سازهایی که روح ندارند!
[ محمدرضا عبادی - سازنده سهتار، تار و نوازنده]
در این روزها وضعیت اقتصادی در حوزه سازندگی ساز اصلاً مناسب نیست. همین چند روز پیش بود که 2 نفر از همکارانم که یکی جوانی با 10 سال سابقه کار و دیگری استادی با 25 سال سابقه کار بود، گفتند میخواهند کارگاههای خود را تعطیل کنند و به هر کاری جز ساختن ساز بپردازند. در سالهای پیش تابستان که میشد، خانوادههایی که بچههایشان را به کلاسهای موسیقی فرستاده بودند، برای خرید ساز میآمدند. اما امسال اصلاً اینگونه نبود. علت اصلی مشکلات ما در عرصه سازندگی ساز، اقتصاد بیماری است که کل جامعه را با مشکل مواجه کرده است.
از سوی دیگر، موسیقی هنوز هم به عنوان یک موضوع بحثبرانگیز مطرح است. ما سازندگان ساز بیمه هستیم، اما روی کارت بیمه ما واژه «موسیقی» را ننوشتهاند، بلکه نوشتهاند فعالان حوزه کتاب و سایر شاخههای هنری. وقتی صداوسیما ساز را به مردم نشان نمیدهد و این صنعتِ دستِ ایرانیان، هیچ زمینهای برای معرفی و شناسانده شدن ندارد، طبیعی است که به وضعیتی که امروز داریم دچار باشیم.
چند روز پیش بود که یک هنرجوی تار سازش را برای دومین بار نزد من آورد، به قدری خطوط موجود در بدنه ساز ریز بود که گفتم این ساز از چوب ساخته نشده، اما او مدام میگفت اینطور نیست. وقتی مشغول تعمیر شدم، متوجه شدم چوبهای خُرد را با خاک اره کنار هم چسبانده و به عنوان چوب تحویلش دادهاند. صدای ساز اصلاً خوب نبود. متوجه شدم ساز چینی است. به طعنه به جوان گفتم تنها کافی است خرک سازت را روی یک تار «یحیی» (تار یحیی از بهترین سازهای ساخته شده است، یحیی خود از نامداران ساختن ساز بود) قرار دهند، آن ساز هم ارزش خود را از دست خواهد داد.
مشکل دیگری که در عرصه سازندگی ساز با آن مواجه هستیم، باندبازیهای بعضی از نوازندگان با سازندگان ساز است؛ به این صورت که بازار را قبضه کردهاند و اجازه نمیدهند کار دیگران آنگونه که باید، دیده شود. برای توضیح بیشتر لازم است این نکته را بگویم که اگر یک ساز خوبِ یکمیلیون تومانی را به دست یک هنرجو بدهید و او آن ساز را به کلاس ببرد، استادش با چند لحظه ساز زدن میگوید سازت به درد نمیخورد. هنرجو هم به واسطه اعتمادی که به استاد خود دارد، حرف او را قبول میکند. در ادامه، استاد میگوید خودم برایت یک ساز خوب فراهم خواهم کرد. اینگونه است که ساز یکی از این سازندگان را به هنرجو میدهد و خوش هم درصدی از وجه آن را برای خود برمیدارد.
متأسفانه امروز بیشتر سازهایی که از این مسیر به دست شاگردان میرسند، مشکل زیادی دارند. به طور مثال، حتماً بعد از دو هفته گود میشوند و چوبشان خاصیت اولیه را از دست میدهد. در صورتی که سازهای بزرگ مردی مثل «عشقی» تا سالها بعد از ساخت اصلاً هیچ تغییری نمیکرد و از استحکام قابل توجهی برخوردار بود.
در مورد قیمت بالای برخی از سازهای موجود در بازار هم باید بگویم وقتی بنزین و میوه و گوشت گران میشوند، سازنده ساز مجبور است تا حدودی قیمت هنر دست خود را افزایش دهد. از سوی دیگر، یکی از دلایلی که باعث میشود برخی سازها به نسبت گران باشند، امضای سازنده آنهاست. امضای برخی از استادان، خودش به شما اطمینان میدهد که ساز خوب و ماندگاری دارید. دلیل شهرت تار «یحیی» و «عشقی» هم همین بود که آنقدر با دقت و حساسیت کار کرده بودند که توانسته بودند بدون داشتن رسانهای خاص، جایگاه خود را در عرصه هنر پیدا کنند.
یکی از معضلاتی که در عرصه سازندگی ساز با آن مواجهیم، این است که ساز ایرانی مربوط به موسیقی ایرانی است و صادرات آن چندان محلی از اعراب ندارد. از سوی دیگر حتی اگر قرار باشد بخشی از سازها را به سرزمینهایی مثل هلند که تعدادی از مردمش دوستدار موسیقی ایرانی هستند بفرستیم، دست و پای ما بسته است.
بنابراین حجم قابل توجهی از تولید در این عرصه مربوط به مصرف داخل کشور است. وضعیت امروز بازار ساز هم چندان مناسب نیست. میزان فروش تا حد قابل توجهی کاهش پیدا کرده و بازار هم در دست افراد خاصی ایت که به واسطه روابطشان سازهای ضعیف را دست مردم میدهند. از سوی دیگر صدا و سیما هم هنر موسیقی را به رسمیت نمیشناسد. فرض کنید اگر در تلویزیون یک کودک 10ساله را نشان میدادند که در حال نواختن ساز است از فردا چند کودک برای خریدن ساز و اسمنویسی در آموزشگاههای موسیقی میآمدند. سازندگان ساز درایران امنیت شغلی مناسبی ندارند و با توجه به وضعیت کلی اقتصاد کشور خیلی از آنها شغل خود را رها کردهاند. خانه موسیقی هم با وجود آنکه کانون سازندگان سازش ۱۲۰ هزار نفر عضور دارد اصلا برای سازندگان کاری نکرده است. حتی چند سالی است که عملا این کانون منحل شده.
خیلی از سازندگان ساز در ایران هستند که سازشان مثل پینوکیو است یعنی سر و دست و بینی و... دارد اما روح ندارد. در صورتی که من و خیلی از همکارانم علاوه بر ساختن ساز نوازنده هم هستیم. بنابراین لطافتهای صدایی را بهتر درک میکنیم. ساختن ساز علاوه بر کار با چوب و چسب و... به درک مناسبی از صدا هم نیاز دارد. در پایان باید بگویم اگر علاقهام به این کار و البته خانهای که از پدر برایم باقی مانده نبود نمیتوانستم ساختن ساز را ادامه دهم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 9 شهریور 1393 - 09:28
دیدگاهها
غلط املایی ش خیلی زیاده!
افزودن یک دیدگاه جدید