برای سالروز تولد استاد حسین علیزاده
سالها شد تا برآمد نام مرد
[ سید ابوالحسن مختاباد - پژوهشگر تاریخ موسیقی معاصر ایران ]
چه بخواهیم و چه نخواهیم استاد حسین علیزاده در زندگی همه مایی که دلبسته به موسیقی ایرانی هستیم نقشی داشته است. این خاصیت هنر است که هر مرز و حد و حدودی را در مینوردد و همانند بارانی بر آدمی میبارد و سراپایش را خیس میکند و شست وشو میدهد. به خصوص موسیقی که لذت آن ملموستر و خالصتر از سایر هنرهاست، چرا که برای درک ابتدایی ان تقریبا به هیچ پیش زمینهای نیاز نیست. ذهن آدمی به دنبال زیبایی است و یک ملودی و یک زخمه و یک نوای زیبا می تواند فرد را درگیر کند و مایی که بخشی مهم از حافظه شنیداری ما با آثار بزرگان موسیقی سنتی خو کرده است، طبیعی است که بخشی از این آثار در گوشه حافظه ذهن ما به استاد حسین علیزاده اختصاص دارد.
من نخستین بار و در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب جذب قطعه حصار استاد علیزاده شدم به خصوص لحظاتی که موسیقی به طمانینه و آرامشی میرسید و بیژن کامکار آن شعر معروف استاد هوشنگ ابتهاج را در حصار چهارگاه میخواند:
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبه ی احزان چرا این ناله ی محزون کنید
قطعه نشان میداد که آن و لحظهای دارد و از درد و اندوهی خبر میدهد، درد و اندوهی که غم و زاری و ناله و شِکوه در آن نیست، بلکه شُکوه داد و میخواهد فریاد ایستادگی و حماسه را به گوش همه برساند.
سالیان بعد و در آذرماه ۱۳۸۶ که آقای درخشانی(مجید) این قطعه را با گروهی حجیمتر اجرا کردند شاهد اجرای زنده آن در تالار وحدت بودم، با حضور استاد علیزاده در مقام تماشاگر. جالب این که در این اجرا آقای درخشانی سنج نواختند*
در همان زمان در تالار وحدت استاد علیزاده بخشی کوتاه از چگونگی ساخت این قطعه را برایم تعریف کردند.
آقای علیزاده این قطعه را در دوران سربازی خود سروده بود و درباره چگونگی تصنیف آن گفت: دوران سربازی دوران پر مشقتی است و من آن ایام در پادگان فرح آباد سرباز بودم و در حالی که همدوره ایهای من پس از گذراندن روزی پرمشقت در خوابگاه به سراغ رادیو میرفتند و به آن گوش میسپردند، من در فکر ساخت چنین قطعهای بودم و حتی تک تک جملاتش را به یاد دارم که در چه مکانی و چه موقعیتی نوشتهام؛ گاه در سر پاس و گاه در نگهبانی و گاه در مکانی دیگر این قطعه را ساختم و نامش راهم حصار گذاشتهام و به زندانیان سیاسی تقدیم کردم.
آقای علیزاده قطعه حصار را با برداشتی از تمهای مذهبی، به خصوص زنجیر زنی، آرایش داد و و خود گفته بود که یادآور خاطرات دوران کودکی او در منطقه سیدنصرالدین و عزاداریهاو سینهزنیهایآن دوران است.
چند سال بعد و در تابستان سال ۹۱ بود که فرصتی دست داد تا ایشان در بخشی از گفت وگویی بلند از این قطعه بیشتر برایم بگوید.
به گفته آقای علیزاده ساخت این قطعه تمام شده و گروه هم در حال تمرین بود که روزی استاد هوشنگ ابتهاج که سرپرستی موسیقی رادیو را بر عهده داشت به سر تمرین آمد و ضمن شنیدن این قطعه پیشنهاد داد قطعه با آواز و شعری هم خوانده شود. وقتی استاد علیزاده پرسیدند چه شعری؟ که آقای ابتهاج گفتند: شعر را خودش خواهد سرود و آقای علیزاده میگفتند، خودم هم تعجب کردم که چگونه خود آقای ابتهاج میخواهد برای این قطعه شعر بگویید و این پیشنهاد بسیار مورد استقبال من و گروه قرار گرفت.
این قطعه که در گوشه حصار دستگاه چهار گاه ساخته شده است، نخستین بار در اردیبشهت 1357 از رادیو پخش شد و به گفته آقای علیزاده روی زندانیان سیاسی هم بسیار تاثیر گذاشت و چندین وچند بار پخش شد.
مرادم از بیان این خاطره رسیدن به این نقطه بود که وقتی کاری در زمانه خود ویژگیهای یک اثر ناب و متفاوت هنری را داشته باشد، مهم نیست که آهنگسازش سربازی جوان باشد، مهم این است که کار از چنان ظرفیتهایی برخوردار است که شاعری در طراز ابتهاج که اتفاقا از غرور و طنطنه خاصی برخوردار بود و هست، بالافاصله پیشنهاد سرودن شعر برای آن را بدهد.
آن جوان ۲۷ ساله اکنون ۴۰ بهار دیگر را نیز طی کرده است با انبوهی از آثار خلاقه و ماندگار و شهرت و اعتبارش نیز با استاد ابتهاج ۹۰ ساله پهلو میزند.
یاد این شعر استاد سایه افتادم که : «سالها شد تا برآمد نام مرد» که دقیقا توصیفی است از تلاش ها و خلاقیتهای چهرههایی چون استاد علیزاده که اکنون کارنامهای کم نظیر از خود در حیطه هنر موسیقی برجای نهادهاند.
اکنون که شاید ۴۰ سال از ساخت قطعه حصار میگذرد، هنوز این قطعه نو و شنیدنی است. امید که استاد علیزاده سالیان سال زنده باشند و ببالند و بنوازند و بسازند و ما و همه شنوندگان از کارها و ساختههای ایشان لذت ببریم.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 4 شهریور 1397 - 11:57
دیدگاهها
احسنت بر شما با این خاطره و نوشته و یادآوری از بزرگمرد موسیقی ایران استاد حسین علیزاده
افزودن یک دیدگاه جدید