جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌وگو با هنرمند ایرانی که با کنار زدن رقبای سرسختش توانست برنده جایزه گرمی 2019 شود
حمید سعیدی: موسیقی ما، موسیقیِ مهاجرت است
موسیقی ما - فرزان صوفی: هفته گذشته بود که حمید سعیدی توانست با گروه چهار نفره‌اش یعنی Opium Moon یا «افیون ماه» برنده جایزه گرمی در بخش «نیواِیج» شود. جایزه‌ای که گرفتنش خیلی هم آسان نبوده و برای به دست آوردنش، کسی مثل «لیزا جرالد» را کنار زده است.

حمید سعیدی، آهنگساز و نوازنده سنتور است که نزد کسانی مثل فرهاد فخرالدینی و ساهاکیان آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی دیده و در کنارش همیشه به موسیقی غربی هم پرداخته است.

او ده سال پیش، از ایران به آمریکا مهاجرت کرد و حدود دو سال قبل با هنرمندانی نظیر لی‌لی هیدن (نوازنده ویلن و وکال)، ام بی گروودی (نوازنده پرکاشن) و لتای دیزایلی (نوازنده باس فرتلس) گروهی تشکیل داد به نام «افیون ماه» که با اولین آلبومش توانست موفق به دریافت بزرگترین جایزه موسیقایی یعنی گرمی شود.

آثار «افیون ماه» فیوژن و بدون‌کلام است که با استفاده از اشعار حافظ و مولانا در حال و هوای موسیقی خاورمیانه تولید شده و در اولین هفته‌های انتشارش توانسته ششمین آلبوم برتر اروپا و پنجمین آلبوم برتر بیلبورد باشد.
 
با حمید سعیدی که با هنرمندان زیادی از جمله عمر فاروق تکبیلک ترک‌زبان همکاری داشته، درباره نگاه به هنر ایرانی در دنیا، گروه «افیون ماه»، گرفتن جایزه گرمی و همچنین شرایط شرکت در گرمی که شاید برای خیلی‌ها جای سوال باشد، گفت‌وگو کردیم.
 
****
 
  • * معمولاً وقتی افراد در رقابت مهمی قرار می‌گیرند و برنده آن رقابت می‌شوند، برخی مسئله شرایط و عدم وجود رقبای سرسخت را پیش می‌کشند؛ اما در میان کاندیدهای جایزه گرمی امسال، شما با کسانی مثل لیزا جرالد و استیو روچ رقابت داشتید. فکر می‌کردید بتوانید برنده جایزه گرمی باشید؟
همان‌طور که گفتید ما رقبای سرسختی داشتیم و شخصاً 25 سال است که به شکل جدی فَنِ «لیزا جرالد» و Dead Can Dance هستم. بیشتر اوقات به دو، سه تا از گروه‌هایی که در گرمی جدید هستند، نامزدی یک بخش را اعطا می‌کنند که به هر حال افتخار بزرگی است اما کم پیش می‌آید کسی بار اول کاندید و در ادامه برنده شود. تیم مدیریتی ما از همان اول کاملاً امید داشت چون ما داشتیم اتفاق‌های جدیدی به دنیای موسیقی معرفی می‌کردیم. خود من هم به دلیل صحبت‌های آنها فکر می‌کردم که برنده این جایزه باشیم اما ته دلم خیلی هم امیدوار نبودم.
 
  • * منظورتان از اضافه کردن اتفاق‌های جدید به دنیای موسیقی چیست؟
هر چهار نفر ما، آهنگساز و پرودیوسر هستیم و روزمه موسیقی‌مان در این بخش، پر و پیمان است. ما به این نتیجه رسیده بودیم که نباید یک‌سری کارها را انجام دهیم. ببینید، هر نوازنده‌ای به عنوان یک پرفورمر حرفه‌ای (یعنی کسی که بیشتر از 100 بار در سال روی استیج رفته است) یک‌سری تکنیک دارد که می‌تواند روی مخاطبش سریعاً تأثیر بگذارد؛ اما قرار ما این بود که به هیچ عنوان از آنها استفاده نکنیم و در واقع جمله‌بندی‌های موسیقی‌مان جمله‌هایی باشد که قبلاً استفاده نکرده‌ایم...
 
  • * به نظر ضبط آلبوم اکثراً بداهه بوده است.
دقیقاً. رویه‌ی کار این‌چنین بود که ما ترجمه یک شعر از مولوی یا حافظ را مدنظر قرار می‌دادیم و فقط گام آن را مشخص می‌کردیم؛ آن‌هم گامی که می‌خواستیم با آن شروع کنیم اما این‌که بعدش به کجا می‌رویم را هیچ‌کدام‌مان نمی‌دانستیم و همه حین ضبط مشخص می‌شد.
 
  • * اعضای گروه شما از فرهنگ‌های مختلفی هستند. آنها تا چه حد با ادبیات کهن ایران آشنایی داشتند و درک و دریافتشان از این ابیات چه بود؟
ایده من این بود که آنچه برداشت این آدم‌ها است ضبط شود و به هیچ عنوان به آنها خط فکری ندادم. آنچه که در ناخودآگاه این آدم‌ها شکل می‌گیرد برای من جذاب بوده و هنوز هم هست...
 
  • * اعضای گروه پیش از این‌که با یک هنرمند ایرانی آشنا شوند، دیدگاهی نسبت به این اشعار داشتند یا به واسطه شما با آن‌ها آشنا شدند؟
آنها همیشه درگیر فلسفه بوده‌اند اما درگیر ادبیات و فلسفه کهن ایران نبوده‌اند و از طریق من با آن آشنا شده‌اند. البته «ایتای» (itai) که بیسیت ماست، پیش از این ترجمه‌ای از غزل حافظ را خوانده بود و سال‌های پیش درباره‌اش با هم صحبت می‌کردیم ولی خب قبلاً مشخصاً در این مسیر نیفتاده بودند.
 
  • * نام قطعات آلبوم هم بر همین اساس انتخاب شده‌اند؟
بله همه بر اساس ترجمه غزل‌های مختلف است. اسم گروه ما هم ترجمه این غزل حافظ با مطلع «الا ای طوطی گویای اسرار/ مبادا خالی‌ات شکر ز منقار» است. قطعات هم بر اساس غزل‌های مختلف ساخته و نامگذاری شده‌اند و در واقع ترجمه موسیقایی این اشعار هستند.
 
*زمان گرفتن جایزه گرمی*
 
  • * برگردیم به همان روزی که شما برنده جایزه گرمی شدید. واکنش‌ها بعد از این اتفاق چگونه بود؟
خیلی جالب بود. تقریباً همه کسانی که در مراسم حاضر بودیم؛ یکدیگر را به دلیل معاشرت‌ها یا همکاری‌های مشترک می‌شناختیم و اکثر کسانی که کاندید بودند هم برخورد خوب و جالبی نشان دادند و تأکید داشتند که این جایزه حق شما بوده است که لطف داشتند. البته این‌جا همه واقعاً با عشق برای یکدیگر آرزوی موفقیت می‌کنند نه این‌که ادای آن را دربیاورند.
 
  • * واکنش اهالی رسانه چطور؟
خیلی برایشان جالب بود که ما یک گروه چندفرهنگی و اینترنشنال هستیم و از چهار نقطه مختلف با چهار بک‌گراند مختلف موسیقایی کنار هم قرار گرفته و با چنین ایده‌ای جلو آمده‌ایم.
 
فرش قرمز این‌جوز مراسم‌ها چیزی حدود 2 کیلومتر است و هر رسانه‌ای غرفه و مجری‌های خودش را دارد. برنامه‌ریزی گروه مدیریتی ما از حضورمان روی فرش قرمز حدود یک ساعت بود اما ما دو ساعت و نیم روی فرش قرمز بودیم و تازه چند دقیقه مانده به اعلام نتایج بخشِ ما، خودمان را با سرعت به سالن رساندیم و به محض این‌که نشستیم، نام‌مان را به عنوان برنده خواندند. حتی دیزاین لباس‌هایمان هم کلی واکنش جالب داشت و خیلی بیشتر از آن‌چه که تیم مدیریتی ما پیش‌بینی کرده بود، توجه‌ها را جلب کردیم.
 
  • * همان‌طور که اشاره کردید، شما از کشورهای مختلفی دور هم جمع شده‌اید و در واقع وامدار فرهنگ‌های مختلف هستید که شاید نقطه اتصال‌تان، مهاجر بودنتان باشد. این موضوع روی کارتان هم تأثیرگذار بوده است؟
حتماً تأثیرگذار بوده. خصوصاً از چند ماه پیش که فروش آلبوم‌مان خیلی بالا رفت. ما ششمین آلبوم برتر اروپا و نهمین آلبوم پرفروش آیتونز شدیم و توانستیم پنجمین آلبوم برتر بیلبورد باشیم. ما از همان اول گفتیم که موسیقی ما، موسیقی مهاجرت است و تحت هر شرایطی کنار مهاجرین می‌ایستیم. بیانِ ما همیشه در همین راستا بوده و باید بگویم که این موسیقی، موسیقی مهاجرت است.
 
  • * زمانی که در ایران بودید، هم در حوزه موسیقی فیلم و تئاتر فعالیت می‌کردید و هم یک گروه با هنریک ناجی و حبیب مفتاح‌بوشهری و رضا آبایی داشتید...
گروه «گبگو».
 
  • * بله. شما آن سال‌ها آلبوم مستقل هم منتشر کرده بودید. چه شد که تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
راستش از یک جایی به این نتیجه رسیدم که صرفاً در هفته فقط چند روز در حال تدریسم و گوشه خانه نشسته‌ام. البته تدریس را خیلی دوست دارم اما دلیلِ زندگی من نیست. من پرفورمر و آهنگساز هستم و باید کار کنم ولی در ایران عملاً جای زیادی برای کار کردن نیست؛ خصوصاً شیوه‌ای که من و امثال من کار می‌کنند...
 
  • * در واقع هنرمندانی که مِین استریم نیستند.
بله. موسیقی ما کمی سخت‌تر و ایده‌هایمان پیچیده‌تر است و متأسفانه ایران جای زیادی برای این نوع نگاه ندارد. این حرف‌ها را با قلب شکسته می‌گویم اما خیلی امیدی به هنر داخل ایران ندارم و فکر می‌کنم اگر قرار باشد برای هنر اتفاقی بیفتد، توسط آرتیست‌های ایرانی که کار جهانی می‌کنند رقم خواهد خورد. با احترام به هنرمندانی که داخل ایران کار می‌کنند، اما امید من برای هنر ایران، به ایرانی‌های مهاجر است.
 
  • * پس شما معتقدید که موسیقی ایرانی قابلیت جهانی شدن دارد.
فرهنگ و هنر ایرانی بسیار درخشان است و اگر در دام این مسئله که ما 2500 سال فرهنگ داریم، نیفتیم به جاهای خوبی خواهیم رسید.
 
قریب به چهل سال پیش، «بیتلز» یک قطعه با راوی شانکار ضبط می‌کند و حالا بیش از چهل سال است که هر آنچه موزیسین هندی دارد، از همان یک قطعه نشأت گرفته است. حجوم یوگا و فرم‌های موسیقی هندی که همه دنبال می‌کنند از همان یک آهنگ است. صنعت توریسم هند در چهل سال گذشته وابسته به همان بوده است. در واقع، یک هنر در قالبی قرار گرفته که مردم دنیا توانسته‌اند آن را درک کنند و در ادامه بخواهند بفهمند کسانی که موسیقی‌شان این است، چه جور آدم‌هایی هستند و در نتیجه چنین تحول بزرگی به وجود آمده است.
 
منظور این‌که اگر ما بتوانیم آن‌قدر باهوش باشیم که نقاط برجسته فرهنگ و هنرمان را در قالبی صحیح و قابل فهم برای غیرایرانی‌ها قرار دهیم، مطمئناً مورد استقبال قرار خواهد گرفت و باعث حرکت و پیشرفت برای همه مردم ایران می‌شود.
 
*شکل‌گیری و ایده گروه و آلبوم «افیون ماه»*
 
  • * برسیم به گروه و آلبوم «افیون ماه»؛ این گروه چطور شکل گرفت؟
وقتی تازه به آمریکا آمده بودم، اجرایی در موزه هنرهای معاصر لس‌آنجلس داشتم و یک انجمن به نام «انجمن آهنگسازان لس‌آنجلس» من را دعوت کرد تا کارم را ارائه کنم. بعد از آن پرفورمنس، «لی‌لی هیدن» مستقیماً به من گفت باید با هم یک آلبوم ضبط کنیم و از همان‌جا با هم آشنا شدیم اما هیچ وقت فرصت این کار پیش نیامد؛ تا این‌که حدود دو سال پیش، یک روز بچه‌ها مهمان خانه من بودند و تصمیم گرفتیم ساز بزنیم. یکی از دوستانم آن را ضبط کرد و اصرار کرد که باید همین را روی استیج ببرید. خلاصه من و لی‌لی شروع کردیم و بعد هم «ایتای» (همسر لی‌لی) به ما اضافه شد. بعد هم «ام بی» را پیدا کردیم و «اپیوم مون» شکل گرفت.
 
  • * در این آلبوم نوع نگاه شما و لی‌لی هیدن از شکل کلاسیک سازهایتان خارج است. در واقع شما در این آلبوم با سنتور، فواصل دستگاه‌های ایرانی و تکنیک‌های ردیف را به شکل کلاسیک اجرا نمی‌کنید. این سلیقه آهنگسازی شما است یا سلیقه‌ای است که در گروه به آن رسیده‌اید؟
لی‌لی یکی از بزرگترین نوازنده‌های جز دنیا است که طبیعتاً بیان خودش را دارد. درباره المان‌های ایرانی هم قرارمان این بود جایی که قبلاً وجود داشته نرویم و از تکنیک‌هایی که داریم استفاده نکنیم. من آموزش موسیقی ردیف دیده‌ام اما سال‌ها موسیقی ترکی و عربی را خیلی جدی اجرا کرده‌ام. مجموعه‌ای از تمام این‌ها در ذهن من است و لزوماً به گوشه‌های موسیقی ایرانی فکر نمی‌کنم.
 
ذهن من تلفیقی است و همیشه تأکید داشته و دارم که بخش سنتی موزیک ایرانی بسیار زیبا است ولی ایده من راجع به موسیقی جای دیگری است؛ نه ایده ردیف دستگاهی است، نه مقام ترکی و نه مقام‌های عربی؛ من برداشت خودم را دارم.
 
  • * گروه شما با اولین آلبومی که منتشر کرد، موفق به دریافت بزرگترین جایزه موسیقی شد، حالا در ادامه قرار است چه مسیری را طی کند؟
ما قرارداد آلبوم بعدی را هم بسته‌ایم که یک دَبِل آلبوم به نام Opium Moon, Day And Night است و به زودی هم ضبط آن را شروع می‌کنیم. از ماه ِمی هم تور آمریکا و در تابستان هم تور اروپا آغاز می‌شود.
 
*شرایط شرکت در جایزه گرمی*
 
  • * کمی هم درباره شرایط حضور در گرمی که ممکن است برای خیلی از هنرمندان ایرانی سوال باشد توضیح دهید.
هر آلبومی که در دنیا منتشر و وارد آمریکا می‌شود، به شکل اتوماتیک وارد هسته مرکزی قسمت مدیریتی این مسابقات که حدود سیصد و چهل نفرند می‌شود که مجموعه‌ای از وکیل‌ها، پرودیوسرها، مدیران، آهنگسازان و متخصصان موسیقی هستند. این‌ها از سه مرحله می‌گذرند و مشخص می‌شود که آلبوم‌ها در چه دسته‌ای قرار می‌گیرند و در نهایت آن آلبوم باید در مرحله‌ای قرار گیرد که بتواند وارد مسابقات شود.
 
حدود 15 هزار نفر در دنیا هستند که در آکادمی حق رأی دارند و باید بگویم که عضو شدن در این گروه کار مشکلی است؛ چون اول باید دو نفر که در آن گروه هستند، شما را معرفی کنند و بعد آن سیصد و چهل نفر کارهای شما را مرور و مشخص کنند که آیا توان داشتن حق رأی را دارید یا نه؟
 
  • * فکر می‌کنم شما هم در این آکادمی حق رأی دارید.
بله، افتخار می‌کنم که به عنوان یک ایرانی در آکادمی حق رأی دارم. در ادامه هم هر کدام از این پانزده هزار نفر می‌توانند نسبت به تخصصشان در پانزده بخش از هشتاد و چهار بخشی که برای گرمی مشخص شده، رأی دهند. در پایان هم مجموعه همه این رأی‌ها توسط شرکتی که در تگزاس است و هیچ ارتباطی به گرمی ندارد و کارش صرفاً رأی‌گیری و جمع‌کردن اطلاعات است، شمرده و در هر دسته، پنج کاندید معرفی می‌شود. بین این پنج کاندید دوباره رأی‌گیری و برنده مشخص می‌شود.
 
  • * این‌که چه شرکتی آلبوم را منتشر می‌کند هم مهم است؟
اصلاً مهم نیست.
 
  • * شرکت‌ها سهمیه‌بندی دارند یا در سال هر چقدر که بخواهند می‌توانند آلبوم‌هایشان را به گرمی ارائه کنند؟
هر تعدادی که بخواهند می‌توانند ارائه کنند.
 
  • * حضور در گرمی به تیراژ آلبوم‌ها هم بستگی دارد؟
به هر حال در مرحله اول ورود، این‌که چارت فروشتان چقدر بوده مهم است. این را که آیا موسیقی شما توان این را داشته که وارد یک چارت فروش منطقی نسبت به دسته‌ای که در آن شرکت می‌کنید، بشود یا نه را در نظر می‌گیرند.
 
  • * و حرف پایانی شما؟
جزء اولین بارها است که موسیقی و موزیسین ما تا این حد جدی در دنیا مطرح می‌شود. در این حرف، مَنیتی وجود ندارد، بلکه فرهنگ این مملکت است که توانسته آنقدر قوی باشد و فرصتی پیدا کرده که خودش را نشان بدهد. امیدوارم باعث جریانی شود که همه موزیسین‌ها و آرتیست‌ها از آن استفاده کنند و بتواند به حد کافی توجه‌ها را به فرهنگ و هنر ایران جلب کند تا آدم‌ها دوست داشته باشند بدانند مردم ما چگونه فکر و زندگی می‌کنند و به چه شکل موسیقی و اصلاً هنر را خلق می‌کنند.
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 4 اسفند 1397 - 15:51

دیدگاه‌ها

جمعه 3 اسفند 1397 - 17:42

تبریک

جمعه 3 اسفند 1397 - 23:10

ممنون از مصاحبه ی خوب تون .
آٍارشون رو از کجا میشه گوش کرد ؟
سرچ کردم به چیز خاصی نرسیدم .

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود حمید سعیدی: موسیقی ما، موسیقیِ مهاجرت است | موسیقی ما