29 مهر 94
متن ترانه
تو با دست بریده مشک داری
با چشم تیر خورده اشک داری
تو با دست بریده مرد مردی
کی می دونه که با دشمن چه کردی؟
یکی می گفت: روی زین یه کوهه
یکی می گفت دریا با شکوه
یکی می گفت: روی زین یه دریا
شده عاشقترین سقای دنیا
یکی می گفت غیرت داره این مرد
یکی می گفت: راهت بسته برگرد...
ولی کی دیده دریا تشنه باشه
به زیر تیر و تیغ و دشنه باشه
کی دیده با یه چشم تیر خورده
یه کوه غیرتِ شمشیر خورده
یکی می گفت عالم تو غمش بود
تموم دشت زیر پرچمش بود
یکی می گفت دست و پرچم افتاد
یکی می گفت عرش اعظم افتاد
تموم دشت غرق عطر یاسه
کی این دریای عشقو می شناسه؟
دل عالم گرفته ایهاالناس
دعا کن آسمون! برگرده عبّاس...
با چشم تیر خورده اشک داری
تو با دست بریده مرد مردی
کی می دونه که با دشمن چه کردی؟
یکی می گفت: روی زین یه کوهه
یکی می گفت دریا با شکوه
یکی می گفت: روی زین یه دریا
شده عاشقترین سقای دنیا
یکی می گفت غیرت داره این مرد
یکی می گفت: راهت بسته برگرد...
ولی کی دیده دریا تشنه باشه
به زیر تیر و تیغ و دشنه باشه
کی دیده با یه چشم تیر خورده
یه کوه غیرتِ شمشیر خورده
یکی می گفت عالم تو غمش بود
تموم دشت زیر پرچمش بود
یکی می گفت دست و پرچم افتاد
یکی می گفت عرش اعظم افتاد
تموم دشت غرق عطر یاسه
کی این دریای عشقو می شناسه؟
دل عالم گرفته ایهاالناس
دعا کن آسمون! برگرده عبّاس...
افزودن یک دیدگاه جدید