جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
موسیقی، عادت گوش است
پای صحبت‌ها حمیدرضا نوربخش خواننده موسیقی سنتی و مدیرعامل خانه موسیقی؛
موسیقی، عادت گوش است
موسیقی ما - سید علی اصغر رضوی: بیشتر او را به خاطر سال‌هایی که در کنار محمدرضا شجریان به عنوان شاگرد و مدیربرنامه‌هایش فعالیت می‌کرد می‌شناسند. او تقریبا از معدود کسانی است که به صورت خیلی جدی کار تدریس آواز ایرانی را دنبال می‌کند و تا به حال خواننده‌های زیادی مانند محمد معتمدی را به دنیای موسیقی معرفی کرده. از طرفی، سال‌هاست که به صورت ناپیوسته مدیریت خانه موسیقی را برعهده دارد.

اما اینقدر که خودش را درگیر کارهای اجرایی کرده، درگیر تولید آثار هنری نبوده است. معروف‌‌ترین آثار او محدود می‌شود به آلبومی که با پرویز مشکاتیان و گروه عارف منتشر کردند و آلبوم «پنهان چو دل» که تقریبا معروف‌ترین کار وی محسوب می‌شود. همچنین او آلبوم‌هایی را هم همراه فرامرز پایور و داریوش پیرنیاکان نیز منتشر کرده است.

  • به نظر می‌آید موسیقی ایرانی در سال‌های اخیر، مخصوصا در زمینه آواز ایرانی کمی دچار رکود شده است. آیا شما این رکود را تایید می‌کنید و به نظرتان دلیلش چیست؟
شاید کلمه رکود، کلمهٔ چندان درستی نباشد. البته من کلمهٔ دیگری را هم پیدا نمی‌کنم که بخواهیم جایگزین آن کنیم. اما شاید بشود اینطور تعبیر کرد که یک کم‌کاری نسبتا زیادی وجود داشته، که کاملا هم به چشم می‌آید و انکار شدنی نیست. البته هر از گاهی، اتفاقی می‌افتد، حرکتی انجام می‌شود که در گذشته هم اینطوری بوده. من تصورم این است که اگر ما گذشته‌های دور را هم بررسی کنیم، چنین شرایطی را که الان با آن روبرو هستیم در آنجا هم می‌بینیم. البته گذشته را باید به صورت جزیی بررسی کرد. وقتی ما به صورت کلی گذشته را بررسی کنیم، می‌توانیم خیلی کلی هم در مورد آن صحبت کنیم و بگوییم گذشتهٔ بهتری داشته‌ایم. اما این گذشته شامل چند دهه می‌شود که در تمام این مدت هم همیشه وضعیت موسیقی ما وضعیت فوق‌العاده‌ای نبوده. منتها الان به دلایل خاصی این دوران رکود و دوران کمرنگ بودن موسیقی ایرانی طولانی‌تر شده. آن هم مشخصا به خاطر این است که هنوز موسیقی هویت شناخته شده‌ای در حاکمیت ندارد.

 به دلیل اینکه در فقه اسلامی همیشه به موسیقی به عنوان یک پدیده مشکوک نگاه می‌شده، موسیقی هم همیشه در یک بلاتکلیفی به سر می‌برده و هیچ حمایتی از آن نشده. من تصورم این است که تا به حال هر اتفاقی هم افتاده حاصل فکر و ذهن خود هنرمندان بوده و تلاشی بوده که به صورت خودجوش انجام شده است.

  • در خیلی از دوران‌های دیگر هم این موضوع وجود داشته. یعنی موسیقی اصیل ما از حمایت خاصی برخوردار نبوده و با تلاش خود هنرمندان نسل به نسل باقی مانده و تغییر کرده. فکر نمی‌کنید بخشی از این رکود بابت کم‌کاری خود هنرمندان ما هم باشد؟
به نظر من کم‌کاری هنرمندان هم علتش همین است. یعنی در ‌‌نهایت تمام این مشکلات در یک جا ریشه دارد. اولا اینکه موسیقی تریبونی ندارد برای عرضه. رسانه ملی که هیچگونه ضابطه‌ای تدوین شده برای موسیقی ایرانی ندارد. پخش موسیقی ایرانی برنامه خاصی ندارد و اساس موسیقی ایرانی جایگاه درست و معلومی در برنامه‌های این رسانه ندارد. بنابراین تمام بازار عرضه متمرکز می‌شود در بخش خصوصی. بخش خصوصی هم که مشکلات خاص خودش را دارد. شما نگاه کنید یک جوان با استعداد که از نظر حرفه‌ای شرایط ورود به بازار موسیقی را دارد، باید چگونه به این بازار راه پیدا کند؟ بالاخره یک نسلی که حالا شهرت و محبوبیت هم داشته است، می‌رود و نسل بعدی جایش را می‌گیرد.

اما چه می‌شود که ناگهان به این نسل جدید که می‌رسد همه چیز متوقف می‌شود؟ دلیلش این است که این تریبون از آن‌ها گرفته می‌شود. بنابر این یک جوان یا باید پول داشته باشد یا رابطه. برای اینکه بتواند خودش را نشان دهد. یا باید در کنار یک هنرمند نامداری قرار بگیرد که دیده شود، یا بایستی که پول داشته باشد و شخصا سرمایه‌گذاری کند، یک کاری را تولید کند و وارد بازار کند و انتظار برگشت سرمایه‌اش را هم نداشته باشد. غیر از این‌ها که راهی وجود ندارد. دارد؟

  • مگر این شرایط برای نسل‌های قبلی هم وجود نداشت؟
 نه. موضوع همین است. در گذشته یک رسانه فراگیر به رادیو وجود داشت که نفوذش در بین مردم حتی از تلوزیون هم بیشتر بود. تمام هنرمندان شاخص ما از طریق این رادیو به مردم معرفی شدند. همه‌شان، بدون هیچ تلاشی. بدون هیچ زد و بند و رابطه‌ای. بدون اینکه بخواهد سرمایه گذاری کند. یک شورای صالحی بود که بی‌غرض هرکسی را که یک استعداد و ویژگی خاصی داشت و می‌توانست در قالب این برنامه گل‌ها کار کند، می‌آمد و کارش را ارائه می‌کرد.

 به راحتی هم مطرح می‌شد و هر روز هزاران گوش منتظر بودند تا ببینند چه کار جدیدی پخش می‌شود یا چه هنرمند جدیدی معرفی خواهد شد. اما امروز اینگونه نیست. امروز این امکان گرفته شده. من چندتا خواننده برای شما معرفی کنم از همین نسل جوان که واقعا هیچ چیز از نسل قدیمی کم ندارند. این‌ها کجا هستند؟ همین الان از شما بپرسند چند خواننده سنتی معرفی کن چهارتا را نام می‌بری. بیشتر از این است؟ اما ده‌ها خواننده جوان را می‌شناسم که استعدادهای فوق‌العاده دارند، اما فضایی برای کار کردن ندارند. در همین مانده‌اند که چندتا نوازنده هم سطح خودشان را پیدا کنند و در یک فرهنگسرا یا یک سالن ۱۰۰ نفره اجرایی داشته باشند و همین. جریان موسیقی یعنی عرضه و تقاضا. اگر این جریان اتفاق نیفتد ما نمی‌توانیم انتظاری داشته باشیم. حتی در مورد حرفه‌ای‌ها و بزرگترهای موسیقیمان هم همینطور است.

  • البته یک موضع دیگری هم وجود دارد. اینکه خیلی از جوانان این نسل با موسیقی سنتی بیگانه هستند. با این موافق نیستید؟
دقیقا. این یک حقیقت غیر قابل انکار است. اگر نه همه‌شان اما بیشتر نسل جوان ما با موسیقی اصیل ایرانی بیگانه هستند.

  • به نظرتان دلیل اصلی‌اش چیست؟
 چون نشنیده‌اند. نسل قبلی ما که مخاطبان اصلی موسیقی سنتی هستند، جوان دیروز هستند. کسانی که با صدای بنان و ادیب خوانساری و تاج اصفهانی و غیره خاطره دارند. به نظر تقصیر از نسل جوان نیست. بالاخره آن‌ها باید این موسیقی را گوش کرده باشند و با زندگیشان عجین باشد تا به آن علاقه‌مند شوند. چون به نظر من موسیقی عادت است. عادت گوش. یعنی شما وقتی یک چیزی را زیاد می‌شنوید با آن انس می‌گیرید. با زندگی و خاطرات شما پیوند می‌خورد و در مرور زمان برایتان لذت بخش می‌شود. اینطوری نیست که ایرانی که در شیلی به دنیا آمده و بزرگ شده، باز هم ابوعطا برایش لذت بخش باشد. موسیقی مثل زبان می‌ماند. یک موسیقی را باید زیاد بشنویم تا با آن ارتباط برقرا کنیم. کمااینکه موسیقی کلاسیک برای ما اینگونه است. تا با موسیقی کلاسیک انس نگیری و زیاد گوش نکنی، هیچ لذتی ندارد.

  • انتقاد دیگری که در مورد وضعیت این روز‌ها موسیقی سنتی وجود دارد این است که فضای کار‌ها خیلی شبیه به هم شده‌اند. مخصوصا در بین خواننده‌ها. بیشتر آن‌ها سعی می‌کنند شبیه به یک خواننده مطرح بخوانند. فکر نمی‌کنید این یکدستی عامل دیگری است که باعث رکود این روزهای موسیقی سنتی شده است؟
باز هم به نظر من این‌ها مثل یک زنجیر به هم متصل هستند. در واقع اشکالاتی که شما می‌گویید، حاصل یک سیاست‌گذاری غلط در زمینه موسیقی است. این‌ها ممکن است عامل‌های ناخوشایندی در موسیقی سنتی باشند، اما در هر صورت معلول یک سری عوامل دیگر هستند. اگر در گذشته هم رادیو وجود نداشت و تریبونی با آن امکانات نبود که هر هنرمند، هنر خودش را به میدان بیاورد، آن همه رنگ‌آمیزی‌ها و تفاوت‌ها را در موسیقی آن زمان نمی‌توانستید ببینید و آن همه استعداد ظهور نمی‌کرد. شما همین چندتایی را که شنیده‌اید می‌گویید مثل هم می‌خوانند. مگر کار همه خواننده‌ها را شنیده‌اید؟ اصلا کار بیشتر آن‌ها به گوش شما نمی‌رسد. یک دلیلش این است که همین چند نفری که معروف شده‌اند و صدایشان شنیده می‌شود شیوه آموزششان محدود به یک شیوه، مثلا شیوهٔ آقای شجریان بوده. مگر در اصفهان آقای شاه‌زیدی کلاس ندارند؟ شیوه خودشان و شیوهٔ آقای تاج را تدریس نمی‌کنند؟ یا آقای صدیف؟ منتها کار شاگردان آن‌ها را کسی نمی‌شنود. وگرنه من خودم هم قبول دارم. همین چند نفری که فعالیت دارند و کار‌هایشان بیرون می‌آید، که از تعداد انگشتان دست هم کمتر هستند، همه به یک شیوه می‌خوانند.

  • پس در واقع در این زمینه شما از خواننده‌های جوان دفاع می‌کنید.
من می‌گویم زمانی می‌شود انتظار داشت که تنوعی که در گذشته وجود داشته، در حال حاضر هم داشته باشیم، که شرایطی مثل آنزمان هم وجود داشته باشد. در شرایط مشابه می‌توانیم انتظارات مشابه داشته باشیم.
منبع: 
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:47

کاملا با نظر جناب خزان موافقم؛
درود بر استاد علیرضا افتخاری نازنین.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:47

با عرض سلام خدمت استاد نوربخش
البته این پدیده پدران و پسران هم جالب است زیر سایه نام پدر و البته رشد در فضای تخصصی موسیقی امکان بیشتری برای پیشرفت فراهم می شود مانند
1- همایون شجریان فرزند محمدرضا شجریان
2-حافظ ناظری فرزند شهرام ناظری
3- بزرگ خاندان کامکارها
4-بزرگ خاندان پور ناظری ها
و این مثالها و بسیاری دیگر نشانه موروثی بودن موسیقی سنتی در ایران است.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:47

پس این گونه موسیقی غربی نبایدمجال عرض اندام درایرارن پیدامی کرد !

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:47

باسلام.
آقای نوربخش عادت مهمترین مانع خلاقیت وپیشرفت وکمال انسان است.حتی گفته اند عبادت می کنی بگذر زعادت /نگردد جمع با عادت عبادت-الحذر از عبادت عادتی.استاد!!! عزیز آنچیزی که عادت بشود قرین زیبایی نمی گردد.بقول ابن سینا اگر چیزی مشفوعه به تفکر شد ماندگار وخلاق است.آیا واقعابا این متدولوژی می خواهید چارچوب هنر را تئوریزه کنید.

درود بر علیرضا افتخاری بزرگ.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود موسیقی، عادت گوش است | موسیقی ما