28 مهر 94
متن ترانه
ابر کبود اومده بارون میاد
از چشای سیاه شب خون میاد
چادر مشکی میپوشه آسمون
صدای گریه های مجنون میاد
العطش ستاره های تشنه
ترانه اول ماه میشه
فصلی که خورشید میافته رو خاک
پرده صحنه ها سیاه میشه
یه دختر سه ساله که با اسمش
میشکنه بغض پیر قصه گو رو
وامیکنه با دستای کوچیکش
از کار مردم گره های کور رو
عشق یه احساس بدون شرحه
یه وقتا کافیه فقط بگی عین
اگه میخوای دلت یه دریا بشه
لبات و تر کن و بگو یا حسین
چهارده قرنه که قبیله ما
عاشق یک سید عاشق شده
به عشق اون دامن این سرزمین
بهشت لاله و شقایق شده
از چشای سیاه شب خون میاد
چادر مشکی میپوشه آسمون
صدای گریه های مجنون میاد
العطش ستاره های تشنه
ترانه اول ماه میشه
فصلی که خورشید میافته رو خاک
پرده صحنه ها سیاه میشه
یه دختر سه ساله که با اسمش
میشکنه بغض پیر قصه گو رو
وامیکنه با دستای کوچیکش
از کار مردم گره های کور رو
عشق یه احساس بدون شرحه
یه وقتا کافیه فقط بگی عین
اگه میخوای دلت یه دریا بشه
لبات و تر کن و بگو یا حسین
چهارده قرنه که قبیله ما
عاشق یک سید عاشق شده
به عشق اون دامن این سرزمین
بهشت لاله و شقایق شده
افزودن یک دیدگاه جدید