گفتگوی اختصاصی با ترانه سرایی که پس از چهار سال سکوت خود را شکست و درباره دلایل ممنوع الکاریاش از تلويزيون سخن گفت:
سالهای دور از خانه
موسیقی ما – «یخ در بهشت»، «ساعت به وقت جوانی»، «مثبت من»، «نردبان»، «بوم سفید»، «سلام تهران» و «با ما اینجا» نام برخی از برنامههایی است که او وظیفه اجرای آنها را از سال ۸۴ تا ۹۰ در شبکههای مختلف سیما بر عهده داشت. او با حکم ممنوع الکاری در تلویزیون رو به رو شد و تا امروز پیرامون آن حکم سکوت کرد. شاید جالب باشد بدانید که این توضیحات درباره ترانه سرایی است که در سال ۹۰ و با آلبوم «منو رها کن» مهدی یراحی به عنوان یکی از پدیدههای ترانه سال معرفی شد. «زهرا عاملی» در سال ۹۰ برای آخرین بار در قاب تلویزیون ظاهر شد و هیچکس ندانست که چرا او دیگر از این عرصه کنار رفت. حدس و گمانهای زیادی وجود داشت و او ترجیح داد که طی این سه سال و نیم و در گفتگو با رسانهها فقط سکوت کند. ترانه سرای قطعه «با هم نبودیم» برای اولین بار در گفتگوی اختصاصی با سایت «موسیقی ما» دلایل واقعی ممنوع الکاریاش را صریح و بیپرده مطرح کرد. او همچنین از احوالات آن روزهای سخت خود هم سخن گفت و گلایههای زیادی از نظر سلیقهای یک مدیر عالی رتبه داشت. بخش دوم گفتگوی ما با این ترانه سرا هم به کتاب «۱۲» مربوط میشود که چند ماه قبل منتشر و با استقبال خوب مخاطبان رو به رو شد. این گفتگو را تا پایان بخوانید:
جلسهای با عنوان «گفتگوی صمیمانه مجریان با معاون سیما» را برگزار کردند و قرار بود که مجریهای تلویزیون درد دلهای خود را مطرح کنند. دوستان مختلف نظرات متفاوتی را ارائه کردند. نمیگویم که کار خیلی صحیحی انجام دادم ولی با لحن تندی گفتم: «آقای دارابی چرا میگویید که اجرای شاد نداشته باشیم؟ وقتی بتوانیم موازین دینی را رعایت کنیم چه اشکالی دارد که یک مجری خانم اجرای شاد داشته باشد و از طریق تلویزیون لبخند را به صورت مردم هدیه دهیم؟» گلایه بعدی من هم این بود که چرا مجریها نباید بیمه باشند؟ طرح ساماندهی مجریها هم رها شده بود و پیگیری نمیشد. در آن زمان سایر کارمندان صدا و سیما با مشاغل آسانتر از مزایایی بهرهمند میشدند که مجریها از آن محروم بودند. گلایه من از تمام این موارد بود و آقای دارابی فقط گوش کردند.
صبح روز بعد نامهای از طرف دفتر آقای دارابی ابلاغ شده بود که این خانم دیگر نمیتواند در تلویزیون کار کند. من علت را جویا شدم و گفتند که شما باید به گزینش مراجعه کنید. لازم میدانم از مسئول گزینش تشکر کنم که به صورت منطقی حرفهای من را شنیدند. یک قدردانی دیگر هم از آقای «کریمان»، مدیریت محترم شبکه تهران، دارم که برای ادامه فعالیت من اقدام کردند. نهایتا آقای دارابی با لفظ نه چندان مناسبی گفتند که نمیخواهم ایشان اجرا کنند. من قواعد و موازین را رعایت کردم ولی با نظر سلیقهای رو به رو شدم. آن زمان به سفر حج واجب رفتم و زمانی که طواف «نساء» من به اتمام رسید و نماز آخر را خواندم، در محوطه خانه خدا با من تماس گرفتند و خبر این نظر سلیقهای را دادند. خیلی ناراحت کننده بود زیرا من آن زمان در شرف ازدواج بودم و با وجود بیماری پدرم، محدودیتهای مالی فراوانی داشتم. همان زمان رو به کعبه گفتم: «خدایا تو گفتی که در حج باید همه را ببخشید و من هم همه را بخشیدم و از دوستان طلب حلالیت داشتم. از تو خواهش میکنم حق من را برگردان زیرا ظلم زیادی به من شده است.» دوست ندارم این حرفها را برای جلب ترحم کسی مطرح کنم زیرا آن دوران گذشته است.
ترانه در آن شرایط به داد من رسید و تا الان تمامی درآمدهای من از ترانه است. در تمام این چهار سال سکوت کردم زیرا احساس میکردم اینگونه بهتر است. امروز که ایشان دارند میروند باید این حرفها را مطرح میکردم تا بگویم که تلویزیون جای بدی نیست و آدمهای خوبی در آن مجموعه داریم. بارها خواستم که ایشان را ببینم و بارها نامه نوشتم اما به هیچ وجه حاضر به شنیدن حرفهای من نبودند.
- *چه شد که «زهرا عاملی» ناگهان از تلویزیون رفت و برنامهای که شما وظیفه اجرای آن را بر عهده داشتید پس از شما هم ادامه داشت؟
جلسهای با عنوان «گفتگوی صمیمانه مجریان با معاون سیما» را برگزار کردند و قرار بود که مجریهای تلویزیون درد دلهای خود را مطرح کنند. دوستان مختلف نظرات متفاوتی را ارائه کردند. نمیگویم که کار خیلی صحیحی انجام دادم ولی با لحن تندی گفتم: «آقای دارابی چرا میگویید که اجرای شاد نداشته باشیم؟ وقتی بتوانیم موازین دینی را رعایت کنیم چه اشکالی دارد که یک مجری خانم اجرای شاد داشته باشد و از طریق تلویزیون لبخند را به صورت مردم هدیه دهیم؟» گلایه بعدی من هم این بود که چرا مجریها نباید بیمه باشند؟ طرح ساماندهی مجریها هم رها شده بود و پیگیری نمیشد. در آن زمان سایر کارمندان صدا و سیما با مشاغل آسانتر از مزایایی بهرهمند میشدند که مجریها از آن محروم بودند. گلایه من از تمام این موارد بود و آقای دارابی فقط گوش کردند.
صبح روز بعد نامهای از طرف دفتر آقای دارابی ابلاغ شده بود که این خانم دیگر نمیتواند در تلویزیون کار کند. من علت را جویا شدم و گفتند که شما باید به گزینش مراجعه کنید. لازم میدانم از مسئول گزینش تشکر کنم که به صورت منطقی حرفهای من را شنیدند. یک قدردانی دیگر هم از آقای «کریمان»، مدیریت محترم شبکه تهران، دارم که برای ادامه فعالیت من اقدام کردند. نهایتا آقای دارابی با لفظ نه چندان مناسبی گفتند که نمیخواهم ایشان اجرا کنند. من قواعد و موازین را رعایت کردم ولی با نظر سلیقهای رو به رو شدم. آن زمان به سفر حج واجب رفتم و زمانی که طواف «نساء» من به اتمام رسید و نماز آخر را خواندم، در محوطه خانه خدا با من تماس گرفتند و خبر این نظر سلیقهای را دادند. خیلی ناراحت کننده بود زیرا من آن زمان در شرف ازدواج بودم و با وجود بیماری پدرم، محدودیتهای مالی فراوانی داشتم. همان زمان رو به کعبه گفتم: «خدایا تو گفتی که در حج باید همه را ببخشید و من هم همه را بخشیدم و از دوستان طلب حلالیت داشتم. از تو خواهش میکنم حق من را برگردان زیرا ظلم زیادی به من شده است.» دوست ندارم این حرفها را برای جلب ترحم کسی مطرح کنم زیرا آن دوران گذشته است.
ترانه در آن شرایط به داد من رسید و تا الان تمامی درآمدهای من از ترانه است. در تمام این چهار سال سکوت کردم زیرا احساس میکردم اینگونه بهتر است. امروز که ایشان دارند میروند باید این حرفها را مطرح میکردم تا بگویم که تلویزیون جای بدی نیست و آدمهای خوبی در آن مجموعه داریم. بارها خواستم که ایشان را ببینم و بارها نامه نوشتم اما به هیچ وجه حاضر به شنیدن حرفهای من نبودند.
- *در آن نشست صمیمانه به جز شما مجری دیگری هم بود که گلایهای داشته باشد؟
- *نوع پوشش و نحوه اجرا شما هم از دلایل ممنوع الکاری بود؟
- *البته اینجا یک تناقض برای من پیش میآید. شما در مصاحبهای با روزنامه «تماشا» عنوان کرده بودید: «صلاحدید مسئولان سیما این بود که از من استفاده نکنند و من هم هیچگاه اعتراض و پیگیری در این زمینه نداشتم. چون همیشه کارهای دیگری داشتم مجریگری را اعتبار چندانی نمیدانستم که بخواهم دنبال آن بروم.» اما الان میگویید که در آن زمان این کار برای شما بسیار اهمیت داشت.
- *این صحبتهایی که امروز به من گفتید را اگر همان سه سال و نیم قبل عنوان میکردید قطعا مطرحتر میشدید و بیشتر در کانون توجهات قرار میگرفتید. چرا تا الان صبر کردید؟
- *هیچگاه نخواستید که گلایه خود را نزد مقام بالاتر از معاون سیما ببرید؟
- *این پاسخ شما کاملا صحیح است ولی فکر نمیکنیدمدیر سازمان نمیتوانست کاری برای شما انجام دهد؟
- *در همان زمان آثاری با ترانههای شما از جمله آلبوم «مهدی یراحی» منتشر شد و خیلیها گفتند که زهرا عاملی از اسم و رسم خود در تلویزیون استفاده کرد و وارد ترانه شد. با این نظر موافق هستید؟
- *اگر باز هم به شما پیشنهاد دهند به تلویزیون بر میگردید؟
- *اما برگردیم به دنیای ترانه و موسیقی و از کتابی که چند ماه قبل منتشر کردید برای ما بگویید. چرا «۱۲» به عنوان اسم آن کتاب انتخاب شد؟
- *در این کتاب سی ترانه داشتید اما چرا این تعداد را انتخاب کردید و چه المانهایی را برای ارائه آنها رعایت کردید؟
- *برخی از ترانههای این کتاب نسبت به آنچه که با صدای خوانندهها شنیده شد کاملتر بودند. در مورد این اتفاق کمی توضیح دهید.
- *این ترانهها در ممیزیهای ارشاد کوتاه نشدند؟
- *چرا برای عرضه ترانههای خود به سراغ کتاب دیجیتال یا دکلمه آثارتان نرفتید؟
- *دکلمه با صدای خودتان است؟
- *بهترین ترانهای که در کتاب ۱۲ داشتید کدام بود؟
- *نظرات مردم و اهالی موسیقی پیرامون کتاب شما چه بود؟
- *در نمایشگاه کتاب تهران هم استقبال خوبی از ۱۲ به عمل آمد.
- *چه اسم دیگری برای این کتاب میتوانید انتخاب کنید؟
- *و کلام آخر؟
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 آذر 1393 - 05:17
دیدگاهها
یکی از بهترین مجریان و ترانه سرایان ایران
خانم عاملی عزیزم . همیشه عاشق ترانه هاتان بودم و هستم و براتان ارزوی موفقیت می کنم .
خیلی سطح فکر واقعا عالی ای داره زهرا عاملی.آدمی که حج واجب رفته باشه این نجابت و سطح فکر ازش بعدی نیست.متاسفانه کتاب 12 توی شهرستان ها گیر نمیاد.منتظر ترانه ها تو آلبوم مهدی یراحی و احسان هستیم.ولی می تونست مصاحبه ی جالب تری باشه.
موفق باشی بانو...
دلیل میبافم برای عشق
برای چیزی که نمیفهمم !
هم اجرا شون خیلی دوست داشتم هم ترانه هاشون عالیه
صدا سیما همش شده پارتی بازی و سلیقه
یه زمان خانم عاملی مجری برنامه با ما اینجا بودن واقعا برنامه عالیه بود ولی الان مجری با ما اینجا کیه !!!!
درود بر زهرا عاملی!
آفرین.بی صبرانه منتظر انتشار آلبوم پنجشنبه بابک برهانی هم هستیم
ترانه دلشوره با ترانه زهرا عاملی عالیه و ملودی مهدی یراحی هم عاااالی
اجرای دلشوره بابک برهانی رو توی رادیو هفت دیدم فوق العاده یونیک و منحصر به فرد و بااحساس بود....
به همه هنرمندان درود میفرستم که با چه سختی کار موسیقی رو دنبال میکنند.
زهرا عاملی از سرمایه های این مملکته . یک مجری - ترانه سرا که هیچ گاه در مقابل مخاطبانش مغرور نشده . حیف که قدرشو توو این سالها ندونستن
خانوم عاملی عزیز سلام
برعکس اجرا تون بیشتر عاشق ترانه هاتون هستم
و از اتفاقی که 4 سال پیش برای شما پیش اومده بسیار متاسف شدم شما اگه لحن تون هم کمی تند بوده به نظرم اصل اشکالی نداره یه جاهایی آدم باید حرفش رو بزنه و اعتراض کنه اگه قرارباشه که همه سکوت کنن شرایط هیچ تغییری نمی کنه و پیشرفتی حاصل نمیشه سکوت چیزی رو عوض نمیکنه
چیزی که همه ازش میترسن و حرکتی نمیکنن اینه که میترسن سرکوب بشن و این اصلا خوب نیست شاید اگه من جای شما بودم کاری رو میکردم که فکر میکنم درسته هرچند خوشایند بقیه نباشه
صدا و سیمای ما اصلا مجری خانوم نداره البته هستن کسانی که زحمت میکشن اما با وجود محدودیت هایی که وجود داره عملا ما چیزی ازشون نمی بینیم و این خیلی بد که الگوی کسانی مثل من که به این حرفه علاقه مند هستن یک آقا باشه
به شدت منتظر ترانش تو آلبوم احسان هستم چون احسان گفت مجوزش 3 ماه طول کشیده!!!!!!!!!!
خانم عاملی هنوز خیلی حرفها واسه گفتن دارن
با وجود سن کمشون یکی از الگوهای موفقیت برای من و قطعا" خیلیهای دیگه هستند.
عاشقت زهرا جان واقعا اجرا و ترانه هاتو از اعماق وجودم دوست دارم و گوش میدم.
اینو مطمئن باش که خدا نمی گذره از کسی که دل کسی رو بی دلیل بشکنه مخصوصا تو روزای سخت زندگیش.
خیلی خوشحال شدم از اینکه قراره آلبوم دکلمه هات منتشر بشه بی صبرانه منتظرشم.
بازم میگم بی نهایت دوووووووووووووست دارم
تونسته جسارت رو در عین متانت کلام، توو ترانه نویسی ش پیاده کنه! آفرین!
من ترانه ی «با ما اینجا» و «با هم نبودیمش» رو خیلی پسندیدم!
چقدم خودمونی از مشکلات مالی اون دورانش گفته بود، دلم یه جوری شد...
از حرفهایی که نمی گفتی، از فصلهای سرد ... بیزارم
من زود این پنجره رو بستم، تو دیر گفتی دوست دارم
تو آخرین بارون پاییزی، رفت اون کسی که عاشق من بود
من زار زار این عشق و باریدم، پاییز فصل گریه کردن بود
من زار زار این عشق و باریدم. من زار زار این عشق و باریدم ........
از وقتی تو پاییز دل کندی، هی تو اتاقم برگ می ریزه
یک فصل پشت پنجرم بودی، یک عمره تو این خونه پاییزه
تقصیر من بوده اگه سردی، تقصیری من بوده اگه خستهام
پاییز تو اتاق من حبسه، من زود این پنجره رو بستم
.....................................
کسی که ترانشو شادمهر میخونه حرف نداره
افزودن یک دیدگاه جدید