![](https://musicema.ir/sites/default/files/styles/300/public/255663.jpg?itok=wC1EB3d6)
ارکستر موسیقی ملی ایران سکوی پرتاب استعدادهای جوان
فاصلهٔ اندک از شعار تا عمل
موسیقی ما - ارکستر موسیقی ملی ایران روزهای ۲۳ و ۲۴ دی ماه روی صحنه رفت تا این بار با برنامهای متفاوت، شبی دیگر گونه را در خاطرهٔ چندین سالهٔ مخاطباناش از این ارکستر رقم زند. در این اجرا که توسط سهراب کاشف – اولین رهبر مهمان ارکستر موسیقی ملی ایران- رهبری میشد، قطعاتی از آهنگسازان مطرح ایران اجرا شد، اما آنچه این کنسرت را نسبت به سایر اجراهای ارکستر ملی متمایز میکرد، تعدد قطعات بیکلامی بود که هر کدام، هم به لحاظ ظرافتها و تکنیکهای اجرایی و هم به لحاظ به تصویر کشیدن تواناییهای نوازندههای ارکستر ، از ویژگیهای خاصی برخوردار بودند.
شاید انتخاب این قطعات در دورانی که ارکستر موسیقی ملی مدام از تیغهٔ نقد – اغلب غیر منصفانه - منتقدان به بهانهٔ اجراهای تکراری و خواننده محور میگذرد، تفکری درست بود تا تواناییهای حقیقی این ارکستر به خوبی نشان داده شود.
کنسرت ارکستر ملی ایران با قطعه «شور آفرین» از ساختههای علی اکبر قربانی آغاز شد. این قطعه که براساس مدهای دستگاه شور و آواز دشتی ساخته شده بود، در واقع با هارمونیهایی نزدیک به موسیقی دوره رمانتیک غربی و قرن بیستم نگاهی متفاوت به موسیقی ایرانی داشت. علاوه بر این ارکستراسیون و تنوع بین جملات این قطعه، آن را از سایر قطعاتی که تا کنون با ارکستر موسیقی ملی اجرا شده است، متمایز میکرد.
قطعهٔ دیگری که نگاهی متفاوت و در عین حال شرقی در آهنگسازی داشت، «راپسودی» اثر خیام میرزازاده بود که اولین بار چندین سال توسط این آهنگساز به فرهاد فخرالدینی تقدیم شده و با همین ارکستر به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی اجرا شده بود.
ارکستر موسیقی ملی در این دو شب بار دیگر «سوییت ابن سینا» از ساختههای فرهاد فخرالدینی را نیز اجرا کرد. از آنجا که معمولا رهبران ارکستر در اجراهای زنده تفسیر شخصی خود را نیز به نگاه موسیقایی آهنگساز میافزایند، سهراب کاشف در اجرای «سوییت ابن سینا» به درستی توانسته بود با تفسیر شخصی خود از دینامیک قطعه تغییراتی را در ماهیت دینامیکی آن ایجاد کند که در نهایت به اجرایی متفاوت و البته تاثیرگذار از این قطعه انجامید.
دیگر قطعهٔ بیکلام «کارناوال» باز هم از ساختههای علی اکبر قربانی بود که به لحاظ فرم به فرم روندو در موسیقی کلاسیک شباهت داشت اما در عین حال سرشار از روحی شرقی بود. نگاه ملودیک متفاوت این اثر، آن را از دیگر قطعاتی که معمولا توسط ارکستر موسیقی ملی ایران اجرا میشد، متمایز میکرد.
در بخش دوم این کنسرت، قسمت اول «بیژن و منیژه» از ساختههای حسین دهلوی اجرا شد. این قطعه که براساس آکوردهای فاصله چهارم نوشته شده است با موضوع داستان و موسیقی رایج آن زمان مطابقتی شگفت انگیز دارد و همین تطابق است که علیرغم بدیع بودن، اصالت خاصی هم به آن میدهد.
از دیگر قطعات شاخص این اجرا «فانتزی ماهور برای ویلن و ارکستر » بود که ارسلان کامکار، از نوازندههای شاخص و بنام ویلن در ایران اجرای بخشهای سولوی آن را برعهده داشت و جالب بود که برای خلاف دیگر سولیستهای ارکسترهای مختلف-که برای اجرای بخش سولوی خود از جایشان بلند میشوند- او همان طور نشسته در جای خودش این قطعه را اجرا کرد و این نشان دهندهٔ فروتنی او و نیز همدلی رایج بین نوازندههای ارکستر بود. «فانتزی ماهور برای ویلن و ارکستر » براساس ملودیای از حسینعلی ملاح ساخته شده که استاد مرتضی حنانه حقیقتا تنظیم خوبی روی آن انجام داده است. مرتضی حنانه از جمله آهنگسازانی است که در طول حیات موسیقایی خود همواره فراتر از زمانهاش پیش رفت و متأسفانه هنوز هم به قد و قامت جایگاهاش، در ایران، شناخته شده نیست. اینکه ارکستر ملی این بار قطعهای از او را اجرا کرد، بیشک در خاطرهٔ موسیقایی ایران نقش خواهد بست. قطعهای که علیرغم فضای هارمونیک متفاوتاش با موسیقی ردیف دستگاهی ایران و گوشههای دستگاه ماهور به خوبی تطابق داشت و ارسلان کامکار نیز به درستی و با شور فراوان توانسته بود در همراهی با ارکستر، بخشهای سولوی آن را اجرا کند.
علاوه بر این قطعات، قطعاتی دیگری نیز از آهنگسازانی چون محمد سعید شریفیان، همایون خرم و تنظیمهایی از شهرام توکلی و جمال الدین منبری توسط ارکستر موسیقی ملی ایران در این دو شب اجرا شد. چه خوب است که امروز وقتی میخواهیم درباره این ارکستر صحبت کنیم از مجموعه قطعات بیکلامی میگوییم که هر کدام هم به لحاظ آهنگسازی و فرم و هم ارکستراسیون و هارمونی ویژگیهای منحصربفردی دارند. اگر قرار باشد مدام شعار از اجرای قطعات آهنگسازان ایرانی داده شود، کار به جایی نمیرسد. فرهاد فخرالدینی- مدیر هنری ارکستر ملی- بعد از این اجرا به منتقدان خود نشان داد فاصلهٔ حرف تا عمل، تنها چند ماه اندک برایش زمان میبرد. چند ماهی که ارکستر ملی لازم داشت تا باز احیا شود و جایگاه حقیقی خود را در ساحت موسیقایی ایران باز شناسد. درایت فخرالدینی در انتخاب سهراب کاشف به عنوان اولین رهبر مهمان این ارکستر نشان دهندهٔ آن بود که در ایران موزیسینها و رهبران خوبی وجود دارد که آن طور که باید شناخته شده نیستند و اگر مجالی برای ظهور و بروزشان فراهم شود به خوبی میتوانند استعداد موسیقاییشان را نشان دهند.
علاوه براین -در این اجرا- فرهاد فخرالدینی دو خوانندهٔ جوان و تازه کار را هم به عرصهٔ موسیقی ایران معرفی کرد؛ محمد کرد و مجتبی عسگری که در دو بخش متفاوت، ارکستر را همراهی میکردند هر کدام دو قطعه از ساختههای همایون خرم را به یاد او اجرا کردند. هرچند اجرای آنها که خالی از ایراد نبود اما به هرحال مجال حضور یافتن در ارکستر موسیقی ملی میتواند برای آنها به مثابه سکوی پرتابی باشد برای اوج گرفتن و پرواز. چنان که نباید فراموش کنیم علیرضا قربانی و سالار عقیلی هم از همین مجال برای فعالیت جدی در عرصهٔ موسیقی استفاده کردند و دیده شدند. امروز ارکستر موسیقی ملی ایران جایگاه حقیقی و درست خود را دریافته است و با راهنماییهای فرهاد فخرالدینی که سالیان سال در این زمینه تجربه دارد نشان داده است بیآنکه شعاری بدهد، آمده است که طرحی نو دراندازد.
شاید انتخاب این قطعات در دورانی که ارکستر موسیقی ملی مدام از تیغهٔ نقد – اغلب غیر منصفانه - منتقدان به بهانهٔ اجراهای تکراری و خواننده محور میگذرد، تفکری درست بود تا تواناییهای حقیقی این ارکستر به خوبی نشان داده شود.
کنسرت ارکستر ملی ایران با قطعه «شور آفرین» از ساختههای علی اکبر قربانی آغاز شد. این قطعه که براساس مدهای دستگاه شور و آواز دشتی ساخته شده بود، در واقع با هارمونیهایی نزدیک به موسیقی دوره رمانتیک غربی و قرن بیستم نگاهی متفاوت به موسیقی ایرانی داشت. علاوه بر این ارکستراسیون و تنوع بین جملات این قطعه، آن را از سایر قطعاتی که تا کنون با ارکستر موسیقی ملی اجرا شده است، متمایز میکرد.
قطعهٔ دیگری که نگاهی متفاوت و در عین حال شرقی در آهنگسازی داشت، «راپسودی» اثر خیام میرزازاده بود که اولین بار چندین سال توسط این آهنگساز به فرهاد فخرالدینی تقدیم شده و با همین ارکستر به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی اجرا شده بود.
ارکستر موسیقی ملی در این دو شب بار دیگر «سوییت ابن سینا» از ساختههای فرهاد فخرالدینی را نیز اجرا کرد. از آنجا که معمولا رهبران ارکستر در اجراهای زنده تفسیر شخصی خود را نیز به نگاه موسیقایی آهنگساز میافزایند، سهراب کاشف در اجرای «سوییت ابن سینا» به درستی توانسته بود با تفسیر شخصی خود از دینامیک قطعه تغییراتی را در ماهیت دینامیکی آن ایجاد کند که در نهایت به اجرایی متفاوت و البته تاثیرگذار از این قطعه انجامید.
دیگر قطعهٔ بیکلام «کارناوال» باز هم از ساختههای علی اکبر قربانی بود که به لحاظ فرم به فرم روندو در موسیقی کلاسیک شباهت داشت اما در عین حال سرشار از روحی شرقی بود. نگاه ملودیک متفاوت این اثر، آن را از دیگر قطعاتی که معمولا توسط ارکستر موسیقی ملی ایران اجرا میشد، متمایز میکرد.
در بخش دوم این کنسرت، قسمت اول «بیژن و منیژه» از ساختههای حسین دهلوی اجرا شد. این قطعه که براساس آکوردهای فاصله چهارم نوشته شده است با موضوع داستان و موسیقی رایج آن زمان مطابقتی شگفت انگیز دارد و همین تطابق است که علیرغم بدیع بودن، اصالت خاصی هم به آن میدهد.
از دیگر قطعات شاخص این اجرا «فانتزی ماهور برای ویلن و ارکستر » بود که ارسلان کامکار، از نوازندههای شاخص و بنام ویلن در ایران اجرای بخشهای سولوی آن را برعهده داشت و جالب بود که برای خلاف دیگر سولیستهای ارکسترهای مختلف-که برای اجرای بخش سولوی خود از جایشان بلند میشوند- او همان طور نشسته در جای خودش این قطعه را اجرا کرد و این نشان دهندهٔ فروتنی او و نیز همدلی رایج بین نوازندههای ارکستر بود. «فانتزی ماهور برای ویلن و ارکستر » براساس ملودیای از حسینعلی ملاح ساخته شده که استاد مرتضی حنانه حقیقتا تنظیم خوبی روی آن انجام داده است. مرتضی حنانه از جمله آهنگسازانی است که در طول حیات موسیقایی خود همواره فراتر از زمانهاش پیش رفت و متأسفانه هنوز هم به قد و قامت جایگاهاش، در ایران، شناخته شده نیست. اینکه ارکستر ملی این بار قطعهای از او را اجرا کرد، بیشک در خاطرهٔ موسیقایی ایران نقش خواهد بست. قطعهای که علیرغم فضای هارمونیک متفاوتاش با موسیقی ردیف دستگاهی ایران و گوشههای دستگاه ماهور به خوبی تطابق داشت و ارسلان کامکار نیز به درستی و با شور فراوان توانسته بود در همراهی با ارکستر، بخشهای سولوی آن را اجرا کند.
علاوه بر این قطعات، قطعاتی دیگری نیز از آهنگسازانی چون محمد سعید شریفیان، همایون خرم و تنظیمهایی از شهرام توکلی و جمال الدین منبری توسط ارکستر موسیقی ملی ایران در این دو شب اجرا شد. چه خوب است که امروز وقتی میخواهیم درباره این ارکستر صحبت کنیم از مجموعه قطعات بیکلامی میگوییم که هر کدام هم به لحاظ آهنگسازی و فرم و هم ارکستراسیون و هارمونی ویژگیهای منحصربفردی دارند. اگر قرار باشد مدام شعار از اجرای قطعات آهنگسازان ایرانی داده شود، کار به جایی نمیرسد. فرهاد فخرالدینی- مدیر هنری ارکستر ملی- بعد از این اجرا به منتقدان خود نشان داد فاصلهٔ حرف تا عمل، تنها چند ماه اندک برایش زمان میبرد. چند ماهی که ارکستر ملی لازم داشت تا باز احیا شود و جایگاه حقیقی خود را در ساحت موسیقایی ایران باز شناسد. درایت فخرالدینی در انتخاب سهراب کاشف به عنوان اولین رهبر مهمان این ارکستر نشان دهندهٔ آن بود که در ایران موزیسینها و رهبران خوبی وجود دارد که آن طور که باید شناخته شده نیستند و اگر مجالی برای ظهور و بروزشان فراهم شود به خوبی میتوانند استعداد موسیقاییشان را نشان دهند.
علاوه براین -در این اجرا- فرهاد فخرالدینی دو خوانندهٔ جوان و تازه کار را هم به عرصهٔ موسیقی ایران معرفی کرد؛ محمد کرد و مجتبی عسگری که در دو بخش متفاوت، ارکستر را همراهی میکردند هر کدام دو قطعه از ساختههای همایون خرم را به یاد او اجرا کردند. هرچند اجرای آنها که خالی از ایراد نبود اما به هرحال مجال حضور یافتن در ارکستر موسیقی ملی میتواند برای آنها به مثابه سکوی پرتابی باشد برای اوج گرفتن و پرواز. چنان که نباید فراموش کنیم علیرضا قربانی و سالار عقیلی هم از همین مجال برای فعالیت جدی در عرصهٔ موسیقی استفاده کردند و دیده شدند. امروز ارکستر موسیقی ملی ایران جایگاه حقیقی و درست خود را دریافته است و با راهنماییهای فرهاد فخرالدینی که سالیان سال در این زمینه تجربه دارد نشان داده است بیآنکه شعاری بدهد، آمده است که طرحی نو دراندازد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 26 دی 1394 - 12:30
افزودن یک دیدگاه جدید