سایه در جمع شاعران و نویسندگان افغان از روزگار پر از کینه و دشمنی گفت
هوشنگ ابتهاج: بسیاری از ترانههای محلی ما از بین رفتهاند
موسیقی ما - «امیرهوشنگ ابتهاج» -ه. ا. سایه- در دیدار خود با تعدادی از شاعران و نویسندگان افغان، به این مسأله اشاره کرده که بسیاری از ترانههای محلی ایران، در گذر زمان و به خاطر بیتوجهیها از بین رفته است.
به گزارش سایت «موسیقی ما»، او در این دیدار گفته که همهچیز اقوام ایران از جمله زبان، آداب و رسوم، داستانها و فولکلور و موسیقیشان گنج است: «اینها وقتی از بین برود، بخشی از آدمیزاد و تاریخ انسان کم شده است. تعصب ایرانی و آمریکایی بودن و... در میان نیست. اما زمانه و امکانات، اوضاع امروز را دگرگون کردهاند.»
او همچنین دربارهی ترانههای محلی گفته است: «در ایران کمتر از صد سال پیش، شروع به جمعآوری ترانههای محلی کردند. حتی آن موقع هم دیر بود و آنچه جمع شد، همه این ترانهها نبود. مثلاً مردم شیراز ترانه «مستم مستم» را با تنظیم روبیک گریگوریان میخوانند. ایشان این را برای یک ارکستر و دسته کر نوشته بودند؛ حتی دیگر شیرازیها هم این ترانه قدیمی را با آن تنظیم گریگوریان میخوانند. یعنی یک شخصی رفته آن تصنیف را برداشته، به شیوهای دیگر برای گروه کر نوشته، حالا همه ناچار شدهاند که این ترانه را به همین شکل غیرعادی بخوانند. در نتیجه، این ترانه محلی و ملی ضربش عوض شده است. این اتفاق دربارهی بسیاری از ترانههای محلی ما رخ داده و بسیاری از آنها نیز در این سالها به فراموشی سپرده شدهاند.»
سایه همچنین به این نکته اشاره کرده که هنرمندان در گذشته به پشتوانه رفاقت، شدیدترین مخالفت را با هم میکردند؛ بیآنکه این فضا موجب بروز کدورت شود. حالا اما متأسفانه فضا پر از عداوت و حسد و کینه است.
به گزارش سایت «موسیقی ما»، او در این دیدار گفته که همهچیز اقوام ایران از جمله زبان، آداب و رسوم، داستانها و فولکلور و موسیقیشان گنج است: «اینها وقتی از بین برود، بخشی از آدمیزاد و تاریخ انسان کم شده است. تعصب ایرانی و آمریکایی بودن و... در میان نیست. اما زمانه و امکانات، اوضاع امروز را دگرگون کردهاند.»
او همچنین دربارهی ترانههای محلی گفته است: «در ایران کمتر از صد سال پیش، شروع به جمعآوری ترانههای محلی کردند. حتی آن موقع هم دیر بود و آنچه جمع شد، همه این ترانهها نبود. مثلاً مردم شیراز ترانه «مستم مستم» را با تنظیم روبیک گریگوریان میخوانند. ایشان این را برای یک ارکستر و دسته کر نوشته بودند؛ حتی دیگر شیرازیها هم این ترانه قدیمی را با آن تنظیم گریگوریان میخوانند. یعنی یک شخصی رفته آن تصنیف را برداشته، به شیوهای دیگر برای گروه کر نوشته، حالا همه ناچار شدهاند که این ترانه را به همین شکل غیرعادی بخوانند. در نتیجه، این ترانه محلی و ملی ضربش عوض شده است. این اتفاق دربارهی بسیاری از ترانههای محلی ما رخ داده و بسیاری از آنها نیز در این سالها به فراموشی سپرده شدهاند.»
سایه همچنین به این نکته اشاره کرده که هنرمندان در گذشته به پشتوانه رفاقت، شدیدترین مخالفت را با هم میکردند؛ بیآنکه این فضا موجب بروز کدورت شود. حالا اما متأسفانه فضا پر از عداوت و حسد و کینه است.
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 فروردین 1395 - 15:30
دیدگاهها
فرهنگ چند هزار ساله رو با یه مشت اراجیف عوض کردیم در عرض چند سال.
افزودن یک دیدگاه جدید