عزيزم همه ترانه هاشون خاص وماندگارهستن واين ترانه هم خورشيدفرداي ماست

کسی که یه روزی ترانه ساری طراز اول مملکت بوده رفته عروسی خونی کرده! این کار از اون کاراس؟!! از کدوم کارا؟!! کار خوب و خاص؟!!!!!

وقتي خودشمااعتراف مي كنيدترانه سراي اول كشوراهستن درواقع جواب خودتونو دادين دوست عزيز

بنده نگفتم ترانه سرای اول کشور گفتم ترانه سرای تراز اول کشور و بعد نگفتم هستند گفتم بودند...الان که ایشون دیگه اصلاً ترانه سرایی نمیکنند. برای خودشون ترانه میگند که اصلا قیاس ترانه هایی که برای خودشون میگن با ترانه های دوران ترانه سراییشون قیاس مع الفارقه. الان هیچ فرقی حس نمیشه بین شعر ایشون با جریان خراب و نابودکننده ای که آقایون بمانی و مقدم و امثالهم تو موسیقی کشور راه انداختن...ما توقع داشتیم ایشون ضد جریان اون جریان خراب بشن خودشون تو این جریان غرق شدند...

اقاي عليرضا س
هر وقت تكليفت رو با إملاي كلمه "طراز" يا " تراز" روشن كردي بيا در مورد كار اهورا ايمان حرف بزن!!!
نقد سواد هم ميخواد در كنار شور و حرارت.

یعنی شما همه حرفهای منو ول کردی چسبیدی به اینکه طراز درسته یا تراز؟!!! الان تهران با طهران فرق میکنه؟!!!! با سواد عزیز برو ببین نمایشنامه نویس بزرگ ما عباس نعلبندیان در همین زمینه چه کرده تو تاریخ این مملکت...شما اول برو «سندلی کنار پنجره بگذاریم و بنشینیم و به شب دراز تاریک خاموش سرد بیابان نگاه کنیم» اصلاً «ص» وجود نداره. صدای سین رو با همون «س» مینویسه و گام برمیداره تو زمینه زبان فارسی...من به حضرت عالی میگم که وقت دیدگاه رو میذاری کنار و میچسبی به اینکه طراز یا تراز، « آدم ستح پایینی طشریف داری»!!!!!

اقاي عليرضا
شما كه ستح بالا طشريف داري اين حكايت رو از مجتبي مينوي بزرگ داشته باش كه روزي بنده خدايي كه يحتمل اونم توهم دانش داشته كتابي مياره براي جلب نقد و نظر استاد كه مينوي پس از چندي ميفرمايد نخوندم كتابو چون اتفاقي صفحه اي رو باز كردم و غلط إملائي ديدم و كسي كه غلط إملائي داره غلط ميكنه كتاب مينويسه!
من جوابي براي توهين شما جز نقل اين روايت ندارم و در نمايش هم هنوز در ستح پايين اكبر رادي و قطب الدين صادقي و پري صابري و رحمانيان و بيضايي طشريف دارم!!!در ضمن طهران با تهران فرق داره ميگي نه يه سر به چگونه بنويسيم استاد ابوالحسن نجفي بزن!
طكليف امشبطون هم سد مرطبه نوشطن ترزه!!!!

من دارم به شما ماه رو نشون میدم، میگم ماه رو ببین گرفته است ولی شما عامدانه رو نوک انشگت های من گیر کردی! یا به شما میگم آقا! هوای طهران آلوده است، روزی چند نفر سر این قضیه کشته میشن، شما برمیگردی میگی تهران نه، طهران بی سواد برو ببین ابوالحسن نجفی تو کتابش چی گفته!!! حقیقتاً با نظر قبل شما نظرم برگشت و حرفم رو پس میگیرم چون وقتی گفتم سطحی هستی گمان میکردم خواب تشریف داری ولی الان میبینم نه اشتباه میکردم شما خواب نیستی، خودتو زدی به خواب! و این یعنی هیچ جوره نمیشه از خواب بیدارت کرد چون عامدانه از حقیقت فرار میکنی. من حاضر بودم جای صد بار صدهزار بار ترز یا طرز رو بنویسم اگه یکی مثل شما که میفهمه اوضاع از چه قراره و خودش رو میزنه به درک نکردن، یه کم فقط و یه کم نسبت به شرایط پیرامونش متعهد بود! (راستی این چی بود آقای زبان شناس؟! فکر کنم از سطح بحث های زبان شناسیتون بالاتر رفته بود چون واقعاً معنی ترز یا طرز رو نمیدونم و فکر کنم بهتر باشه برای این هم یه سر به کتاب استاد نجفی بزنم!)