای ارکستر بسیار خوب از آب در آمد و هیجان تماشای فیلم را صدچندان میکرد. با این حال خیلیها همچنان موسیقی این فیلم را با «روانی» برنارد هرمان یا «طالع نحس» جری گلد اسمیت مقایسه میکنند، چرا که موسیقی صحنهٔ چاقو زدن در «روانی» هم از تکرار دو نت با ویولن و حرکات سریع روی این ساز است. بنابراین خیلی عجیب نیست اگر این دو موسیقی با هم مقایسه شوند. اما نکتهٔ جالب اینجاست که بعد از موسیقی «روانی» و «آروارهها» دیگر موسیقی فیلم وحشتی با این قوت ساخته نشد تا هم سالهای سال در یاد بماند و هم ملودی تا این اندازه کوتاه داشته باشد. فیلمهایی مثل «درخشش» با همهٔ عظمتشان نتوانستند در زمینهٔ موسیقی به اندازهٔ «آروارهها» موفق باشند. حتی کارهای بعدی خود ویلیامز هم در همین ژانر قابل مقایسه نیست. میشود موسیقی این فیلم را با « پارک ژوراسیک» مقایسه کرد؟ یا حتی با «توطئهٔ خانوادگی» یا «نجات سرباز رایان» یا «جنگ دنیاها»؟ ویژهترین تفاوت موسیقی «آروارهها» با دیگر موسیقیهای دلهرهآور ویلیامز در ملودیپردازی آن است که آن را جدای از دیگر آثار او کرده.
سبک موسیقی جان ویلیامز را به خصوص موسیقی فیلمهایش را به سبک رمانتیسیسم و در مواردی نئورمانتیسم نزدیک میدانند، سبکی که در موسیقی «آروارهها» تکامل پیدا میکند. شاید این سوال به نظرتان بیاید که موسیقی دلهرهآوری چون «آروارهها» اصلا چه ربطی به رمانتیسیسم دارد. مساله این است که در موسیقی این سبک که ویلیامز هم به شدن تحت تاثیر آن است، ملودیهای راحت که فهمشان برای هر مخاطبی آسان است گنجانده میشود. ملودی نماد بارز این سبک است و شاید یکی از مهمترین چیزهایی که دلیل رمانتیک بودن این آهنگساز میدانند. البته که ویلیامز هرگز خودش را به رمانتیک قرن 18 پیوند نمیزند و آنچنان میشود خلاقیت قرن بیستمی را در کارهایش احساس کرد که به سختی آدم باورش میشود که این آهنگساز 70 سالش است و تا این اندازه نوگرایانه موسیقی مینویسد. از هر طرفی که به موسیقی «آروارهها» نگاه کنید، با یک حرکت خلاقهٔ تمام عیار مواجهاید که به نظر میآید خود ویلیامز هم بدش نمیآمد که میتوانست تجربهٔ دوبارهٔ تصنیف چنین اثری را تکرار کند. ویلیامز آهنگسازی است که شهره به داشتن «لایت موتیف» در موسیقیاش است. ایدهای که واگنر قرن نوزدهمی در موسیقیاش مطرح کرد و روی خیلیها از جمله ویلیامز تاثیر گذاشت تا او هم در موسیقی حماسی و پر هیاهوی «جنگ ستارگان» و هم بعدها در «سوپرمن» از آن استفاده کند. اما «آروارهها» نماد بارز استفاده از لایت موتیف است.
«آروارهها» 12 ترک دارد که معروفترینشان همان تم اصلی کوسه است اما قطعاتی که روی صحنهٔ مرگ کریسی میآید، یا در لحظهٔ آماده کردن قفس کوسه و جستجو در شب هستند هم بسیار معروف است. با این حال برای اهالی موسیقی فیلم توالی دو نت «می» و «فا» همچنان تنها مترادفی که دارد «خطر» و «کوسه» است. هیچ نیازی نیست که شما کوسهای را ببینید تا نزدیک شدنش را احساس کنید، کافی است ثانیههایی به موسیقی ویلیامز دل بدهید تا کوسه خودش را به قایقتان برساند.
خیلی از منتقدین معتقدند که تماشای «آروارهها» بدون موسیقیاش بیفایده است و اصلا اینقدر ترسناک نیست. اما شاید باورش برایتان سخت باشد که موسیقی اینقدر پرافتخار فقط نیم ساعت است! بعد از اینکه آلبوم موسیقی این فیلم به بازار آمد و خیلی از تماشاگران فیلم آن را خریداری کردند، باورشان نمیشد که آن حجم پرتوان موسیقی فقط نیم ساعت بوده.
موسیقی «آروارهها» نه تنها شهرت را برای جان ویلیامز جوان به ارمغان آورد، بلکه پول را هم به جیب او سرازیر کرد، پولی که بعد از آن تا همین الان، هیچوقت به ویلیامز نه نگفت. بد نیست بدانید وقتی اولین بار ویلیامز تم اصلی «آروارهها» را با پیانو برای اسپیلبرگ جوان زد، اسپیلبرگ فکر میکرد که ویلیامز دارد با او شوخی میکند و به او گفت: «همهاش همین است؟» و ویلیامز پاسخ داد که «بله! من تصور میکنم همهٔ آنچه که تو به آن احتیاج داری همین است!»
در پایان اینکه موسیقی «آروارهها» نه تنها در همهٔ لیستهای برترین موسیقی فیلمهای تاریخ سینما آمده بلکه در برخی لیستها به عنوان بهترین موسیقی وحشت در سینما شناخته میشود. اگر بعد از خواندن این مطلب دلتان خواست دوباره به موسیقی این فیلم گوش کنید، باید بگویم که آدم خوششانسی هستید چون که طی سالهای اخیر ویلیامز یک بار دیگر موسیقی این فیلم را با ارکستر دکا (Decca) ضبط کرده که ترکهای آن روی اینترنت هم موجود است و میتوانید به آن گوش دهید.
دیدگاهها
خیلی خوب بود اگر لینک دانلود هم میذاشتین
لینک دانلود ساندترک «آروارهها» از مدیافایر
http://www.mediafire.com/?7z2z87nkt86yamf
افزودن یک دیدگاه جدید