یادداشتی بر قطعه جدید سالار عقیلی و فرید سعادتمند
دلرباییهای یک مثلث طلایی
[ امیرحسین سمیعی - خواننده و آهنگساز ]
اگرچه بارها شاهد به بار نشستن نبوغ مثلثهای طلایی در موسیقی به ویژه در موسیقی پاپ بودهایم، امّا اینبار شاید فراتر از آثار یک دهة پیش، قطعهای با مضمونی عاشقانه توانسته اینگونه با نشان دادن یک انسجام کمالیافته میان شعر، موسیقی و اجرای خواننده، نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
استقبالِ مردم و اهالی رسانه و حتی حرفهایهای موسیقی از قطعه «چه بگویم»، شاهدِ بی چون و چرای این ادّعا است. در دنیای مجازی بیت بیتِ این قطعه نزدیک به ضربالمثل شده است.
همکاری سالار عقیلی با فرید سعاتمند (آهنگساز) و محمدمهدی سیار (شاعر) ، پیش از این نیز اثری به یادماندنی را رقم زده بود. تیتراژ سریال «هانیه» با شروع «با تو نگفته بودم/ از گریههای هر شب» به زعم من از آن شاهکارهای دلنشین است.کاری که همچنان در فضای مجازی بازنشر میشود و هنوز هم مردم در کنسرتهای سالار عقیلی اجرای آن را از خواننده طلب میکنند. اجرای این قطعه در اختتامیة جشنوارة فیلم فجر سال 1396 نیز با استقبال فراوان همراه شد.
حال در قطعة جدید (چه بگویم...) گویا ارتباط این مثلث در نوع خود به بلوغی کمنظیر رسیده است. نه آهنگساز به حاشیه میرود و نه شاعر اضافهگوییهایی از جنس ترانة امروز میکند. خواننده هم با شروع قطعه و با جایگاه صدایی که آهنگساز به خوبی کشف کرده، شنونده را با خود همراه میکند و دیگر مخاطب نمیتواند تا پایان قطعه دل به آن نسپرد یا نخواهد آن را دوباره و چندباره بشنود.
به عبارت دیگر قطعة موسیقی «چه بگویم» تمام آن ماهیت و مؤلفههایی را که باید موسیقی پاپ فاخر امروز داشته باشد دارد و همهگیرشدن چنین قطعههایی نشان میهد هنوز موسیقی قدرتمند با تنظیم حساب شده مبتنی بر دانش و مهارت میتواند مخاطب را در هر سطحی با خود همراه کند.
کلام نیز در عین قدرت و صلابت، صمیمی و بیپرده است:
«به همم ریختهست گیسویی/ به همم ریختهست مدتهاست...» و: «یا برگرد... یا آن دل را برگردان...»
انتخابی چنین هوشمندانه تمام آن چیزیست که آهنگساز و خواننده و ترانة امروز میخواهد.
و ای کاش امروزه بیشتر شاهد اینگونه همراهی ترانه و موسیقی باشیم.
تاریخ انتشار : چهارشنبه 23 آبان 1397 - 12:00
دیدگاهها
بسیار بسیار زیبا و دلنشین...کلام و صدا و آهنگ
افزودن یک دیدگاه جدید