محمد معتمدی:
خوانندهای نداریم که با صدای خود مخاطبان را جذب کند
موسیقی ما - خواننده «برفخوانی» گفت: آواز کار سختی است و از عهده هر کسی بر نمیآید و از سوی دیگر، برای یک آوازخوان خوب شدن، هنرمند باید عمر و جوانی و سرمایه و وقت خود را بگذارد. محمد معتمدی خواننده گروه همنوازان شیدا، درباره وضعیت امروز آواز اظهار کرد: مهمترین مشکل امروز آواز، نبود آوازخوان است، ما خوانندههای بسیاری داریم اما کسی که بتواند دو بیت شعر را بخواند و با صدای خود مخاطب را جذب کند، نداریم.
سختی مقوله آواز و هزینه بالایی که یک هنرمند باید برای موفقیت در این راه بدهد، از جمله دلایلی است که به اعتقاد معتمدی سبب شده امروز آوازخوان واقعی نداشته باشیم.
وی در این باره توضیح بیشتری داد و گفت: آواز کار سختی است و از عهده هر کسی بر نمیآید و از سوی دیگر، برای یک آوازخوان خوب شدن، هنرمند باید عمر و جوانی و سرمایه و وقت خود را بگذارد و البته در نهایت نیز، به چیزی نرسد و از همین رو معمولا کسی سراغ آواز نمیرود. میتوان با خوانندگی و تصنیف خوانی هم مخاطب را جذب کرد و هم سودی برد اما آوازخوان باید عمر خود را بگذارد و در پایان راه، جامعه او را حمایت نمیکند.
این خواننده موسیقی سنتی درباره دلیل عدم حمایت جامعه از هنر آوازخوانی، تصریح کرد: نسل جدید آوازی که متناسب با ذائقهاش باشد و بتواند از آن لذت ببرد، نمیشنود و اگر هم آوازی باشد، ضعیف است و همین سبب شده درک از آواز در نسل جدید پایین بیاید.
وی مشکل دیگری را نیز در هنر آواز مانع میداند و آن ناآگاهی خوانندگان از جواب آواز است. معتمدی در این باره گفت: طبق تجربه شخصی من، اغلب خوانندگان نمیدانند چگونه جواب آواز بدهند در حالی که جواب درست به آواز دادن، انرژی خواننده را مضاعف میکند.
یکی از مشکلاتی که امروز آواز با آن روبه رواست، تقلید از هنرمندان مطرح است که خواننده گروه همنوازان شیدا درباره آن اظهار کرد: بحث تقلید را تا جایی صحیح میدانم اما در این زمینه اغراقهایی هم شده که نابه جاست. تمام هنرمندان آواز، یک فرم موسیقایی دارند، این فرم برای همه مشترک است در حالی که به اشتباه همه را متهم میکنند که «مثل شجریان میخواند» در حالی که خود محمدرضا شجریان نیز آوازی چون بنان و... دارد. برای رهایی از این فرم، شهرام ناظری ادعا میکند که یک سبک جدید آورده است، سبکی که بر اساس ذوق خود ابداع کرده اما این سبک دیگر آواز اصیل ایرانی نیست. همه هنرمندان وقتی قرار است درآمد شور بخوانند، یک چیز را میخوانند و نمیتوان مدلی ابداع کرد و اسمش را گذاشت درآمد شور.
وی ادامه داد: مساله اصلی آنجاست که ما مخاطب و شنونده حرفهای آواز نداریم و هر کس هر چه را بخواند، مخاطب غیرحرفهای او را متهم میکند که مثل شجریان میخواند. آواز میان همه یک فرم مشترک است و تفاوتها در مسائل جزیی از قبیل حالت بیان کلمات، فرم خوانش شعر و... است که اگر مخاطب تخصص نداشته باشد، این تفاوتها را درک نخواهد کرد و در نتیجه آواز همه را مانند هم میشنود.
محمد معتمدی ضمن تاکید بر اینکه تقلید صدا تا بخشی در جامعه امروز هنری رواج یافته است، تصریح کرد: تنها کسی که پس از سالها، یک روش آموزشی و متدمند را در عرصه آواز، ارائه داد محمدرضا شجریان بود. پیش از آن آموزش بدون درس و کتاب و متد بوده و معمولا هنرجویان هم مطابق میل و سلیقه خود میخواندهاند و همین تفاوت میانشان را رقم میزده است در حالی که امروز همه میخواهند طبق این متد بخوانند و همین آموزش در وجودشان نهادینه میشود و در نتیجه آنچه در نهایت میشنویم صداهایی شبیه به هم است. به اعتقاد من در هر رشته هنری، آموزش نباید جلوی پرواز اندیشه هنرمند را بگیرد. متد آموزشی باید ضمن پرورش تکنیک و ارائه درک موسیقایی، خلاقیت هنرمند را نیز پرورش دهد و رعایت نکردن این مساله یکی از مشکلات آموزش آواز است.
وی تاکید کرد: متاسفانه این مشکل در تمام رشتههای موسیقی وجود دارد و نوازندگان نیز به همین شیوه هنر را فرامی گیرند. در این شرایط هیچ راهی برای شکوفایی استعداد و پرورش خلاقیت هنرمند دیده نشده است.
عرضه جهانی موسیقی ایرانی دیگر مسالهای بود که محمد معتمدی درباره مشکلات آن، اظهار کرد: مهمترین مشکل برای عرضه جهانی موسیقی آن است که مواردی در سطح گسترده و در رسانههای داخلی و خارجی به عنوان موسیقی ایرانی ارائه میشود که محتوا و شعر و شکلشان هیچ ربطی به موسیقی ایرانی ندارد و تنها ویژگی ایرانی آنها ساز است. و این مساله هم به نظر من در نتیجه آن است که هنرمندان کلاسیک از بحث جدی این گونه موسیقی خارج شدهاند و به شکل تفننی یا تجاری آن روی آوردهاند و از سوی دیگر عدهای تنها به دلیل تجارت و با تبلیغ رسانهای چیزی را به عنوان موسیقی ایرانی به مردم معرفی میکنند که اصلا موسیقی کلاسیک ایرانی نیست.
به گفته وی عرضه این چنینی موسیقی در جامعه، سبب میشود که معیارها خدشه دار شود و بزرگترین ضربه را نیز همین معیارهای اشتباه به موسیقی میزنند.
وی ادامه داد: اگر معیار خوب را با معیارهای اشتباه جابه جا کنید مردم و هنرمندان به آن سوی میروند و از آنجا که حفظ معیار و ملاکها نیز متولی ندارد، ارزشهای موسیقی از میان میروند.
معتمدی برای روشنتر شدن بحث، مثالی زد و گفت: متصدی آثار باستانی میراث فرهنگی است و اگر کوچکترین ضربهای به این آثار بخورد، میراث فرهنگی باید جوابگو باشد در حالی که برای ضربه خوردن به ارزشهای موسیقی اصیل ایرانی و از میان رفتن معیارهای صحیح آن، هیچ کس جوابگو نیست. هر کس هر چه را میخواهد به عنوان موسیقی عرضه میکند.
خواننده گروه همنوازان شیدا در ادامه صحبتهای خود، با بیان اینکه مقولات فرهنگی و هنری همیشه باید متولی دولتی داشته باشند، ابراز کرد: شخص به تنهایی نمیتواند در این زمینه کاری کند. مثل اینکه بخواهند حفاظت از تخت جمشید را به عهده خود مردم بگذارند. ما برای موسیقی متولیانی چون خانه موسیقی داریم که البته تا کنون هیچ اقدامی در زمینه حفظ ارزشهای موسیقی نکردهاند. سکوت خطرناکی در جامعه موسیقی رخ داده است که شاید یکی از دلایل آن نگرانی از تغییر جایگاه نزد مردم و... باشد اما برای گذر از این شرایط باید صحبت کرد تا مردم و نسل جدید به عبارتی تفاوتها را بدانند. از سوی دیگر متولی چون مرکز موسیقی ارشاد را داریم که بیشتر کار نظارتی دارد تا حمایتی و همه آن را به عنوان جایگاهی برای دریافت مجوز میشناسند. من ۱۵ سال است که به طور حرفهای فعالیت میکنم اما جایی که بدانم از موسیقی جدی حمایت میکند، را نمیشناسم.
وی تاکید کرد: هیچ جایی وجود ندارد که از موسیقی جدی حمایت کند در حالی که موسیقی جدی به لحاظ اقتصادی نیازمند حمایت است. و این عدم حمایت در نهایت مشکل فرهنگ میشود نه فقط موسیقی.
به گفته معتمدی موسیقی حتی اگر سالهای سال ساکت بماند، باز هم میماند و آیندگان آن را ادامه خواهند داد اما این سکوت مشکلاتی را برای فرهنگ ایجاد میکند که ضربه سختی خواهد بود.
وی در این باره توضیح داد: موسیقی و ادبیات مهمترین نیازهای بشر هستند و کشورهایی چون فرانسه و اتریش و... هم به همین هنر خود مینازند و ایران هم به پشتوانه معماری، ادبیات و موسیقی خود است که افتخار میکند. حال اگر در این شرایط جوان ایرانی با موسیقی ایرانی آشنا نباشد، آیا موسیقی از زندگی او حذف میشود؟ خیر. او به سراغ موسیقی دیگری میرود چراکه بشر نمیتواند بدون موسیقی زندگی کند. حال از آنجایی که خاصیت موسیقی عجین بودن با فرهنگ است، فرهنگ دیگری با موسیقی به میان مردم ما میآید در حالی که اگر جوان ما موسیقی ایرانی بشنود، لباس، اعتقادات، ارتباطات و... او ایرانی خواهد شد و در صورت حذف موسیقی ایرانی، این موارد همه شبیه به یک فرهنگ بیگانه میشوند.
خواننده گروه همنوازان شیدا در ادامه تصریح کرد: امروز که ما از حفظ فرهنگ، مبارزه با تهاجم فرهنگی، احیای فرهنگ بومی و نفی فرهنگ غربی حرف میزنیم، نباید با حذف موسیقی ایرانی، آب به آسیاب فرهنگ غربی بریزیم. حذف موسیقی ایرانی به معنای حذف موسیقی نیست بلکه انگیزهای برای رفتن به سراغ موسیقی از جنس یک فرهنگ بیگانه است.
سختی مقوله آواز و هزینه بالایی که یک هنرمند باید برای موفقیت در این راه بدهد، از جمله دلایلی است که به اعتقاد معتمدی سبب شده امروز آوازخوان واقعی نداشته باشیم.
وی در این باره توضیح بیشتری داد و گفت: آواز کار سختی است و از عهده هر کسی بر نمیآید و از سوی دیگر، برای یک آوازخوان خوب شدن، هنرمند باید عمر و جوانی و سرمایه و وقت خود را بگذارد و البته در نهایت نیز، به چیزی نرسد و از همین رو معمولا کسی سراغ آواز نمیرود. میتوان با خوانندگی و تصنیف خوانی هم مخاطب را جذب کرد و هم سودی برد اما آوازخوان باید عمر خود را بگذارد و در پایان راه، جامعه او را حمایت نمیکند.
این خواننده موسیقی سنتی درباره دلیل عدم حمایت جامعه از هنر آوازخوانی، تصریح کرد: نسل جدید آوازی که متناسب با ذائقهاش باشد و بتواند از آن لذت ببرد، نمیشنود و اگر هم آوازی باشد، ضعیف است و همین سبب شده درک از آواز در نسل جدید پایین بیاید.
وی مشکل دیگری را نیز در هنر آواز مانع میداند و آن ناآگاهی خوانندگان از جواب آواز است. معتمدی در این باره گفت: طبق تجربه شخصی من، اغلب خوانندگان نمیدانند چگونه جواب آواز بدهند در حالی که جواب درست به آواز دادن، انرژی خواننده را مضاعف میکند.
یکی از مشکلاتی که امروز آواز با آن روبه رواست، تقلید از هنرمندان مطرح است که خواننده گروه همنوازان شیدا درباره آن اظهار کرد: بحث تقلید را تا جایی صحیح میدانم اما در این زمینه اغراقهایی هم شده که نابه جاست. تمام هنرمندان آواز، یک فرم موسیقایی دارند، این فرم برای همه مشترک است در حالی که به اشتباه همه را متهم میکنند که «مثل شجریان میخواند» در حالی که خود محمدرضا شجریان نیز آوازی چون بنان و... دارد. برای رهایی از این فرم، شهرام ناظری ادعا میکند که یک سبک جدید آورده است، سبکی که بر اساس ذوق خود ابداع کرده اما این سبک دیگر آواز اصیل ایرانی نیست. همه هنرمندان وقتی قرار است درآمد شور بخوانند، یک چیز را میخوانند و نمیتوان مدلی ابداع کرد و اسمش را گذاشت درآمد شور.
وی ادامه داد: مساله اصلی آنجاست که ما مخاطب و شنونده حرفهای آواز نداریم و هر کس هر چه را بخواند، مخاطب غیرحرفهای او را متهم میکند که مثل شجریان میخواند. آواز میان همه یک فرم مشترک است و تفاوتها در مسائل جزیی از قبیل حالت بیان کلمات، فرم خوانش شعر و... است که اگر مخاطب تخصص نداشته باشد، این تفاوتها را درک نخواهد کرد و در نتیجه آواز همه را مانند هم میشنود.
محمد معتمدی ضمن تاکید بر اینکه تقلید صدا تا بخشی در جامعه امروز هنری رواج یافته است، تصریح کرد: تنها کسی که پس از سالها، یک روش آموزشی و متدمند را در عرصه آواز، ارائه داد محمدرضا شجریان بود. پیش از آن آموزش بدون درس و کتاب و متد بوده و معمولا هنرجویان هم مطابق میل و سلیقه خود میخواندهاند و همین تفاوت میانشان را رقم میزده است در حالی که امروز همه میخواهند طبق این متد بخوانند و همین آموزش در وجودشان نهادینه میشود و در نتیجه آنچه در نهایت میشنویم صداهایی شبیه به هم است. به اعتقاد من در هر رشته هنری، آموزش نباید جلوی پرواز اندیشه هنرمند را بگیرد. متد آموزشی باید ضمن پرورش تکنیک و ارائه درک موسیقایی، خلاقیت هنرمند را نیز پرورش دهد و رعایت نکردن این مساله یکی از مشکلات آموزش آواز است.
وی تاکید کرد: متاسفانه این مشکل در تمام رشتههای موسیقی وجود دارد و نوازندگان نیز به همین شیوه هنر را فرامی گیرند. در این شرایط هیچ راهی برای شکوفایی استعداد و پرورش خلاقیت هنرمند دیده نشده است.
عرضه جهانی موسیقی ایرانی دیگر مسالهای بود که محمد معتمدی درباره مشکلات آن، اظهار کرد: مهمترین مشکل برای عرضه جهانی موسیقی آن است که مواردی در سطح گسترده و در رسانههای داخلی و خارجی به عنوان موسیقی ایرانی ارائه میشود که محتوا و شعر و شکلشان هیچ ربطی به موسیقی ایرانی ندارد و تنها ویژگی ایرانی آنها ساز است. و این مساله هم به نظر من در نتیجه آن است که هنرمندان کلاسیک از بحث جدی این گونه موسیقی خارج شدهاند و به شکل تفننی یا تجاری آن روی آوردهاند و از سوی دیگر عدهای تنها به دلیل تجارت و با تبلیغ رسانهای چیزی را به عنوان موسیقی ایرانی به مردم معرفی میکنند که اصلا موسیقی کلاسیک ایرانی نیست.
به گفته وی عرضه این چنینی موسیقی در جامعه، سبب میشود که معیارها خدشه دار شود و بزرگترین ضربه را نیز همین معیارهای اشتباه به موسیقی میزنند.
وی ادامه داد: اگر معیار خوب را با معیارهای اشتباه جابه جا کنید مردم و هنرمندان به آن سوی میروند و از آنجا که حفظ معیار و ملاکها نیز متولی ندارد، ارزشهای موسیقی از میان میروند.
معتمدی برای روشنتر شدن بحث، مثالی زد و گفت: متصدی آثار باستانی میراث فرهنگی است و اگر کوچکترین ضربهای به این آثار بخورد، میراث فرهنگی باید جوابگو باشد در حالی که برای ضربه خوردن به ارزشهای موسیقی اصیل ایرانی و از میان رفتن معیارهای صحیح آن، هیچ کس جوابگو نیست. هر کس هر چه را میخواهد به عنوان موسیقی عرضه میکند.
خواننده گروه همنوازان شیدا در ادامه صحبتهای خود، با بیان اینکه مقولات فرهنگی و هنری همیشه باید متولی دولتی داشته باشند، ابراز کرد: شخص به تنهایی نمیتواند در این زمینه کاری کند. مثل اینکه بخواهند حفاظت از تخت جمشید را به عهده خود مردم بگذارند. ما برای موسیقی متولیانی چون خانه موسیقی داریم که البته تا کنون هیچ اقدامی در زمینه حفظ ارزشهای موسیقی نکردهاند. سکوت خطرناکی در جامعه موسیقی رخ داده است که شاید یکی از دلایل آن نگرانی از تغییر جایگاه نزد مردم و... باشد اما برای گذر از این شرایط باید صحبت کرد تا مردم و نسل جدید به عبارتی تفاوتها را بدانند. از سوی دیگر متولی چون مرکز موسیقی ارشاد را داریم که بیشتر کار نظارتی دارد تا حمایتی و همه آن را به عنوان جایگاهی برای دریافت مجوز میشناسند. من ۱۵ سال است که به طور حرفهای فعالیت میکنم اما جایی که بدانم از موسیقی جدی حمایت میکند، را نمیشناسم.
وی تاکید کرد: هیچ جایی وجود ندارد که از موسیقی جدی حمایت کند در حالی که موسیقی جدی به لحاظ اقتصادی نیازمند حمایت است. و این عدم حمایت در نهایت مشکل فرهنگ میشود نه فقط موسیقی.
به گفته معتمدی موسیقی حتی اگر سالهای سال ساکت بماند، باز هم میماند و آیندگان آن را ادامه خواهند داد اما این سکوت مشکلاتی را برای فرهنگ ایجاد میکند که ضربه سختی خواهد بود.
وی در این باره توضیح داد: موسیقی و ادبیات مهمترین نیازهای بشر هستند و کشورهایی چون فرانسه و اتریش و... هم به همین هنر خود مینازند و ایران هم به پشتوانه معماری، ادبیات و موسیقی خود است که افتخار میکند. حال اگر در این شرایط جوان ایرانی با موسیقی ایرانی آشنا نباشد، آیا موسیقی از زندگی او حذف میشود؟ خیر. او به سراغ موسیقی دیگری میرود چراکه بشر نمیتواند بدون موسیقی زندگی کند. حال از آنجایی که خاصیت موسیقی عجین بودن با فرهنگ است، فرهنگ دیگری با موسیقی به میان مردم ما میآید در حالی که اگر جوان ما موسیقی ایرانی بشنود، لباس، اعتقادات، ارتباطات و... او ایرانی خواهد شد و در صورت حذف موسیقی ایرانی، این موارد همه شبیه به یک فرهنگ بیگانه میشوند.
خواننده گروه همنوازان شیدا در ادامه تصریح کرد: امروز که ما از حفظ فرهنگ، مبارزه با تهاجم فرهنگی، احیای فرهنگ بومی و نفی فرهنگ غربی حرف میزنیم، نباید با حذف موسیقی ایرانی، آب به آسیاب فرهنگ غربی بریزیم. حذف موسیقی ایرانی به معنای حذف موسیقی نیست بلکه انگیزهای برای رفتن به سراغ موسیقی از جنس یک فرهنگ بیگانه است.
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران
تاریخ انتشار : شنبه 29 مرداد 1390 - 00:00
دیدگاهها
درود.
دست شما درد نکنه آقای معتمدی. به شعور مردم توهین کردین. مردم باید متخصص باشن تا بفهمن کی داره می خونه؟! پس چرا میاین آلبوم میدین؟! برین پیش متخصص ها بخونین.
میگین الگو ها یکیه، فرمول های ریاضی هم یکیه ولی شما به راحتی موتونین با همون فرمول ها ساختمان های متفاوت بسازی یا شبیهه هم.
در ضمن ما سه تا خواننده داریم که مخاطب های زیادی دارند. یکی شجریان پدر و دیگری پسر و دیگری شهرام ناظری.
بدرود.
چاوشی که با صداش دنیا رو فتح کرده...
" خوانندهای نداریم که با صدای خود مخاطبان را جذب کند "
متن رو نخوندم ولی همین تیتر بیان میکنه که متن از چی قراره...
خواستم به ایشون بگم
چاوشی به غیر از صداش چطور تونسته این همه طرفدار پیدا کنه؟
مرد شماره یک تو صدا = محمد علیزاده
پس محسن چاوشی و محسن یگانه و ... اینا چین ؟
doorod be hame ,doste aziz shoma bejaye inke az titr natije begirid bayad motevajeh beshid motamedi yek khanandeye mosiqiye asile ,bejaye inke sari bekhahid mokhalefat konid deqat konid che shakhsi dar che noe az mosiqi dare ezhare nazar mikone aslan be chavooshio alizadeo yegane chizi nagofte aslan pop avaz khani dare? yekam deqat yekam daqiq bashid yekam be harfhaye zade shode fekr konid badan naqd konid sepas
ما هرجا رفتیم اسم چاووشی تو کامنتا بود. منظور ایشون آواز خوانه و اصلا در مورد پاپ نظرش نبوده
معتمدی خواننده ی سنتی هست و این مطلب هم برای ما علاقه مندان موسیقی سنتی هست.
نه برای طرفداران بعضی خوانندگان پاپ که........... بیان زیر مطلب نظرات همیشگی شون رو ثبت کنند!!!
باز خوبه چندتا خواننده ی خوب سنتی داریم. و گر نه توی پاپ که من ترجیح میدم همون کارای دهه ی 50 رو گوش بدم.
*** موسیقی ما چرا زیر هر مطلبی باید پر بشه از اسم چاووشی و یگانه و صادقی و... !؟ خب زیر مطالب مربوط به این افراد نظر بدن . نه زیر هر خبری که میام بخونیم این اسامی ردیف شده باشه توسط طرفدارانشون!!!
خوشم میاد هیشکی نمی دونه خوندن و آواز چیه !!!!
منظورم این نظرات گوهر بار دوستان بود !!!!
اونا خواننده ان ..آواز خوان که نیستن..آواز با ترانه خوندن فرق داره...بستگی به مخاطب داره هر کسی یه جور میپسنده...مثلا من خودم کلاسیک پسندم. و موسیقی سنتی هم گوش میدم اگر دور و برم باشه.به نظرم ترانه ها قدرت صدا رو نشون نمیدن . این نظر منه.
بهترین صدای دنیا : علی پهلوان
در مورد هنرمندان سنتی: استاد شجریان و استاد علیزاده
این نظر منه ! چون اقای پهلوان کار استاندارد انجام میدن و صداشون بی نظیره و تک! هیچ صدایی شبیه ایشون نیس!و این تک بودن صدا خیلی مهمه
کی میگه نداریم همه میدونن احسان بهترین خواننده تو ایرانه.هم پاپ رو عالی میخونه هم سنتی.مثل پدر عزیزش.
آقای معتمدی تازه در آغاز راه هستند و حالا حالاها باید کار کنند. ایشان خیلی زود دارند مثل بیشتر اهالی موسیقی اصیل، سخنران می شوند، در حالی که باید زمانی طولانی مشق خوانندگی کنند و بیاموزند و سکوت کنند. در ضمن اگر کمی فراتر از گروه شیدا را ببینند، خواننده های بزرگی را در خواهند یافت که با هر خبری از این بزرگان، کنجکاوی بسیاری از مردم برانگیخته می شود، چه رسد به خوانندگیشان؛ بزرگانی چون افتخاری، شجریان، ناظری، سراج و...
خواننده هایی که صدا ها شان شبیه به هم است محسن یگانه وپویا سالکی و مرتضی پاشایی
لطفا اهنگ های پویا سالکی را در سایت خود بگذارید
افزودن یک دیدگاه جدید