نگاهی به موسیقی فیلم بدرود بغداد
آهنگساز : مسعود سخاوتدوست
سمیه قاضیزاده: اولین تجربه آهنگسازی موسیقی فیلم را مسعود سخاوتدوست در بدرود بغداد داشته است اگرچه بعد از آن طی سالهای اخیر برای فیلمهای سینمایی دیگری از جمله سه و نیم (نقی نعمتی)، گلوگاه (ابراهیم معیری)، سپیده (روح الله حجازی)، برج آرام (مسعود اطیابی)، نخل گریان (پناهبرخدا رضایی) و... موسیقی ساخته است اما پیشینهء کار آهنگسازی سخاوت دوست به فیلمهای کوتاه و مستند برمیگردد و مهدی نادری هم اولین بارها موسیقی او را آنطرفها شنیده و از آن خوشش آمده است. اینها را گفتم که بدانید اگر اینقدر صدای موسیقی بدرود بغداد آوانگارد و جدید است دلیلش این است که سابقهء آهنگساز جوان آن به جاهایی میرسد که طالب همین جنس موسیقیها هستند. حالا جدای از اینکه علاقمندی خود آهنگساز هم به همین جنس موسیقیهای مدرن است و در دیگر آثارش هم میشود همین روند را دنبال کرد.
بنا به فضای ذاتی فیلم بدرود بغداد و به خصوص شیوهء فیلمبرداری آن، موسیقی نیز باید همپای این تصاویر پیش برود و نمیتوان انتظار داشت که موسیقی ارکسترال صرف با هارمونیهای مشخص و چارچوبهای تعریفشده فضای موسیقایی آن را بسازد. از سویی دیگر فضای داستانی فیلم هم که بین شخصیتهایی از ملیتهای متفاوت میگذرد به مخاطب اجازه این را میدهد تا با پذیرشی بالاتر سراغ شنیدن موسیقی آن برود. همین پیش فرض کفایت میکند تا آهنگساز با حس تجربی بیشتری سراغ ساخت این موسیقی برود کما اینکه همین اتفاق هم افتاده است و یک سری ساز که اسمشان هرگز به گوش اغلبمان نخورده در شکل دادن این موسیقی نقش داشتهاند. سازهایی مثل زرافی، جیرفا، زاغه، فرش یا سروش که هر کدام داستانی دارند و حکایتی!
طبیعی است که در این فضای خاص داستانی که معلوم نیست دقیقا کجاست و ما حدسمان این است که در مکانی در محدودهء بینالنهرین است، سازبندی نیز با سازهای همین منطقه جلو برود. از این حیث آهنگساز سراغ سازهای مختلف بومی این منطقه از جمله دمام، سنج، سیمبالز، تمپو، زاغه، جیرفا و زرافی رفته است. به دلیل همین تنوع هم هست که رنگبندی کوبهای موسیقی بدرود بغداد اینقدر خوب و تازه و شفاف از آب درآمده. نظیر این ترکیب پرکاشن را نه تنها در سینمای ایران که در موسیقی ایران هم خیلی کمتر میشود شنید چرا که اغلب آهنگسازان سراغ دف و طبلا و تیمپانی و از این دست میروند. بخواهند مدرنتر فکر کنند کوزه را میآورند وسط، اما کمتر سراغ سازهایی از این جنس میروند. از طرف دیگر از آنجایی که فضای فیلم به نوعی حس جنوبی بودن را به بیننده القا میکند و اولین موسیقیهایی هم که از جنوب به ذهن میآیند همین اصوات کوبهای هستند، موسیقی کوبهای این فیلم سازگاری خوبی با تصویر درختان نخل، و نهر آب و غروب سرخ رنگ آن دارد.
ترکیب سازهای زهی هم شنیدنی است. آهنگساز بیشتر روی صحنههایی که آمریکاییها در تصویر حضور دارند، سراغ کوارتت زهی رفته است. کوارتت زهی سخاوتدوست هم یک کوارتت معمولی از جنسی که دیگر کوارتتها دارند یعنی ترکیب ویولن و ویولا و چلو و کنترباس نیست، بلکه او سراغ استفاده کردن از چهار ویلن سل همزمان رفته است تا بتواند با صدای پر و اندوهناک آنها، فضای همراه با استرس و اضطراب ارتش آمریکا را نشان دهد. ویولنسلهایی که با آرشههایشان به خوبی میتوانند این فضا را نمایش دهند. کششهای سریع آرشه روی سیمهای ویولنسل و صدای کلفت و عمیق آن، داستان پر تنش سربازهای آمریکایی را که از مرگ بیدلیل دختربچهای بیگناه حکایت میکند، بازگو میکنند.
صدای صالح (مصطفی زمانی) را سازهای بادی و زخمهای منتشر میکنند که جدیدا ساخته شدهاند. سیفالله شکری دو ساز جدید "فرش" و "سروش" را ساخته است که برای اولین بار در موسیقی بدرود بغداد استفاده شدهاند. فرش، سازی است بسیار بزرگ –در قد و قوارههای فرش- که صدایی مشابه چنگ یا قانون دارد و سروش ساز بادی بسیار کوچکی است. ترکیب این دو صدا به خوبی میتواند آوای کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را که میان عقیده و عشقش سردرگم مانده است و گاه به فریادهای خشنش میانجامد نشان دهد. رمز و راز شخصیت صالح که بیننده تا پایان چیز زیادی از آن نمیفهمد را صدای همین سازهای باستانی منتقل میکند. هرچند وقتی عودش را از زیر خاک بیرون میآورد، موسیقی هم با او همراه میشود و صدای ساز عود، صدای اصلی موسیقی میشود. سازی که به راحتی میتوانست همچون بسیاری از موسیقی فلیمهای دیگری که در فضای عربی-ایرانی میگذشت به ساز اصلی موسیقی فیلم بدل شود اما عامدانه نشد.
از سوی دیگر موسیقی بدرود بغداد از آن دست موسیقیهایی است که آهنگساز آن، بخشهایی را به صورت افکتیو ساخته که در تار و پور تصاویر تنیده شدهاند و به سادگی قابل شنیدن نیستند. صداهایی که بیشتر توسط افکتهای صوتی ایجاد شدهاند و هدف اصلیشان آراستن تصاویر و جذابتر کردن آنها بوده است. هرجا که بار دراماتیک داستان بالاتر رفته است، موسیقی هم راحتتر قابل شنیدن است و به اصطلاح صدای موسیقی هم رو آمده است.
با این وجود و علیرغم تمامی مزیتهای موسیقایی بسیار موسیقی فیلم بدرود بغداد، این موسیقی میتوانست با کمی ملودیپردازی، قدمی بلند بردارد و به راحتی در ذهن مخاطبش ماندگار شود. متاسفانه این روزها اغلب آهنگسازان به خصوص آهنگسازان جوان و نوپرداز موسیقی فیلم در ایران، ترجیح میدهند که عامدانه از بسط و گسترش یک موتیف خاص و ملودیپردازی اجتناب کنند و در عوض سراغ سبکهای مینیمال و مدرن بروند که چندان رابطهء خوشی با ملودی ندارد. حمل بر اشتباه نشود که با این نوع موسیقی سر ستیز وجود دارد چرا که نویسنده این مطلب هم خودش از طرفداران پر و پاقرص موسیقیهای مدرن است اما در مجموع تصور بسیاری از دوستان آهنگساز این است که دورهء ملودیپردازی گذشته و دیگر دلیلی برای اینکه آهنگساز وقت و انرژی خود را صرف خلق یک موتیف کند وجود ندارد. این ماجرا طی چند سال اخیر تا آنجا پیش رفته که ملودی نداشتن و اجتناب عامدانه از ساخت ملودی برای موسیقی فیلم کاری عبث و ضد روشنفکری محسوب میشود. در حالیکه سالیان سال است که در سینمای هالیوود - که حداقل نمونهء خوبی از تنوع ژانرهای موسیقی فیلم درآن میشود مشاهده کرد- همچنان ملودیپردازی میشود و همانقدر که آثار مدرن و پست مدرن موسیقی فیلم محبوبیت دارند، موسیقیهای حاوی خط اصلی ملودی هم پرطرفدارند.
منبع: مجله فیلم
بنا به فضای ذاتی فیلم بدرود بغداد و به خصوص شیوهء فیلمبرداری آن، موسیقی نیز باید همپای این تصاویر پیش برود و نمیتوان انتظار داشت که موسیقی ارکسترال صرف با هارمونیهای مشخص و چارچوبهای تعریفشده فضای موسیقایی آن را بسازد. از سویی دیگر فضای داستانی فیلم هم که بین شخصیتهایی از ملیتهای متفاوت میگذرد به مخاطب اجازه این را میدهد تا با پذیرشی بالاتر سراغ شنیدن موسیقی آن برود. همین پیش فرض کفایت میکند تا آهنگساز با حس تجربی بیشتری سراغ ساخت این موسیقی برود کما اینکه همین اتفاق هم افتاده است و یک سری ساز که اسمشان هرگز به گوش اغلبمان نخورده در شکل دادن این موسیقی نقش داشتهاند. سازهایی مثل زرافی، جیرفا، زاغه، فرش یا سروش که هر کدام داستانی دارند و حکایتی!
طبیعی است که در این فضای خاص داستانی که معلوم نیست دقیقا کجاست و ما حدسمان این است که در مکانی در محدودهء بینالنهرین است، سازبندی نیز با سازهای همین منطقه جلو برود. از این حیث آهنگساز سراغ سازهای مختلف بومی این منطقه از جمله دمام، سنج، سیمبالز، تمپو، زاغه، جیرفا و زرافی رفته است. به دلیل همین تنوع هم هست که رنگبندی کوبهای موسیقی بدرود بغداد اینقدر خوب و تازه و شفاف از آب درآمده. نظیر این ترکیب پرکاشن را نه تنها در سینمای ایران که در موسیقی ایران هم خیلی کمتر میشود شنید چرا که اغلب آهنگسازان سراغ دف و طبلا و تیمپانی و از این دست میروند. بخواهند مدرنتر فکر کنند کوزه را میآورند وسط، اما کمتر سراغ سازهایی از این جنس میروند. از طرف دیگر از آنجایی که فضای فیلم به نوعی حس جنوبی بودن را به بیننده القا میکند و اولین موسیقیهایی هم که از جنوب به ذهن میآیند همین اصوات کوبهای هستند، موسیقی کوبهای این فیلم سازگاری خوبی با تصویر درختان نخل، و نهر آب و غروب سرخ رنگ آن دارد.
ترکیب سازهای زهی هم شنیدنی است. آهنگساز بیشتر روی صحنههایی که آمریکاییها در تصویر حضور دارند، سراغ کوارتت زهی رفته است. کوارتت زهی سخاوتدوست هم یک کوارتت معمولی از جنسی که دیگر کوارتتها دارند یعنی ترکیب ویولن و ویولا و چلو و کنترباس نیست، بلکه او سراغ استفاده کردن از چهار ویلن سل همزمان رفته است تا بتواند با صدای پر و اندوهناک آنها، فضای همراه با استرس و اضطراب ارتش آمریکا را نشان دهد. ویولنسلهایی که با آرشههایشان به خوبی میتوانند این فضا را نمایش دهند. کششهای سریع آرشه روی سیمهای ویولنسل و صدای کلفت و عمیق آن، داستان پر تنش سربازهای آمریکایی را که از مرگ بیدلیل دختربچهای بیگناه حکایت میکند، بازگو میکنند.
صدای صالح (مصطفی زمانی) را سازهای بادی و زخمهای منتشر میکنند که جدیدا ساخته شدهاند. سیفالله شکری دو ساز جدید "فرش" و "سروش" را ساخته است که برای اولین بار در موسیقی بدرود بغداد استفاده شدهاند. فرش، سازی است بسیار بزرگ –در قد و قوارههای فرش- که صدایی مشابه چنگ یا قانون دارد و سروش ساز بادی بسیار کوچکی است. ترکیب این دو صدا به خوبی میتواند آوای کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را که میان عقیده و عشقش سردرگم مانده است و گاه به فریادهای خشنش میانجامد نشان دهد. رمز و راز شخصیت صالح که بیننده تا پایان چیز زیادی از آن نمیفهمد را صدای همین سازهای باستانی منتقل میکند. هرچند وقتی عودش را از زیر خاک بیرون میآورد، موسیقی هم با او همراه میشود و صدای ساز عود، صدای اصلی موسیقی میشود. سازی که به راحتی میتوانست همچون بسیاری از موسیقی فلیمهای دیگری که در فضای عربی-ایرانی میگذشت به ساز اصلی موسیقی فیلم بدل شود اما عامدانه نشد.
از سوی دیگر موسیقی بدرود بغداد از آن دست موسیقیهایی است که آهنگساز آن، بخشهایی را به صورت افکتیو ساخته که در تار و پور تصاویر تنیده شدهاند و به سادگی قابل شنیدن نیستند. صداهایی که بیشتر توسط افکتهای صوتی ایجاد شدهاند و هدف اصلیشان آراستن تصاویر و جذابتر کردن آنها بوده است. هرجا که بار دراماتیک داستان بالاتر رفته است، موسیقی هم راحتتر قابل شنیدن است و به اصطلاح صدای موسیقی هم رو آمده است.
با این وجود و علیرغم تمامی مزیتهای موسیقایی بسیار موسیقی فیلم بدرود بغداد، این موسیقی میتوانست با کمی ملودیپردازی، قدمی بلند بردارد و به راحتی در ذهن مخاطبش ماندگار شود. متاسفانه این روزها اغلب آهنگسازان به خصوص آهنگسازان جوان و نوپرداز موسیقی فیلم در ایران، ترجیح میدهند که عامدانه از بسط و گسترش یک موتیف خاص و ملودیپردازی اجتناب کنند و در عوض سراغ سبکهای مینیمال و مدرن بروند که چندان رابطهء خوشی با ملودی ندارد. حمل بر اشتباه نشود که با این نوع موسیقی سر ستیز وجود دارد چرا که نویسنده این مطلب هم خودش از طرفداران پر و پاقرص موسیقیهای مدرن است اما در مجموع تصور بسیاری از دوستان آهنگساز این است که دورهء ملودیپردازی گذشته و دیگر دلیلی برای اینکه آهنگساز وقت و انرژی خود را صرف خلق یک موتیف کند وجود ندارد. این ماجرا طی چند سال اخیر تا آنجا پیش رفته که ملودی نداشتن و اجتناب عامدانه از ساخت ملودی برای موسیقی فیلم کاری عبث و ضد روشنفکری محسوب میشود. در حالیکه سالیان سال است که در سینمای هالیوود - که حداقل نمونهء خوبی از تنوع ژانرهای موسیقی فیلم درآن میشود مشاهده کرد- همچنان ملودیپردازی میشود و همانقدر که آثار مدرن و پست مدرن موسیقی فیلم محبوبیت دارند، موسیقیهای حاوی خط اصلی ملودی هم پرطرفدارند.
منبع: مجله فیلم
تاریخ انتشار : شنبه 10 دی 1390 - 00:00
دیدگاهها
کاش قطعاتی موزیک متنی که تحلیل می کنید رو واسه دانلود بذارید که ماهایی که فیلمو ندیدیم بفهمیم شما راجع به چی حرف زدید و چقدر باهتون موافق یا مخالفیم..مرسی
مرسی خانم قاضی زاده مثل همیشه عالی...
بابند آخر این نقد واقعا موافقم...این روزا دیگه کمتر ملودی میشنویم... ازبس آهنگسازای ما به فکر نوآوری و خلاقیت هستند و تو این زمینه به شدت باهم رقابت میکنند ملودی دیگه براشون جایگاهی نداره...
شما باید می رفتی می دیدی
حد اقل برو نقد موزیک فیلمایی که دیدی رو بخون
آقای رضا شما اصن در جایگاهی نیستی که تعیین تکلیف کنی برای کسی.جایگاه شما نظر دادنه !
به نظر من هم فقط کپی کردن از "مجله فیلم" درست نیست و بهتر بود موسیقی رو برای دانلود می زاشتید.
این هم اساسا حرف غلطیه که فقط برید نقد فیلمایی که دیدید رو بخونید .شاید کسی از فیلم خوشش نیاد باید از موسیقی فیلم هم منعش کنیم ؟
موفق باشید
من فیلم رو دیدم، واقعا واسم مهم هست اون آهنگی که به زبان عربی هست بدونم کیه؟
با سلام ، اون آهنگ از عبدالحلیم حافظ خواننده معروف عربی به اسم اهواک است.
افزودن یک دیدگاه جدید