حریص
امتیاز:
خواننده:
محسن چاوشی
ترانه سرا:
امیر ارجینی، حسین صفا، علی بحرینی
آهنگساز:
محسن چاوشي
تنظیم کننده:
محسن چاوشی، کوشان حداد، شهاب اکبری، امید حجت، امیرحسین سرگزی
نوازنده ها:
امید حجت (گیتار الکتریک و آکوستیک)، فیروز ویسانلو (گیتار اسپانیش)، شهاب اکبری (کیبورد)، پیام طونی (ویلن)، میثم مروستی (ویلن قطعه ی بوف کور)، رضا تاجبخش (پیانو)، بابک صفرنژاد (هارمونیکا) و محمد جاسمی (سه تار)
ژانر:
انتشارات:
تصویر دنیای هنر
فصل انتشار:
زمستان
ماه انتشار:
بهمن
سال انتشار:
1389
توضیحات:
آرتین ولی الهی: در «حریص»، هر چند امضای چاوشی تقریباً در همهی قطعات هست، اما فضاهای متفاوت و متنوعی در کل آلبوم وجود دارد.
وجود نام کوشان حداد (که تنظیم های جوان پسندِ موفقی در فضای هاوس دارد) در میان تنظیم کنندگان حریص، نشان از آن دارد که چاوشی این بار توجه بیشتری به مخاطبین عام موسیقی دارد. او برای این دسته از مخاطبین قطعه ی شش و هشت «غیر معمولی» را نیز در آلبوم گنجانده است. همچنین وی از شهاب اکبری برای تنظیم سه قطعه از آلبوم استفاده کرده تا شاید موفقیت زوج آهنگسازی و تنظیم «چاوشی – اکبری» در آلبوم «متاسفم»، تکرار شود. امید حجت (نوازنده ی مشهور گیتار) و امیرحسین سرگزی هرکدام تنظیم یک قطعه را به عهده داشته اند و خود چاوشی که در آلبوم قبل چند قطعه را تنظیم کرده بود، در این آلبوم «کافههای شلوغ » و «پروانهها» را تنظیم کرده است.
ترانه های آلبوم حال و هوای همیشگی آثار چاوشی را به همراه دارند و با وجود اینکه چند قطعه ی ریتمیک در آلبوم هست، همچنان همان غم همیشگی در صدای زخمی او وجود دارد.
وجود نام کوشان حداد (که تنظیم های جوان پسندِ موفقی در فضای هاوس دارد) در میان تنظیم کنندگان حریص، نشان از آن دارد که چاوشی این بار توجه بیشتری به مخاطبین عام موسیقی دارد. او برای این دسته از مخاطبین قطعه ی شش و هشت «غیر معمولی» را نیز در آلبوم گنجانده است. همچنین وی از شهاب اکبری برای تنظیم سه قطعه از آلبوم استفاده کرده تا شاید موفقیت زوج آهنگسازی و تنظیم «چاوشی – اکبری» در آلبوم «متاسفم»، تکرار شود. امید حجت (نوازنده ی مشهور گیتار) و امیرحسین سرگزی هرکدام تنظیم یک قطعه را به عهده داشته اند و خود چاوشی که در آلبوم قبل چند قطعه را تنظیم کرده بود، در این آلبوم «کافههای شلوغ » و «پروانهها» را تنظیم کرده است.
ترانه های آلبوم حال و هوای همیشگی آثار چاوشی را به همراه دارند و با وجود اینکه چند قطعه ی ریتمیک در آلبوم هست، همچنان همان غم همیشگی در صدای زخمی او وجود دارد.
لیست فطعات:
تعداد رأی: 5377
(5377 رأی)
تعداد رأی: 1827
(1827 رأی)
تعداد رأی: 1581
(1581 رأی)
تعداد رأی: 2208
(2208 رأی)
تعداد رأی: 1780
(1780 رأی)
تعداد رأی: 1596
(1596 رأی)
تعداد رأی: 1715
(1715 رأی)
تعداد رأی: 1924
(1924 رأی)
تعداد رأی: 2069
(2069 رأی)
تعداد رأی: 1894
(1894 رأی)
تعداد رأی: 1940
(1940 رأی)
مظالب مرتبط :
دیدگاهها
چه می توان گفت جزء تاسف خوردن برای موسیقی ای که طرفدارن یک خواننده مانند صادقی برای بالا بردن آلبوم خواننده یشان دست به چه کارایی که نمی زنند
واقعا این خصوصیت مردم جهان سومه که کار و زندگی ندارن و فقط دنبال تلف کردن وقتشون هستن
اینجانب از کسی در این نظر طرفداری نمیکنم اما :
هواداران رضا صادقی عزیز : با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود
گیرم که اینجا امتیاز آلبوم رو بردید بالا در فروش واقعی آلبوم چه میکنید؟
هر چند که الآن ازشان جواب میشنویم پر فروش ترین آلبوم سال شده آلبوم رضا صادقی
اگر این جوابتان است باید عرض شود که موجبات خنده ی عده ی کثیری ایرانی رو فراهم کردید
با تشکر
موج انتشار آلبوم محسن چاوشی چنان تکانی به ذهن و زبان ما هواخواهان و اهالی موسیقی این دیار داده که «لکنت در بیان» از اولین عوارض آن است. شروع این «حادثه» شروعی امیدوارکننده نبود. قرار بر انتشار آلبوم «من خود آن سیزدهم» بود و تبلیغات هم کم کم شروع شده بود که خبر رسید آلبومی با چنین نامی و چنان تنظیم کنندگانی در شرف ورود است. نام تنظیم کنندگان آه از نهاد بسیاری از جمله نگارنده بر آورد. کوشان حداد از تنظیم کنندگان کارهای روتین و نه چندان شاخص بود. امیر سرگزی بیشتر نوازنده بود تا تنظیم کننده و افرادی که با آنها همکاری داشته همه را نا امید میکرد. امید حجتِ نوازنده هم بی تجربه در تنظیم بود و در این میان تنها شهاب اکبری کمی دلها را قُرص میکرد. شرکت پخش آلبوم هم تازه وارد بازار پخش موسیقی شده بود و اعتبار هنری چندانی نمیشد برای آن متصور شد. از اینسو ما داشتیم خودمان را عادت میدادیم به بعضی چیزها؛ چیزهایی مثل جنس صدایش، لحن نالانش، تنظیمهای ناشیانه و… . همه چیز برای یک افتضاح تمام عیار آماده بود اما اتفاق دیگری افتاد. ققنوس این بار از آتشی که خود ساخته بود زیبا و پیروزمندانه بیرون آمد. از نفرین تا حریص ریسمانی بود میان چاوشی و دوستدارانش که در غمانگیز ترین لحظات هم نگسست و حالا اینجا چاوشی با این آلبوم پاسخ تمام آن صبرها و استغاثهها برای بازگشت به خویشتنِ خویشش را داد.
بر خلاف دفعات گذشته در نقد آلبومها که بعد از گذشت چند روز نقاط سیاه آلبوم به راحتی قابل شناسایی بود این بار با آلبومی مواجه هستیم که به راحتی نمی شود راجع به آن اظهار نظر کرد و باید با احتیاط و البته احترام از آن یاد کرد و دربارهاش حرف زد. از نگاه نگارنده این آلبوم بهترین آلبوم مجاز محسن چاوشی است بیهیچ تردیدی. هیچ کدام از آلبومهای او کامل نبوده اند. حتا متاسفم. و البته شگفتی همه آنها در کم بودن نقاط کور موسیقیایی بوده است. در میان آلبوم هایی که صابون ممیزی به تنشان خورده این یکی کمترین زاویه را با محسن چاوشی پیش از مجوز دار شدن دارد. چاوشی (خودش؟) خودش را نجات داد.
طراحی کاور آلبوم حرفهای و آبرومندانه است. گرچه نه به «خاص»ی "یه شاخه نیلوفر". اینکه تمام کار تولید مجموعه کاور از طراحی لوگو تا عکاسی به یک نفر سپرده شده بود نتیجه را یکدست و رضایت بخش کرده است. تجربه "یه شاخه نیلوفر" در نقد کردن محتاط مان کرده ولی باید گفت علاوه بر اینکه این آلبوم طراحی زیبا و چشم نوازی دارد و نشان دهنده احترام به مخاطب است اما «نام» محسن چاوشی شایسته بهترین ها، متفاوتترینها و غیر معمولیترین هاست. محسن چاوشی یک خواننده پاپ عادی در کنار سایر خواننده گان فارسی زبان نیست. او یک برند است. برند معتبری که میتواند به راحتی اعتبار بدهد و بستاند. تبدیل کردن او به شمایل خواننده پاپ امروزی بیشتر از خدمت به او، ندانسته معمولی کردناش است. از حق نباید گذشت تصاویری که از او روی جلد و داخل کاور قرار گرفته با کیفیت و نزدیک به روحیه شخصی اوست.
چند ویژگی را میشود در این آلبوم سراغ کرد؛ محتوای ترانهها دیگر یکسان نیستند. عاشقانه هستند اما متفاوت. اینجا ما تفاوت لحن خودِ ترانهها را به وضوح احساس میکنیم. هم قصهی خیانت است هم یک دوستی که دارد غیر معمولی میشود هم کاری که عاشقانه نیست و با مقداری اغماض می شود اجتماعی نامیدش. علاوه بر این تنوع در موضوع ترانه ها، کیفیت صدای سازها و صدای خود چاوشی در بهترین وضعیت است.
غافلگیری یکی از خصوصیات همیشگی چاوشی بوده است. زمانی با نام آلبومهایش و حالا با شنیده شدن ناگهانی صدای حسین صفا -شاعرش- در انتهای ترانه یا مواجهه با ترانهای که هواداران تشنه شنیدنش بودند اما تا زمان شنیده شدن «بگو چه مرگته...» باورشان نمی شد دارند همان ترانهای را گوش می دهند که روزها برای تک بیتاش خیال بافی کرده بودند و در ذهنشان برایش کلی ملودی ساخته بودند.
یکی دیگر از ویژگیهای این آلبوم که البته از آلبوم "ٰژاکت" شروع شده بود تاکید بر جنسیت راوی ترانه است. این اشاره هم محاسنی دارد و هم معایب. حسن اش این است که تاثیر ترانه را بر مخاطبی که مشغول همذات پنداری با آن است دو چندان می کند اثر منفی آن هم به نیمه دیگر باز می گردد. اینکه دست کم نیمی از مخاطبان بالقوه با این نشانه گذاری صریح جنسی از همذات پنداری با ترانه محروم می شوند. بیشتر ترانههای ماندگار از این مرزگذاری جنسی صرف نظر کرده اند. باید دید محاسن آن به معایتش می چربد یا نه.
با اطمینان می توان گفت با این آلبوم چاوشی یک قدم بزرگ به سمت مولف بودن برداشت. به سمت هنرمند بودن. امضای او حالا کاملن شناسنامه دار شده است. ملودی هایش، جنس صدایش، نحوه خوانش اشعار و حالا تنظیم هایش. تنظیمهای او نه تنها چیزی کم ندارد از دیگران که شاید بشود گفت بهترین تنظیمهای آلبوم متعلق به خود او هستند.
خوشبختانه به جای سایت رسمی قبلی که خیلی وقت بود داون شده بود سایتی جدید با عنوانی تازه و معقول و نه مانند قبلی کودکانه و شرم آور برای «شخص» محسن چاوشی و نه تجمع هوادارانش احداث شده که البته مثل همیشه برای چند روز اول آلبوم به آن توجه می شد و اطلاع رسانی و دوباره گوشهای افتاده در حال خاک خوردن.
حالا بیایید به دنیای این آلبوم سرک بکشیم...
ترانه: بزرگترین بازندهی این بازی که در آن همه سود کرده اند امیر ارجینی است. او که از مدتی پیش با شنیدن ترانههایش از دهان کسانی جز چاوشی نشانه هایی از افول در کارهایش نمودار شده بود در این آلبوم ترانه هایی معمولی سروده که گرچه بد نیستند اما وقتی در کنار این ملودیها و لحن و تنظیمها قرار میگیرد تمام نگاه های سرزنش بار را به خود جلب می کند. در تمام ترانههای ارجینی لحظات زیبایی وجود دارد که می توان از جمع آنها ترانهای در سطح ملودیهای چاوشی ساخت اما این لحظات همگی در چندین ترانه پخش شده اند و در بیشتر اوقات شنونده تنها به امید ترجیع بند ترانه که چاوشی با درایت و قوه شعر شناسی خود انتخاب کرده متن ترانه را تحمل می کند. جسارت طرح نام صادق هدایت به واسطه نام اثر جاودانهاش بوف کور تحسین برانگیز است اما ابن ترانه به جز همان اشاره در ترجیعبند به خوره و بوف کور هدایتی از مالیخولیای صادق هدایت نشانی ندارد و شاید عدهای را به این گمان بیندازد که این استفاده برای جلب توجه دیگران به ترانه بوده است. این محمل می توانست حامل حرفهای عمیق تری باشد که نیست. شاید بشود گفت ترانه نتوانسته (نخواهد توانست) از زیر سابه «نام» خود خارج شود. حسین صفا که می گوید کم ترانه می گوید و همین چند ترانه هم –خوشبختانه- نصیب چاوشی می شود اینبار دیگر از آن میزان ذلت و خواری که در ترانههای سابقش سراغ داشتیم فاصله گرفته و علاوه بر استفاده از وزنهای غیر معمول ترانه، هوای تازهای به ترانههای خود بخشیده است. رفیق قدیمی که جایی گفته بود مقصر مضامین تکراری نه فقط شاعران که اداره ممیزی ارشاد هم هست اینجا با اینکه هنوز همان مرد عاشق پبشه گذشته است اما کلمات تازه و وزنهای تازهای به ما عرضه می کند که هم چاوشی ملودی ساز را به چالش بکشد هم ثابت کند که دایره واژگان محدودی ندارد و با اینکه احساس اش تفاوتی نکرده اما کماکان می تواند با کلماتش خرابمان کند.
"غیر معمولی" با اینکه ترانهای با محتوایی تازه دارد اما لزوم حضور چنین ترانهای را نمی توانم درک کنم. این اصرار برای اینکه محسن چاوشی حتمن سهمی از میهمانیهای مردم داشته باشد برای چیست؟ محسن چاوشی از ابتدا بدون اینها شروع کرد و به اوج رسید. علی بحرینی ترانه سرایی معمولی (زیادی معمولی!) است. امید دارم این همکاریها زمینهای جز زمینه هنری نداشته باشد. در نهایت به نظر می رسد سرعت پیشرفت موسیقی چاوشی به هیچ عنوان با ترانههای انتخابی او همخوانی ندارد. شاید بشود اینطور گفت کم ترانهای یافت می شود که لایق موسیقی و لحن چاوشی باشد.
ملودی: ملودیهای آلبوم در سطح بالایی هستند. شاید بشود گفت تنها دو یا سه ترانه در سطح کارهای معمولی سابق خود او هستند. "پرنده غمگین" که یادگار سالیان پیش است هنوز سرپاست و خواهد ماند به حتم."چمدون"، "بادبادکای رنگی" یا حتا "دلم تنهاست" را می شود در دسته معمولیها جای داد. گرچه زیبا هستند و ساختن و خواندنش آروزی هر خواننده فارسی زبان است اما به نسبت باقی ملودیهای چاوشی معمولی دیده می شوند. "چمدون" برای سرآلبومی آن چنان گیرا نیست. تاثیر ترانه حریص می توانست بیشتر باشد اگر هدف جذب سریع مخاطب با ترک اول بود. ملودی "پروانهها"، "پرنده غمگین" و "کافههای شلوغ" در سطح دیگری قرار دارند. (عجیب نیست که ترانه سرای هرسه یک نفر است؟). ترانههای شاد محسن چاوشی در بدترین حالت هم شنیدنی بودند. بد نبودند اما دیگران را حسرت به دل می کرد که چرا چنین استعدادی به جای پر کردن جای خالی موسیقی سنگین و فهیم که کمبودش خیلی وقت است حس می شود باید وارد رقابتی بشود که برنده شدن در آن فرقی با بازنده بودن ندارد. ملودی "زیبایی" انگار بر اساس ترجیع بند آن ساخته شده است. در واقع بیتها خوانده می شوند تا به نقطه حساس ترانه برسیم. البته ترجیع بند ترانه هم از لحاظ ترانه هم ملودی از چنان قدرتی برخوردار است که به راحتی بار جذابیت تمام ترانه را به دوش میکشد.
یک نکته که شاید به گوش عدهای خوشایند نباشد را من دژاووی ملودی مینامم. این احساس که یک ملودی یا تکههایی از آن را پیشتر شنیدهایم. این اتفاق به نوعی برای کسانی که ترانههای چاوشی را حتا بیشتر از خودش گوش داده اند اتفاق می افتد. تشابه ملودیها ی او هم واقعی است هم نه. واقعی است چون می شود رگههایی از ملودیهای سابق او را در بعضی از لحظات ترانههای تازهاش پیدا کرد و واقعی نیست چون ما چیز تازهای می شنویم. یا اینطور بشود گفت که چیز تازهای که میشنویم لذت متفاوتی از ملودی سابق به ما میچشاند. و این یعنی اینجا ترانه لحن تنظیم و ملودی چیزی ساخته اند که متفاوت از چیزی است که ما پیشتر شنیده ایم. این نکته را هم باید مد نظر قرار داد که گنجینه (حافظه،منبع الهام) موسیقیایی یک هنرمند بیکران نیست. و اگر به روز نشود خطر «تکرار خود» در آن بسیار است. این تلمیحها و خود ارجاعیهای خود خواسته یا ناخواسته اگر در همین سطح محدود باقی بماند خطری نه برای محسن چاوشی هستند نه برای لذت شنوندگانش.
یکی از خصلتهای چاوشی در ملودی سازی این است که بیت بعضی از ترانهها را که زیبایی بیشتری نسبت به سایر بیتها دارند تنها یک بار می خواند.(خط ملودی جداگانه ای برای آن می نویسد) این زیرکی او که شنونده را همیشه تشنه نگاه می دارد از آلبومهای قبل تا به امروز سابقه داشته است. از "بانوی من" تا "کافههای شلوغ".
*** ادامه بحث تقلید در ابتدا مشکلی ندارد ***
راستی آقای افشین و دوستان دیگر اینو یادم رفت بگم
مصاحبه سید اصغر نوربخش با دکتر محمد اصفهانی و نظر دکتر رو
درباره درست یا غلط بودن تقلید خوانندگان بخونید:
سوال: دلیل این تقلید و تکراری که این روزها بسیار زیاد شده است، چیست؟
جواب اصفهانی: دلیلش عدم جرات در هنرمندی است که خداوند
به او توانایی ساختارشکنی صحیح و بنیان نهادن بنایی نو را داده
است و او از به کار گیری آن توانایی پرهیز می کند .تقلید و تکرار ،
گذرگاه است. محل سکنی کردن نیست. در بسیاری مواقع پیش
میآید که کسی از تقلید و تکرار شروع کند و به سبکی برسد. این
تقلید و تکرار نه تنها ایرادی ندارد، بلکه تقلایی است که در ابتدا
لازم است. اما اگر در همان جایگاه جامد شود و بماند، بد است.
این موضوع ، بیشتر به جربزه ی هنری هنرمند مربوط میشود.
--------------------------------------------------------------------------
پس در نتیجه تقلید در ابتدا و شروع خوانندگی به هیچ وجه بد
نیست اما نباید مدام به این کار ادامه داد و از جایی به امضای
خودت برسی و صدایت مخصوص به خودت شود مانند: محسن
چاوشی..یگانه..خواجه امیری..سیروان...بهنام صفوی...فریدون
فروغی...فرهاد مهرداد و حتی خود آقای دکتر اصفهانی
اما هستند دوستانی که همچنان در حال تقلید هستند و نمونه بارز
این قضیه مجتبی کبیری هست که در آلبوم نیم نگاه خودش هم در
حال تقلید است.
نظر وحیدرضا صیرفیان(از اعضای تحریریه مجله الکترونیکی جوان ایرانی و نویسنده و منتقد موسیقی پاپ):
وقتی اصل در اختیار است چه نیازی به کپی است؟ مجتبی کبیری باید بعد از گذشت این همه سال فکری برای تغییر نسبی اجرهای خود بکند وگرنه نباید به ادامه فعالیت هنری خود امید جندانی داشته باشد. دیگر دوره استقبال از صداهای تکراری و کپی شده گذشته است و خوانندگان قبلی نیز سبک و سیاق خود را تغییر داده اند.
che bekhaym che nakhaym chavoshi behtarin khanande irane.dalilesham in taasirie k vase arze har albomesh to jamee va beyne alaghemandan b mosighi mizare hast.kodom khanande in hame baztab dare?
چاوشی همیشه بهترین بوده.هست وخواهدبود.به کوری چشمه یگانه وطزفداران احمقش
آقای آرش
و آقای سجاد
اگه سلطان چاوشی قرار بود به خاطر تنظیم کاراش ، کاراش گرفته باشه و خودش محبوب شده باشه هیچوقت از روز اول که آلبوم نفرین رو منتشر کرد اینقدر محبوب نمیشد.آلبوم نفرین که اصلا تنظیم درس حسابی نداشت!
اصلا و ابدا محبوبیت کارای سلطان به خاطر تنظیمها و تنظیم کننده ها نیست.محبوبیت کارای سلطان چاوشی به خاطر خودشه.یعنی صدا ، قدرت خوندن ، خطوط تحریر و از همه اینا مهمتر قدرت آهنگسازیشه که حتی گوگوش رو هم وادار کرد که سلطان چاوشی رو ستایش کنه!
تو حریص هم تمام اینا به وفور وجود داره واسه همین بهترین آلبوم سلطان چاوشی شده.
اهنگ نخلای بی سر از عیدی محسن چاوشی به طرفدارانش
باز هم شاهکاری از سلطان موسیقی محسن چاوشی
داد خیلی ها از پولی که فوتبالیست ها میگیرند به اسمان رفته ان هایی که در امد سرسام اور فوتبالیست ها را ندارند همواره معترضند که چرا پول نفت را میریزند توی حلقوم اینها (!)
انقدر صدای اعتراض بالا رفت و منتقد زیاد شد که سازمان لیگ چاره ای جز سقف تعیین قرار داد نداشت . ( هر چند این سقف به حرفه ای ترین شکل ممکن توسط برخی باشگاه ها دور زده میشود !)
در این میان باشگاه ها ، خوشی ذوقی را نیز فراموش نکرده اند و سعی دارند قراردادهای 777 میلیون و 666 میلیون ببندند تا انچه در قرارداد نوشته میشود شیک و تر و تمیز باشد اما باورتان میشود که در همین مملکت هستند کسانی که یک دهم زحمت فوتبالیست ها چند برابر ان ها در امد دارند ؟
اجازه بدهید یک مثال ساده بزنیم ! یک ماه نمیشود که محسن چاوشی البوم حریص را وارد بازار موسیقی کرده البومی که تا به امروز 4 میلیون و 500 هزار نسخه فروخته ، هنوز هم به کف فروش نرسیده و همچنان مشتری دارد . قیمت این البوم 1500 تومان است ، اما به قیمت 900 تومان
در اختیار مراکز توزیع سیدی قرار میگیرد . با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که از محل این البوم تاکنون 4 میلیارد تومان به حساب توزیع کننده واریز شده است که با کسر هزینه های توزیع و ... دست کم 1/5 میلیارد تومان برای محسن چاوشی باقی میماند ، ان هم فقط برای یک البوم ناقابل طی یک سال
اگر مهدی رحمتی گرانترین بازیکن لیگ با قراردادی 777 میلیون تومانی باشد ان وقت درامد محسن چاوشی دو برابر دستمزد گرانترین بازیکن لیگ ایران است . ان هم در شرایطی که نه میدود ، نه تمرینات بدنسازی را پشت سر میگذارد نه متلک و حرف و حدیثی میشود .
یک تفاوت دیگر هم میتوان از این قیاس ذکر کرد . فوتبالیست ها در بهترین شرایط 10 سال در سطح اول فوتبال باقی میمانند ، اما یک خواننده مثه چاوشی تا عمر دارد میتواند بخواند ، البومش بفروشد و در امد چندین میلیاردی کسب کند .
در این روزها که مویسقی آن هم از نوع پاپش در خواب زمستانی به سر می بردو هیچ سازی برای این سبک ایرانی پسند کوک نمی شود،شاید آمدن یک آلبوم جدید از خواننده ای پر سر و صدا مثل محسن چاوشی بتواند یک تکانی اساسی به این بازار رخوت انگیز بدهد و بقیه اهل بازار را بیدار کند که عید نزذیک است و آلبوم جدید آرزوست.
آلبوم تازه به بازار اومده چاوشی می خواهد این مهم را انجام دهد.((حریص))سومین آلبوم پاپ او در مقام یک خواننده رسمی است؛خواننده ای که چند وقتی است از زیر یوغ خوانندگی زیرزمینی در آمده و می تواندکارهایس را با مجوز منتشر کند.
در حالی که همه در انتظار آلبوم 13 و سنتوری چاوشی بودند ناگهان این حریص بود که از پس پرده بیرون زد.این آلبوم زمانی منتشر شده که یک سالی از آمدن آلبوم ژاکت چاوشی می گذرد.کمی فاصله گرفتن از آن حال و هوای تلخ و تیره و تاریک-که یکی از نمادهای همیشگی خواننده خش صدابود-ژاکت را به متفاوت ترین اثر او تبدیل کرد.حتی وجود یک ترک ریتمیک با حال و هوای بندری توانست طرفداران جدیدی را به سمت چاوشی بکشاند؛اتفاقی که باعث شده خود او در آلبوم جدیدش هم بیشتر از آن استفاده کند تا نه در دام تکرار بیفتد و نه طرفداران جدیدش را ناامید کند.هر چند بعضی از طرفداران او از این ترک وطن گفتن چاوشی(کم کردن تلخی آهنگ هایش)بد جور از او گله مندند.
این آلبو 11 ترکی در این روزهای بی آهنگی شاید بهترین و تنها گزینه دوستداران موسقی پاپ باشد؛یک آلبوم جدید از خواننده ای که علاوه بر داشتن طرفداران دو آتشه،مخالفان دوآتشه تری هم دارد.
1 سوال...
چرا چاوشی جرات اجرای زنده نداره؟؟؟
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید