رمز گشايي جامعه شناختي مراسم تشييع مرتضي پاشايي؛
دکتر محمدرضا کارچی: تنها مردم موظف و مكلف به انجام رفتارهاي مبتني بر آگاهي نيستند
موسیقی ما - مراسم تشییع پیکر خواننده محبوب و محجوب کشورمان «مرتضی پاشایی» روز گذشته در میان انبوه جمعیت مردم برگزار شد و همگارن شاهد استقبال و حضورمردم هنردوست ایرانی در این مراسم بودند.
به گزارش «موسیقی ما»، حضور فراگیر و با شکوه مردم در این برنامه باعث شد که بسیاری از رسانهها در جستجوی عوامل این استقبال از زاویههای جامعهشناسانه به بررسی این موضوع بپردازند.
همین باعث شد خبرنگار «موسیقی ما» سراغ دکتر «محمدرضا کارچی» (دبیر انجمن خوانندگان موسیقی پاپ) برود و از زاویهای جدید به این ماجرا بپردازد. دکتر کارچی در این باره به «موسیقی ما» گفت: «این واکنش فراگیر و فوق تصور مردم، انگشت حیرت و بهت را به دهان مدیران ارشد کشور، نخبگان علمی و فرهنگی و هنری، رسانهها و مردم زد. فارغ از برداشتهای ژورنالیستی این رخداد غیر قابل تصور و غیر قابل پیش بینی، میتوان با پیش فرضهایی این مساله را با برداشت و نگرشی جامعهشناختی تحلیل و تبیین کرد. در نحوه مواجهه با این نوع کنش اجتماعی، میتوان از مدلهای تجربه شده مثل نظریه ماکس «وبر» استفاده کرد تا ببینیم کنش امروز مردم جزء کدام دسته از کنشهای چهارگانه «وبر» بوده و از این بستر در آینده و پیش بینیهای آتی و تحلیلها و نظریات موجود، بتوان سیاستها، رفتارها و کنشهای موثر و سازندهای ارائه نمود.»
وی ادامه داد: «ماکس وبر در دسته بندی کنش به چهار کنش «عقلانی معطوف به هدف»، «کنش عقلانی معطوف به ارزش»، «کنش عاطفی» و «کنش سنتی» اشاره میکند که البته در حجم انبوه جمعیت این مراسم به نظر میرسد که تمام این کنشها وجود داشت. برخی کنش عقلانی معطوف به هدف یا اهدافی، برخی عقلانی معطوف به ارزشها، جمعیت بسیاری کنش عاطفی و احساسی و انفعالی و برخی هم بر اساس باورهای تبدیل شده به عرف آمده بودند که «نگاه سنتی به یک موضوع» عامل اساسی آن است. آن چیزی که در کنش پایدار و با دوام و با کیفیت میتوان به آن توجه و تأکید داشت، آگاهی و عقلانیتی است که بیشتر در دو کنش اول مشاهده میشود. کنشهای اجتماعی غافلگیرانه را نمیتوان در دسته آگاهیهای اجتماعی و جوامع توسعه یافته قرار داد. چرا که در زمان حیات هنرمندان این نوع استقبال، کمی دور از باور میباشد که تمام نظامهای اجتماعی برای تحکیم لایههای مختلف جامعه و افزایش ظرفیتها و پتانسیلهای فرهنگی، سعی در افزایش آگاهیهای اجتماعی دارند تا از کج کارکردیها و بد کارکردیهای فرهنگی مردم و جامعه جلوگیری شود و جامعه یک جامعه توسعه یافته در بستر فرهنگ باشد.»
وی افزود: «هر چقدر کنش عاطفی جامعه افزایش پیدا کند، فقر فرهنگی جامعه افزایش پیدا میکند و خلأ انسان فرهنگی در جامعه و رخدادهای اجتماعی خود نمایی بیشتری میکند. کاهش اشکال و رفتارهای نمادین و افزایش اشکال و رفتارهای واقعی و صادقانه و مبتنی بر رویکردهای اجتماعی و فرهنگی عمیق، در گرانبها کردن جامعه تأثیر گذار است. البته در تابلوی فرهنگی امروز تصاویر مختلفی وجود داشت. تنها مردم موظف و مکلف به انجام رفتارهای مبتنی بر آگاهی نیستند. در این بین مدیران و نخبگان فرهنگی و هنری هم در این چرخه و پیشبرد اهداف آن مؤثر و مفید هستند. مدیران ارشد فرهنگی هم به واسطه همان کنشها، با پرهیز از سیاستهای فنری و تدبیر در واکنشهای آیرو دینامیکی مردم به موسیقی، به عنوان یک سرمایه اجتماعی فرصت محور و نه تهدید محور بیاندیشند و الته تدابیری نیز با توجه به چارچوبهای ارزشی نظام اسلامی در جهت هدایت و نگهداشت و توسعه این سرمایه داشته باشند. به طور حتم هنرمندان نیز تکالیفی دارند که در فرصتهای دیگری به آن خواهم پرداخت.»
به گزارش «موسیقی ما»، حضور فراگیر و با شکوه مردم در این برنامه باعث شد که بسیاری از رسانهها در جستجوی عوامل این استقبال از زاویههای جامعهشناسانه به بررسی این موضوع بپردازند.
همین باعث شد خبرنگار «موسیقی ما» سراغ دکتر «محمدرضا کارچی» (دبیر انجمن خوانندگان موسیقی پاپ) برود و از زاویهای جدید به این ماجرا بپردازد. دکتر کارچی در این باره به «موسیقی ما» گفت: «این واکنش فراگیر و فوق تصور مردم، انگشت حیرت و بهت را به دهان مدیران ارشد کشور، نخبگان علمی و فرهنگی و هنری، رسانهها و مردم زد. فارغ از برداشتهای ژورنالیستی این رخداد غیر قابل تصور و غیر قابل پیش بینی، میتوان با پیش فرضهایی این مساله را با برداشت و نگرشی جامعهشناختی تحلیل و تبیین کرد. در نحوه مواجهه با این نوع کنش اجتماعی، میتوان از مدلهای تجربه شده مثل نظریه ماکس «وبر» استفاده کرد تا ببینیم کنش امروز مردم جزء کدام دسته از کنشهای چهارگانه «وبر» بوده و از این بستر در آینده و پیش بینیهای آتی و تحلیلها و نظریات موجود، بتوان سیاستها، رفتارها و کنشهای موثر و سازندهای ارائه نمود.»
وی ادامه داد: «ماکس وبر در دسته بندی کنش به چهار کنش «عقلانی معطوف به هدف»، «کنش عقلانی معطوف به ارزش»، «کنش عاطفی» و «کنش سنتی» اشاره میکند که البته در حجم انبوه جمعیت این مراسم به نظر میرسد که تمام این کنشها وجود داشت. برخی کنش عقلانی معطوف به هدف یا اهدافی، برخی عقلانی معطوف به ارزشها، جمعیت بسیاری کنش عاطفی و احساسی و انفعالی و برخی هم بر اساس باورهای تبدیل شده به عرف آمده بودند که «نگاه سنتی به یک موضوع» عامل اساسی آن است. آن چیزی که در کنش پایدار و با دوام و با کیفیت میتوان به آن توجه و تأکید داشت، آگاهی و عقلانیتی است که بیشتر در دو کنش اول مشاهده میشود. کنشهای اجتماعی غافلگیرانه را نمیتوان در دسته آگاهیهای اجتماعی و جوامع توسعه یافته قرار داد. چرا که در زمان حیات هنرمندان این نوع استقبال، کمی دور از باور میباشد که تمام نظامهای اجتماعی برای تحکیم لایههای مختلف جامعه و افزایش ظرفیتها و پتانسیلهای فرهنگی، سعی در افزایش آگاهیهای اجتماعی دارند تا از کج کارکردیها و بد کارکردیهای فرهنگی مردم و جامعه جلوگیری شود و جامعه یک جامعه توسعه یافته در بستر فرهنگ باشد.»
وی افزود: «هر چقدر کنش عاطفی جامعه افزایش پیدا کند، فقر فرهنگی جامعه افزایش پیدا میکند و خلأ انسان فرهنگی در جامعه و رخدادهای اجتماعی خود نمایی بیشتری میکند. کاهش اشکال و رفتارهای نمادین و افزایش اشکال و رفتارهای واقعی و صادقانه و مبتنی بر رویکردهای اجتماعی و فرهنگی عمیق، در گرانبها کردن جامعه تأثیر گذار است. البته در تابلوی فرهنگی امروز تصاویر مختلفی وجود داشت. تنها مردم موظف و مکلف به انجام رفتارهای مبتنی بر آگاهی نیستند. در این بین مدیران و نخبگان فرهنگی و هنری هم در این چرخه و پیشبرد اهداف آن مؤثر و مفید هستند. مدیران ارشد فرهنگی هم به واسطه همان کنشها، با پرهیز از سیاستهای فنری و تدبیر در واکنشهای آیرو دینامیکی مردم به موسیقی، به عنوان یک سرمایه اجتماعی فرصت محور و نه تهدید محور بیاندیشند و الته تدابیری نیز با توجه به چارچوبهای ارزشی نظام اسلامی در جهت هدایت و نگهداشت و توسعه این سرمایه داشته باشند. به طور حتم هنرمندان نیز تکالیفی دارند که در فرصتهای دیگری به آن خواهم پرداخت.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 26 آبان 1393 - 11:03
افزودن یک دیدگاه جدید