گفتوگو با تورج شعبانخوانی و مروری اجمالی بر موسیقی پاپ دیروز
موسیقی و شعر ایرانی ریشه اصلی موسیقی پاپ ما است
مجید سرایی: هنگامی که از موسیقی پاپ سخن به میان میآید، خواه ناخواه اذهان علاقهمندان اینگونه موسیقایی به گذشته بر میگردد و از آثار خاطرهانگیز یاد میکنند. بسیاری از منتقدان موسیقی در نقدهای خود، موسیقی امروز را در کنار موسیقی پاپ دیروز میگذارند و نقاط ضعف آنچه امروز تحت عنوان موسیقی پاپ عرضه میشود را بیان میکنند. پرسش مطروحه این است که رمز ماندگاری موسیقی پاپ گذشته چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، به سراغ تورج شعبانخوانی، خواننده و آهنگساز چهار دهه موسیقی پاپ رفتیم. این آهنگساز در طول چهار دهه، نزدیک به 400 قطعه ساخته که اغلب آنها در ذهن مخاطبان باقی مانده است. همسفر، آدمک، پروانه من، شهر خالی، نازی ناز کن، تکیه بر باد، فاصله و بهار بهار از جمله این آهنگها هستند. تورج شعبانخوانی که در گذشته به تورج معروف بود، در این گفتوگو، طی مروری اجمالی بر آغاز فعالیتهای خود، از ریشههای موسیقی پاپ و نقاط ضعف و قوت اینگونه پرطرفدار موسیقی سخن میگوید.
- از فعالیتهای حرفهیی شما در عرصه آهنگسازی، چهار دهه گذشته است؛ بنابراین ناگزیریم گفتوگو را با بیان مختصری از نحوه ورود شما به عرصه موسیقی آغاز کنیم.
- چگونه به آدمک رسیدید؟
- اتفاقا فضای آهنگهای دهه 50 شما متاثر از آهنگهای معروف دهه 70 میلادی است و الهامی که از موزیسینهایی مثل دمیس روسه و بیجیز گرفتهاید، در آهنگهایتان کاملا مشهود است.
- عموما آهنگهای شما را چه کسانی تنظیم میکردند؟
- با توجه به اینکه موسیقی پاپ در دهه 50 مورد توجه نسلهای مختلف قرار گرفت، اگر بخواهیم برای موسیقی پاپ در این مقطع مولفههایی نسبت به دهههای 30 و 40 در نظر بگیریم، این مولفهها شامل چه مواردی خواهند بود؟
- یکی از نکات قابل توجه در آهنگهای شما، به ویژه آهنگهایی که خودتان اجرا کردهاید، فضای ملایمی است که در بسیاری از آهنگها بر این فضا اصرار داشتهاید؛ این ملایمت از کجا ریشه میگیرد؟
- در همان دهه پنجاه موجی تحت عنوان اعتراض و انتقاد به وجود آمد و بسیاری از چهرههای موسیقی پاپ درگیر این موج شدند، اما شما خود را از این جریان کنار کشیدید.
- با نگاهی دقیق درباره کلام در موسیقی پاپ دهه پنجاه و در مقایسه با کلامی که در دهههای پیش از پنجاه روی آهنگهای پاپ گفته میشد، به پیوند تقریبی شعر و موسیقی از نظر محتوا میرسیم. ریشه ایجاد این پیوند را باید در کجا جستوجو کرد؟
- عدهیی از منتقدان و تعقیبکنندگان موسیقی پاپ معتقدند که ترانههای پاپ دهه 50 با ظهور ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری دگرگون شد.
- اصولا تنظیم آهنگ و تنظیمکننده در موسیقی پاپ آن روزگار چه جایگاهی داشت؟
- سوالی که در طول این سالها ذهن هر شنونده حرفهیی را به خود مشغول داشته، این بود که با وجودی که فعالیتهای موسیقیدانها در آن روزگار بسیار بالا بود و آثار ماندگاری را تولید کردند، چرا نتوانستیم در سطوح بینالمللی و جهانی ظاهر شویم؟
- شاید در مقابل موسیقی روز آن روزگار، هنوز دارای ضعف بودیم؛ مثلا با وجود جذاب بودن ملودیها، اتفاق خاصی در حوزه نوازندگی نیفتاده بود یا سولوی خاصی اجرا نشده بود یا حتی در بحث صدابرداری نسبت به اتفاقاتی که در اروپا و امریکا رخ میداد، ضعف داشتیم. به تعبیر امروزی، بسته قابل قبولی ارائه نکرده بودیم و در واقع، ویترین خوبی نبودیم.
- اما کشوری مثل هند توانست به درجاتی برسد.
- اما نمونههایی هم به زبان هندی تولید کردهاند که جهانی شده یا در همان روزگار، راویشانکار با ظهور خود، تحولی در سطح جهانی ایجاد کرد.
- از موسیقی پاپ دیروز گفتیم، موسیقی پاپ امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
- به عقیده شما برای پر کردن همان خلأ که در گروه سنی تینیجر ایجاد هیجان میکند، چه باید کرد؟
منبع:
روزنامه اعتماد
تاریخ انتشار : پنجشنبه 30 آبان 1392 - 13:52
دیدگاهها
واقعا لذت بردم از پاسخ های منطقیشون با حرفی هم که درباره ی احسان خواجه امیری زدن کاملا موافقم / به نظر خودم احسان خواجه امیری فوق العاده تکنیکی میخونه و تحریر میده و فکر نکنم تو خواننده های پاپ کسی دیگه ای تو همچین سطحی باشه .
ممنون از مصاحبه مفصلتون
حالا که یادی از گذشته ها کردید... آیا کسی رو سراغ دارید که با تفکر موسیقی جهان کنونی به مسئله نگاه کنه؟؟ منظورم غربگرایی نیست البته منظورم موسیقی فاخر سطح جهانیه... موسیقی پاپ(و نه راک) احتیاج به این افراد و مصاحبشون هم داره لطفا شنیده بگیرید!!!
اون احسان خواجه امیری را خوب اومدی
ولی ای کاش میگفتی استاد خواجه امیری
افزودن یک دیدگاه جدید