جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
این عاشقانه شنیدنی است
مسعود امامی:
این عاشقانه شنیدنی است
نگار حسینی: مسعود امامی جزو آن دسته از خوانندگی محسوب می شود که برای رسیدن به جایگاه کنونی اش در موسیقی مسیری طولانی را طی کرده است و ترجیح داده به جای آنکه حواسش را به حواشی جمع آوری یک آلبوم و عالم موسیقی جلب کند تمام حواسش را در تهیه وتولید یک آلبوم فاخر ومردم پسند متمرکز کند و شاید به خاطر همین تمرکز و وسواس در انتخاب است که معمولا بین انتشار قطعات و آلبوم های موسیقی او تا این حد فاصله می افتد و خب البته پاداش این وسواس و دقت نظرش را هم گرفته است. آثار او معمولا با اقبال مخاطبان مواجه می شود. او بعد از انتشار آلبوم موفق امون بده که مورد توجه منتقدین هم واقع شد سعی کرد در آلبوم جدیدش به سمت فضایی برود که همه طیف را با سلیقه های متفاوت در بر بگیرد واین مهم برای او و آلبوم «دوباره» اش رقم خورد. وقتی قرار این مصاحبه را با امامی گذاشتیم او تاکید زیادی داشت که در این مصاحبه سراغ آسیب شناسی موسیقی و بررسی هنجارهای این عرصه نرویم اما همین که این مصاحبه شکل گرفت بر عکس قولی که داده بودیم در همان یک ربع اول مصاحبه گفتگو به همان سمتی رفت که نباید می رفت و ما حال هوای موسیقی روز کشور را به بحث و چالش کشیدیم ـ

  • شما بعد از انتشار قطعه موفق «امون بده» سالها طول کشیدکه آلبومی را با همین نام روانه بازار کنید و بین انتشار آلبوم اول و دومتان سه سال فاصله افتاد. علت این وقفه چیست، موسیقی دغدغه اصلی شما نیست یا اینکه وسواس زیادی پیرامون انتخاب قطعاتتان دارد؟
واقعیتش این است کار آلبوم کردن معمولا زمان براست ولی خب برنامه من به گونه ایی بود که درهمان زمان معمول یک سال و نیم آلبومم روانه بازار شد اما دراین میان عوامل زیادی دست به دست هم دادند و باعث شدند که حدود هفده، هیجده ماه هم به این زمان اضافه شود.

  • نمی دانم باید این موضوع را به فال نیک گرفت یا خیر، اما در طول سه سالی که از انتشار آلبوم اول و دومتان گذشت آلبوم های زیادی از افراد سرشناس گرفته تا ... در سبک های مختلف روانه بازار شد و هیچ یک از این آلبوم ها حداقل در یک سال گذشته نتوانستند آن اثرگذاری لازم را داشته باشندو همین موضوع مخاطب را برای شنیدن یک اثر خوب تشنه می کرد و خب انتشار آلبوم شما دراین فضا پایانی بود بر همه اما، اگرهایی که می توانست وجود داشته باشد؟
من ار دیگران را نمی دانم درعین حال معتقدم کارهایی خوب هم در این مدت کم نشنیدم اما در هنگام انتشار آلبوم «امون بده» من یک تجربه بزرگ کسب کرده بودم و آن این بودکه اگر من این آلبوم را دو ماه دیرتر روانه بازار می کردم قطعا اتفاقات به مراتب بهتری برای این آلبوم رقم می خورد متاسفانه پاییز 87 برای هیچ آلبومی آن اتفاقی که باید رخ نداد به همین دلیل برای انتشار دیرتر از موعد مقرر آلبوم «دوباره» چندان نارحت نیستم شاید من را از برنامه ریزی هایی که داشتم یک سالی دورتر کرد اما باز هم این موضوع را به فال نیک می گیرم و معتقدم که حتما تاخیر آن توام با حکمتی بوده است.

  • در کل دنیا برای موفقیت و شنیده شدن یک آلبوم موسیقی فرمول هایی وجود دارد که اگر شما آن را به درستی اجرا کنید حداقل می توانید به یک موفقیت نسبی دست پیدا کنید اما ظاهرا در کشور ما فرمول خاصی برای موفقیت وجود ندارد و هیچ چیز در موسیقی قابل پیش بینی نیست؟
بله چون اساسا سیستم موسیقی ما با کل دنیا متفاوت است به ویژه اینکه دوگانگی عجیبی بین کارهایی که تریبون دارندو کارهایی که به شکل مجاز ارایه می شود وجود دارد. مثلا در تمام دنیا موفقیت قطعات معروف ارتباط مستقیمی با کلیپی که از آن ارایه می شود دارد از طرفی خواننده هایی که در کشور ما به شکل مجاز فعالیت می کنند چنین شرایطی را ندارند و مهجور واقع می شوند و خواننده هایی هم که کلیپ ارایه می کنند و به شهرت و معروفیت دست پیدا می کنند امکان برگزاری کنسرت را ندارند و خب همین شرایط دوگانه لطمه زیادی را به خواننده و در کل به موسیقی می زند و از این جهت امیدوارم که هرچه زودتر برای این مسئله راهکاری اندیشیده شود چون ضربات ویرانگری را به پیکره موسیقی ما وارد خواهد کرد

  • من فکر می کنم با انتشار آلبوم اولتان امون بده به نوعی تکلیفتان را با جامعه موسیقی روشن کرده بودید چرا که آن آلبوم از استانداردهای لازم به لحاظ موسیقایی خوانش و ترانه و در نهایت جذب مخاطب برخوردار بود و اگر خوش شانس تر بود می توانست بیشتر از اینها دیده شود اما در انتشار آلبوم دومتان یعنی دوباره با حفظ همه ی ان استانداردها به نظر می رسید که سلیقه مخاطب عام را بیشتر لحاظ کرده بودید؟
اجازه دهید من یک موضوع را به طور کلی بیان کنم من از ابتدای فعالیت هنری ام همواره به این موضوع پایبند بودم و فکر می کنم این تفکر تا آخر عمر هم همراه من است و آن عقیده هم این است که من هیچ گاه براساس پارامترهای به قول معروف بازاری کار نمی کنم من یک درکی از اجتماع خود دارم واین درک را به زبان شعرترجمه می کنم و به موسیقی می رسانم و آنجا که ساخت موسیقی به خوبی در کنار زیبایی های خودش حس ترانه را هم رساند آن را اجرا می کنم.برای من مساله بازار همیشه جدا از این موضوع بوده است. هرکس امون بده را در زمان خودش شنید آن را دوست داشت اما اینکه چه اتفاقی برای این قطعه افتاد که تا این حد شنیده شد موضوع دیگری است اما اینکه شما فکر می کنید در آلبوم دوباره من به زبان مخاطب عام نزدیک تر شدم شاید به این خاطر است که من به درک بیشتری از جامعه خود رسیدم. و همیشه تلاش من هم این بوده است که بتوانم اشتراکات بیشتری را در قطعات موسیقی ام با مردم داشته باشم و آن را در ابعاد وسیع تری درکاری که ارایه می دهم سهیم کنم

  • برای من جالب است که شما به صراحت ازاینکه موسیقی تان را به سلیقه مخاطب عام نزدکی کردید حرف می زنید و این موضوع را یک اتفاق مهم ئر کارنامه هنری تان می دانید در حالی که من عکس این موضوع را بیشتر در جامعه هنری شنیدم چرا که اکثر تلاش می: نند که بگویند ما تنها سلیقه عده خاصی را نشانه رفته ایم؟
خب شاید این موضوع ریشه در این دارد که اساسا ما بایک سری از کلمات مانند عام و عوام مشکل داریم .مثلا اگر بگوییم فلان هنرمند کارعامه پسندی را انجام داده است فکر می کنیم کلاس هنری آن طرف پایین آمده است و به نوعی از این طریق نوع و شخصیت کار او را زیر سوال می بریم اما در واقع این طور نیست بلکه تمام تلاش یک هنرمند باید این باشد که بتواند به زبان مخاطب عمق یک قضیه را به او القا کند حالا اگر بتواند بعدی هم به این قضیه بدهدو زیباسازی خلاقانه ایی هم به آن اضافه کند طوری که مخاطب بتواند خود را در آن اثر تصویری یا موسیقایی به شکل جدید اما ازجنس خودش ببیند قطعا دست به یک شاهکار زده است زیرا که چنین اتفاقی نمادی از اوج هنرمندی یک هنرمند را می رساند به این دلیل که توانسته است با اثر هنری اش همه زبان ها، نگاه ها و سلایق را با خو همراه کند من برای رسیدن به این نقطه طلایی تلاش زیادی کرده ام امیدوارم که درکارهایم بتوانم به این مهم دست پیدا کنم

  • فکر می کنید موزیکتان در بالا بردن سطح سلیقه مخاطب تا چه حد موثر بوده است؟
فکر می کنم تلاش من نوعی باید این باشد که استانداردها و اسلوب ها را حفظ نمایم و در آن حس نوعی کشف را به مخاطب القا کنم و بتوانم با اثرم به دل مردم راه پیدا کنم و اگر بتوانم مردم را به خودم همراه کنم ناخودآگاه آن جریان فرهنگی که بایدایجاد می شود. اگر این موضوع با تعدد در ده یا پانزده آلبوم به شیوه سلسله وار شکل بگیرد قطعا روی سلیقه مخاطب هم تاثیرانکار ناپذیری را دارد فکر می کنم این موضوع را قبلا هم در مصاحبه ای که با یکدیگر داشتیم بیان کردیم من تا به امروز کار خوبی را نشنیدم که از همه استانداردهای لازم برخوردار باشد و موفق نشده باشد . به نظر من کار خوب حتی اگر به قولی فاخر هم نباشد با واکنش خوب مواجه می شود حتی اگر کار به لحاظ ترانه و ریتم از منظر منتقدین در سطح خوبی قرار نداشته باشد مطمئن باشید این کارها نسبت به کارهای هم سطح خودش چیزی داشته که بیشتر از سایرین شنیده شده است. شاید هیچ گاه فرهنگسازی نکرده اما قطعا چیزی درآن وجود داشته است که باعث واکنش مثبت مخاطبان شده است.

  • باوجود فضای غیر قابل پیش بینی بازار و صحبت هایی که خودتان مطرح کردید در زمان انتشار آلبوم دوباره نسبت به موفقیت آن خوش بین بودید؟
من آن چیزهایی که باید از امون بده می گرفتم تا حد زیادی دریافت کردم در کار ما یک تقسیم بندی وجود دارد یک بخش کار ما هنر ماست و یک قسمت آن بحث بازار و فروش این قبیل حرف ها است بگذارید مساله را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دهیم شرکت های پخش کننده ما در مقایسه با هم عالی، خوب، متوسط، بد هستند. ولی اگر بخواهیم آنها را جمعیت فرهنگ و هنر ایران در نظر بگیریم این ها هیچ وقت به استانداردها نزدیک نیستند چرا که اساسا شرایطش را ندارند.مثلا اینکه می گویند فلان آلبوم چهارصدهزارتا فروخته شده است به این معنی نیست که چهارصد هزار نفر آن را خریداری کردند بلکه در خوشبینانه ترین حالت سیصد و پنجاه هزار نفر آن را خریدند و بقیه هنوز در مراکز فروش مانده است. حالا شما این عدد را کنار جمعیت جویای موسیقی ایران قرار دهید . به این نتیجه می رسید که تنها حدود ده تا پانزده درصد از مخاطبین موسیقی ما این آلبوم را خریداری کردند و اگر بخواهید بر اساس هفتاد میلیون ایرانی این موضوع را حساب کنید به آمار عجیب و غریب یک دویستم می رسید. من به آن قسمت مارکت کاری ندارم و تنها به آن جنبه ایی که مخاطب به آهنگ من از طرق مختلف دسترسی پیدا کرده است می پردازم وخب خوشخبتانه به یک نتیجه بسیار خوبی دست پیدا می کنم آنهایی که آلبوم دوباره را شنیدند با آنکه از آلبوم امون بده هم بسیار راضی بودند اما متفق القول معتقدند که این آلبوم جهش قابل توجهی را نسبت به آلوبم قبلی داشته است.

  • مساله ایی که در موسیقی امروز ما به وجود آمده و اتفاقا خیلی هم ناراحت کننده است خلا وجود یک اتاق فکری هست که چند نفر در آن قرار بگیرند و متاسفانه با شتاب به سمت کارهای فردی می رویم و شاهدهستیم آثار به موفقیت در بازار می رسند که قائم به فرد هستند هرچند که در بیشتر مواردخیلی زود به تکرار کشیده می شوندو شاید به همین خاطر استکه در کارهای ما آنی که باید وجود ندارد
همینطور است به نظر من فرقی نمی کند چه گروهی از جنس حرفه ایی یا آماتور در تولید یک قطعه دخیل بوده اند بکله مهم این است که در یک تراک همانطور که خودتان اشاره کردید " آن" وجود داشته باشد.شما تسفارش ساخت قطعه ایی را به یک موزیسین در ازای دست مزدش می دهیدو او هم بعد از مدتی تراکی را به شما تحویل می دهد ؛بدون هیچ توضیح و ذهنیت دادنی.پس آنی که باید دراین قطعه وجود داشته باشد کجاست ؟من فکر می کنم خیلی ازتراکها صرفا تولید می شوندکه تولید شده باشند و هیچ ضمانتی به موفقیت و تاثیرگذاری آنها وجود ندارد و صرفا یک چرخه اقتصادی کاری بین ترانه سرا، موزیسین و خواننده وجود دارد.

  • یعنی فکر می کنید علت این موضوع درعدم همکاری و ارتباط مناسب ارکان های موسیقی با هم است؟
من فکر می کنم عدم موفقیت هشتاد درصد از قطعات که اتفاقی برای آن ها هم نمی افتد به این موضوع بر می گردد که روح هنر در آن ها دمیده نشده است در واقع ذات و روح هنر همان ایجاد " آن "است

  • فکر می کنم دوباره باید سوالم رااز زاویه دیگری مطرح کنم به نظر شما این اتفاقی که بایددر موسیقی رقم نمی خورد چون همه صرفا بازاری و سفارشی کار می کنند.
ترانه ای که با ذهنیت حسی، شغلی سروده می شود و آهنگی که با همین نگاه ساخته می شود خیلی فرق می کند با ترانه ایی که برای ترانه سرا اتفاق افتاده باشد ؛کلمه به کلمه اش را با همه وجودش لمس کرده باشد و جهان شمول شده باشد. یعنی جنس دغدغه اش با دغدغه شما ی نوعی یکی شده باشد وکسی کار آهنگسازی آن را انجام دهد که این دغدغه ها را بشناسد و در نهایت کسی آن را اجرا کند که بتواند همه این احساسات را در مشت گرفته آن آن را بخواند .متاسفانه ما تراک های کمی را داریم که با این فرمول اثرشان را ساخته باشند.

  • پس دوباره خلا همان اتاق فکر در موسیقی ما احساس شد؟
دقیقا اینکه شما می گویید ما درموسیقی اتاق فکر نداریم کاملا درست است متاسفانه در موسیقی ما چنین ذهنیتی وجود نداردکه حداقل خواننده از خودش ساده ترین سوال را بپرسد که اصلا من برای چی و چه کسی می خوانم و هدفم ازتولید یک تراک چیست متاسفانه ما شاهد این هستیم که برخی خواننده ها به موزیسین مورد نظرشان مراجعه می کنند و می گویند برای ما یک تراک بساز که به اصطلاح "بترکونیم " . معلوم است که آن ها قبل از هر چیز به فکر افکت، نور، سرو صدا دیده شدن و هیاهو هستند من در سوال دومتان به نوعی به این موضوع اشاره کردم که هیچ گاه برای این سوت و کف ها کار نکردم و همواره سعیم این بوده توجهم را به جامعه پیرامونم داشته باشم .به ازدواج ها، طلاق ها، شکست ها، پیروزی ها، مشکلات اقتصادی با دقت نگاه کنم و برمبنای آن قطعات را انتخاب می کنم. اگر قرار باشد از فرد دیگری کار بگیرم هم همین دیدگاه را لحاظ می کنم .بارها پیش آمده کارهایی برای خواندن به من پیشنهاد شده که وقتی آن را می شنوم از خودم می پرسم " این چی فکر کرده؟!! "

  • پس یک جورهایی خودتان را در مقابل کاری که اجرا می کنید مسوول می دانید؟
البته و به نظرم اصلا چیزی غیر از این نباید باشد . هنرمند اصلا وظیفه اش همین است.

  • فکرمی کنم اگر قرار باشد مسعود امامی امون بده را با دوباره مقایسه کنیم به این اشتراک نظر می رسیم که شما در آلبوم دومان به خود واقعی تان نزدیک تر شدید درست انگار در ابتدای کار قطعاتتان یک سنگ در حال تراش خوردن بود ید و حالا چیزی که امروز مخاطب می بیند تصویریک فرد کامل است؟
شاید تحلیلتان تا حدی درست باشد و خب یک تفاوت عمده بین آلبوم اول و دومم وجود داشت و آن این بود که در آلبوم اولم یک ترازی وجود داشت به نام امون بده و من باید "نه" تراک را کنار امون بده می چیدم .اما در" دوباره" من با چنین مسئله ایی مواجه نبودم ومن می توانستم خیلی آزادانه کارهایم را انتخاب کنم از طرفی این طولانی شدن کار به من در انتخاب کمک بیشتری کرد ضمن اینکه یک سری تابوها برای من شکسته شد و ضعف های آلبوم قبلی را تا حدی زیادی در آلبوم جدیدم برطرف کردم و.سرنوشت تراک های قبلی ام را دنبال کردم. البته از ابتدا به ایجاد این تفاوت ها فکر نکردم واگر در ادامه ایجاد شد فکر می کنم ناخودآگاه بوده است مثلا این طور نبوده که چون قطعه «نیستی ببینی» در آلبوم قبولی موفق بوده من بخواهم یک «نیستی ببینی» دیگری را بسازم . همانطور که بارها اشاره کردم به سراغ کاری رفته ام که به دلم نشسته با آن ارتباط برقرار کرده ام . اگر فکر می کنید به زبان مخاطب عام نزدیک تر شده ام شاید به خاطر پیشرفتی بوده که درکارم نسبت به قبل داشته ام

  • در موسیقی پیرامون فعالیت حرفه مسعود امامی این طور به گوش می رسد که او صرفا با دوستانش کارمی کند فکر نمی کنیداین به قولی رفیق بازی به ضرر کلیت آلبوم تمام شود؟
اولا این طور نیست. در ثانی امیدوارم این طور باشد یعنی خدا کند فضای نه تنها این آلبوم بلکه تمام آلبوم ها با دوستی توام باشد چون از نظر من دوستی درکار یعنی دلسوزی، علاقه و تعهد و انرژی بیشتر گذاشتن. من با قطعیت می گویم عوامل این البوم همه از شناخته شده ها یا آینده داران بزرگ موسیقی پاپ هستند که با دقت و دلسوزی بسیار زیاد در لحظه لحظه تولید این آلبوم کنار من بودند و من از آنها ممنون هستم و به همکاری با آنها افتخار می کنم.\

  • در آلبوم امون بده شما با وجود موفقیتی که به عنوان یک خواننده کسب کرده بودید اماهمچنان نامتان به نوعی زیر سایه ترانه سرا بودنتان سنگینی می کرد هر چند که خودتان و دوستانتان بارها روی این موضوع تاکید داشتید که پیشینه موسیقایی بسیار پرنگی دارید اما در آلبوم دومتان این موضوع به نوعی تحت شعاع قرار گرفت و نام شما به عنوان خواننده در همه جا بیشتر شنیده شد؟
تا حدی حق با شماست بعد از انتشار آلبوم مسعود امامی به عنوان یک خواننده بیشتر دیده شد تا ترانه سرایی که صرفا از سر بیکاری یا علاقه و.. به خوانندگی روی بیاورد واین خودش همواره چیزی بوده است که برای من مهم تلقی می شد

  • در موسیقی تا به حال شده است که به همین واسطه دچار نوعی دو گانگی شوی چرا که همچنان یک ترانه سرا هستی و ممکن است این موضوع با خواانده بودنتان یک جاهایی در تضاد باشد؟
من اصلا این طور که شما نگاه کردید فکر هم نکردم از این به بعد بیشتر به این موضوع فکر خواهم کرد (باخنده)

  • موسیقی چقدر برایتان جدی است؟
مطمئنا شوخی که نیست .جدی است و حتی گاهی برای من فرای زندگی روزمره است.
منبع: 
ماهنامه هفت نگاه
تاریخ انتشار : جمعه 2 دی 1390 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:52

به نظر من آلبوم امون بده نسبت به آلبوم دوباره بهتر بود.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:52

البوم دوباره واقعا عالی وزیبا بود تراک 1 تا 10 واقعا عالی بود
البوم یکدست وزیبایی بود

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:52

fek kardam ba masoud moradi mosahebe kardid:d

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:52

یکی از بهترین البومهای سال 90 بود .. خیلی با احساس و صحیح میخونه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:52

آهنگسازی تراک یک رو حمید مرتضوی کرده.چرا هیچ جا اسمش نیست؟
از مسعود امامی بعیده.من خیلی جاها خوندم اما....

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود این عاشقانه شنیدنی است | موسیقی ما