اون روزا آفتاب - 4
محمد صالح علا از زنده یاد افشین یداللهی می گوید
مدیر تولید:
سما بابایی
تصویر:
محیا فرمانی
تدوین:
محیا فرمانی
موسیقی ما - «محمد صالحعلا» - شاعر، ترانهسُرا و هنرمند- در برنامهی «اون روزا آفتاب» به تهیهکنندگی سایت «موسیقی ما» دربارهی موسیقیدانانِ مورد علاقهی خود میگوید. او در چهارمین برنامه از این سلسله برنامه، از «افشین یداللهی» گفته است.
زود مُردن، جوان مُردن، در اوج مُردن یک اقبال است برای آنکه اینطور میمیرد. قبل از فسادِ تدریجیِ تن، در اوجِ زیبایی مُردن، بختی است که نصیبِ هر کس نمیشود؛ نصیبِ «افشین یداللهی» اما شد. درست است که حالا هر بار که اسمش میآید، دلِ خیلیها مثلِ «محمد صالحعلا» عازمِ گرمابهی «آه» میشود؛ درست است که او از آن ترانهسُرایانی بود که دیگر حالا حالاها مثلشان نمیآید، درست است که موسیقی ایران چهرهی مهمی را از دست داد؛ اما همین میراثش هم بس است برای همیشه ماندن؛ بعضی آدمها شبیهِ زندگیشان میمیرند؛ مثلِ «افشین یداللهی» با آن همه عشق به سرعت و با آن مُردنِ عحیب و غریب و دراماتیک؛ انگار کن «مست از جام تهی، حیرانی».
زود مُردن، جوان مُردن، در اوج مُردن یک اقبال است برای آنکه اینطور میمیرد. قبل از فسادِ تدریجیِ تن، در اوجِ زیبایی مُردن، بختی است که نصیبِ هر کس نمیشود؛ نصیبِ «افشین یداللهی» اما شد. درست است که حالا هر بار که اسمش میآید، دلِ خیلیها مثلِ «محمد صالحعلا» عازمِ گرمابهی «آه» میشود؛ درست است که او از آن ترانهسُرایانی بود که دیگر حالا حالاها مثلشان نمیآید، درست است که موسیقی ایران چهرهی مهمی را از دست داد؛ اما همین میراثش هم بس است برای همیشه ماندن؛ بعضی آدمها شبیهِ زندگیشان میمیرند؛ مثلِ «افشین یداللهی» با آن همه عشق به سرعت و با آن مُردنِ عحیب و غریب و دراماتیک؛ انگار کن «مست از جام تهی، حیرانی».
افزودن یک دیدگاه جدید