در باب دیوانسالاری دفتر موسیقی
تو را چه حاصل؟
[ مانی جعفرزاده - آهنگساز و مدرس موسیقی ]
اگر موسیقیدان باشید وُ از سرِ جهل وُ اشتباه وُ ندانمکاری هنوز زیرزمینی نشدهباشید بیشک چندین بار کارِتان به «سامانهیِ اخذِ مجوّزِ دفترِ موسیقی» اُفتاده است. وارد میشوید: یک تارنماست بهغایت زشت وُ بدسلیقه که پیشاش هر تارنمایِ شخصی که با سرمایهای اندک درست شدهباشد، چشمنواز مینُماید لیکن مهم نیست، هرکس سلیقهای دارد وُ سلیقهیِ زیباییشناسیِ مدیرانِ فرهنگیهنریِ این مملکت هم این است. تارنمایِ راحت وُ آسانکاربردی نیست، طول میکِشد که بفهمید هر نکتهاش کجاست وُ باید چهطور ازش استفاده بکُنید امّا این هم باز اِشکالی ندارد چون تکریمِ اربابرجوع نه در ارشاد که درهمهیِ ادارههایِ این مملکت چیزی بیش از شعار نبوده وُ نیست.به هرحال وِ با هرمصیبت وارد میشوید وُ مشخصاتِ اثرتان را ثبت میکُنید، قانون است وُ گردنتان هم از مو باریکتر است، پس انجام میشود. لازم است که مشخّصاتِ خودتان وَهمهیِ عواملِ تولیدِ اثر را ثبت بکُنید. همانجور که تارنمایِ اخذِ مجوّزِ دفترِ موسیقیِ جلویتان باز است زنگ میزنید به یکیکِ نوازندگان، از هرکدام میخواهید کارشان را رها بکُنند وَ برایتان بگویند نامِ شناسنامهای، نامِ هنری، شمارهیِ شناسنامه، شمارهیِ ملّی، نامِ پدر وَ نشانیِ دقیقِ منزلشان چیست تا در محلِ موردِ نظر بنویسید. مینویسید. یک فرمِ تعهد است «پرینت» میگیرید، امضاء میکُنید، دوباره «اِسکن» فرموده در محلّی که دستور است بارگذاری میکُنید. تمام شد بعد از چندساعت شما موفّق میشوید اثرتان را بفرستید که آقایان صلاح ببینند حق دارید منتشرش بکُنید یا خیر.
سخت بود؟ نه.
دفعهیِ بعد که وارد این تارنما بشوید منطقن باید مثلِ هر تارنمایِ درست وُ درمانِ دیگری مشخّصاتِ شما وُ همکارانتان محفوظ باشد دیگر. نه؟ با عرضِ معذرت اینجور نیست. شما یک اثرِتازه آوردهاید وَ بهواسطهیِ ارائهیِ یک اثرِ تازه موظّف هستید دوباره از اوّل خودتان را به مسئولینِ ارشاد معرّفی بفرمایید. نه فقط خودتان را که همهیِ عوامل را هم از اوّل. دوباره زنگ میزنید به نوازندهها، دوباره نامِ شناسنامهای، دوباره نامِ هنری، دوباره شمارهیِ شناسنامه، دوباره شمارهیِ ملّی، دوباره نامِ پدر وَ نشانیِ دقیقِ منزل، دوباره «پرینت» برایِ فرمِ تعهد، دوباره امضاء، دوباره «اسکن»، دوباره بارگذاری. خیلی شبیهِ تعهدیست که از مجرمان میگیرند پیش از لحظهای که میخواهند آزادشان بکُنند، با این تفاوت که اینجا اوّل ازت تعهد میگیرند که پیشاپیش خودت با دستِ خودت بنویسی که درهمدستی با دوستانات مرتکبِ جُرمی نخواهی شد تا بعد بگذارند کمی کار وُ زندگی بکُنی.
به دیگرانی که در جامعهیِ موسیقی با این روالها کنار میآیند کاری ندارم. برایِ نگارنده اینجور اخذِ مجوّز مصداقِ توهین است وَ آن را نمیپذیرد. نمیتوانم قبول بکُنم که در چهلوُدو سالگی پس از سیوُهفتسال کارِ هنری وُ فرهنگی هربار برایِ ثبتِ هر اثر موظّف هستم خودم را به مدیری که هیچ نمیدانم تا دیروز کجایِ فرهنگ وُ هنر بوده معرفی بکُنم. علّتِ تکرارشدنِ صدبارهیِ هریک از این مرحلهها مرا فهم نمیشود. مگر دزد گرفتهاید؟ حتّا اگر دزد هم گرفته بودید در مقامِ پاسبانِ محل یکبار مشخصّاتاش را ثبت میکردید نه صدبار. تعدادِ نوازندگانِ حرفهای ضبط وَ کُنسرت در حرفهیِ ما به سینفر نمیرسد لیکن شما بگو صدنفر. مگر کاری دارد ثبتِ نام وُ مشخّصاتِ این صدنفر [به هر دلیلِ بیهوده وُ غیر فرهنگیای که دارید این کار را میکُنید] درهمان تارنمایِ زشت وُ عبوس تا لازم نباشد هربار ازشان بپرسید اسمشان وُ رسمشان چیست؟
از همکارانام در جامعهیِ موسیقی میخواهم نسبت به این روالِ توهینآمیز بیاعتناء نباشند وَ بر رفعِ آن بکوشند.
مانیِ جعفرزاده
خردادِ ۹۹
خردادِ ۹۹
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 29 خرداد 1399 - 21:05
دیدگاهها
مانی عزیز سخنانت کاملا درست است،و من سوال دیگری به این مطلب اضافه میکنم،
اصولا چرا یک هنرمند با سابقه باید برای کنسرت یا اثری که ساخته از وزارت ارشاد مجوز بگیرد؟؟
بعد از ۲۰ سال سابقه و ممیزی شدن،هیچکس بهتر از خود هنرمند نمیتواند تشخیص بدهد که کیفیت و محتوای اثرش در خور مخاطب هست یاخیر؟؟تا کی باید این روند توهین آمیز ادامه داشته باشد؟!
افزودن یک دیدگاه جدید