خواست ملی را پاس بداریم
دعای ربنا و مناجات لحظات افطار استاد شجریان تجسمی از پیوند عمیق بین موسیقی آیینی و هنر قرائت قرآن است.
شجریان در قرائت قرآن به شیوه استاد مصطفی اسماعیل كه اكنون بسیاری از استادان قرائت آن را شیوه برتر در قرائت میدانند، عمل میكند. او در مناجات ربنا با اشاره به گوشهها و مقامات قرآنی كه آمیختگی و تجانس عمیقی با موسیقی آوازی ایران دارند - و بنا به روایتی توسط معماران ایرانی خانه خدا از ایران به شبهجزیره عربستان رفته و گسترش یافته - بهنوعی به تلفیق هنر قرائت با موسیقی آوازی ایران دست یازیده كه این نكته، حائز نشانههای استتیكی فراوانی به جهت اقبال و رویكرد مردم به موسیقی آوازی كه باز ریشه در نواهای مذهبی و آئینی (تعزیه) دارد، است.
طی سالهایی كه این دعا و مناجات از رسانهها پخش شده، نوع ارتباط مردم با این آواها از جنس معرفت و توسل بوده است. بارها این سخن را شنیدهایم كه با شنیدن این مناجات ناخودآگاه انسان به یاد لحظات افطار افتاده و به آرامشی معنوی میرسد.
استاد شجریان هم در مقام یك هنرمند برخاسته از متن جامعه و با پیشینهای مذهبی سالها پیش به دعوت رسانه به خلق این اثر كه میتوان از آن به مثابه اذان مرحوم موذنزاده در گوشه روحالارواح آواز بیات ترك، به عنوان اثر ملی و میراث فرهنگی یاد كرد، اقدام نمود كه این جاودانگی و اقبال ناشی از تسلط ایشان به رموز و دقایق هر دو هنر است. انتخاب مثنوی افشاری برای مناجات به دلیل قرار گرفتن در ساعات پایان روز و لزوم ایجاد سكون و اندیشه در شخص روزهدار، بسیار هوشمندانه ارزیابی میشود.
شك نیست كه بسیاری از مردم – و شاید همه آنها – طی این سالها با این مناجات ارتباطی عمیق و نوستالژیك برقرار كردهاند بهطوری كه میتوان آن را جزء لاینفك مراسم افطار ایشان دانست. شجریان در این سالها به خوبی توانسته در لحظات عرفانی افطار به درون دلهای روزهداران نفوذ كرده و آنان را با خویش همراه سازد. مردمی كه با آثار شاهكاری چون دستان، بیداد، بر آستان جانان، معمای هستی، نوا مركبخوانی، عشق داند و... همراه بوده و زندگی كردهاند. اگر بپذیریم كه چنین اثری در حد و اندازه یك اثر ملی و میراث فرهنگی است، باید در رفع كدورتهای پیش آمده میان ایشان و رسانه ملی كوشید و صدالبته در این میان، این رسانه است كه باید به احترام هنرمندی كه آوایش ترجمان سخن مردم این سرزمین است، گام پیش نهاده و به ایفای نقش خود به عنوان رسانه ملی پرداخته و خواست ملی را كه بیشك تداوم پخش نواهای هدیه شده شجریان به مردم است، پیش از اینكه به جبههگیریهای غیرمنطقی از سوی مغرضین منجر گردد، تحقق بخشد و وظیفه خود را در ارجگذاری به سلیقه مخاطبین به نحو احسن ایفا نماید.
دعای ربنا و مناجات لحظات افطار استاد شجریان تجسمی از پیوند عمیق بین موسیقی آیینی و هنر قرائت قرآن است.
شجریان در قرائت قرآن به شیوه استاد مصطفی اسماعیل كه اكنون بسیاری از استادان قرائت آن را شیوه برتر در قرائت میدانند، عمل میكند. او در مناجات ربنا با اشاره به گوشهها و مقامات قرآنی كه آمیختگی و تجانس عمیقی با موسیقی آوازی ایران دارند - و بنا به روایتی توسط معماران ایرانی خانه خدا از ایران به شبهجزیره عربستان رفته و گسترش یافته - بهنوعی به تلفیق هنر قرائت با موسیقی آوازی ایران دست یازیده كه این نكته، حائز نشانههای استتیكی فراوانی به جهت اقبال و رویكرد مردم به موسیقی آوازی كه باز ریشه در نواهای مذهبی و آئینی (تعزیه) دارد، است.
طی سالهایی كه این دعا و مناجات از رسانهها پخش شده، نوع ارتباط مردم با این آواها از جنس معرفت و توسل بوده است. بارها این سخن را شنیدهایم كه با شنیدن این مناجات ناخودآگاه انسان به یاد لحظات افطار افتاده و به آرامشی معنوی میرسد.
استاد شجریان هم در مقام یك هنرمند برخاسته از متن جامعه و با پیشینهای مذهبی سالها پیش به دعوت رسانه به خلق این اثر كه میتوان از آن به مثابه اذان مرحوم موذنزاده در گوشه روحالارواح آواز بیات ترك، به عنوان اثر ملی و میراث فرهنگی یاد كرد، اقدام نمود كه این جاودانگی و اقبال ناشی از تسلط ایشان به رموز و دقایق هر دو هنر است. انتخاب مثنوی افشاری برای مناجات به دلیل قرار گرفتن در ساعات پایان روز و لزوم ایجاد سكون و اندیشه در شخص روزهدار، بسیار هوشمندانه ارزیابی میشود.
شك نیست كه بسیاری از مردم – و شاید همه آنها – طی این سالها با این مناجات ارتباطی عمیق و نوستالژیك برقرار كردهاند بهطوری كه میتوان آن را جزء لاینفك مراسم افطار ایشان دانست. شجریان در این سالها به خوبی توانسته در لحظات عرفانی افطار به درون دلهای روزهداران نفوذ كرده و آنان را با خویش همراه سازد. مردمی كه با آثار شاهكاری چون دستان، بیداد، بر آستان جانان، معمای هستی، نوا مركبخوانی، عشق داند و... همراه بوده و زندگی كردهاند. اگر بپذیریم كه چنین اثری در حد و اندازه یك اثر ملی و میراث فرهنگی است، باید در رفع كدورتهای پیش آمده میان ایشان و رسانه ملی كوشید و صدالبته در این میان، این رسانه است كه باید به احترام هنرمندی كه آوایش ترجمان سخن مردم این سرزمین است، گام پیش نهاده و به ایفای نقش خود به عنوان رسانه ملی پرداخته و خواست ملی را كه بیشك تداوم پخش نواهای هدیه شده شجریان به مردم است، پیش از اینكه به جبههگیریهای غیرمنطقی از سوی مغرضین منجر گردد، تحقق بخشد و وظیفه خود را در ارجگذاری به سلیقه مخاطبین به نحو احسن ایفا نماید.
منبع: ماهنامه نسیم
دعای ربنا و مناجات لحظات افطار استاد شجریان تجسمی از پیوند عمیق بین موسیقی آیینی و هنر قرائت قرآن است.
شجریان در قرائت قرآن به شیوه استاد مصطفی اسماعیل كه اكنون بسیاری از استادان قرائت آن را شیوه برتر در قرائت میدانند، عمل میكند. او در مناجات ربنا با اشاره به گوشهها و مقامات قرآنی كه آمیختگی و تجانس عمیقی با موسیقی آوازی ایران دارند - و بنا به روایتی توسط معماران ایرانی خانه خدا از ایران به شبهجزیره عربستان رفته و گسترش یافته - بهنوعی به تلفیق هنر قرائت با موسیقی آوازی ایران دست یازیده كه این نكته، حائز نشانههای استتیكی فراوانی به جهت اقبال و رویكرد مردم به موسیقی آوازی كه باز ریشه در نواهای مذهبی و آئینی (تعزیه) دارد، است.
طی سالهایی كه این دعا و مناجات از رسانهها پخش شده، نوع ارتباط مردم با این آواها از جنس معرفت و توسل بوده است. بارها این سخن را شنیدهایم كه با شنیدن این مناجات ناخودآگاه انسان به یاد لحظات افطار افتاده و به آرامشی معنوی میرسد.
استاد شجریان هم در مقام یك هنرمند برخاسته از متن جامعه و با پیشینهای مذهبی سالها پیش به دعوت رسانه به خلق این اثر كه میتوان از آن به مثابه اذان مرحوم موذنزاده در گوشه روحالارواح آواز بیات ترك، به عنوان اثر ملی و میراث فرهنگی یاد كرد، اقدام نمود كه این جاودانگی و اقبال ناشی از تسلط ایشان به رموز و دقایق هر دو هنر است. انتخاب مثنوی افشاری برای مناجات به دلیل قرار گرفتن در ساعات پایان روز و لزوم ایجاد سكون و اندیشه در شخص روزهدار، بسیار هوشمندانه ارزیابی میشود.
شك نیست كه بسیاری از مردم – و شاید همه آنها – طی این سالها با این مناجات ارتباطی عمیق و نوستالژیك برقرار كردهاند بهطوری كه میتوان آن را جزء لاینفك مراسم افطار ایشان دانست. شجریان در این سالها به خوبی توانسته در لحظات عرفانی افطار به درون دلهای روزهداران نفوذ كرده و آنان را با خویش همراه سازد. مردمی كه با آثار شاهكاری چون دستان، بیداد، بر آستان جانان، معمای هستی، نوا مركبخوانی، عشق داند و... همراه بوده و زندگی كردهاند. اگر بپذیریم كه چنین اثری در حد و اندازه یك اثر ملی و میراث فرهنگی است، باید در رفع كدورتهای پیش آمده میان ایشان و رسانه ملی كوشید و صدالبته در این میان، این رسانه است كه باید به احترام هنرمندی كه آوایش ترجمان سخن مردم این سرزمین است، گام پیش نهاده و به ایفای نقش خود به عنوان رسانه ملی پرداخته و خواست ملی را كه بیشك تداوم پخش نواهای هدیه شده شجریان به مردم است، پیش از اینكه به جبههگیریهای غیرمنطقی از سوی مغرضین منجر گردد، تحقق بخشد و وظیفه خود را در ارجگذاری به سلیقه مخاطبین به نحو احسن ایفا نماید.
دعای ربنا و مناجات لحظات افطار استاد شجریان تجسمی از پیوند عمیق بین موسیقی آیینی و هنر قرائت قرآن است.
شجریان در قرائت قرآن به شیوه استاد مصطفی اسماعیل كه اكنون بسیاری از استادان قرائت آن را شیوه برتر در قرائت میدانند، عمل میكند. او در مناجات ربنا با اشاره به گوشهها و مقامات قرآنی كه آمیختگی و تجانس عمیقی با موسیقی آوازی ایران دارند - و بنا به روایتی توسط معماران ایرانی خانه خدا از ایران به شبهجزیره عربستان رفته و گسترش یافته - بهنوعی به تلفیق هنر قرائت با موسیقی آوازی ایران دست یازیده كه این نكته، حائز نشانههای استتیكی فراوانی به جهت اقبال و رویكرد مردم به موسیقی آوازی كه باز ریشه در نواهای مذهبی و آئینی (تعزیه) دارد، است.
طی سالهایی كه این دعا و مناجات از رسانهها پخش شده، نوع ارتباط مردم با این آواها از جنس معرفت و توسل بوده است. بارها این سخن را شنیدهایم كه با شنیدن این مناجات ناخودآگاه انسان به یاد لحظات افطار افتاده و به آرامشی معنوی میرسد.
استاد شجریان هم در مقام یك هنرمند برخاسته از متن جامعه و با پیشینهای مذهبی سالها پیش به دعوت رسانه به خلق این اثر كه میتوان از آن به مثابه اذان مرحوم موذنزاده در گوشه روحالارواح آواز بیات ترك، به عنوان اثر ملی و میراث فرهنگی یاد كرد، اقدام نمود كه این جاودانگی و اقبال ناشی از تسلط ایشان به رموز و دقایق هر دو هنر است. انتخاب مثنوی افشاری برای مناجات به دلیل قرار گرفتن در ساعات پایان روز و لزوم ایجاد سكون و اندیشه در شخص روزهدار، بسیار هوشمندانه ارزیابی میشود.
شك نیست كه بسیاری از مردم – و شاید همه آنها – طی این سالها با این مناجات ارتباطی عمیق و نوستالژیك برقرار كردهاند بهطوری كه میتوان آن را جزء لاینفك مراسم افطار ایشان دانست. شجریان در این سالها به خوبی توانسته در لحظات عرفانی افطار به درون دلهای روزهداران نفوذ كرده و آنان را با خویش همراه سازد. مردمی كه با آثار شاهكاری چون دستان، بیداد، بر آستان جانان، معمای هستی، نوا مركبخوانی، عشق داند و... همراه بوده و زندگی كردهاند. اگر بپذیریم كه چنین اثری در حد و اندازه یك اثر ملی و میراث فرهنگی است، باید در رفع كدورتهای پیش آمده میان ایشان و رسانه ملی كوشید و صدالبته در این میان، این رسانه است كه باید به احترام هنرمندی كه آوایش ترجمان سخن مردم این سرزمین است، گام پیش نهاده و به ایفای نقش خود به عنوان رسانه ملی پرداخته و خواست ملی را كه بیشك تداوم پخش نواهای هدیه شده شجریان به مردم است، پیش از اینكه به جبههگیریهای غیرمنطقی از سوی مغرضین منجر گردد، تحقق بخشد و وظیفه خود را در ارجگذاری به سلیقه مخاطبین به نحو احسن ایفا نماید.
منبع: ماهنامه نسیم
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 شهریور 1388 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید