گفتوگو با پيتر سليمانيپور دارا دارايي و امين طاهري درباره هفته موسيقي تلفيقي
اين موسيقي نياز به شنيده شدن دارد
موسیقی ما - امیر بهاری: اين براي نخستين بار است كه سال براي موسيقي با فعاليت ويژهيي به پايان ميرسد؛ هفته موسيقي تجربي كه به هفته موسيقي «تلفيقي» تغيير نام داد از شنبه 12 اسفند آغاز شده و قرار است تا 19 اسفند ادامه داشته باشد. در اين هفته موسيقي گروه پيتر سليمانيپور، گروه دارا دارايي، گروه نايما، گروه كامنت، گروه پالت و پويا نيكپور به صحنه خواهند رفت. اين هفته موسيقي همانطور كه پيشتر هم درباره آن نوشتم، قرار است بازتابدهنده نواها و صداهايي باشد كه در ايران كمتر شنيده ميشوند و تفاوت بسياري با موسيقيهاي متعارف و متداول اين روزها دارد. نكته جالب اين موسيقي اين است كه ميتواند قشر گستردهيي از مخاطب عام را داشته باشد ولي به شرط اينكه شرايط مهيا شود و مردم بتوانند آن را بشنوند. براي بحث و نظر درباره چرايي حضور كمرنگ چنين گروههايي در موسيقي ايران سراغ سه چهره از هنرمندان اين هفته موسيقي رفتم. هنرمنداني كه سابقه بيشتري در قياس با ديگر گروهاي اين هفته دارند و هر كدام به نمايندگي از گروهشان دعوت روزنامه ما را پذيرفتند؛ پيتر سليمانيپور، دارا دارايي و امين طاهري. طاهري به نمايندگي از گروه نايما به اين ميزگرد آمد. اين سه نفر هر چه نباشند در ساز و سبكشان بهترينهاي ايران هستند. البته جاي حمزه يگانه، ابرنوازنده پيانو در اين جمع خالي بود. همچنين نيما رمضان گيتاريست دوستداشتني گروه كامنت و پويا نيكپور. اما در آستانه اين هفته موسيقي هماهنگيها خيلي ساده نبود. متن بحث و نظر اين هنرمندان پيش روي شماست.
دارا دارايي: يكسري از دلايل مربوط به اشخاص ميشود. يعني هركدام دلايل يا معذوريتهايي داشتهاند كه اين كار را انجام ندادهاند. دليل عمده ديگر اين است كه احتمالا تيمي كه «هفته موسيقي معاصر» را برگزار كرد به نتايجي كه مطلوبش بود، نرسيد و به همين جهت اين كار را ادامه نداد. هفته موسيقي تجربي هم به دست تيم ديگري در حال اجراست. اميدوارم كه كار اين تيم ادامهدار باشد. به هرحال ما خودمان هيچوقت پيگير برگزاري چنين جرياني نبوديم و چون به ما پيشنهاد شده، آمدهايم و داريم كار ميكنيم.
دارايي: در اين صورت فكر ميكنم بيشتر مساله شخصي است. مثلا درباره من همانطور كه قبلا هم براي شما توضيح دادم كمي مسائل غيرموزيكال و بيشتر هم كارهاي پاپي كه انجام ميدهم و مجبور هم هستم كه انجام بدهم باعث شده كمتر در اين زمينه كه مورد علاقه خودم است، وقت بگذارم. خوشبختانه اين اجراها باعث شد و انگيزه ايجاد كرد كه اين مساله را جديتر دنبال كنم.
پيتر سليمانيپور: از هفته موسيقي معاصر تا به حال براي من به شخصه همانطور كه شما در جريان هستيد، يكسري مشكلات راجع به سلامتيام وجود داشته. بحث ديگر اين است كه اصولا نفس چنين برنامههايي همانطور كه در عنوان آن هم وجود دارد مبتني بر تجربه است. نوازندههايي مثل ما كه دغدغههاي خاص خودمان را هم داريم براي اينكه به چنين چيزي برسيم دورخيز بلندتري نياز داريم. فكر ميكنم وقتي گروهي بخواهد تجربه خوب و قابل توجهي را روي صحنه ببرد لازم است كه چهار، پنج ماه به شكل روزمره و روتين روي آن كار و تمرين كند.ايجاد انگيزه براي نوازندهها براي اينكه اين كار را انجام دهند ساز و كار خودش را دارد كه يكي از بحثهاي مهم در ايجاد انگيزه، جنبه مادي آن است. در تجربه گذشته اجرا نه براي ما و نه براي اجراكنندهها رضايت بخش نبوده در نتيجه فكر اينكه دوباره بخواهيم آن همه انرژي و وقت صرف كنيم و در نهايت هم به نتيجه مطلوبي نرسيم خيلي سخت بوده. البته اين هفته موسيقي كه تا به حال «تجربي» نام داشت جديدا تغيير نام داده و با عنوان «هفته موسيقي تلفيقي» مطرح شده است كه البته همانطور كه قبلا هم راجع به آن صحبت كرده بوديم امروزه ديگر نميتوان با نام تلفيقي يك موسيقي را از سايرين جدا كرد و با تجربي بودن قضيه من خيلي راضيتر بودم و براي خودم هم كه سرپرست اين گروه بودم به چيزهايي فكر كردم كه همه، در اين مقطع زندگي برايم يك تجربه است. حالا كه شده تلفيقي، من نميتوانم جاي خودم را در اين داستان پيدا كنم. ولي علت عدم تداوم چنين جرياناتي به جز مسائل شخصي، هزينه سنگين برگزاري اين اجراهاست مثل هزينه سالن و... خيلي ساده نيست بخواهيم هر سال اين كارها را انجام دهيم. ولي فكر ميكنم نوازندهيي مثل دارا كه از بهترين نوازندههاي گيتاربيس در تهران است و اين توانايي، كارهاي زيادي كه نياز به اين كيفيت دارند را جذب ميكند و اگر درست فكر كنم بايد رضايت مالياي هم برايش داشته باشد اما كار من متفاوت است چراكه گرايش من بيشتر به آهنگسازي است.
- يك بار شما در كنسرت گراميداشت محمد نوري در مسند نوازنده حضور داشتيد و حضور ساكسيفون در آن اجرا و برخوردي كه مردم با آن داشتند به نحوي بود كه نشان ميداد امكان اين وجود دارد كه شما حتي با گروههاي پاپ تجربههاي بيشتري داشته باشيد.
سليماني پور: همكاري با بزرگداشت محمد نوري براي من كار جذابي از آب درآمد. به هر حال محمد نوري سبك و سياقي را براي موسيقي ايراني تعريف كرد. براي من هم گاهي اين كنجكاوي وجود دارد كه با موسيقي پاپ درگير باشم ولي خب دغدغه كاريام چيز ديگري است به علاوه موسيقي براي من محل اصلي درآمد نيست.
امين طاهري: موارد لازم اشاره شد. به هر حال مشكلاتي وجود دارد. چه شخصي و چه از لحاظ كارهايي كه لازم است گروه براي اين طور اجراها انجام دهد. درگروه نايما هم ما مشكلاتي داشتيم مثل مهاجرت من و حمزه به اتريش و وقفهيي كه ايجاد شد.
دارايي: اتفاقا به نظرم شما دايما مشغول بوديد و فقط همين سه ماه وقفهيي بود وگرنه شما هيچوقت از كار و جريان اصلي كارتان فاصله نگرفتيد.
طاهري: درست است در واقع نايما در طي اين سالها هميشه مشغول بوده و كاركرده. چه در قالب كنسرتهاي پژوهشي و چه آلبومها مثل همين آلبوم آخر به نام «ساحل تهران» كه به ما گفتند فروش بدي هم نداشته است.
- بحث ديگري كه دوست داشتم مطرح شود بحث مخاطب است. به هر حال در هر فرهنگي يك موسيقياي وجود دارد كه مخاطبش خاص است و معمولا اين موسيقيها به خوبي و راحتي فروش نميروند. آيا اين مساله هم در برگزار نكردن كنسرتهاي بيشتر توسط شما، دخيل است؟ دوست دارم كمي راجع به مناسبت شما و مخاطبتان و تاثير آن در كم كاركردنتان در اين نوع موسيقي حرف بزنيد.
دارايي: من خيلي به اين چيزها فكر نميكنم. مدتها بود دوست داشتم ايدههايي كه داشتم را در يك قالبي ارائه بدهم و اين فرصت پيش آمد. خيلي اين ذهنيت را نداشتم كه بخواهم به آن طرف ماجرا فكر كنم. فقط به اين فكر ميكنم كه كاري كه احساس ميكنم درست است را به نحوي كه دوست دارم انجام دهم. نميدانم با چه مناسبتهايي است كه يك گروه ميتواند پرطرفدار شود و يك گروه ديده نشود. شايد يك مقدار به اين مساله برميگردد كه نخستين قدم را تو برداري يعني وقتي قبل از تو كسي ايدهيي را اجرا نكرده باشد و تو نخستين بار آن را انجام دهي، موفق ميشوي.
طاهري: فكر ميكنم داشتن آلبوم در جذب مخاطب خيلي تاثير دارد. مثلا درباره «ساحل تهران» اين اتفاق افتاد. يعني مثلا يك اتفاقي مثل رونمايي آلبوم و راههاي ديگري كه براي معرفي انجام ميشود كمي اطلاعرساني ميكند.
سليمانيپور: من هم مثل دارا خيلي اين دغدغه را ندارم. منظورم اين است كه تنها ارتباط موسيقايي كه سعي ميكنم با مخاطب برقرار كنم را در نظر ميگيرم. درست است كه در نهايت يك كنسرت يا آلبوم بايد براي مخاطب توليد سرگرمي كند. من از اين زاويه نگاه ميكنم كه آنچه شرايط اختصاصي زندگيمان، بنا به خواستهها و ارادهيي كه براي توليد موسيقي داريم، حكم ميكند فارغ از اين است كه مخاطب چه برخوردي با آن كند. مسلما پيشبيني خاصي هم نميشود كرد و بعد از نخستين اجرا يا نخستين سي دي كه ارائه ميشود ميتوان كيفيت اين برخورد را ديد و اتفاقا مساله هيجانانگيز براي من در اين هفتههاي موسيقي همين است؛ وقتي چيزي را روي صحنه ميبريم كه خارج از قالبهاي معمول موسيقي است، مخاطب چه برخوردي با آن خواهد داشت.
- من فكر ميكنم اين نوع موسيقي مخاطب خودش را دارد. واضح است كه اساسا موسيقي شما دغدغه مخاطب به شكل دغدغهيي كه براي موسيقي پاپ مطرح است را ندارد اما اساسا اينكه شما مخاطب نداشته باشيد يا مخاطب محدودي داشته باشيد و اين مساله باعث شود كار نكنيد، به نظر من تئوري رد شدهيي است. حضور كمرنگ شما به نوعي خيانت به اين مخاطب جدي بوده است.
دارايي: من كه قبول دارم!
طاهري: در سه ماهي كه من و حمزه در اتريش بوديم واقعا به اين نتيجه رسيديم كه اين حرفي كه تو ميزني درست است. اينجا مردمي كه به عنوان مخاطب ما ميآيند خيلي مشتاقند در حالي كه در آنجا وقتي شما مثلا در كافهيي موسيقي ميزديد خيلي كسي برايش مهم نيست كه تو چه ميزني. ولي بيشتر مشكلات سازماندهي و هماهنگي در اينجا بين ما وجود دارد ولي من هم قبول دارم كه بخشي از اين مساله تقصير ما است.
سليمانيپور: براي كنسرتي كه در سال 85 با عنوان انسامبل پيترسليماني اجرا شد حدود شش هفت ماه هفتهيي دو سه روز تمرين صورت گرفت و نهايتا همه تمرينها منجر به دو كنسرت شد؛ دو كنسرت با فاصله پنج ماه از هم بودند، بماند كه در اين مدت منهاي ماهان و من، همه اعضاي گروه تغيير كردند. آن همه تلاش و تمرين با همه مسائل ديگري كه بود و درآمد مختصري كه بيش از چهارصدهزارتومان براي هركدام از اعضا نبود، من نميدانم با اين وضعيت چقدر اراده و انگيزه لازم است كه آدم چنين فعاليتهايي را بيشتر انجام دهد. مخصوصا اينكه وقتي يك نفر از اعضا تغيير ميكند مثل اين است كه همهچيز بايد از ابتدا تعريف شود و انجام شود براي همين هم بود كه ذهنيت من بيشتر به سمت اين رفت كه بايد پروژههاي كوتاهمدت را مد نظر داشت. براي اين جريان هم من سعي كردم به يك سادگي روي بياورم كه با توجه به زمان كمتر براي تمرين از كيفيت كار كم نشود. بحث مهاجرت هم مطرح است. خيلي از نوازندگاني كه ما سعي كرديم با هم كار كنيم، در حال حاضر ايران نيستند. من به شخصه با افراد زيادي بارها و بارها راهي را آغاز كردهام كه اتفاقا هم خيلي در آن جدي و مشتاق بوديم اما ناگهان مساله مهاجرت پيش آمده و كار به جايي نرسيده. در نتيجه اين است كه من رويكردم بيشتر به سمت پروژههاي كوتاهمدت است و فكر ميكنم تنها كاري كه در چنين شرايطي ميتوان انجام داد در قالب همين رويكرد است و البته پروژه كوتاهمدت هم نميتواند به آنچه شما ميگوييد مخاطبش توقع دارد وفادار بماند. يعني به طور طبيعي ما نميتوانيم كه خيانت نكنيم!
- اين مسائل ناراحتكننده واقعيتهايي است كه وجود دارد. ولي راهحل شما براي يك ساز و كاري كه در آن اين نوع موسيقي بتواند راحتتر فعاليت كند، چيست؟ قطعا در اين سالها اين دغدغه را داشتهايد كه اي كاش بتوانيد بيشتر در اين حوزه كار كنيد. به نظر شما چه سازوكاري ميتواند به اين جريان كمك كند؟
دارايي: من فكر ميكنم فقط پول است كه ميتواند اين جريان را نجات دهد. براي خود من و خيلي از موزيسينهايي كه مثل من مجبورند براي گذران زندگي موسيقي كار كنند اما يك جنبه قوي هم در موسيقي دارند تنها راه اين است كه بتوانند بخش مادي زندگيشان را به هر نحوي تامين كنند. در نتيجه اگر يكسري اسپانسر و آدمهايي كه اين بكر بودن را درك كردهاند و با اين جريان آشنايي دارند وارد كار شوند و البته اين آگاهي را داشته باشند كه با گذشت زمان ميتوانند به سوددهي كارشان برسند، به نظرم خيلي مشكلات حل ميشود.
سليمانيپور: چيزي كه واقعا الان باعث شده كه ما اين كارها را با همين حد و اندازهيي كه وجود دارد، انجام بدهيم، وجود يك چنين هفتههاي موسيقي است كه الان شاهد دومين دوره آن هستيم. حسن داستان اين است كه هزينهيي كه بايد براي چند كنسرت صرف شود را يكجا جمع ميكند و توسط يك هسته مركزي قابل، مديريت ميشود. حداقل بار سنگين منيجمنت اين كارها را از دوش ما برميدارد. يكي از علتهايي كه من نميتوانم كار اجرايي را به صورت هرساله دنبال كنم اين است كه واقعا نميتوان يكتنه از پس همه اين مسائل برآمد و بايد كسي معمولا پيشنهاد انجام آلبوم يا اجرا را بدهد. شايد براي چنين كساني به اندازه كافي انگيزه ايجاد نشده.
دارايي: فكر ميكنم چيزي كه پيتر ميگويد به اين علت باشد كه تهيهكنندگان معمولا دنبال مقصد نزديك هستند يعني ترجيح ميدهند روي كاري سرمايهگذاري كنند كه نهايتا يك ساله به برگشت مالي برسد ولي اين جريان موسيقي براي اينكه به بازگشت مالي برسد زمان خيلي بيشتري ميخواهد.
طاهري: البته من در اين مورد هميشه تلاش كردم كه فعال باشم ولي باز فكر ميكنم اگر خودمان بخواهيم و با هم نظري داشته باشيم ميتوانيم با يك شخص يا يك ارگاني صحبت كنيم كه سالي يك بار يك فستيوالگونهيي برگزار شود و يك طور فرهنگسازي شود تا حداقل آنهايي كه ممكن است اين موسيقي را دوست داشته باشد، فرصت كنند به آن گوش بدهند و جايي براي دنبال كردن آن داشته باشند
سليمانيپور: فكر ميكنم اگر همين هفته موسيقي بتواند به صورت سالانه ادامه پيدا كند ميتواند همين كاركرد را داشته باشد يعني اگر واقعا داريم به راهكار فكر ميكنيم، همين برگزاري ايونتهاي اينچنيني ميتواند خيلي موثر باشد. مخصوصا اگر بشود به شهرستانها هم رفت. اين كار را نبايد بخش خصوصي انجام بدهد بلكه بايد يك بخش دولتي هم داشته باشد مثل جشنواره موسيقي فجر.
دارايي: درحال حاضر بودجه جشنوارهها خيلي پايين آمده. براي همين من هميشه فكر ميكنم كاش دولت هيچوقت دست روي يك چنين جريان آرتيستياي نگذارد.
- حداقل بخش دولتي ميتواند اين دردسر و مشكلات مجوز را حل كند. براي پايان اين گفتوگو اگر نكتهيي جا مانده براي ما بگوييد.
سليمانيپور: درباره بحث مخاطب و اينكه چرا ما مخاطبانمان را منتظر ميگذاريم، ميخواستم نكتهيي را اضافه كنم. در طول 10، 12 سال گذشته صنعت موسيقي كه در ايران مرده بود، دوباره بازگشت. البته اين بازگشت بيشتر در قالب موسيقي پاپ بود ولي در بخشهاي ديگر هم اتفاقهايي ديده ميشود كه مثلا در زمينه موسيقي سنتي هم تبادل مالي به سطح بالاتري رسيده. اينجا صنعتي مطرح است كه دستاندركاران خودش را دارد و يك بيزينس است و در حد و اندازه خودش يك سطح كيفي را مطرح ميكند. در عواملي كه تعيينكننده موفقيت در اين بيزينس است بخشي هم محتواي آن است يعني همان زيباييشناسي داستان كه شما اشاره كرديد. يعني يك زيباييشناسياي در آن تعريف شده كه از قبل مشخص شده، اين زيباييشناسي پولساز است ما كه فقط باب سلايق خودمان و با آزمون و خطا سعي داريم محتوايي از موسيقي را خلق كنيم كه شايد باارزش باشد و شايد هم پرطرفدار شود، هنوز نتوانستهايم قدمهاي درستي را در حيطه صنعت برداريم. در واقع زيباييشناسي ما در مرحله آسيبشناسي و نرسيدن به باوري است كه بايد به آن برسد و باروري آن هم از طرفي نيازمند همين است كه كار بيشتري در اين زمينه انجام شود و ما هنوز چنين امكاني نداريم.
- جراهاي پيش روي شما عنوان جالبي دارد، «موسيقي تجربي». قبل از اين نيز شما در سال 1386 فستيوال ديگري داشتيد با نام «هفته موسيقي معاصر». چرا بين اين دو برنامه آنقدر فاصله زماني زيادي افتاده است و مخاطبان شما بعد از فاصلهيي چنين طولاني شما را بر صحنه ميبينند؟
دارا دارايي: يكسري از دلايل مربوط به اشخاص ميشود. يعني هركدام دلايل يا معذوريتهايي داشتهاند كه اين كار را انجام ندادهاند. دليل عمده ديگر اين است كه احتمالا تيمي كه «هفته موسيقي معاصر» را برگزار كرد به نتايجي كه مطلوبش بود، نرسيد و به همين جهت اين كار را ادامه نداد. هفته موسيقي تجربي هم به دست تيم ديگري در حال اجراست. اميدوارم كه كار اين تيم ادامهدار باشد. به هرحال ما خودمان هيچوقت پيگير برگزاري چنين جرياني نبوديم و چون به ما پيشنهاد شده، آمدهايم و داريم كار ميكنيم.
- البته براي من بحث ديگري هم مطرح است. چرا شما به طور كلي با موسيقياي كه مطلوب خودتان است، بر صحنه ظاهر نشديد و تا اين حد فاصله افتاده؟
دارايي: در اين صورت فكر ميكنم بيشتر مساله شخصي است. مثلا درباره من همانطور كه قبلا هم براي شما توضيح دادم كمي مسائل غيرموزيكال و بيشتر هم كارهاي پاپي كه انجام ميدهم و مجبور هم هستم كه انجام بدهم باعث شده كمتر در اين زمينه كه مورد علاقه خودم است، وقت بگذارم. خوشبختانه اين اجراها باعث شد و انگيزه ايجاد كرد كه اين مساله را جديتر دنبال كنم.
پيتر سليمانيپور: از هفته موسيقي معاصر تا به حال براي من به شخصه همانطور كه شما در جريان هستيد، يكسري مشكلات راجع به سلامتيام وجود داشته. بحث ديگر اين است كه اصولا نفس چنين برنامههايي همانطور كه در عنوان آن هم وجود دارد مبتني بر تجربه است. نوازندههايي مثل ما كه دغدغههاي خاص خودمان را هم داريم براي اينكه به چنين چيزي برسيم دورخيز بلندتري نياز داريم. فكر ميكنم وقتي گروهي بخواهد تجربه خوب و قابل توجهي را روي صحنه ببرد لازم است كه چهار، پنج ماه به شكل روزمره و روتين روي آن كار و تمرين كند.ايجاد انگيزه براي نوازندهها براي اينكه اين كار را انجام دهند ساز و كار خودش را دارد كه يكي از بحثهاي مهم در ايجاد انگيزه، جنبه مادي آن است. در تجربه گذشته اجرا نه براي ما و نه براي اجراكنندهها رضايت بخش نبوده در نتيجه فكر اينكه دوباره بخواهيم آن همه انرژي و وقت صرف كنيم و در نهايت هم به نتيجه مطلوبي نرسيم خيلي سخت بوده. البته اين هفته موسيقي كه تا به حال «تجربي» نام داشت جديدا تغيير نام داده و با عنوان «هفته موسيقي تلفيقي» مطرح شده است كه البته همانطور كه قبلا هم راجع به آن صحبت كرده بوديم امروزه ديگر نميتوان با نام تلفيقي يك موسيقي را از سايرين جدا كرد و با تجربي بودن قضيه من خيلي راضيتر بودم و براي خودم هم كه سرپرست اين گروه بودم به چيزهايي فكر كردم كه همه، در اين مقطع زندگي برايم يك تجربه است. حالا كه شده تلفيقي، من نميتوانم جاي خودم را در اين داستان پيدا كنم. ولي علت عدم تداوم چنين جرياناتي به جز مسائل شخصي، هزينه سنگين برگزاري اين اجراهاست مثل هزينه سالن و... خيلي ساده نيست بخواهيم هر سال اين كارها را انجام دهيم. ولي فكر ميكنم نوازندهيي مثل دارا كه از بهترين نوازندههاي گيتاربيس در تهران است و اين توانايي، كارهاي زيادي كه نياز به اين كيفيت دارند را جذب ميكند و اگر درست فكر كنم بايد رضايت مالياي هم برايش داشته باشد اما كار من متفاوت است چراكه گرايش من بيشتر به آهنگسازي است.
- يك بار شما در كنسرت گراميداشت محمد نوري در مسند نوازنده حضور داشتيد و حضور ساكسيفون در آن اجرا و برخوردي كه مردم با آن داشتند به نحوي بود كه نشان ميداد امكان اين وجود دارد كه شما حتي با گروههاي پاپ تجربههاي بيشتري داشته باشيد.
سليماني پور: همكاري با بزرگداشت محمد نوري براي من كار جذابي از آب درآمد. به هر حال محمد نوري سبك و سياقي را براي موسيقي ايراني تعريف كرد. براي من هم گاهي اين كنجكاوي وجود دارد كه با موسيقي پاپ درگير باشم ولي خب دغدغه كاريام چيز ديگري است به علاوه موسيقي براي من محل اصلي درآمد نيست.
امين طاهري: موارد لازم اشاره شد. به هر حال مشكلاتي وجود دارد. چه شخصي و چه از لحاظ كارهايي كه لازم است گروه براي اين طور اجراها انجام دهد. درگروه نايما هم ما مشكلاتي داشتيم مثل مهاجرت من و حمزه به اتريش و وقفهيي كه ايجاد شد.
دارايي: اتفاقا به نظرم شما دايما مشغول بوديد و فقط همين سه ماه وقفهيي بود وگرنه شما هيچوقت از كار و جريان اصلي كارتان فاصله نگرفتيد.
طاهري: درست است در واقع نايما در طي اين سالها هميشه مشغول بوده و كاركرده. چه در قالب كنسرتهاي پژوهشي و چه آلبومها مثل همين آلبوم آخر به نام «ساحل تهران» كه به ما گفتند فروش بدي هم نداشته است.
- بحث ديگري كه دوست داشتم مطرح شود بحث مخاطب است. به هر حال در هر فرهنگي يك موسيقياي وجود دارد كه مخاطبش خاص است و معمولا اين موسيقيها به خوبي و راحتي فروش نميروند. آيا اين مساله هم در برگزار نكردن كنسرتهاي بيشتر توسط شما، دخيل است؟ دوست دارم كمي راجع به مناسبت شما و مخاطبتان و تاثير آن در كم كاركردنتان در اين نوع موسيقي حرف بزنيد.
دارايي: من خيلي به اين چيزها فكر نميكنم. مدتها بود دوست داشتم ايدههايي كه داشتم را در يك قالبي ارائه بدهم و اين فرصت پيش آمد. خيلي اين ذهنيت را نداشتم كه بخواهم به آن طرف ماجرا فكر كنم. فقط به اين فكر ميكنم كه كاري كه احساس ميكنم درست است را به نحوي كه دوست دارم انجام دهم. نميدانم با چه مناسبتهايي است كه يك گروه ميتواند پرطرفدار شود و يك گروه ديده نشود. شايد يك مقدار به اين مساله برميگردد كه نخستين قدم را تو برداري يعني وقتي قبل از تو كسي ايدهيي را اجرا نكرده باشد و تو نخستين بار آن را انجام دهي، موفق ميشوي.
طاهري: فكر ميكنم داشتن آلبوم در جذب مخاطب خيلي تاثير دارد. مثلا درباره «ساحل تهران» اين اتفاق افتاد. يعني مثلا يك اتفاقي مثل رونمايي آلبوم و راههاي ديگري كه براي معرفي انجام ميشود كمي اطلاعرساني ميكند.
سليمانيپور: من هم مثل دارا خيلي اين دغدغه را ندارم. منظورم اين است كه تنها ارتباط موسيقايي كه سعي ميكنم با مخاطب برقرار كنم را در نظر ميگيرم. درست است كه در نهايت يك كنسرت يا آلبوم بايد براي مخاطب توليد سرگرمي كند. من از اين زاويه نگاه ميكنم كه آنچه شرايط اختصاصي زندگيمان، بنا به خواستهها و ارادهيي كه براي توليد موسيقي داريم، حكم ميكند فارغ از اين است كه مخاطب چه برخوردي با آن كند. مسلما پيشبيني خاصي هم نميشود كرد و بعد از نخستين اجرا يا نخستين سي دي كه ارائه ميشود ميتوان كيفيت اين برخورد را ديد و اتفاقا مساله هيجانانگيز براي من در اين هفتههاي موسيقي همين است؛ وقتي چيزي را روي صحنه ميبريم كه خارج از قالبهاي معمول موسيقي است، مخاطب چه برخوردي با آن خواهد داشت.
- من فكر ميكنم اين نوع موسيقي مخاطب خودش را دارد. واضح است كه اساسا موسيقي شما دغدغه مخاطب به شكل دغدغهيي كه براي موسيقي پاپ مطرح است را ندارد اما اساسا اينكه شما مخاطب نداشته باشيد يا مخاطب محدودي داشته باشيد و اين مساله باعث شود كار نكنيد، به نظر من تئوري رد شدهيي است. حضور كمرنگ شما به نوعي خيانت به اين مخاطب جدي بوده است.
دارايي: من كه قبول دارم!
طاهري: در سه ماهي كه من و حمزه در اتريش بوديم واقعا به اين نتيجه رسيديم كه اين حرفي كه تو ميزني درست است. اينجا مردمي كه به عنوان مخاطب ما ميآيند خيلي مشتاقند در حالي كه در آنجا وقتي شما مثلا در كافهيي موسيقي ميزديد خيلي كسي برايش مهم نيست كه تو چه ميزني. ولي بيشتر مشكلات سازماندهي و هماهنگي در اينجا بين ما وجود دارد ولي من هم قبول دارم كه بخشي از اين مساله تقصير ما است.
سليمانيپور: براي كنسرتي كه در سال 85 با عنوان انسامبل پيترسليماني اجرا شد حدود شش هفت ماه هفتهيي دو سه روز تمرين صورت گرفت و نهايتا همه تمرينها منجر به دو كنسرت شد؛ دو كنسرت با فاصله پنج ماه از هم بودند، بماند كه در اين مدت منهاي ماهان و من، همه اعضاي گروه تغيير كردند. آن همه تلاش و تمرين با همه مسائل ديگري كه بود و درآمد مختصري كه بيش از چهارصدهزارتومان براي هركدام از اعضا نبود، من نميدانم با اين وضعيت چقدر اراده و انگيزه لازم است كه آدم چنين فعاليتهايي را بيشتر انجام دهد. مخصوصا اينكه وقتي يك نفر از اعضا تغيير ميكند مثل اين است كه همهچيز بايد از ابتدا تعريف شود و انجام شود براي همين هم بود كه ذهنيت من بيشتر به سمت اين رفت كه بايد پروژههاي كوتاهمدت را مد نظر داشت. براي اين جريان هم من سعي كردم به يك سادگي روي بياورم كه با توجه به زمان كمتر براي تمرين از كيفيت كار كم نشود. بحث مهاجرت هم مطرح است. خيلي از نوازندگاني كه ما سعي كرديم با هم كار كنيم، در حال حاضر ايران نيستند. من به شخصه با افراد زيادي بارها و بارها راهي را آغاز كردهام كه اتفاقا هم خيلي در آن جدي و مشتاق بوديم اما ناگهان مساله مهاجرت پيش آمده و كار به جايي نرسيده. در نتيجه اين است كه من رويكردم بيشتر به سمت پروژههاي كوتاهمدت است و فكر ميكنم تنها كاري كه در چنين شرايطي ميتوان انجام داد در قالب همين رويكرد است و البته پروژه كوتاهمدت هم نميتواند به آنچه شما ميگوييد مخاطبش توقع دارد وفادار بماند. يعني به طور طبيعي ما نميتوانيم كه خيانت نكنيم!
- اين مسائل ناراحتكننده واقعيتهايي است كه وجود دارد. ولي راهحل شما براي يك ساز و كاري كه در آن اين نوع موسيقي بتواند راحتتر فعاليت كند، چيست؟ قطعا در اين سالها اين دغدغه را داشتهايد كه اي كاش بتوانيد بيشتر در اين حوزه كار كنيد. به نظر شما چه سازوكاري ميتواند به اين جريان كمك كند؟
دارايي: من فكر ميكنم فقط پول است كه ميتواند اين جريان را نجات دهد. براي خود من و خيلي از موزيسينهايي كه مثل من مجبورند براي گذران زندگي موسيقي كار كنند اما يك جنبه قوي هم در موسيقي دارند تنها راه اين است كه بتوانند بخش مادي زندگيشان را به هر نحوي تامين كنند. در نتيجه اگر يكسري اسپانسر و آدمهايي كه اين بكر بودن را درك كردهاند و با اين جريان آشنايي دارند وارد كار شوند و البته اين آگاهي را داشته باشند كه با گذشت زمان ميتوانند به سوددهي كارشان برسند، به نظرم خيلي مشكلات حل ميشود.
سليمانيپور: چيزي كه واقعا الان باعث شده كه ما اين كارها را با همين حد و اندازهيي كه وجود دارد، انجام بدهيم، وجود يك چنين هفتههاي موسيقي است كه الان شاهد دومين دوره آن هستيم. حسن داستان اين است كه هزينهيي كه بايد براي چند كنسرت صرف شود را يكجا جمع ميكند و توسط يك هسته مركزي قابل، مديريت ميشود. حداقل بار سنگين منيجمنت اين كارها را از دوش ما برميدارد. يكي از علتهايي كه من نميتوانم كار اجرايي را به صورت هرساله دنبال كنم اين است كه واقعا نميتوان يكتنه از پس همه اين مسائل برآمد و بايد كسي معمولا پيشنهاد انجام آلبوم يا اجرا را بدهد. شايد براي چنين كساني به اندازه كافي انگيزه ايجاد نشده.
دارايي: فكر ميكنم چيزي كه پيتر ميگويد به اين علت باشد كه تهيهكنندگان معمولا دنبال مقصد نزديك هستند يعني ترجيح ميدهند روي كاري سرمايهگذاري كنند كه نهايتا يك ساله به برگشت مالي برسد ولي اين جريان موسيقي براي اينكه به بازگشت مالي برسد زمان خيلي بيشتري ميخواهد.
طاهري: البته من در اين مورد هميشه تلاش كردم كه فعال باشم ولي باز فكر ميكنم اگر خودمان بخواهيم و با هم نظري داشته باشيم ميتوانيم با يك شخص يا يك ارگاني صحبت كنيم كه سالي يك بار يك فستيوالگونهيي برگزار شود و يك طور فرهنگسازي شود تا حداقل آنهايي كه ممكن است اين موسيقي را دوست داشته باشد، فرصت كنند به آن گوش بدهند و جايي براي دنبال كردن آن داشته باشند
سليمانيپور: فكر ميكنم اگر همين هفته موسيقي بتواند به صورت سالانه ادامه پيدا كند ميتواند همين كاركرد را داشته باشد يعني اگر واقعا داريم به راهكار فكر ميكنيم، همين برگزاري ايونتهاي اينچنيني ميتواند خيلي موثر باشد. مخصوصا اگر بشود به شهرستانها هم رفت. اين كار را نبايد بخش خصوصي انجام بدهد بلكه بايد يك بخش دولتي هم داشته باشد مثل جشنواره موسيقي فجر.
دارايي: درحال حاضر بودجه جشنوارهها خيلي پايين آمده. براي همين من هميشه فكر ميكنم كاش دولت هيچوقت دست روي يك چنين جريان آرتيستياي نگذارد.
- حداقل بخش دولتي ميتواند اين دردسر و مشكلات مجوز را حل كند. براي پايان اين گفتوگو اگر نكتهيي جا مانده براي ما بگوييد.
سليمانيپور: درباره بحث مخاطب و اينكه چرا ما مخاطبانمان را منتظر ميگذاريم، ميخواستم نكتهيي را اضافه كنم. در طول 10، 12 سال گذشته صنعت موسيقي كه در ايران مرده بود، دوباره بازگشت. البته اين بازگشت بيشتر در قالب موسيقي پاپ بود ولي در بخشهاي ديگر هم اتفاقهايي ديده ميشود كه مثلا در زمينه موسيقي سنتي هم تبادل مالي به سطح بالاتري رسيده. اينجا صنعتي مطرح است كه دستاندركاران خودش را دارد و يك بيزينس است و در حد و اندازه خودش يك سطح كيفي را مطرح ميكند. در عواملي كه تعيينكننده موفقيت در اين بيزينس است بخشي هم محتواي آن است يعني همان زيباييشناسي داستان كه شما اشاره كرديد. يعني يك زيباييشناسياي در آن تعريف شده كه از قبل مشخص شده، اين زيباييشناسي پولساز است ما كه فقط باب سلايق خودمان و با آزمون و خطا سعي داريم محتوايي از موسيقي را خلق كنيم كه شايد باارزش باشد و شايد هم پرطرفدار شود، هنوز نتوانستهايم قدمهاي درستي را در حيطه صنعت برداريم. در واقع زيباييشناسي ما در مرحله آسيبشناسي و نرسيدن به باوري است كه بايد به آن برسد و باروري آن هم از طرفي نيازمند همين است كه كار بيشتري در اين زمينه انجام شود و ما هنوز چنين امكاني نداريم.
منبع:
روزنامه اعتماد
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 اسفند 1391 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید