گزارشی از کنسرت گروه موسیقی نو به رهبری علیرضا مشایخی؛
گفتوگوي سازهاي غيرمتعارف
ونداد جليلي: آيا موسيقي نو توانايي جذب مخاطب بيشتر را ندارد؟
ساعت 9 شب روزهاي سهشنبه و چهارشنبه هفته گذشته عليرضا مشايخي و گروه كوبهاي اركستر موسيقي نو با نوازندگي پيانو و ويولنسل توسط فريماه قوامصدري و صنم قراچهداغي اجراي زنده داشتند. كنسرت در سالن رودكي برگزار شد. پس از 10دقيقه تاخير، با صداي تشويق تماشاچيان صحنه براي نخستين قطعه كه «ساترن» نام داشت آماده و سپس اجرا شروع شد.
اين قطعه به وسيله رزيتا شاكر- نوازنده پيانو- و گروه كوبهاي غربي پارس اجرا شد. ساترن كه در ميان آثار مشايخي اثري متفاوت به شمار ميآيد، گفتوگويي است ميان پيانو و سازهاي كوبهاي غربي گوناگون و سازهاي غيرمتعارف و صداي اشيايي كه در تعريف، ساز موسيقي به شمار نميآيند. در اين قطعه ارتباط منطقي زيبايي بين سازها برقرار شده بود كه با تسلط خوب نوازندهها اجرا شد. تمهاي قطعه ابتدا ساده و بدون تغييرهاي تونال و مدال گسترش مييافتند اما با پيشرفتن قطعه تغييرات پيچيدهتر شده و روند قطعه را تعيين ميكردند.
در دومين ملودي، قطعه موسيقي كاملاً و بهطور واضح حالت پليريتميك داشت؛ يعني ريتم اجرايي هر ساز با ديگر سازها متفاوت بود. از جمله نكات جالب توجه در اين قطعه ميتوان به استفاده از حركات نمايشي از قبيلپاره كردن كاغذ توسط يكي از نوازندهها، استفاده از اشياء براي پرورش موسيقي و استفاده از سازهايي غيرمتعارف كه براي بسياري ناآشنا بود اشاره كرد كه كاملاً براي تماشاچيان تازگي داشت.
البته جدا از تازگيداشتن اين كار، نكته ديگر و مهمتر اين است كه اين استفاده با دقت و هوشمندي انجام شده بود و هر يك از اين موارد با دقت با كليت موسيقي و لحظه اجرا هماهنگ مينمود. مثلاً در جايي يكي از نوازندهها با چرخاندن يك لوله انعطافپذير لاستيكي صدايي بسيار هماهنگ توليد كرد يا در جاي ديگر نوازندهاي ديگر با يك اسباببازي كودكانه همين تاثير را گذاشت. قطعه در ميان تشويق فراوان جمع به پايان رسيد.
قطعه دوم، قطعه «لحظهها» (اپوس 119، براي پيانو در 7قسمت)، بود كه توسط نوازنده قابل پيانو، خانم فريماه قوامصدري اجرا شد. فريماه قوامصدري كه در سال 1372 به همراه عليرضا مشايخي گروه موسيقي تهران را پايهگذاري كرده در كشورهاي مختلف در زمينه تحصيل و تدريس و اجراي موسيقي فعاليت داشته و در حال حاضر نيز بهعنوان مدير هنري، تكنواز و همنواز اركستر موسيقي نو فعاليت ميكند و در برنامههاي پژوهشي و آموزشي بسياري شركت داشته است. از او بهعنوان «كارشناس آثار پيانويي مشايخي» نام ميبرند. اين قطعه شروعي پرخروش داشت؛ قطعهاي ملوديك با تمهاي فراواني كه اغلب از موسيقي ايراني الهام گرفته شده بودند.
قطعه سوم قطعه «سونات شماره 2» (اپوس 116، براي ويولنسل و پيانو) نام داشت. اين قطعه نيز اجراي خوبي داشت كه برعهده 2نوازنده قدرتمند، يكي فريماه قوام صدري و ديگري صنم قراچهداغي، بود. صنم قراچهداغي كه خود نيز درسهاي آهنگسازي را نزد مشايخي فرا گرفته است نوازندهاي بسيار پرتلاش است؛ با دقت فراوان قطعات را اجرا ميكند و پيش از اجرا ديده ميشد كه از آخرين لحظات براي بررسي چندباره آمادگياش براي اجراي قطعات استفاده ميكرد. قراچهداغي بهخوبي اين قطعه و قطعات ديگر را اجرا كرد و بحق ميتوان او را بهترين نوازنده اين كنسرت دانست.پس از اين قطعه تنفس 15دقيقهاي اعلام شد اما بهدليلي نامعلوم اين تنفس كمتر از پانزده دقيقه طول كشيد و به همين دليل بسياري از تماشاچيان، قطعه چهارم، يا قطعه نخست بخش دوم را از دست دادند.
اين قطعه گفتوگوي بيوقفهاي بود بين ويولنسل صنم قراچهداغي و يك نوار كامپيوتري و «سوناتا الكترونيكا» (اپوس 4 [شماره 2]، براي ويولنسل و نوار كامپيوتر) نام داشت. هماهنگي بسيار بالا و ظريف نوار و ويولنسل از جمله نكات جالب اين قطعه بود؛ گويي آهنگساز به گونهاي ارادي خواسته بود مخاطب، گاه به گاه نتواند نوار را از ويولنسل تميز دهد. اين قطعه نيز توسط خانم قراچهداغي بهخوبي اجرا شد. در لابهلاي صداي نوار، صداي مشايخي به گوش ميرسيد كه شعري ميخواند.
قطعه بعد «سونات شماره2» (اپوس 152، براي پيانو) نام داشت. اين قطعه نيز توسط خانم فريماه قوامصدري اجرا شد و از جمله خصوصيات آن استفاده از نتهاي تصادفي بود.
آخرين اجرا مربوط به قطعهاي بود به نام «آن سوي سنت» (اپوس 149، براي ويولنسل و پيانو و اركستر كوبهاي) كه توسط خود مشايخي رهبري شد. در اين قطعه نيز اجراي پيانو بر عهده فريماه قوامصدري و نوازندگي ويولنسل بر عهده صنم قراچهداغي بود. در اين قطعه، هم از سازهاي كوبهاي غربي و هم از سازهاي كوبهاي ايراني استفاده شده بود. اين قطعه نيز با رهبري عليرضا مشايخي همراه بود و با توجه به مسلطبودن نوازندهها اجراي خوبي داشت و كنسرت بهخوبي به پايان رسيد.
***
جذابيت هاي موسيقي نو
آيا واقعاً تالار كوچكي مثل تالار رودكي براي اجراي آثار آهنگسازان بزرگي همچون مشايخي كفايت ميكند؟ آيا اگر مردم به اندازه كافي با اين موسيقي در تماس باشند و اگر اين موسيقي فرصتي داشته باشد كه در اين دنياي پرهياهوي موسيقي سطحي پاپ تقليدي و موسيقي حمايتشده سنتي خودي نشان بدهد، كماكان تا اين حد مهجور خواهد ماند؟ آيا تا وقتي كه موسيقي نو براي مخاطب تازه بهعنوان يك انتخاب وجود نداشته باشد يا اگر وجود داشته باشد در برابر غول سليقهكش پاپ و غول قدرتمند و تثبيتشده سنتي بسيار ناچيز باشد ميتوان انتظار رشد اين موسيقي و بهدستآمدن جايگاهي مناسب براي اين موسيقي را داشت؟
آيا جايز نيست كه با معرفي موسيقي نو و آشنا كردن مخاطبهاي جوان با استانداردهاي حداقلي موسيقي و موسيقي نو از رويگردانشدن آنها از اين موسيقي جلوگيري كنيم. بسياري از مخاطبهاي جوان علاقه بسيار بالايي به نوگرايي در هنر و موسيقي دارند اما بهدليل آشنايي كم با پارامترهاي مربوط به موسيقي و در اختيار نداشتن آثار موسيقي گوناگون براي داشتن انتخابي مناسب، آثار پاپ سادهانگارانهاي را بهعنوان موسيقي نو شناخته و از آن لذت ميبرند و گوش خود را به اين آثار عادت ميدهند.
ساعت 9 شب روزهاي سهشنبه و چهارشنبه هفته گذشته عليرضا مشايخي و گروه كوبهاي اركستر موسيقي نو با نوازندگي پيانو و ويولنسل توسط فريماه قوامصدري و صنم قراچهداغي اجراي زنده داشتند. كنسرت در سالن رودكي برگزار شد. پس از 10دقيقه تاخير، با صداي تشويق تماشاچيان صحنه براي نخستين قطعه كه «ساترن» نام داشت آماده و سپس اجرا شروع شد.
اين قطعه به وسيله رزيتا شاكر- نوازنده پيانو- و گروه كوبهاي غربي پارس اجرا شد. ساترن كه در ميان آثار مشايخي اثري متفاوت به شمار ميآيد، گفتوگويي است ميان پيانو و سازهاي كوبهاي غربي گوناگون و سازهاي غيرمتعارف و صداي اشيايي كه در تعريف، ساز موسيقي به شمار نميآيند. در اين قطعه ارتباط منطقي زيبايي بين سازها برقرار شده بود كه با تسلط خوب نوازندهها اجرا شد. تمهاي قطعه ابتدا ساده و بدون تغييرهاي تونال و مدال گسترش مييافتند اما با پيشرفتن قطعه تغييرات پيچيدهتر شده و روند قطعه را تعيين ميكردند.
در دومين ملودي، قطعه موسيقي كاملاً و بهطور واضح حالت پليريتميك داشت؛ يعني ريتم اجرايي هر ساز با ديگر سازها متفاوت بود. از جمله نكات جالب توجه در اين قطعه ميتوان به استفاده از حركات نمايشي از قبيلپاره كردن كاغذ توسط يكي از نوازندهها، استفاده از اشياء براي پرورش موسيقي و استفاده از سازهايي غيرمتعارف كه براي بسياري ناآشنا بود اشاره كرد كه كاملاً براي تماشاچيان تازگي داشت.
البته جدا از تازگيداشتن اين كار، نكته ديگر و مهمتر اين است كه اين استفاده با دقت و هوشمندي انجام شده بود و هر يك از اين موارد با دقت با كليت موسيقي و لحظه اجرا هماهنگ مينمود. مثلاً در جايي يكي از نوازندهها با چرخاندن يك لوله انعطافپذير لاستيكي صدايي بسيار هماهنگ توليد كرد يا در جاي ديگر نوازندهاي ديگر با يك اسباببازي كودكانه همين تاثير را گذاشت. قطعه در ميان تشويق فراوان جمع به پايان رسيد.
قطعه دوم، قطعه «لحظهها» (اپوس 119، براي پيانو در 7قسمت)، بود كه توسط نوازنده قابل پيانو، خانم فريماه قوامصدري اجرا شد. فريماه قوامصدري كه در سال 1372 به همراه عليرضا مشايخي گروه موسيقي تهران را پايهگذاري كرده در كشورهاي مختلف در زمينه تحصيل و تدريس و اجراي موسيقي فعاليت داشته و در حال حاضر نيز بهعنوان مدير هنري، تكنواز و همنواز اركستر موسيقي نو فعاليت ميكند و در برنامههاي پژوهشي و آموزشي بسياري شركت داشته است. از او بهعنوان «كارشناس آثار پيانويي مشايخي» نام ميبرند. اين قطعه شروعي پرخروش داشت؛ قطعهاي ملوديك با تمهاي فراواني كه اغلب از موسيقي ايراني الهام گرفته شده بودند.
قطعه سوم قطعه «سونات شماره 2» (اپوس 116، براي ويولنسل و پيانو) نام داشت. اين قطعه نيز اجراي خوبي داشت كه برعهده 2نوازنده قدرتمند، يكي فريماه قوام صدري و ديگري صنم قراچهداغي، بود. صنم قراچهداغي كه خود نيز درسهاي آهنگسازي را نزد مشايخي فرا گرفته است نوازندهاي بسيار پرتلاش است؛ با دقت فراوان قطعات را اجرا ميكند و پيش از اجرا ديده ميشد كه از آخرين لحظات براي بررسي چندباره آمادگياش براي اجراي قطعات استفاده ميكرد. قراچهداغي بهخوبي اين قطعه و قطعات ديگر را اجرا كرد و بحق ميتوان او را بهترين نوازنده اين كنسرت دانست.پس از اين قطعه تنفس 15دقيقهاي اعلام شد اما بهدليلي نامعلوم اين تنفس كمتر از پانزده دقيقه طول كشيد و به همين دليل بسياري از تماشاچيان، قطعه چهارم، يا قطعه نخست بخش دوم را از دست دادند.
اين قطعه گفتوگوي بيوقفهاي بود بين ويولنسل صنم قراچهداغي و يك نوار كامپيوتري و «سوناتا الكترونيكا» (اپوس 4 [شماره 2]، براي ويولنسل و نوار كامپيوتر) نام داشت. هماهنگي بسيار بالا و ظريف نوار و ويولنسل از جمله نكات جالب اين قطعه بود؛ گويي آهنگساز به گونهاي ارادي خواسته بود مخاطب، گاه به گاه نتواند نوار را از ويولنسل تميز دهد. اين قطعه نيز توسط خانم قراچهداغي بهخوبي اجرا شد. در لابهلاي صداي نوار، صداي مشايخي به گوش ميرسيد كه شعري ميخواند.
قطعه بعد «سونات شماره2» (اپوس 152، براي پيانو) نام داشت. اين قطعه نيز توسط خانم فريماه قوامصدري اجرا شد و از جمله خصوصيات آن استفاده از نتهاي تصادفي بود.
آخرين اجرا مربوط به قطعهاي بود به نام «آن سوي سنت» (اپوس 149، براي ويولنسل و پيانو و اركستر كوبهاي) كه توسط خود مشايخي رهبري شد. در اين قطعه نيز اجراي پيانو بر عهده فريماه قوامصدري و نوازندگي ويولنسل بر عهده صنم قراچهداغي بود. در اين قطعه، هم از سازهاي كوبهاي غربي و هم از سازهاي كوبهاي ايراني استفاده شده بود. اين قطعه نيز با رهبري عليرضا مشايخي همراه بود و با توجه به مسلطبودن نوازندهها اجراي خوبي داشت و كنسرت بهخوبي به پايان رسيد.
***
جذابيت هاي موسيقي نو
آيا واقعاً تالار كوچكي مثل تالار رودكي براي اجراي آثار آهنگسازان بزرگي همچون مشايخي كفايت ميكند؟ آيا اگر مردم به اندازه كافي با اين موسيقي در تماس باشند و اگر اين موسيقي فرصتي داشته باشد كه در اين دنياي پرهياهوي موسيقي سطحي پاپ تقليدي و موسيقي حمايتشده سنتي خودي نشان بدهد، كماكان تا اين حد مهجور خواهد ماند؟ آيا تا وقتي كه موسيقي نو براي مخاطب تازه بهعنوان يك انتخاب وجود نداشته باشد يا اگر وجود داشته باشد در برابر غول سليقهكش پاپ و غول قدرتمند و تثبيتشده سنتي بسيار ناچيز باشد ميتوان انتظار رشد اين موسيقي و بهدستآمدن جايگاهي مناسب براي اين موسيقي را داشت؟
آيا جايز نيست كه با معرفي موسيقي نو و آشنا كردن مخاطبهاي جوان با استانداردهاي حداقلي موسيقي و موسيقي نو از رويگردانشدن آنها از اين موسيقي جلوگيري كنيم. بسياري از مخاطبهاي جوان علاقه بسيار بالايي به نوگرايي در هنر و موسيقي دارند اما بهدليل آشنايي كم با پارامترهاي مربوط به موسيقي و در اختيار نداشتن آثار موسيقي گوناگون براي داشتن انتخابي مناسب، آثار پاپ سادهانگارانهاي را بهعنوان موسيقي نو شناخته و از آن لذت ميبرند و گوش خود را به اين آثار عادت ميدهند.
منبع:
تاریخ انتشار : پنجشنبه 24 اردیبهشت 1388 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید