با سلام.درد استاد قابل درک و حس کردن است. اما انگار که خروارها خاک در سوراخ گوشها نشسته و کسی نمیشنود...حتی اگر فریاد هم بزنیم انگار که در ظرف شیشه ایه در بسته ای هستیم و صدایمان به جایی درز نمیکند...همین روزهاست که دوباره در بمی دیگر غمی دیگر ببار آید و ما همچنان نشنویم و نبینیم . تا مگر این که این غم مستقیما بما برسد یا مگر که نهیب استاد و ازین دست کارساز شود....
با سلام.درد استاد قابل درک و حس کردن است. اما انگار که خروارها خاک در سوراخ گوشها نشسته و کسی نمیشنود...حتی اگر فریاد هم بزنیم انگار که در ظرف شیشه ایه در بسته ای هستیم و صدایمان به جایی درز نمیکند...همین روزهاست که دوباره در بمی دیگر غمی دیگر ببار آید و ما همچنان نشنویم و نبینیم . تا مگر این که این غم مستقیما بما برسد یا مگر که نهیب استاد و ازین دست کارساز شود....