24 بهمن 94
متن ترانه
غریبه شعرامو به پات میریزم
میدونم که نمی شناسی صدامو
میدونم که به دست شب
سپردی کتاب کهنه خاطره هامو
غریبه شعرامو به پات میریزم
میدونم که نمی شناسی صدامو
میدونم که به دست شب
سپردی کتاب کهنه خاطره هامو
غریبه با تو هستم با تو هستم
تویی که بغض تلخمو ندیدی
تویی که از سکوت من گذشتی
ولی غم صدامو نشنیدی
به من بگو چرا پنجره بسته است
به روی کوچه خاطره هامون
بگو چرا دوباره غم نشسه
به روی آینه های آشنامون
غریبه فرصت عاشقی کم نیست
بیا رو به ستاره پر بگیریم
بیا تا گم بشیم تو دست
دریا برای عشق آبیمون بمیریم
غریبه با تو هستم با تو هستم
تویی که بغض تلخمو ندیدی
تویی که از سکوت من گذشتی
ولی غم صدامو نشنیدی
میدونم که نمی شناسی صدامو
میدونم که به دست شب
سپردی کتاب کهنه خاطره هامو
غریبه شعرامو به پات میریزم
میدونم که نمی شناسی صدامو
میدونم که به دست شب
سپردی کتاب کهنه خاطره هامو
غریبه با تو هستم با تو هستم
تویی که بغض تلخمو ندیدی
تویی که از سکوت من گذشتی
ولی غم صدامو نشنیدی
به من بگو چرا پنجره بسته است
به روی کوچه خاطره هامون
بگو چرا دوباره غم نشسه
به روی آینه های آشنامون
غریبه فرصت عاشقی کم نیست
بیا رو به ستاره پر بگیریم
بیا تا گم بشیم تو دست
دریا برای عشق آبیمون بمیریم
غریبه با تو هستم با تو هستم
تویی که بغض تلخمو ندیدی
تویی که از سکوت من گذشتی
ولی غم صدامو نشنیدی
افزودن یک دیدگاه جدید