در گفتگوی صریح این خواننده با سایت «موسیقی ما» همزمان با شروع فصل جدید فعالیتهای هنریاش مطرح شد
شهرام شکوهی: من اولین موج موسیقی تلفیقی همهگیر بازار را ایجاد کردم
موسیقی ما - دقیقاً پنج سال قبل در چنین روزهایی زمزمههای ورود یک چهره جدید به عرصه موسیقی رسمی شنیده میشد. خوانندهای که همه اولین بار تصویر او را در یک مسابقه استعدادیابی دیدند. مخاطبان عام آن برنامه هم وقتی میخواستند از او یاد کنند میگفتند «شهرام»؛ همان خوانندهای که با گیتار، چهچهه میزند! سرانجام «شهرام شکوهی» در آبان سال 90 اولین آلبوم خود به نام «مدارا» را منتشر کرد. اثری که در آن قطعاتی متفاوت با آثار بازار موسیقی پاپ شنیده میشد. همین تفاوت کارهای شهرام شکوهی و کنار هم قرار دادن تم اسپانیش با آواز و موسیقی الکترونیک باعث شد که او در سال اول اجراهای زندهاش یکی از پرکارترینها باشد. او در ادامه آلبوم دومش را منتشر کرد و با انتقادهایی رو به رو شد و روند فعالیتهایش دستخوش فراز و فرودهای بسیار شد.
اما حالا و پس از پنج سال و انتشار سه آلبوم، شهرام شکوهی دست به تغییرات زیادی زده است. با مدیربرنامههای سابق و شرکت «اکسیر نوین» که کنسرتهایش در تهران را برگزار میکرد همکاریاش را به پایان رسانده و با یک تیم کاری جدید آماده اجرای چهاردهم مرداد میشود. کنسرتی که طی دو سانس و در سالن میلاد برگزار میشود و بلیتهایش از طریق سایت Tik8 قابل تهیه است.
به بهانه همین تغییرات دو ساعت گفتگوی صریح و بیپرده با شهرام شکوهی داشتیم و این خواننده ناگفتههای بسیاری را برای اولینبار مطرح کرد. این گفتگوی مفصل را حتماً تا پایان بخوانید:
آقای دلیری درگیر یک سری پروژههای جدید شده بودند و از طرف دیگر من هم از اصل کار خودم دور افتاده بودم. من دوست دارم که در اصل مسائل دقیق باشم ولی آقای دلیری با وجود اینکه انصافاً چیزی کم نمیگذاشتند، زمان کمتری داشتند. اجازه بدهید رک بگویم، من باید خیالم از مسائل جانبی آنقدر راحت باشد که فقط روی ساخت موسیقی تمرکز کنم. نزدیک یک سال و نیم است که آن تمرکز لازم را ندارم. یک سری کارهای خارج از موسیقی و در زمینه بیزنس داشتم اما آنها را هم کنار گذاشتم و از این به بعد تمام توان و تمرکزم را روی موسیقی قرار میدهم. در جمعهای خودمان هم به دوستان چند مرتبه گفتم که چیزی جز احترام و محبت و برادری از آقای دلیری ندیدم و قدردان هستم. اما تصمیم گرفتم تغییراتی در سیستم کاری خودم لحاظ کنم.
زایا سلیمان را از مدتها قبل میشناسم. من و ایشان تمایل همکاری داشتیم. او کارنامه کاری خوبی در عرصه موسیقی دارد و پس از اینکه صحبتهای لازم را انجام دادیم ایشان تمایل داشت که احترامها از هر جهت حفظ و در زمان مناسب شروع این همکاری اعلام شود. محراب ابوالفضلی هم در زمینه مدیریت امور اجرایی و تهیهکنندگی با ما همکاری میکند و قبلاً در چند اجرا کنار هم بودیم. از هر خوانندهای اگر بپرسید قطعاً میگویند که معمولاً در اجراهای شهرستانها یک بخش از کار نقص دارد و ما هم اینگونه بودیم. انصافاً محراب ابوالفضلی یکی از معدود تهیهکنندههایی بوده که در اجراهای شهرستانها، صفر تا صد کارها را بدون ذرهای استرس برای گروه و خواننده پیش برده است. من به این نتیجه رسیدم که آقای ابوالفضلی و آقای سلیمان در کنار هم تیم هنری و اجرایی مطلوبتر و حرفهایتری را تشکیل میدهند. جالب اینکه در جلساتی که برگزار کردیم این حس مشترک بود و آقای ابوالفضلی و آقای سلیمان هر دو این حس را داشتند که حالا که قرار است کاری انجام شود اگر به صورت کار گروهی باشد اتفاقات بهتری رخ میدهد.
واقعیت این است که به اندازه متفاوتبودن سبک و تواناییهایم هیچگاه ادعایی نداشتهام. ولی الان میخواهم به صراحت بگویم که من اولین موج موسیقی تلفیقی همهگیر بازار را ایجاد کردم. قبل از من گروههای دیگری بودند که فعالیت میکردند. مثلاً در آلبوم «ترنج» موسیقی خراسانی با سبک راک تلفیق شده بود یا «شهرام شعرباف» شعر کلاسیک حافظ را با موسیقی راک و سازبندی ایرانی تلفیق کرد. ولی من اولین موج مخاطبپسند موسیقی تلفیقی را ایجاد کردم. اگر هم دقت کنید از سال 90 تا الان بخش عمده کارهای مطرح و شنیدهشده در بازار، تلفیق به شکلهای گوناگون است. از ابتدا هم کار ما تلفیقی بود ولی یکی از گلایههایی که من دارم این است که وقتی با چنین سبکی جلو آمدهام، پس چرا برج میلاد تهران را نمیتوانم در اختیار داشته باشم؟ موسیقی من تلفیقی است و پرونده گروه موسیقی ما با عنوان تلفیقی در دفتر موسیقی ثبت شده است.
از همان اول هیچ ادعایی درباره سبک خودم نداشتم و حس میکنم اشتباه کردم و باید بیشتر روی موج خودم سوار میشدم. خیلیها از موفقیت آلبوم «مدارا» ایده گرفتند و پس از پیادهسازی، جواب گرفتند. افراد و گروههایی که ایده گرفتند باهوش بودند و تقلید هم نکردند، ایده گرفتند و کارشان را انجام دادند. طلبکار نیستم و منتی هم ندارم ولی آنقدر که خودم در این کار نوآوری داشتم از آن بهره تبلیغاتی نبردم. هیچ وقت در جایی نگفتم که فلان کار را انجام دادم و حتی در مصاحبهها وقتی میگفتند که شما سبک دارید؟ از آنها میخواستم از لفظ سبک استفاده نکنند و به جای آن «مدل» بگویند. به هرحال دو سال است از همین مدلی که باید در آن دقیقتر و متمرکزتر میشدم بیرون آمدم چون مشغلههای زیادی نظیر اجراهای متعدد و حواشی آنها و چهار تور خارج از کشور داشتم. نکته جالب این است که شاید خیلیها ندانند که من چهار تور خارج از کشور در آمریکا و کانادا و اروپا برگزار کردهام یا چهل و چند اجرا در تهران و بیش از 200 کنسرت در شهرستانها داشتهام ولی روی آنها مانور خاصی ندادم.
اما وقتی به بحث اجرا میرسم باید یک تیم همراه من باشد که بگوید تو فقط صبح سوار هواپیما بشو و رأس ساعت در فلان شهر ساوند چک کن و پس از اجرا هم به هتل یا تهران برگرد. یعنی من نباید در هیچ بخشی نگرانی داشته باشم. ولی در موارد زیادی بوده که نگران بلیت، هتل و پذیرایی و... از اعضای ارکستر و گروهم بودم. من خوانندهای هستم که خودم میسازم و شعر میگویم و میخوانم ولی اگر قرار باشد کاری را خلق کنم باید تمام حواسم متمرکز باشد. همین امروز 45 دقیقه قبل از حضور در این جلسه در حال زمزمه بودم که ناگهان یک ملودی خوب به ذهنم رسید و ضبط آن را شروع کردم ولی ساعت را دیدم و گفتم ای وای دیر شد! این ای وای دیر شد قبلاً برای مسائل دیگر پیش میآمد و مثلاً در حال ساخت ملودی یادم میآمد که بلیت گروهم برای فلان اجرا چه شد. این نکتهای که شما میگویید را از این جهت قبول دارم و یک دلیل دیگر هم دارد. من با آلبوم «مدارا» یک ژانری را تجاری کردم و قبلاً چنین اتفاقی رخ نداده بود. در گذشته گروه «اوهام» تلاشهایی در زمینه بازاریکردن تلفیق موسیقیاش انجام داده بود ولی با کم لطفیهایی که در حقشان شد موفق نشدند. در موسیقی پاپ هم همیشه یک سری مدلهای خاص اقتباسی از صداها و خوانندگان مشهور آنسوی آبها، در صداها و اجراهای اغلب خوانندههای داخلی داشتیم. اما من کاملاً خلاف جهت موسیقی روز حرکت کردم. در ابتدا همه میگفتند مگر این مدلی هم داریم؟ در ادامه جمله «مگر این مدلی هم داریم؟» به «مگر اینطوری هم میشود خواند؟» تبدیل شد و سپس کم کم موج شکل گرفت. مدارا در آبان سال 90 منتشر شد ولی در اردیبهشت سال بعد فراگیر شد. بماند که وقفه زیادی هم تا زمان حضور من روی استیج اتفاق افتاد.
محراب ابوالفضلی: یک نکته را لازم میدانم اشاره کنم آن هم این است که شهرام شکوهی بیش از اندازه در کارش نجابت به خرج داده است. شاید اگر از همان ابتدا با جنجال و تبلیغات زیاد وارد میشد الان شرایط فرق میکرد.
شهرام شکوهی: متأسفانه بعضیها که هنوز در موسیقی به جایی نرسیدهاند و سنی ندارند گاهی اوقات ادعاهایی را مطرح میکنند که همه متعجب میشوند. چندی پیش یک جوان آهنگی را در تلگرام برایم فرستاد و گفت که ببینید سبک من خوب است؟ واقعاً تعجب کردم چون من که کارم را استاد «همایون خرم» تأیید کرده میترسم ادعای نا به جا داشته باشم. فیلمهای اجرای من در برابر استاد خرم موجود است که با یک گیتار برایشان خواندم و ایشان استقبال کردند و از فرزندانشان میتوانید بپرسید. حتی قرار بود در آلبوم «کولی عشق» دو ملودی هم داشته باشند ولی متأسفانه خیلی زود ایشان را از دست دادیم. وقتی یکی از بزرگترینهای موسیقی اصیل ایرانی کار من را تایید میکند پس اشتباه نرفتهام. در مراسم مرحوم خرم با «سامان احتشامی» صحبت میکردم و او چند مرتبه اسم من را صدا کرد. دختر استاد «جلیل شهناز» که از فرانسه آمده بود متوجه حضور من شد و گفت که من و خانوادهام عاشق صدا و مدل آهنگهای شما هستیم. ایشان دختر جلیل شهناز بودند و این یعنی از کودکی گوش ایشان با بهترینهای موسیقی سنتی مانوس بوده است. حرفهایی که امروز در این مصاحبه مطرح کردم را به صمیمیترین دوستان خودم هم تا کنون نگفتهام ولی بعضی از دوستان کاه را کوه میکنند و از هیچ، همه چیز میسازند.
هنرمندان ما در سبکهای مختلف تا کنون در هیچ جشنواره معتبر جهانی جایزه نگرفتهاند ولی برخی دوستان از بعضی کشورها جوایزی را به هر شکل دریافت میکنند و جنجالهای زیادی درباره آنها به راه میاندازند. این جوایز در کجا ثبت میشود یا چه ارزشی دارد؟!
زایا سلیمان: ما قرار است که در همه بخشهای تولیدی، محتوایی و اجرایی تغییرات جدی داشته باشیم و در پاسخ به یکی از سوالات گذشته شما باید بگویم که قرار نیست شهرام شکوهی 180 درجه تغییر کند. اما با حفظ سبک همه چیز را به روزتر میکنیم. همچنین در بخش رسانهای و تبلیغاتی هم میخواهیم همه چیز را عوض کنیم چون به فکر یک پکیج کامل هستیم.
شهرام شکوهی: ما هیچ وقت کارهای خودمان را مطرح نکردیم. در سالن «دالبی تیهتر» محل برگزاری مراسم سالانه اسکار در لس انجلس روی صحنه رفتیم و یک صندلی خالی وجود نداشت ولی هیچ خبری از آن کار نشد. من در سالن «اوبرهاوزن» روی صحنه رفتم و از آن سالن گواهینامه یا سرتیفیکیت دارم. در سالن «روی تامسون هال» شهر «تورنتو» اجرا کردم و بابت آن چهار تقدیرنامه دریافت کردم. تقدیرنامههایی که اگر به سفارت کانادا ارائه کنم میتوانم اقامت بگیرم یا در کانادا تور پنج شهر برگزار کردم. من در سال 92 با چهار اجرای زنده در نظرسنجی «ترانه ماه» به عنوان بهترین خواننده در اجرای زنده انتخاب شدم. ولی کلاً خیلی وقتها مراعات کردم و این شاید اشتباه بوده است. مثلاً در گذشته هیچ وقت دنبال این نبودم که مصاحبه کنم یا حاشیه بسازم. چرا خیلی پیگیرصفحه اینستاگرام نبودم؟ چون قبلاً دوست نداشتم از خودم سلفی بگیرم و منتشر کنم. با این وجود صفحه «فیسبوک» من اولین یا دومین صفحه از هنرمندان ایرانی بود که از طریق فیسبوک تأیید یا اصطلاحاً وریفای شد اما هیچ مانوری روی آن هم ندادم. نیمی از فعالیت یک خواننده بحث تولید و انتشار قطعه و آلبوم خوب است. اما در نیمه دیگر کار مقوله ارتباط با مخاطب و رسانه و تبلیغات بسیار اهمیت دارد. منکر اشتباهات استراتژیک خودم نیستم که این موارد هم شامل آنها است و حتی در انتخاب برخی کارها هم اشتباه داشتم و اعتراف میکنم اما هر هنرمندی در دوران هنری خود آزمون و خطاهای بسیاری داشته و خواهد داشت.
محراب ابوالفضلی: یک بخش از مسائل و حواشی شهرام هم به دلیل طرفداران خاصی است که دارد. طرفدارانی هستند که خواستههای متفاوتی دارند و همه چیز را به دقت بررسی میکنند. یا مثلاً میگویند که ما با آهنگهای شهرام تحت تاثیر قرار میگیریم و از قطعه «خیانت» انتقاد کردند چون زبان متفاوتی داشت.
زایا سلیمان: به نظرم این آلبوم مکمل تجربیات سه آلبوم قبلی است و آزمون و خطاهای آنها را پوشش میدهد.
شهرام شکوهی: آلبوم چهارم آلبوم نتیجهگیری است.
اما حالا و پس از پنج سال و انتشار سه آلبوم، شهرام شکوهی دست به تغییرات زیادی زده است. با مدیربرنامههای سابق و شرکت «اکسیر نوین» که کنسرتهایش در تهران را برگزار میکرد همکاریاش را به پایان رسانده و با یک تیم کاری جدید آماده اجرای چهاردهم مرداد میشود. کنسرتی که طی دو سانس و در سالن میلاد برگزار میشود و بلیتهایش از طریق سایت Tik8 قابل تهیه است.
به بهانه همین تغییرات دو ساعت گفتگوی صریح و بیپرده با شهرام شکوهی داشتیم و این خواننده ناگفتههای بسیاری را برای اولینبار مطرح کرد. این گفتگوی مفصل را حتماً تا پایان بخوانید:
- * قرار است که پس از حدود هفت ماه روز 14 مرداد در تهران روی صحنه بروید. دلیل این غیبت طولانی چه بود؟
- * قطع همکاری شما با شرکت «اکسیر نوین» چگونه بود؟
- * تیم جدیدی که با آنها کار میکنید چه کسانی هستند و آیا در ارکستر هم تغییر داشتید؟
- * همکاری با تیم مدیریتی جدید چطور شکل گرفت و چه عاملی سبب این انتخاب بود؟
آقای دلیری درگیر یک سری پروژههای جدید شده بودند و از طرف دیگر من هم از اصل کار خودم دور افتاده بودم. من دوست دارم که در اصل مسائل دقیق باشم ولی آقای دلیری با وجود اینکه انصافاً چیزی کم نمیگذاشتند، زمان کمتری داشتند. اجازه بدهید رک بگویم، من باید خیالم از مسائل جانبی آنقدر راحت باشد که فقط روی ساخت موسیقی تمرکز کنم. نزدیک یک سال و نیم است که آن تمرکز لازم را ندارم. یک سری کارهای خارج از موسیقی و در زمینه بیزنس داشتم اما آنها را هم کنار گذاشتم و از این به بعد تمام توان و تمرکزم را روی موسیقی قرار میدهم. در جمعهای خودمان هم به دوستان چند مرتبه گفتم که چیزی جز احترام و محبت و برادری از آقای دلیری ندیدم و قدردان هستم. اما تصمیم گرفتم تغییراتی در سیستم کاری خودم لحاظ کنم.
زایا سلیمان را از مدتها قبل میشناسم. من و ایشان تمایل همکاری داشتیم. او کارنامه کاری خوبی در عرصه موسیقی دارد و پس از اینکه صحبتهای لازم را انجام دادیم ایشان تمایل داشت که احترامها از هر جهت حفظ و در زمان مناسب شروع این همکاری اعلام شود. محراب ابوالفضلی هم در زمینه مدیریت امور اجرایی و تهیهکنندگی با ما همکاری میکند و قبلاً در چند اجرا کنار هم بودیم. از هر خوانندهای اگر بپرسید قطعاً میگویند که معمولاً در اجراهای شهرستانها یک بخش از کار نقص دارد و ما هم اینگونه بودیم. انصافاً محراب ابوالفضلی یکی از معدود تهیهکنندههایی بوده که در اجراهای شهرستانها، صفر تا صد کارها را بدون ذرهای استرس برای گروه و خواننده پیش برده است. من به این نتیجه رسیدم که آقای ابوالفضلی و آقای سلیمان در کنار هم تیم هنری و اجرایی مطلوبتر و حرفهایتری را تشکیل میدهند. جالب اینکه در جلساتی که برگزار کردیم این حس مشترک بود و آقای ابوالفضلی و آقای سلیمان هر دو این حس را داشتند که حالا که قرار است کاری انجام شود اگر به صورت کار گروهی باشد اتفاقات بهتری رخ میدهد.
- * خوانندهها معمولاً یکی از اهدافشان در تغییر مدیر برنامه، برگزاری کنسرتهای بیشتر و مثلاً اجراهای ارگانی متعدد است. میخواهم بدانم هدف اصلی «شهرام شکوهی» از ایجاد این تغییرات قابل توجه در همکارانش چه بود؟
- * یعنی اصلاً به دنبال تعدد اجرا و پول درآوردن نبودید؟
واقعیت این است که به اندازه متفاوتبودن سبک و تواناییهایم هیچگاه ادعایی نداشتهام. ولی الان میخواهم به صراحت بگویم که من اولین موج موسیقی تلفیقی همهگیر بازار را ایجاد کردم. قبل از من گروههای دیگری بودند که فعالیت میکردند. مثلاً در آلبوم «ترنج» موسیقی خراسانی با سبک راک تلفیق شده بود یا «شهرام شعرباف» شعر کلاسیک حافظ را با موسیقی راک و سازبندی ایرانی تلفیق کرد. ولی من اولین موج مخاطبپسند موسیقی تلفیقی را ایجاد کردم. اگر هم دقت کنید از سال 90 تا الان بخش عمده کارهای مطرح و شنیدهشده در بازار، تلفیق به شکلهای گوناگون است. از ابتدا هم کار ما تلفیقی بود ولی یکی از گلایههایی که من دارم این است که وقتی با چنین سبکی جلو آمدهام، پس چرا برج میلاد تهران را نمیتوانم در اختیار داشته باشم؟ موسیقی من تلفیقی است و پرونده گروه موسیقی ما با عنوان تلفیقی در دفتر موسیقی ثبت شده است.
از همان اول هیچ ادعایی درباره سبک خودم نداشتم و حس میکنم اشتباه کردم و باید بیشتر روی موج خودم سوار میشدم. خیلیها از موفقیت آلبوم «مدارا» ایده گرفتند و پس از پیادهسازی، جواب گرفتند. افراد و گروههایی که ایده گرفتند باهوش بودند و تقلید هم نکردند، ایده گرفتند و کارشان را انجام دادند. طلبکار نیستم و منتی هم ندارم ولی آنقدر که خودم در این کار نوآوری داشتم از آن بهره تبلیغاتی نبردم. هیچ وقت در جایی نگفتم که فلان کار را انجام دادم و حتی در مصاحبهها وقتی میگفتند که شما سبک دارید؟ از آنها میخواستم از لفظ سبک استفاده نکنند و به جای آن «مدل» بگویند. به هرحال دو سال است از همین مدلی که باید در آن دقیقتر و متمرکزتر میشدم بیرون آمدم چون مشغلههای زیادی نظیر اجراهای متعدد و حواشی آنها و چهار تور خارج از کشور داشتم. نکته جالب این است که شاید خیلیها ندانند که من چهار تور خارج از کشور در آمریکا و کانادا و اروپا برگزار کردهام یا چهل و چند اجرا در تهران و بیش از 200 کنسرت در شهرستانها داشتهام ولی روی آنها مانور خاصی ندادم.
- * دلیل این حضور کمرنگ طی ماههای اخیر در اجراهای زنده و اتفاقاتی که گفتید، خودتان بودید یا مدیر برنامه شما؟
- * در بخش قبلی به مقوله بالابردن کیفیت اشاره کردید. خوانندههای زیادی طی سالهای اخیر در سیستم کاری خود تغییراتی ایجاد کردند و همگی دلیل تغییرات را همین چیزی که گفتید عنوان میکردند. اما من هرچه فکر میکنم کسی به ذهنم نمیرسد که تحولات و همکاریهای جدیدش به معنای واقعی منجر به افزایش کیفیت و اتفاقات جدید شده باشد. این موارد درباره شما هم صرفاً در حد حرف باقی خواهد ماند؟
- * اما حقیقت این است که برخی مشکلات مربوط به مسائل بنیادی است. مثلاً تیم اجرایی که دارید نمیتواند سیستم صدابرداری یا نورپردازی فلان سالن را کلاً عوض کند و به هرحال در یک سری سالنهای خاص با مشکلاتی که دارند ناچار هستید اجرا برگزار کنید.
- * صحبتهایی که مطرح میکنید قطعاً انتظارات را از اجرای شهرام شکوهی چندین برابر میکند. درست است که میگویید قرار نیست آپولو هوا کنید ولی مخاطب با انتظاری در این سطح به سالن میآید و اگر توقعاتش برآورده نشود بعد از برنامه انتقادات جدی بیان میکند.
- * افزودهشدن نفرات جدید به گروهتان چه تأثیری روی تولیدات و محتوای آثار دارد؟
- * آیا با ورود این دوستان شاهد یک شهرام شکوهی که 180 درجه متفاوت است خواهیم بود؟
- * اما نکته دیگری که منتقدان درباره شما بیان میکنند این است که در سال اولی که به شکل جدی وارد بازار شدید آلبومی منتشر کردید که خیلی خوب شنیده شد. همچنین در اولین سال کنسرتهایتان هم 26 اجرا در تهران داشتید. ولی از سال دوم به بعد این روند نزولی شد و برخی میگویند که شهرام شکوهی آتشی در گندمزار بود که ناگهان شعله گرفت و سریع هم فروکش کرد. در این زمینه چه نظری دارید؟
اما وقتی به بحث اجرا میرسم باید یک تیم همراه من باشد که بگوید تو فقط صبح سوار هواپیما بشو و رأس ساعت در فلان شهر ساوند چک کن و پس از اجرا هم به هتل یا تهران برگرد. یعنی من نباید در هیچ بخشی نگرانی داشته باشم. ولی در موارد زیادی بوده که نگران بلیت، هتل و پذیرایی و... از اعضای ارکستر و گروهم بودم. من خوانندهای هستم که خودم میسازم و شعر میگویم و میخوانم ولی اگر قرار باشد کاری را خلق کنم باید تمام حواسم متمرکز باشد. همین امروز 45 دقیقه قبل از حضور در این جلسه در حال زمزمه بودم که ناگهان یک ملودی خوب به ذهنم رسید و ضبط آن را شروع کردم ولی ساعت را دیدم و گفتم ای وای دیر شد! این ای وای دیر شد قبلاً برای مسائل دیگر پیش میآمد و مثلاً در حال ساخت ملودی یادم میآمد که بلیت گروهم برای فلان اجرا چه شد. این نکتهای که شما میگویید را از این جهت قبول دارم و یک دلیل دیگر هم دارد. من با آلبوم «مدارا» یک ژانری را تجاری کردم و قبلاً چنین اتفاقی رخ نداده بود. در گذشته گروه «اوهام» تلاشهایی در زمینه بازاریکردن تلفیق موسیقیاش انجام داده بود ولی با کم لطفیهایی که در حقشان شد موفق نشدند. در موسیقی پاپ هم همیشه یک سری مدلهای خاص اقتباسی از صداها و خوانندگان مشهور آنسوی آبها، در صداها و اجراهای اغلب خوانندههای داخلی داشتیم. اما من کاملاً خلاف جهت موسیقی روز حرکت کردم. در ابتدا همه میگفتند مگر این مدلی هم داریم؟ در ادامه جمله «مگر این مدلی هم داریم؟» به «مگر اینطوری هم میشود خواند؟» تبدیل شد و سپس کم کم موج شکل گرفت. مدارا در آبان سال 90 منتشر شد ولی در اردیبهشت سال بعد فراگیر شد. بماند که وقفه زیادی هم تا زمان حضور من روی استیج اتفاق افتاد.
- * اما درباره چنین انتقادی نظر من این است که آلبوم «مدارا» و شهرام شکوهی در سال 90 فراتر از انتظار بودند. تا جایی که شما در نظرسنجی سال 1390 سایت «موسیقی ما» به عنوان پدیده سال انتخاب شدید. همین مسأله باعث شد انتظارها از ادامه فعالیتتان و خصوصاً آلبوم دوم بسیار بالا برود و آن اثر نتوانست جوابگوی این سطح از توقع باشد.
- * اما در مورد همین نکتهای که پیرامون بحث تلفیقیبودن کار و گروهتان اشاره کردید یک انتقاد نسبت به شما مطرح میشود. آن هم اینکه میگویند موسیقی شهرام شکوهی پاپ است و فقط آواز او در کنار این موسیقی قرار میگیرد.
- * استدلال گروههایی از این دست که در مصاحبههای خودشان هم مطرح کردهاند این است که ما موسیقی ایرانی را با سازبندی غربی اجرا میکنیم.
- * اگر به سراغ تجربیات متفاوتتر مثلاً همین اجرا با یک آنسامبل ایرانی میرفتید هم جالب بود و شاید برخی نظرات هم عوض میشد.
محراب ابوالفضلی: یک نکته را لازم میدانم اشاره کنم آن هم این است که شهرام شکوهی بیش از اندازه در کارش نجابت به خرج داده است. شاید اگر از همان ابتدا با جنجال و تبلیغات زیاد وارد میشد الان شرایط فرق میکرد.
شهرام شکوهی: متأسفانه بعضیها که هنوز در موسیقی به جایی نرسیدهاند و سنی ندارند گاهی اوقات ادعاهایی را مطرح میکنند که همه متعجب میشوند. چندی پیش یک جوان آهنگی را در تلگرام برایم فرستاد و گفت که ببینید سبک من خوب است؟ واقعاً تعجب کردم چون من که کارم را استاد «همایون خرم» تأیید کرده میترسم ادعای نا به جا داشته باشم. فیلمهای اجرای من در برابر استاد خرم موجود است که با یک گیتار برایشان خواندم و ایشان استقبال کردند و از فرزندانشان میتوانید بپرسید. حتی قرار بود در آلبوم «کولی عشق» دو ملودی هم داشته باشند ولی متأسفانه خیلی زود ایشان را از دست دادیم. وقتی یکی از بزرگترینهای موسیقی اصیل ایرانی کار من را تایید میکند پس اشتباه نرفتهام. در مراسم مرحوم خرم با «سامان احتشامی» صحبت میکردم و او چند مرتبه اسم من را صدا کرد. دختر استاد «جلیل شهناز» که از فرانسه آمده بود متوجه حضور من شد و گفت که من و خانوادهام عاشق صدا و مدل آهنگهای شما هستیم. ایشان دختر جلیل شهناز بودند و این یعنی از کودکی گوش ایشان با بهترینهای موسیقی سنتی مانوس بوده است. حرفهایی که امروز در این مصاحبه مطرح کردم را به صمیمیترین دوستان خودم هم تا کنون نگفتهام ولی بعضی از دوستان کاه را کوه میکنند و از هیچ، همه چیز میسازند.
هنرمندان ما در سبکهای مختلف تا کنون در هیچ جشنواره معتبر جهانی جایزه نگرفتهاند ولی برخی دوستان از بعضی کشورها جوایزی را به هر شکل دریافت میکنند و جنجالهای زیادی درباره آنها به راه میاندازند. این جوایز در کجا ثبت میشود یا چه ارزشی دارد؟!
زایا سلیمان: ما قرار است که در همه بخشهای تولیدی، محتوایی و اجرایی تغییرات جدی داشته باشیم و در پاسخ به یکی از سوالات گذشته شما باید بگویم که قرار نیست شهرام شکوهی 180 درجه تغییر کند. اما با حفظ سبک همه چیز را به روزتر میکنیم. همچنین در بخش رسانهای و تبلیغاتی هم میخواهیم همه چیز را عوض کنیم چون به فکر یک پکیج کامل هستیم.
شهرام شکوهی: ما هیچ وقت کارهای خودمان را مطرح نکردیم. در سالن «دالبی تیهتر» محل برگزاری مراسم سالانه اسکار در لس انجلس روی صحنه رفتیم و یک صندلی خالی وجود نداشت ولی هیچ خبری از آن کار نشد. من در سالن «اوبرهاوزن» روی صحنه رفتم و از آن سالن گواهینامه یا سرتیفیکیت دارم. در سالن «روی تامسون هال» شهر «تورنتو» اجرا کردم و بابت آن چهار تقدیرنامه دریافت کردم. تقدیرنامههایی که اگر به سفارت کانادا ارائه کنم میتوانم اقامت بگیرم یا در کانادا تور پنج شهر برگزار کردم. من در سال 92 با چهار اجرای زنده در نظرسنجی «ترانه ماه» به عنوان بهترین خواننده در اجرای زنده انتخاب شدم. ولی کلاً خیلی وقتها مراعات کردم و این شاید اشتباه بوده است. مثلاً در گذشته هیچ وقت دنبال این نبودم که مصاحبه کنم یا حاشیه بسازم. چرا خیلی پیگیرصفحه اینستاگرام نبودم؟ چون قبلاً دوست نداشتم از خودم سلفی بگیرم و منتشر کنم. با این وجود صفحه «فیسبوک» من اولین یا دومین صفحه از هنرمندان ایرانی بود که از طریق فیسبوک تأیید یا اصطلاحاً وریفای شد اما هیچ مانوری روی آن هم ندادم. نیمی از فعالیت یک خواننده بحث تولید و انتشار قطعه و آلبوم خوب است. اما در نیمه دیگر کار مقوله ارتباط با مخاطب و رسانه و تبلیغات بسیار اهمیت دارد. منکر اشتباهات استراتژیک خودم نیستم که این موارد هم شامل آنها است و حتی در انتخاب برخی کارها هم اشتباه داشتم و اعتراف میکنم اما هر هنرمندی در دوران هنری خود آزمون و خطاهای بسیاری داشته و خواهد داشت.
- * درباره آلبوم سوم چطور؟ درباره انتخاب برخی آدمها و قطعات قبول دارید که چندان مناسب نبودند؟
محراب ابوالفضلی: یک بخش از مسائل و حواشی شهرام هم به دلیل طرفداران خاصی است که دارد. طرفدارانی هستند که خواستههای متفاوتی دارند و همه چیز را به دقت بررسی میکنند. یا مثلاً میگویند که ما با آهنگهای شهرام تحت تاثیر قرار میگیریم و از قطعه «خیانت» انتقاد کردند چون زبان متفاوتی داشت.
- * فکر میکنم به این دلیل باشد که مخاطب تینایج آنچنان ندارد.
- * چه استراتژیای برای آلبوم چهارم دارید؟
- * این خودم را ما قبلاً شنیدهایم؟ خود شهرام شکوهی در کدام آلبوم بود؟
زایا سلیمان: به نظرم این آلبوم مکمل تجربیات سه آلبوم قبلی است و آزمون و خطاهای آنها را پوشش میدهد.
شهرام شکوهی: آلبوم چهارم آلبوم نتیجهگیری است.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 7 مرداد 1395 - 17:00
دیدگاهها
بسیار لذت بردم از این گفتگو. امیدوارم همه کارهای شهرام شکوهی عزیز مو به مو بر وفق مراد باشه و بتونه مثل همیشه آثار جاودان خلق کنه
آقای شهرام شکوهی واقعا ضدای گرم و دلنشینی دارند
سبک وصداشون فوق العاده زیباست و باعث شدند خیلی از جوانان به آواز سنتی گرایش پیدا کنند .
ممنون موسیقی ما
بابا توهم پس یه شاخه نیلوفر اینجا باد هواس اولین تلفیق موسیقی سنتی توکارهای محسن چاوشی و نامجو هستش حتی اوناییکه صدای این دوتارو دوست ندارن اینو قبول دارن
سلام آقای شکوهی
در شخصیت متانت دارید ، من صدا و سبک شما رو دوست دارم اما با اشعار عاشقانه نمی تونم ارتباط برقرار کنم. لطفا در کارهاتون از اشعار کلاسیک ، مخصوصا شعرهای عرفانی شاعرانی مثل مولانا هم استفاده کنید
شما این توانایی را دارید
دوره اوج و حضیض شهرام شکوهی خیلی بهم نزدیک بود! خیلی زود از یه خواننده ای ک خیلیا بهش امید داشتن به یه خواننده ای تبدیل شد که خیلیا ازش ناامید شدن. آلبوم آخرشم ضعیف بود به معنای واقعی
موسیقی ما لطفا یه مصاحبه با امیر عباس گلاب هم داشته باشین و مخصوصا در مورد قطعه فوق العاده دلخوشی ازش سوال کنین
تشکر از سایت موسیقی ما
به نظرم این مصاحبه توی این برهه زمانی واقعا احتیاج بود!
وقتی آقای شکوهی میگن توی آلبوم چهارم برگشت به سمت خودشون دارن این بهترین خبر برای یک طرفدار میتونه باشه!
عزیزانی که مصاحبه رو کامل نخوندن بهشون توصیه میکنم این قسمت رو حتما بخونن
شهرام شکوهی: ما هیچ وقت کارهای خودمان را مطرح نکردیم. در سالن «دالبی تیهتر» محل برگزاری مراسم سالانه اسکار در لس انجلس روی صحنه رفتیم و یک صندلی خالی وجود نداشت ولی هیچ خبری از آن کار نشد. من در سالن «اوبرهاوزن» روی صحنه رفتم و از آن سالن گواهینامه یا سرتیفیکیت دارم. در سالن «روی تامسون هال» شهر «تورنتو» اجرا کردم و بابت آن چهار تقدیرنامه دریافت کردم. تقدیرنامههایی که اگر به سفارت کانادا ارائه کنم میتوانم اقامت بگیرم یا در کانادا تور پنج شهر برگزار کردم. من در سال 92 با چهار اجرای زنده در نظرسنجی «ترانه ماه» به عنوان بهترین خواننده در اجرای زنده انتخاب شدم. ولی کلاً خیلی وقتها مراعات کردم و این شاید اشتباه بوده است. مثلاً در گذشته هیچ وقت دنبال این نبودم که مصاحبه کنم یا حاشیه بسازم. چرا خیلی پیگیرصفحه اینستاگرام نبودم؟ چون قبلاً دوست نداشتم از خودم سلفی بگیرم و منتشر کنم. با این وجود صفحه «فیسبوک» من اولین یا دومین صفحه از هنرمندان ایرانی بود که از طریق فیسبوک تأیید یا اصطلاحاً وریفای شد اما هیچ مانوری روی آن هم ندادم. نیمی از فعالیت یک خواننده بحث تولید و انتشار قطعه و آلبوم خوب است. اما در نیمه دیگر کار مقوله ارتباط با مخاطب و رسانه و تبلیغات بسیار اهمیت دارد. منکر اشتباهات استراتژیک خودم نیستم که این موارد هم شامل آنها است و حتی در انتخاب برخی کارها هم اشتباه داشتم و اعتراف میکنم اما هر هنرمندی در دوران هنری خود آزمون و خطاهای بسیاری داشته و خواهد داشت.
در ضمن امروزهشت مرداد تولد آقای شکوهی هست... از همینجا تولدشون رو تبریک میگم و براشون آرزوی سلامتی میکنم
هنرمندی که اگه سلفی میگیره به عشقه هواداراش هست اگه صفحه ی اجتماعی داره به احترام هوادارش هست و این خیلی ارزشمنده ... حالا آقای شکوهی حوصله ی این کارها رو ندارن که نباید با کنایه صحبت کنند ...
نمونههای دست چندم کنسرتهای بیست سال قبل دنیا ؟ فرزاد فرزین ؟؟!!!
امان از این من من کردن ها....
در این مصاجبه ایشون 108 بار از لغت "من" استفاده کردند که اکثرشون هم با این مضمون بود..."من اولین نفری بودم که فلان کارو کردم ولی میبینید به هیچکی نگفتم!!!!"
نکته بعدی که تو این مصاجبه بشدت میتونه نگران کننده باشه برای ایشون و هوادارانش اینه که ایشون در مصاحبشون قبل از انتشار البوم تا نقس هست (که بشدت البوم ضعیفی بود که حتی مجبور شد بابت فروش البومش جشن امضا بگیره!! من معنی این جشن امضا رو نفهمیدم آخر! احترام به هوادارس یا خالی کردن جیب نوجواان مملکت!...بگذریم) اعلام کردند "شهرام شکوهی: فضای آلبوم جدید من به سمت «مدارا» باز میگردد" مصاجبش تو همین سایت هم هست میتونید ببینید....نتیجه آلبوم هم دیدیم چی شد
اما شهرام شکوهی اکنون ....
"شهرام شکوهی :میخواهم در آلبوم چهارم، برگشت به خودم داشته باشم. این «خودم» میتواند در آلبوم «مدارا» باشد و میتواند در آلبوم «کولی عشق» یا کارهای دیگر باشد."
نتیجش چی میشه به نظرتون؟؟؟؟ زمان ثابت میکنه!
کلام آخر: جناب شکوهی پر کردن سالن دالبی تئاتر و داشتن پیشنهاد اقامت کانادا و تیک وریفای فیسبوک و اینستاگرام و .... تو ماشینا پلی نمیشه هنر و هنرمند خودشو با این چیزا گول نمیزنه برادر!
افزودن یک دیدگاه جدید