موسیقی ما - بهمن بابازاده: گزارشی که دو روز پیش با تیتر «جدایی پیام از آریان...» در روزنامه تماشا و سایت موسیقی ما منتشر شد، واکنش‌های مختلفی را در پی داشت. موضع گیری‌های مختلفی در بین هواداران آریان در این مورد به وجود آمد و حتی اهالی موسیقی نیز به تب و تاب افتادند تا از درست یانادرست بودن خبر مطلع شوند. حجم عکس العمل‌ها به قدری بود که خود «آریانی‌ها» هم وارد بحث شدند و اظهار نظرهایی در مورد این اتفاق داشتند.

پیام صالحی اعتقاد داشت که باید در مورد اجرای اخیرش بیشتر وارد جزئیات شود و اطلاعات دقیق تری را در اختیار مخاطبان قرار دهد تا هواداران آریان دچار هیچ سردر گمی‌ای نشوند. او همچنان با قدرت از استمرار همکاری‌اش با آریان صحبت کرد و درد دل‌های همه این سال‌هایش را بیرون ریخت.

گفتنی ست که حق هر گونه اظهار نظر و صحبت در مورد صحبت‌های پیام صالحی برای بقیه اعضا و مدیر هنری این گروه همچنان مهیاست و آن‌ها این حق را دارند که در مورد این صحبت‌ها در صورت تمایل اظهار نظر کنند.

• با اینکه خود شما هنوز هم با قدرت از عشق و علاقه بی‌حد و اندازه‌تان به آریان صحبت می‌کنید، خبر کنسرت شما واکنش‌های زیادی را در بین اهالی موسیقی و به طور خاص طرفداران آریان باعث شده. در این یکی دو روز حتما لحظات خوبی رو تجربه نکردید؟

اتفاقا من کاملا برعکس شما، کاملا ارام‌ام و آرامش خاص و ویژه‌ای را هم دارم! (با خنده). چون اتفاقی نیفتاده که بخواهم به خاطرش اذیت شوم. ماجرای برنامه من درست در رسانه‌ها منعکس نشد. بین من و آریان هیچ اتفاقی نیفتاده و به قولی آب از آب تکان نخورده. فقط یک دل تنگی و دوری چند ماهه است که با دوستانم در آریان دچارش شد‌هایم. بس که دیر به دیر همدیگر را می‌بینیم. سالی یک کنسرت هم به زور داریم و همین‌ها باعث می‌شود کسانی را که دوازده سال با هم زندگی کرده‌ایم، سختی‌های فراوانی را پشت سر گذاشته‌ایم و همیشه سربلند و موفق از آن‌ها بیرون آمده‌ایم، نا‌خواسته کمی از هم فاصله بگیریم. اعتراف می‌کنم که چقدر این روز‌ها سخت و ناراحت کننده است. سوء تفاهم‌ها از همین کمتر دور هم جمع شدن هاست که شروع می‌شوند. شما اصلا نمی‌توانید حتی حدس بزنید که آخرین بار ما چند ماه پیش بوده که دور هم جمع شده‌ایم؟! خوب نباید این طور باشد. ما با هم دلی شروع کرده‌ایم و دلی هم پیش می‌رویم. خدا آن روز را نیاورد که دوستان آریانی که از برادر و خواهر به من نزدیک ترند از من دلخور شوند. البته مطمئن‌ام که اصلا این گونه نیست و با یک جلسه همه چیز دوباره به حالت اول بر می‌گردد. هر چند هنوز هم اتفاقی نیفتاده.

• ولی آقای رجب‌پور موضع تندی نسبت به کنسرت انفرادی شما داشته‌اند و اظهار کرده‌اند پیام صالحی با این کار دیگر موقعیت قبلیشان را در آریان نخواهند داشت.

آقای رجب‌پور حکم برادر بزرگ‌تر و از نگاهی دیگر، حکم پدر را برای آریان و همه آریانی داشته و دارند. دیدگاه ایشان کاملا محترم است و من هم همیشه به تمام تصمیمات ایشان احترام خاصی قائل بوده‌ام. ولی خصوصیات اخلاقی من موسیقی به روز و ارتباطات نزدیک کاری با همه موزیسین‌های کشور است تا بتوانم عشق به موسیقی و علایق درونی‌ام را ارضا کنم. قضاوت را به عهده هواداران آریان می‌گذارم. آن‌ها در همه این سال‌ها به خوبی هم من و هم بقیه اعضای آریان را می‌شناسند. بهترین داور آن‌ها هستند. کسانی که هم من و هم آریان همه داشته‌ها و نداشته‌هایمان را مدیون آن‌ها هستیم. انتخاب با آنهاست. گذر زمان نشان داده که عشق بی‌‌‌نهایت «آریانی‌ها» هیچ وقت کمرنگ نشده و نخواهد شد. حالا نوبت آن‌ها ست که بعد از دوازده سال وارد عمل شوند و قضاوت کنند.

• در مورد علی پهلوان چطور؟ او هم از قرار از این ماجرا خیلی شوکه شده و اظهار کرده که به هیچ وجه توقع یک چنین تصمیمی را از سوی شما نداشته.

همه چیز کاملا وارونه به گوش علی رسیده. من سالهای زیادی را با علی گذرانده‌ام و کاملا خصوصیات اخلاقی همدیگر را می‌شناسیم. از داشته‌ها و نداشته‌های هم باخبر‌ایم. حتی می‌توانیم به خوبی عکس العمل همدیگر را پیش بینی کنیم. چون شناخت ما از هم بسیار عمیق و قوی است. علی برادر و بهترین دوست من است و اعتراف می‌کنم که بزرگ‌ترین آرزویم در کنسرت خودم این است که علی پهلوان و همه آریانی‌ها در ردیف اول سالن نشسته باشند و مهمانان من در این برنامه باشند. حضور آن‌ها انرژی من را یک میلیون ببرابر بیشتر خواهد کرد.

• من نمی‌توانم با این قضیه کنار بیایم که گروهی که تا این حد با هم خوب‌اند و از هم حمایت می‌کنند، چرا در این قبیل مسائل با تشکیل یک جلسه، حرف و حدیث‌ها را پایان نمی‌دهند؟

چرا. این جلسه‌ای که می‌گوئید اسفند سال قبل برگزار شد. توافقاتی هم صورت گرفت. ولی فقط در حد‌‌ همان کنسرت اسفند سال قبل. آن زمان هنوز هیچ برنامه‌ای برای اجرای من نبود و بخاطر همین در این مورد صحبتی نشد. فقط چون می‌خواستیم نشان بدهیم که همه آریانی‌ها مثل یک تیم همیشه با هم هستند و به هم احترام می‌گذارند و همدیگر را حمایت می‌کنند در مورد اجرای دو ترانه من در این برنامه صحبت کردیم و به توافقاتی هم رسیدیم. این برنامه نشان داد که قلب ما، یعنی همه آریانی‌ها برای هم و با هم می‌تپد...

• هنوز هم برای برگزاری این کنسرت به صورت انفرادی تاکید دارید؟

برنامه قطعی شده و تمام ریزه کاری‌ها و جزئیات‌اش هم تمام شده است. ماجرای عجیبی نیست. موضوع تمام شده است. من با قدرت بروی صحنه خواهم رفت و روی کمک تک تک آریانی‌ها حساب کرده‌ام.

• اگر این اجرا حتی به منزله کمرنگ شدن حضورتان در آریان هم باشد، باز هم راه خودتان را می‌روید؟

آریان با همه ماجراهایی که داشته و در همه این سال‌ها بوجود آورده در دل ماست. پس اگر دل ما پاک باشد و خالص، هیچوقت ماجرایی که شما در مورد‌اش پرسیدید، اتفاق نخواهد افتاد. اما اگر در دل من چیزی جز صداقت و درستی در برخورد با این ماجرا باشد، منتظر بد‌ترین ضربه‌ها هستم. آنوقت من مستحق هر ضربه‌ای هستم.
ولی قسم می‌خورم که این گونه نیست... بابا من دلم برای آریان می‌ره، تو چی فکر کردی؟!

• به نظر شما بعد از دوازده سال، آریان نیاز به یک شوک بزرگ یا یک تغییر اساسی ندارد؟

مدیر آریان است که باید شوک ایجاد کند. همه ما منتظر این شوک بزرگ‌ایم که از این یکنواخت بودن صرف، از این حضور کمرنگ بیرون بیاییم. ما همه در طول سال دلمان برای هوادارانمان تنگ می‌شود. این اوج تراژدی ماست و سخت‌ترین جای ماجرا که دلت برای کسی تنگ شود که دوست‌اش داریو نتوانی زود به زود سراغش بروی. می‌دانی؟ خیلی حرف‌ها هست، دلتنگی‌ها خیلی بزرگ‌تر از این حرف هاست. الان ساعت یک و خرده‌ای شب است که با تو صحبت می‌کنم و می‌دانم وقتی خداحافظی کردی و رفتی، من تا خود صبح باید به این جمله‌هایی که به تو گفتم، فکر کنم و بابت‌اش خودم را سرزنش کنم. ولی اگر هم فردا زنگ زدم و گفتم که این بخش‌های مصاحبه را حذف کن، قول بده که این کار را نکنی! احساساتی نشده‌ام ولی حس می‌کنم خیلی حرفهاست که در همه این سال‌ها در دل ما مانده. آریان خیلی بیشتر از این‌ها حق‌اش است. آریان را مگر من می‌توانم فراموش کنم؟ آدم مگر می‌تواند همه این خاطره‌ها را فراموش کند؟ اصلا چرا بحث به اینجا رسید؟ سوالت یادم رفت....

• بگذریم...! در بخشی از صحبت‌هایی که در این یکی دو روز در مورد شما و حاشیه‌های این یکی دو روزه بود، صحبت از محمد رضا گلزار شده و اینکه دوستی شما و ایشان باعث شده یک چنین تصمیمی بگیرید.

هنوز دوستی محکم و بی‌قید و شرطی با رضا دارم ولی ایشان به قدری مشغله دارند که نمی‌توانند در مورد این مسائل جزئی وارد شوند. اصلا این بحث‌ها خنده دار است. پای آن بنده خدا را به ماجرا باز نکنید. رضا خیلی آقا‌تر و با معرفت‌تر از این صحبت هاست.

• یعنی در پیشنهاد‌های سینماییتان هم او سفارش شما را نکرده؟

جالب است که این بحث‌ها عنوان می‌شود. من در بحث دکوراسیون فیلم خانم میلانی مشغول به کار بودم و در صحنه فیلم بردای بود که کتوجه شدم رضا قرار است در این فیلم نقش اول باشد! خانم میلانی در همه این سال‌ها به شدت علاقمند بودند که فیلم «آریان» را بسازند. چندین و چند بار ماجرا از سوی ایشان عنوان شد. من هم برای عملی شدن این پروژه جدیت خاصی به خرج دادم. ولی واقعا خسته شدم. نشد... نگذاشتند....

• چه کسی مانع بود؟ باز هم حرفتان را نزدید که...

خوب مسائل درونی آریان باید در بین خودمان بماند. من هنوز عاشق آریانم و جزئی از آن کل. دعواهای خانوادگی نباید به بیرون درز کند...

• دوستی صمیمیتان با گلزار هم هرگز موجب بازگشت او به آریان نشد. این ماجرا اصلا شدنی هست؟

رضا کاراک‌تر خاص خودش را دارد. هر کسی در مورد کارهای خودش تصمیم می‌گیرد. البته جدی گرفته نشدن موسیقی در کشور هم دلیل دیگری ست برای رضا تا انگیزه‌ای برای بازگشت نداشته باشد.

• در تور کنسرت‌های آریان در آمریکا هم غایب بودی. به نظر می‌رسد همه تصمیمات جدید تو درمورد خودت به آن برنامه‌ها برمی گردد. توری که شما با آریان به آمریکا نرفتید و علی پهلوان به تنهایی بروی سن رفت.

نه. اصلا این طور نیست و نبوده. البته من در مورد آن برنامه، نقطه نظرات و انتقاداتی داشتم. اینکه یک چنین برنامه‌ای باید با برنامه ریزی و هماهنگی‌های بیشتری عملی شود. البته آقای رجب‌پور هم توانست قانع‌ام کند و ما نمی‌دانستیم که ایشان مدت‌ها قبل در مورد هماهنگی‌های این برنامه، اقدام کرده. اما اینکه من در آن سفر نبودم مشکل ویزای من بود. من دو ماه قبل از برنامه در آمریکا بودم و چون زود ویزای من صادر شد و من هم خیلی زود از آمریکا خارج شدم، برای ویزای مجدد مراحل سخت FBI CHEK پیش روی من بود. ویزای من دیر‌تر امد. حتی علی به من گفت که من بدون تو روی سن نمی‌روم. احساساتی شده بودم و حتی علی را در آغوش گرفتم. آقای رجب‌پور همه سعیشان را کردند که حداقل در یکی دو برنامه اول نباشم و بقیه را برسم. اصلا علی با همین وعده حاضر شد تنهایی روی سن برود. با تمام انرژی به علی گفتم برو روی سن و با قدرت بخون. تو وظیفه‌ات الان سنگین‌تر است. باید خودت را نشان بدهی. علی آن روز‌ها آبروی همه ما را حفظ کرد. من و علی آن روز‌ها لحظه به لحظه در ارتباط بودیم و یک روح بودیم در دو بدن. بعد شما امروز از من راجع به جدایی‌ام از آریان می‌پرسید؟!

• بچه‌های آریان در کنسرت شما در سالن خواهند بود؟!

آرزوی قلبی و همه عشق من این خواهد بود. مطمئن‌ام که آن‌ها به دعوت من جواب رد نخواهند داد.

• و آقای رجب‌پور چطور؟!

 ایشان که برادر بزرگ من هستند و همیشه بزرگ‌ترین تکیه‌گاه من بوده‌اند. اگر منت بگذارند و بیایند که خیلی خوشحال خواهم شد.

• آریانی‌ها. با آن‌ها چه صحبتی داری؟ آن‌ها نگران تواند و نگران آینده آریان. تو موسس آریان بودی. چه صحبتی با آن‌ها داری؟

صدای ضربان قلب آن‌ها را از همین حالا در سالن و رو به روی خودم حس می‌کنم. با ضربان قلب آن‌ها انرژی می‌گیرم. با جدیت جلو می‌روم. همه هست و نیست‌ام را به آن‌ها مدیون‌ام. به عشق تک تکشان بروی صحنه خواهم رفت. به عشق همه سالهای آریان و همه آریانی‌ها. من پیام صالحی... هیچ فرقی نکرده‌ام. همانی‌ام که بودم، فقط بیشتر عاشقشان هستم، همین!

• و به عنوان سوال آخر. اولین حسی که بدون همه بچه‌های آریان بروی سن خواهی رفت را دوست دارم از الان به من بگویی. آن لحظه را اگر قرار باشد در قالب کلمه‌ها بیاوری، چه می‌گویی؟

از خدا می‌خواهم که فقط نفس‌ام نگیرد. بغض‌ام نگیرد، زار نزنم....
تو تا اشک من را در نیاوری از قرار ول کن نیستی، نه؟!.......