چرا و چگونه موضوع خوانندهستیزی برای مقابله با خوانندهسالاری اینقدر جدی شد؟
موسیقی را ستارهها به پیش میبرند
آرش نصیری
[ روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزارصدا ]پوریا اخواص را دوست دارم. صدای خاص و خوشی دارد، خوش قیافه و جذاب و از خانوادهای اصیل و فرهنگیست. همه مدارج موسیقی برای خواننده شدن را طی، و محضر استادان بزرگی را درک کرده است. ردیف آوازی را نزد استاد رضوی سروستانی و دوره عالی آواز شامل مرکبخوانی و ردیف را نزد استاد محسن کرامتی و تئوری آواز و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی را نزد استاد حسین علیزاده فراگرفته است. کمانچه و قیچک میزند. با گروه همآوایان به سرپرستی حسین علیزاده و گروه صنم، نیستان و گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی همکاری کرده و اجراهای متعددی را در ژاپن، کانادا، امریکا، هلند، فرانسه و ایران داشته است. به نظر میرسد این هنرمند جوان باتجربه، همه ملزومات ستاره شدن را دارد، اما برخی رفتارهایش مغایر با روندیست که یک ستاره باید از نظر رسانهای رعایت کند. شاید هم نه، فضای رسمی موسیقی ملی ما طوریست که مانع...
الان عرض میکنم.
***
اول و قبل از هر چیز بگویم، دوست عزیزم پوریا اخواص فقط مثالیست برای نکتهی مهمی که میخواهم به عرض برسانم.این روزها دو آلبوم با صدای جناب اخواص را زیاد گوش میکنم: «طعم تصنیف» با موسیقی «عیساغفاری» و «سایههای مست» با موسیقی «اشکان رهبر». جدا از نقدی که ممکن است به ساختارموسیقی و نوع انتخاب اشعار به خصوص در اولی وجود داشته باشد، هر دو شنیدنیاند، اما انگار کل پکیج هردو برای مخاطب خاص طراحی شده است نه برای فراگیری و ارتباط با مخاطب بسیار!
روی ولت هر دوی این سیدیها، اسم آلبومها نسبتا کوچک، و اسم پدیدآورندگان درست به یک اندازه، و با یک گرافیک خوب اما خاص که هیچ جذابیت خاصی برای مخاطب عام ندارد نوشته شده است. از عکس این خواننده جذاب روی جلد هیچ کدام خبری نیست. در داخل آلبوم اول عکسی دو نفره است از عیسا غفاری و پوریا و در دومی هم، یک فضای دوصفحهای با یک صفحه خالی اختصاص به عکس پوریا دارد و دوعکس از اشکان رهبر، یکی در اولین صفحه بعد از جلد بروشور و یک عکس دیگر در صفحهی یکی مانده به آخر. یعنی همهی این فرصت تبلیغاتی به نسبت مساوی تقسیم شده تا مبادا حقی از آهنگساز ضایع شود و جایگاه او در نسبت با خواننده کم نشان داده شود. یعنی فرصت بیشتر دیده و شنیده شدن یک آلبوم موسیقی فدای این فکرها میشود در حالی که در همه دنیا میدانند که «موسیقی را ستارهها به پیش میبرند».
***
جملهی «موسیقی را ستارهها به پیش میبرند» به این معنی نیست که آنها موسیقی را میسازند و پدیدآورنده و خالق فقط آنها هستند، نه، آنها فقط باعث جلب مخاطب بیشتر به موسیقی و فروش و شنیده شدن بیشتر آن در آلبوم و کنسرت میشوند و این همان چیزیست که در هنر-صنعت موسیقی حرکت به وجود میآورد. در همه هنرهای دیگر هم همین است. مارتین اسکورسیزی میداند که باید ستارهها را به فیلمش دعوت کند و با آنها روی فرش قرمز برود و اجازه بدهد عکس آنها روی جلد مجلات باشد و ... تا فیلمش خوب بفروشد و سرمایهای که گذاشته شده چندین برابر برگردد. آنها در همهی زمینهها ستاره میسازند و او را به جلو هل میدهند که بیشتر دیده شود، تا جمعی از افراد و مجموعهای از عوامل موثر در تولید یک اثر، با نسبتهای متفاوت از آن منتفع شوند. اما اینجا همهی تلاشها انجام میشود که همه به یک اندازه دیده شوند، حتی به قیمت سه رقمی نشدن فروش یک آلبوم موسیقی. ما راه تجربه شده و جواب پس داده در جهان را فراموش میکنیم و موضوع «خواننده سالاری» را خیلی جدی میگیریم.
عبارتی هست که زیاد تکرار میشود و میشنویم که میگویند موسیقی ما درگیر خواننده سالاریست و کسی هم نمیگوید که مگر در سرتاسر جهان غیر از این است؟ آنجا که حتی روی کلیپهای ستارگان اسمی از آهنگساز و شاعر نیست و فقط یک اسم از خواننده مینویسند، منتها فرق اساسی ما با آنها «قرارداد» است. در آنجاها شرکتها، آهنگسازان و پرودیوسرها، قراردادهای سفت و سخت و محکم با کسانی که به نظر میرسد استعداد، انگیزه و توانایی لازم برای ستاره شدن را دارند میبندند و بعد با شگردهای رسانهای و انواع روشها او را به سمت بالا و به سمت دیده شدند حرکت میدهند و بعد یک جماعت از این ستارسازی بهرهمند میشوند.
***
آنچه باعث بروز پدیده «خوانندهستیزی» برای مقابله با «خوانندهسالاری» شده، یکی توهم و گاها (با عرض معذرت) تفرعن برخی از خوانندهها و همچنین این موضوع است که اکثرا، بخش مهم منافع مادی و معنوی آثار به خواننده رسیده است. از موضوعات اخلاقی و انسانی که بگذریم، همانطوری که عرض شد موضوعات مادی و سهم بردن یا نبردن مجموعه تولیدکننده یک اثر موسیقایی از آن، به دلیل مشکلات قراردادی و حقوقیست، اما همه دلیل این نیست. برخی هم برمیگردد به برخی اخلاقها و توهمهای بقیه. درست است که برخی از خوانندگان از توجه و اقبال عامه باورشان میشود که آنها همهی دلیل این اقبالاند، اما بسیاری از آهنگسازان هم همین باور را دارند، در حالی که قاعدتا باید دانست، موفقیت محصول فعالیت و همدلی یک گروه است، اما ستاره و آنکه درنوک پیکان یک اثر قرار دارد خوانندهست. یک آهنگساز باید بداند جایگاهش به عنوان پدیدآورنده اصلی یک اثر محفوظ اما هیچگاه انبوه مردم او را در نظر نخواهند داشت. مردم بازیگر و خواننده را میشناسند و فقط متخصصان و حرفهایترها و آنهایی که هنر را جدیتر و حرفهایترپیگیری میکنند آهنگساز و شاعر و نوازنده و گرافیک خاص روی جلد آلبوم را در نظر میگیرند. آنها مهم تر و محترم ترند اما آنقدرها زیاد نیستند و دخل چندانی هم به فروش آلبوم و استقبال از کنسرت ندارند. این جادوی چشم و گوش و صدای و سیمای انسان است که بازیگر و خواننده را در معرض توجه بیشتر قرار میدهد و آنها هم به نوعی لوگوی آن تیم هستند.
اگر مجموعه عوامل تولیدکننده یک اثر هرکدام سعی در دیده شدن خود داشته باشند، انرژی آن اثر که میتوانست با جمع شدن باعث جلب توجه بیشتر آن اثر شود هدر میرود، چرا که این انرژی تقسیم شده است. این راز مهم برندینگ است. برندهای بزرگ دنیا، اهم بودجه تبلیغاتی خود را صرف میکنند تا لوگویشان در خاطر ماندگار شود، تا هر کس آن لوگو را میبیند یک محصول باکیفیت به خاطرش بیاید. تیمهایی که موسیقی تولید میکنند هم باید اینگونه باشند. عیبی ندارد یک شرکت با یک تیم حرفهای موسیقی قرارداد دراز مدت ببندد و از انواع شگردها برای تبلیغات استفاده کند تا ستارههایی بسازد که نوک پیکان موفقیت گروه باشد و آنوقت همه از این موفقیت آن منتفع شوند، اما صد افسوس که این اتفاق نمیافتد و گروهی آلبومی را منتشر میکنند و هر کس، این تصور را دارد که شاید این آخرین باری باشد که آلبوم میدهد و سعی میکند تا جایی که میتواند نگذارد خواننده برجسته شود و آنوقت هم خودش میسوزد و هم آن خواننده و هم محصولی که میتوانست بیشتر شنیده شود.
***
این بحث آنقدر دامنهدار است که این بحث میتواند و میتوانست به درازا بکشد اما مجبورم همین جا جمعش کنم، حتی اگر ناتمام مانده باشد. فقط سه نکته را منباب تذکر اضافه میکنم که میتواند پانوشت این یادداشت باشد:اول: از پوریاجان اخواص عذرخواهی میکنم که او را مثال آوردهام. او کسیست که میتواند ستاره باشد و نیست و نجیبانه فقط به رعایت اصول اخلاقی و دوستیها پایبند است. دوستان دیگر من هم هستند که این جفا بر آنها هم میشود و میتوانند مثال این یادداشت باشند، حتی برخی دوستان آهنگسازم، که برخود جفا میکنند.
دوم: حساب گروههای موسیقی از آنچه نوشتهام جدا نیست و البته شرح و تفصیل خود را دارد.
سوم: چالش بعدی فراگیرشدن، خود آن چیزیست که تولید میشود و این موضوع که آیا آنچه خوانده میشود قابلیت فراگیری دارد یا نه موضوع مفصل و مهم دیگر است.
چهارم: این نکته آخر خیلی سوءتفاهم برانگیز است اما چون در همین رابطه است، ناچارم بنویسم.
اگر فیالمثل استاد زندهیاد محمدرضا لطفی مخالف خوانندهسالاری شده بود (که به این شدت نشده بود)، بعد از سالهایی بود که دهها ملودی دلنشین فراگیر و چندین آلبوم با فروش صدها هزار ساخته بود و بعد از کار کردن با ستارهها و حتی ستاره کردن چهرههای تازه آمده، حق داشت فکر کند خودش هم ستاره است که واقعا ستاره هم بود. استاد حسین علیزاده دهها ملودی عزیز دارد که بر جان ما نشسته است و میتوان ساعتها پای تکنوازی ایشان نشست و آن ملودیها را شنید. استاد زندهیاد مشکاتیان هم که قبل از سیسالگی دهها ملودی فراگیر داشت که بر جان مردم نشسته بود. استاد همایون خرم در هشتاد سالگی در برج میلاد کنسرت داد و فقط ویولن زد و خواننده نداشت اما مردم آمدند برای اینکه میدانستند چه نغمههایی را خواهند شنید. اینها بزرگانی هستند که بعد از سالها آهنگسازی و کار کردن با ستارهها و ستاره کردن آنها این حق را داشتند فکر کنند خواننده آنقدرها هم مهم نیست. آنچه بنده در این یادداشت آوردهام مربوط و مرتبط با بزرگانی از این دست نیست. آنها خود ستارهاند. روی سخنم با کسانیست که با هیچ آهنگ یا ملودی فراگیر، از همان ابتدا میخواهند علیزاده، مشکاتیان و لطفی باشند.
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 شهریور 1395 - 20:18
دیدگاهها
موافقم. مطلب خوبی بود
نیم ساعته دارم میگردم دنبال تیزر آهنگ کویر یگانه!واقعا نذاشتید ؟اولین باره تیزر داده خیلی عجیبه کارتون!
صد در صد موسیقی را ستاره ها به پیش میبرند...اما ستاره رو مردم تشخیص میدن نه شما،شمایی که خودتون آهنگای ستاره های این روزای موسیقی رو پخش نمی کنید، محسن یگانه و کویرش بین مردم شنیده شده ولی ظاهرا خبرش به شما نرسیده :))))
مدیر و مجری برنامه هزار صدا!! ما هم موسیقی جدی داریم هم موسیقی شوخی:) موسیقی جدی رو ستاره پیش نمیبره، ولی ستاره رو موسیقی جدی پیش میبره، ولی درخصوص موسیقی شوخی بله کاملا حق با شماس:)
موسیقی که به قول شما افراد خاص اون رو دنبال می کنند قطعا بدور از به رخ کشیدن چهره ی خواننده و استفاده کردن از برند برای فروش آلبومشون هستند چون این آهنگساز قطعا دغدغه ی کار هنری داره نه تجارت با فروش آلبومش. این تفکرات شما مربوط به سینمای هالیوود و موزیک سطحی هستش که بی شک ارزش هنری نداره و صرفا برای سرگرمی و تجارت بوجود میاد.
شما که بعنوان یک روزنامه نگار هم فعالیت می کنید یا مطلبی رو به اشتراک نذارید یا اگر اینکارو انجام دادید لطفا با دانش کافی و بسیار حساب شده به تمام جزئیات بپردازید.
افزودن یک دیدگاه جدید