پای صحبتها حمیدرضا نوربخش خواننده موسیقی سنتی و مدیرعامل خانه موسیقی؛
موسیقی، عادت گوش است
موسیقی ما - سید علی اصغر رضوی: بیشتر او را به خاطر سالهایی که در کنار محمدرضا شجریان به عنوان شاگرد و مدیربرنامههایش فعالیت میکرد میشناسند. او تقریبا از معدود کسانی است که به صورت خیلی جدی کار تدریس آواز ایرانی را دنبال میکند و تا به حال خوانندههای زیادی مانند محمد معتمدی را به دنیای موسیقی معرفی کرده. از طرفی، سالهاست که به صورت ناپیوسته مدیریت خانه موسیقی را برعهده دارد.
اما اینقدر که خودش را درگیر کارهای اجرایی کرده، درگیر تولید آثار هنری نبوده است. معروفترین آثار او محدود میشود به آلبومی که با پرویز مشکاتیان و گروه عارف منتشر کردند و آلبوم «پنهان چو دل» که تقریبا معروفترین کار وی محسوب میشود. همچنین او آلبومهایی را هم همراه فرامرز پایور و داریوش پیرنیاکان نیز منتشر کرده است.
به دلیل اینکه در فقه اسلامی همیشه به موسیقی به عنوان یک پدیده مشکوک نگاه میشده، موسیقی هم همیشه در یک بلاتکلیفی به سر میبرده و هیچ حمایتی از آن نشده. من تصورم این است که تا به حال هر اتفاقی هم افتاده حاصل فکر و ذهن خود هنرمندان بوده و تلاشی بوده که به صورت خودجوش انجام شده است.
اما چه میشود که ناگهان به این نسل جدید که میرسد همه چیز متوقف میشود؟ دلیلش این است که این تریبون از آنها گرفته میشود. بنابر این یک جوان یا باید پول داشته باشد یا رابطه. برای اینکه بتواند خودش را نشان دهد. یا باید در کنار یک هنرمند نامداری قرار بگیرد که دیده شود، یا بایستی که پول داشته باشد و شخصا سرمایهگذاری کند، یک کاری را تولید کند و وارد بازار کند و انتظار برگشت سرمایهاش را هم نداشته باشد. غیر از اینها که راهی وجود ندارد. دارد؟
به راحتی هم مطرح میشد و هر روز هزاران گوش منتظر بودند تا ببینند چه کار جدیدی پخش میشود یا چه هنرمند جدیدی معرفی خواهد شد. اما امروز اینگونه نیست. امروز این امکان گرفته شده. من چندتا خواننده برای شما معرفی کنم از همین نسل جوان که واقعا هیچ چیز از نسل قدیمی کم ندارند. اینها کجا هستند؟ همین الان از شما بپرسند چند خواننده سنتی معرفی کن چهارتا را نام میبری. بیشتر از این است؟ اما دهها خواننده جوان را میشناسم که استعدادهای فوقالعاده دارند، اما فضایی برای کار کردن ندارند. در همین ماندهاند که چندتا نوازنده هم سطح خودشان را پیدا کنند و در یک فرهنگسرا یا یک سالن ۱۰۰ نفره اجرایی داشته باشند و همین. جریان موسیقی یعنی عرضه و تقاضا. اگر این جریان اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم انتظاری داشته باشیم. حتی در مورد حرفهایها و بزرگترهای موسیقیمان هم همینطور است.
اما اینقدر که خودش را درگیر کارهای اجرایی کرده، درگیر تولید آثار هنری نبوده است. معروفترین آثار او محدود میشود به آلبومی که با پرویز مشکاتیان و گروه عارف منتشر کردند و آلبوم «پنهان چو دل» که تقریبا معروفترین کار وی محسوب میشود. همچنین او آلبومهایی را هم همراه فرامرز پایور و داریوش پیرنیاکان نیز منتشر کرده است.
- به نظر میآید موسیقی ایرانی در سالهای اخیر، مخصوصا در زمینه آواز ایرانی کمی دچار رکود شده است. آیا شما این رکود را تایید میکنید و به نظرتان دلیلش چیست؟
به دلیل اینکه در فقه اسلامی همیشه به موسیقی به عنوان یک پدیده مشکوک نگاه میشده، موسیقی هم همیشه در یک بلاتکلیفی به سر میبرده و هیچ حمایتی از آن نشده. من تصورم این است که تا به حال هر اتفاقی هم افتاده حاصل فکر و ذهن خود هنرمندان بوده و تلاشی بوده که به صورت خودجوش انجام شده است.
- در خیلی از دورانهای دیگر هم این موضوع وجود داشته. یعنی موسیقی اصیل ما از حمایت خاصی برخوردار نبوده و با تلاش خود هنرمندان نسل به نسل باقی مانده و تغییر کرده. فکر نمیکنید بخشی از این رکود بابت کمکاری خود هنرمندان ما هم باشد؟
اما چه میشود که ناگهان به این نسل جدید که میرسد همه چیز متوقف میشود؟ دلیلش این است که این تریبون از آنها گرفته میشود. بنابر این یک جوان یا باید پول داشته باشد یا رابطه. برای اینکه بتواند خودش را نشان دهد. یا باید در کنار یک هنرمند نامداری قرار بگیرد که دیده شود، یا بایستی که پول داشته باشد و شخصا سرمایهگذاری کند، یک کاری را تولید کند و وارد بازار کند و انتظار برگشت سرمایهاش را هم نداشته باشد. غیر از اینها که راهی وجود ندارد. دارد؟
- مگر این شرایط برای نسلهای قبلی هم وجود نداشت؟
به راحتی هم مطرح میشد و هر روز هزاران گوش منتظر بودند تا ببینند چه کار جدیدی پخش میشود یا چه هنرمند جدیدی معرفی خواهد شد. اما امروز اینگونه نیست. امروز این امکان گرفته شده. من چندتا خواننده برای شما معرفی کنم از همین نسل جوان که واقعا هیچ چیز از نسل قدیمی کم ندارند. اینها کجا هستند؟ همین الان از شما بپرسند چند خواننده سنتی معرفی کن چهارتا را نام میبری. بیشتر از این است؟ اما دهها خواننده جوان را میشناسم که استعدادهای فوقالعاده دارند، اما فضایی برای کار کردن ندارند. در همین ماندهاند که چندتا نوازنده هم سطح خودشان را پیدا کنند و در یک فرهنگسرا یا یک سالن ۱۰۰ نفره اجرایی داشته باشند و همین. جریان موسیقی یعنی عرضه و تقاضا. اگر این جریان اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم انتظاری داشته باشیم. حتی در مورد حرفهایها و بزرگترهای موسیقیمان هم همینطور است.
- البته یک موضع دیگری هم وجود دارد. اینکه خیلی از جوانان این نسل با موسیقی سنتی بیگانه هستند. با این موافق نیستید؟
- به نظرتان دلیل اصلیاش چیست؟
- انتقاد دیگری که در مورد وضعیت این روزها موسیقی سنتی وجود دارد این است که فضای کارها خیلی شبیه به هم شدهاند. مخصوصا در بین خوانندهها. بیشتر آنها سعی میکنند شبیه به یک خواننده مطرح بخوانند. فکر نمیکنید این یکدستی عامل دیگری است که باعث رکود این روزهای موسیقی سنتی شده است؟
- پس در واقع در این زمینه شما از خوانندههای جوان دفاع میکنید.
منبع:
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 - 00:00
دیدگاهها
کاملا با نظر جناب خزان موافقم؛
درود بر استاد علیرضا افتخاری نازنین.
با عرض سلام خدمت استاد نوربخش
البته این پدیده پدران و پسران هم جالب است زیر سایه نام پدر و البته رشد در فضای تخصصی موسیقی امکان بیشتری برای پیشرفت فراهم می شود مانند
1- همایون شجریان فرزند محمدرضا شجریان
2-حافظ ناظری فرزند شهرام ناظری
3- بزرگ خاندان کامکارها
4-بزرگ خاندان پور ناظری ها
و این مثالها و بسیاری دیگر نشانه موروثی بودن موسیقی سنتی در ایران است.
پس این گونه موسیقی غربی نبایدمجال عرض اندام درایرارن پیدامی کرد !
باسلام.
آقای نوربخش عادت مهمترین مانع خلاقیت وپیشرفت وکمال انسان است.حتی گفته اند عبادت می کنی بگذر زعادت /نگردد جمع با عادت عبادت-الحذر از عبادت عادتی.استاد!!! عزیز آنچیزی که عادت بشود قرین زیبایی نمی گردد.بقول ابن سینا اگر چیزی مشفوعه به تفکر شد ماندگار وخلاق است.آیا واقعابا این متدولوژی می خواهید چارچوب هنر را تئوریزه کنید.
درود بر علیرضا افتخاری بزرگ.
افزودن یک دیدگاه جدید