به بهانه تجليل از فرهاد فخرالديني در روزهاي اخير
آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری
[ افشین عزیزی - آهنگساز و صدابردار ]
براى شناخت دقيقتر و بررسى بهتر تأثيرات اين هنرمند بزرگ، ميبايست ردّ پاى ايشان را در زمينههاى مختلفى همچون آهنگسازى، آهنگسازى فيلم، شناخت و تسلط بر موسيقى ملّى ايران، تسلّط بالا و مطالعه و تحصيل در موسيقى كلاسيك، آموزش و در آخر رهبرى اركستر كه شايد كوچكترين كار ايشان در جهت ارتقاى سطح موسيقى ملّى ماست، جستجو كنيم.
- موسیقیدان مؤلف و مسلط به موسیقی ملی و کلاسیک
این مسأله، نكتهي بسيار مهمى در موسيقى است و عدهِ بسيار كمى از موسيقيدانان ميتوانند به اين درجه در هنر برسند كه آثار آنها داراى ویژگی پسندیده شدن میان مردم و متخصصان باشد. استاد فخرالدينى از معدود موسيقيدانان ايران است كه هم از وجود اساتيد بزرگ موسيقى كلاسيك بهره بردهاند و هم شاگرد موسيقيداناني همچون مرحوم استاد ابوالحسن صبا بودهاند.
اين امر موجب آن شده كه استاد هم در موسيقى كلاسيك و علوم آن تبحر كافى داشته باشند و هم موسيقي دستگاهى ايران را با تمام وجود در محضر اين اساتيد آموخته و درك كنند. علاوه بر این باعث شده تا ايشان با توجه به تخصصشان -ساخت موسيقى براى اركستر كلاسيك در بستر موسيقى ملّى و موسيقى دستگاهى- به بهترين هماهنگى و زيباترين نوع پرداخت برسند.
بدين منظور، بررسى آثار ايشان همچون موسيقى فيلمهای «سربهداران» (دستگاه نوا) و «ابنسينا» (آواز دشتى) كه هر يك در ميان اهالى هنر و عموم مردم با توفيق بسيارى همراه بود، حائز اهمیت است. يكى از نكات برجستهي اين آثار، نگاه ويژه استاد فخرالدينى به موسيقي دستگاهى ايران و استفاده از آن در موسيقى اركسترال است که براى نمونه ميتوان به استفاده از گوشه نهفت دستگاه نوا در موسيقى مجموعه سربهداران اشاره كرد. نمونههاى ديگرى از اين استفاده در موسیقی فیلم و سریال وجود دارد كه اشاره به آنها در اين مجال نميگنجد و همگی تأييدى بر مطلب ذکر شده است.
در مثالی دیگر میتوان به تنظيم ايشان براى تصنيف «داروگ» (اثر شادروان محمدرضا لطفى) و اوورتورى كه براى اين تصنيف ساختهاند، اشاره کرد که بیانگر تسلط ایشان به دو حوزه موسیقی ایرانی و کلاسیک است. به نظر نگارنده، «داروگ» يكى از بهترين و منسجمترين آثار اركسترال تاريخ موسيقى ملّى ايران است و كاملاً نشاندهنده شناخت دقيق استاد فخرالدینی از موسيقى دستگاهى، آواز و موسيقى اركسترال و يكى از مهمترين عوامل بالا بردن سطح كيفى اين تصنيف در كنار ملودى زيبا و اجراى خوب آن است؛ به صورتى كه نميتوان اين تصنيف را بدون تنظيم و اوورتور زيباى آن تصور كرد.
در اينجا جا دارد به فعاليت و تلاش استاد فخرالدينى در رسيدن به هارمونى براى موسيقى ايرانى و ايجاد كردن فضاهايى نزديك به موسيقى دستگاهى در بستر علم هارمونى كلاسيك و با استفاده از اركستر كلاسيك اشاره كرد که در اين مهم بسيار موفق عمل کردند و نتايج تلاشهای ایشان را ميتوان به وضوح در هارمونى آثارى همچون موسيقى مجموعههای «ابنسينا»، «سربهداران» و آلبوم «اشتياق» مشاهده کرد. همچنين ايشان از نخستین موسیقیدانانی بودند كه مباحثى پيرامون موسيقى قديم ايران و تحقيق و استفاده از ريتمهاى ايقاعى را مطرح كردند و در اين ميان، در برخى از آثارشان مانند تيتراژ موسيقى فيلم «امام على(ع)» و «مسافر رى» نيز از تحقيقات خود در موسيقى مقامى و قديمى ايران استفاده كردهاند.
به عنوان نمونه ديگر، ميتوان به تصنيفى از موسیقی مجموعه «ابنسينا» با شعری با مطلع «دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت» اشاره كرد كه برخى آن را منسوب به ابنسينا و برخى دیگر منسوب به ابوسعيد ابوالخير دانستهاند. اين تصنيف، اوج تسلّط و شناخت و درك يك آهنگساز از موسيقى ايرانى است. در این اثر، به بهترين و زيباترين نوع ممكن، بعد از اتمام مصرع اول، ملودى نواخته شده توسط اركستر از دستگاه همايون به دستگاه ماهور ميرود. در این اتفاق موسیقایی میتوان چکیدهای از همه خصایص هنری استاد فخرالدینی را شنید.
از ديگر تأثيرات ايشان بر موسيقى ايران راهاندازى اركستر ملى است كه در مورد آن بسيار صحبت شده و در اينجا جا دارد اشاره کنم به تأثيرات و جريانى كه اين اتفاق در موسيقى ايرانى ايجاد کرد. پس از تأسيس اركستر ملّى و برنامههای موفقى كه استاد همراه با خوانندگان مختلف داشتند، (يكى از اين اجراهاى موفق، اجراى اركستر ملى از آثار استاد على تجويدى با خوانندگى استاد محمدرضا شجريان در حضور فريدون مشيرى و هنرمندان ديگر در کاخ چهلستون اصفهان بود) تأثيرات بسیار زيادى بر موسيقيدانان جوان آن زمان گذاشت و باعث آشنايى آنها با نوعى موسيقى همهجانبه و استاندارد شد و در دورهاى كه شايد بسيارى از هنرمندان ديگر فعاليت كمترى داشتند، موجب شد تا موسيقيدانان جوانتر با توجه به حضور هنری استاد فخرالدینی جذب اين نوع از موسيقى شوند. این مسأله را شايد بتوان يكى از مهمترين تأثيرات اركستر ملی به رهبری ایشان که دارای ویژگیهای منحصربهفرد ذکر شده بود، دانست.
- استاد آموزگار
اين كلاسها ديگر فقط كلاس درس اصول موسيقى كلاسيك نبود و با توجه به ارتباطات و تجربيات وسيع استاد، تبديل به درسهایی برای تربیت موسيقيدان شده بود. استاد در اين كلاسها از نحوهى نوشتن يك قطعه تا رفتار مناسب يك نوازنده يا عوامل مهم در ساخت يك موسيقى فيلم تا تلفيق صحيح اشعار موسيقى را آموزش میدادند و از رفتار مناسب خود با اساتيدى كه داشتند تا خاطراتشان از استاد ابوالحسن صبا و چگونگى ساخت چهارمضراب سهگاه ایشان سخن میگفتند. از حضور استاد حسين عليزاده و مرحوم استاد محمدرضا لطفى در كلاس درسشان و كنسرت با استاد شجريان خاطرهها میگفتند و و دلايل موفقيت هر يك از آنها را ذکر میکردند.
هيچگاه مثالى كه براى تلفيق شعر و موسيقى با شعرِ «نفس ميزند موج» و شعرِ «بنگر ز جهان چه طرف بربستم هيچ» ميزدند را از ياد نميبرم. گویی در آن لحظه واقعاً موجى در ساحل نفس ميزد. هر یک از این نکات و خاطرهها مانند گوهری بود که از درون صدف، خود را مینمایاند و در اختیار علاقهمندان قرار میداد. بعيد است هنرمند ديگرى اينهمه ارتباط و شناخت گسترده از موسيقيدانان چند نسل را يكجا داشته باشد و به شاگردان بیاموزد و بگوید. شايد برای اینکه اندکی از حق مطلب در شیوهي آموزشی استاد فخرالدینی ادا شود، باید کتابی دربارهاش نوشت و به شاگردانى كه ایشان جدای از موسيقى به آنان هر آنچه براى موفقيت لازم بود را آموخت، اشاره كرد.
با توجه به آنچه ذکرشد و نامهای بزرگی که شاگردی استاد را کردهاند، به جرأت میتوان استاد فخرالدينى را يكى از مهمترين معلمان و اساتيد تاريخ موسيقى ايران معاصر ناميد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 خرداد 1394 - 18:18
افزودن یک دیدگاه جدید