درباره اجرای مارکوس میلر در فستیوال جز ترکیه
گفتگوی متعالی روی صحنه
[ دارا دارایی - نوازنده بیس و سرپرست گروه داماهی ]
اجرای مارکوس میلر (Marcus Miller) همانطور که انتظار میرفت پر از جزئیات قابل بحث بود؛ تکنیک بسیار بالا، حس قدرتمند، موزیکالیته تاثیرگذار و ارتباط عاطفی قوی و موثر میان نوازندگان که این کنسرت را در نهایت آرامش با حس و حالی فوقالعاده اجرا کردند. البته از هنرمندان در این سطح کمتر از این انتظار نمیرود.
نکته عجیبی که در این اجرا وجود داشت مسئله صدا بود. صدا خیلی جالب و خوب نبود و مثلا در مورد صدای «بیس»توقعی که از مارکوس میلر داشتم و پیشتر شنیده بودم برآورده نشد. احتمالا پرسنلی که در «فستیوال جز ترکیه» به تیم اجرا کننده این کنسرت اضافه شدند، توانایی ارائه یک صدای مناسب با این موسیقی را نداشتند. این گروه هنرمندان معمولا با یک حساسیت و دقت نظر ویژهای کارهای فنی را انجام میدهند به همین خاطر میگویم احتمالا اکویپمنت (ابزار و وسایل مربطه به اجرا) اجرا در ترکیه آن کیفیت مطلوب را نداشت و مسئولان فنی نتوانستند صدایی مناسب موسیقی این گروه ارائه کنند. همین مسئله باعث شد صدای بیس برخی مواقع دیسورت شنیده شود. میلر در بخشی از اجرا خواست با گیتار فرتلس (گیتار بیس بدون پردهبندی) بداهه نوازی کند، وقتی گیتار فرتلساش را برداشت و خواست بنوازد، دید گیتارش وصل نیست و دوباره گیتار قبلی را برداشت. این اتفاق برای کنسرتی در این سطح خیلی غریب است. من باورم نمیشد در کنسرت مارکوس میلر شاهد چنین اتفاقی باشم و به این فکر کردم که خب تنها برای ما و در ایران نیست که این اتفاق میافتد امکان دارد برای مارکوس میلر هم این مشکلات به وجود بیاید.
هر سالن پی.ای (اسپیکرهای سالن) مخصوص خودش را دارد. بعید است یک گروه پی.ای خودش را داشته باشد و آن را به هر اجرا ببرد. به همین خاطر بر این باورم که مشکل صدا از برگزار گنندگان کنسرت در ترکیه بود و نه هنرمندان و مسئولین فنی گروه مارکوس میلر.
این کنسرت به اجرای آلبوم افرودیزیا (Afrodeezia)، آخرین آلبوم مارکوس میلر اختصاص داشت. در این آلبوم میلر از موسیقیدانان مختلفی از ملیتهای مختلف دنیا استفاده کرده است . این آلبوم برای من ویژه است چون سعی شده به ریشههایی از موسیقی بازگردد که من آن آنها را دوست دارم و مضاف بر این چنین رویکردی در موسیقی امروز هم مورد علاقه من است. مارکوس میلر در این اجرا توضیح داد که برای این آلبوم دور دنیا گشته و با نوازندگان بسیاری همنوازی کرده تا به این ترکیب نوازندگان برسد. در این اجرا میلر و گروهش تقریبا تمام آلبوم را اجرا کردند. بند هم همان بند تولید کننده آلبوم بودند.
یکی از نکات شاخص این اجرا برای من،لوئیس کیتو (Louis Cato)، نوازنده درامز بود. این نوازنده را سال گذشته در برزیل در کنسرت بابی مکفرین دیده بودم. ما به پارکی رفتیم و آنها مشغول ساند-چک بودند. این نوازنده در حال خواندن بود و در ساند چک علاوه بر درامز نواختن همانطور نشسته بر پشت سازش، گیتار هم مینواخت. کیتو و بابی مک فرین و دخترش سه وکال اصلی (خواننده) بودند. من در کنسرت مارکوس هم او را دیدم بعد از کنسرت در هتل به جای اینکه درگیر نوازنده بیس باشم تا 7 صبح در اینترنت درگیر این نوازنده بودم. هوش از سرم برده بود. یک جوان 27،28 ساله هر شغلی در موسیقی را در غایتش انجام داده بود. از خواندن، گیتار و گیتار بیس نواختن تا تنظیم کردن و... در همین آلبوم افرودیزیا هم دو قطعه را او ساخته است.
مینو سینلو (Mino Cinelu )، نوازنده پرکاشن این اجرا هم مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد. . هنرمندی که از دهه 1970 با میلر و مایلز دیوس و ... شروع به کار کرده و تا کنون در صدها آلبوم پرکاشن نواخته است. او هم نوازنده درخشانی بود که در این اجرا بسیار نظرم را جلب کرده بود. برای من به عنوان یک نوازنده بیس ، خیلی روی بیس فوکوس نکرده بودم. بیشتر به تنظمیات توجه میکردم و گفتگوی متعالی این نوازندگان روی صحنه برای من از همه چیز جذابتر بود. ارتباط درونی و حسی آنها روی صحنه، چیزی ورای تصورم بود.
من با دوستی این کنسرت را رفته بودم. دوستی که خیلی هم اهل موسیقی جز نبود ولی اواخر کنسرت از حس و حال قدرتمند این اجرا بسیار متاثر شده بود. حس عجیبی از این گروه به مردم منتقل میشد.
در این کنسرت برای من یک اتفاق جذاب هم افتاد که ارتباطی به گروه مارکوس میلر نداشت. به سنت این قبیل اجراها پیش از مارکوی میلر یک گروه ترک روی صحنه آمدند؛ یک بیگ بند جَز. همه اعضای آن ترک بودند. اجرای آنها هیچ چیز از اجراهای مشابه بیگ بندهای جز امریکایی نداشت. همان تنظیمها و نوازندگیهای درخشانی که در گروههای این چینی امریکایی شنیدیم. نمیتوانم بگویم اجرای درخشان این گروه ، اجرای گروه مارکوس میلر را برایم کمرنگ کرد ولی واقعا تا به حال ندیده بودم برای اوپنینگ یک کنسرت حتی در این سطح، گروهی با این کیفیت اجرا داشته باشد. حیرت انگیز بود. تاکید میکنم ،تمام گروه ترک بودند. آنها در موسیقی بسیار پیشرفت کردند.
... و نکته آخر اینکه در آلبوم افرودیزیا قطعهای با عنوان «B’s River» وجود دارد که ملودی اصلی با ساز گیمبری(gimbri) نواخته میشود. این ساز متعلق به گناواست و شبیه بیس نواخته میشود ولی خیلی ساده است. یک کاسه چوبی است که یک دسته چوبی هم به آن وصل است که با تکنیک اسلپ نواخته میشود. مارکوس میلر وقتی این ساز را در گناوا دیده علاقمند شده تا آن را بنوازد. شباهت آن به فانک بیس بسیار جالب بود. میلر سازهای زیادی مینوازند؛گیتار بیس، کلارنیت ، ساکسفون، کیبورد، گیتار و... ولی این ساز را ندیده بودم. اینکه او چنین سازی را وارد موسیقیاش کرده برای من نکته قابل تاملی بود.
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : جمعه 2 مرداد 1394 - 18:15
دیدگاهها
کلا همه ی سبک های موسیقی ترک ها(ترکیه ای ها) خیلی پیشرفت کرده، و واقعا دارن به مرز استانداردهای جهانی ام میرسن
افزودن یک دیدگاه جدید