کنسرت گروه «پالت» در شب دوم «هفته کنسرتهای تلفیقی تهران»، با استقبال و ازدحام فراوان دوستدارنش برگزار شد
و ناگهان برق رفت...!
موسیقی ما – بهمن بابازاده: ده دود کش بلند از کف زمین سبز شدهاند و قد علم کردهاند. علاوه بر آدمهایی که روی صندلی نشستهاند، عده زیادی هم کف زمین و روی صندلیهای پلاستیکی نشستهاند و خیلیها هم ایستادهاند تا مبادا لحظه شروع برنامه را ازدست بدهند. سکوت است و سکوت است و سکوت... خبری از جیغ و داد همیشگی اجراهای زنده نیست و صحنه آرایی متفاوت و جالب و لذیذ، مهمترین مولفه امروز اینجاست. صدای من را از سالن فرهنگسرای نیاوران میشنوید... دقایقی قبل از شروع اجرای گروه «پالت»، در شب دوم «هفته کنسرتهای تلفیقی تهران»...
دقایقی طول کشید تا برق وصل شود و در این بین امید نعمتی با لبی خندان و انرژی عجیبی که معلوم نبود چطور در این شرایط بحرانی به دست آورده بود، وسط سن نشست و از خاطرات ضبط ویدئوشان در شما گفت. از خاطرات اعضای گروه و همین لحظات به قدری با انرژی و شوخ و شادی سپری شد که زمانی هم که برق وصل شد، امید از همه پرسید: «خوب برق وصل شد بریم ادامه بدیم؟» که همه حاضران یک صدا «نه» گفتند و از او خواستند به همین سبک اجرایش را ادامه دهد. فضا فضای کم نظیری بود و به محض اجرای قطعه بعدی از سوی گروه، انرژی سالن برای ادامه برنامه چند برابر شد.
* یک قطعه آذری و یک قطعه کردی در بخشهای دیگر برنامه اجرا شد که ملودی شاد و تاثیر گذار این قطعات بسیار مورد توجه قرار گرفت.
* امید نعمت در ابتدای شروع یکی از قطعاتش (هزار تا قصه) گفت: «همیشه در همه اجراهایمان بخش آخر این قطعه را یه سری بچه کوچولوی بانمک میآوردیم روس ن و اونا میخوندن. ولی این بار بچه کوچولوی بانمک نداریم و از اونجایی که هیچکدوم از ماها هم بانمک نیستیم، دوست داریم شما اونجاهاشو برامون بخونید!. این قطعه رو به جورایی تقدیم میکنیم به... نسل مون!» و صدایش گرفت و دیگر ادامه نداد...
بغض صدای امید نعتی باعث شد همه حاضران در سالن «خونه مادر بزرگه» را با چشمهایی خیس بخوانند تا انتهای برنامه به نوعی، انتهایی باشکوه تبدیل شود.
- تجمع شدید
- یک جمع خودمانی
- اجرای پر انرژی
- درس علوم
دقایقی طول کشید تا برق وصل شود و در این بین امید نعمتی با لبی خندان و انرژی عجیبی که معلوم نبود چطور در این شرایط بحرانی به دست آورده بود، وسط سن نشست و از خاطرات ضبط ویدئوشان در شما گفت. از خاطرات اعضای گروه و همین لحظات به قدری با انرژی و شوخ و شادی سپری شد که زمانی هم که برق وصل شد، امید از همه پرسید: «خوب برق وصل شد بریم ادامه بدیم؟» که همه حاضران یک صدا «نه» گفتند و از او خواستند به همین سبک اجرایش را ادامه دهد. فضا فضای کم نظیری بود و به محض اجرای قطعه بعدی از سوی گروه، انرژی سالن برای ادامه برنامه چند برابر شد.
- نرو بمان
- حاشیهها:
* یک قطعه آذری و یک قطعه کردی در بخشهای دیگر برنامه اجرا شد که ملودی شاد و تاثیر گذار این قطعات بسیار مورد توجه قرار گرفت.
* امید نعمت در ابتدای شروع یکی از قطعاتش (هزار تا قصه) گفت: «همیشه در همه اجراهایمان بخش آخر این قطعه را یه سری بچه کوچولوی بانمک میآوردیم روس ن و اونا میخوندن. ولی این بار بچه کوچولوی بانمک نداریم و از اونجایی که هیچکدوم از ماها هم بانمک نیستیم، دوست داریم شما اونجاهاشو برامون بخونید!. این قطعه رو به جورایی تقدیم میکنیم به... نسل مون!» و صدایش گرفت و دیگر ادامه نداد...
بغض صدای امید نعتی باعث شد همه حاضران در سالن «خونه مادر بزرگه» را با چشمهایی خیس بخوانند تا انتهای برنامه به نوعی، انتهایی باشکوه تبدیل شود.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 14 اسفند 1391 - 00:00
دیدگاهها
نوازنده و خواننده جنوبی مهدی ساکی است که در فیلم ارتفاع پس ابراهیم حاتمی کیا هم به نقش آفرینی پرداخته .
افزودن یک دیدگاه جدید