حاشیهنویسی ترانهسرای آلبوم «داروگ» برای انتشار این اثر؛
قصهی شب بارانی ِ خیابان شریعتی
-
میثم یوسفی | ترانه سرا
1- من که در همهی این سالها انسان کمکاری در ترانه بودهام، حقیقتا پیش از سال هشتاد و هشت، هرگز فکر نمیکردم که روزی با صدای روزبه نعمتاللهی شنیده شوم، اما امروز خرسند و شادم که این آشنایی و دوستی باعث شد ترانههایی مثل «زخم»، «شال»، «رویای بارانی» و «خدانگهدار» متولد شوند که هرکدام حکایت روزهایی عجیب از زندگی من، روزبه، حسین غیاثی و آدمهای پیرامون ما هستند. ما روزهای بسیاری را با زخمها و لبخندهای هم زندگی کردیم. قصهی ترانههای مشترک من و حسین غیاثی هم قصهای جداست. مدتهاست که فکر میکنم سیستم رایج تولید موسیقی در این سرزمین به بنبست رسیده است و برای همین در کارها دنبال اتاق فکر و تولید درستم. دوستان ترانهسرای بسیاری دارم که کارشان را عاشقانه دوست دارم، اما حسین تنها کسیست که نه تنها برادر من و بهترین رفیق من است، مرد رویاها و زخمهای مشترک هم هست. همکاری مشترک ما از آلبوم «خاموش» شروع شد و آنجا هم دو ترانهی مشترک داشتیم که روی ملودی نوشتیم. در آلبوم روزبه، «زود برمیگردم» قصهی اندوهیست که سطر به سطرش را در کنار هم نوشتیم. «نامههات چیزی جز، بغض و خاکستر نیست، حالمو میپرسی؟! حال من بهتر نیست»... مطمئنم رویاهای ما آنقدر باهم یکی شدهاند که هرگز نخواهید فهمید که کدام کلمه یا بیت را حسین نوشته و کدام یکی را من. من پیام قربانی و موسیقياش را دوست دارم و خودش میداند چقدر برایم عزیز است، کاش آلبوم اینقدر به مشکل نمیخورد و همان زمان، قبل از اینکه صداهایی که فرزین در تنظیم این کار استفاده کرده بود کهنه شوند و بعد از آن هم فرزین به خاطر سفر به امریکا دور از دسترسمان شود، تنظیم اولیهی فرزین را میشنیدید. من حس و حال آن را بیشتر دوست داشتم و فرزین حال کلمات را بهتر فهمیده بود. «بارون گرفته» هم مثل خیلی کارهای دیگرمان روی ملودی مرتضی و به صورت کارگاهی پیش رفت.
2- آن شب بارانی اردیبهشت نود را هرگز فراموش نمیکنم که با بهنام جلیلیان از استودیویش در یوسفآباد عازم منزلش بودیم و حالمان هم خوب نیود. روزبه زنگ زد و گفت کجایی؟! گفتم روبهروی سینما فرهنگم و بهنام را میرسانم. گفت من هم نزدیم توئمة زیر باران نشسته بودم حالم خوب نبود که یاد تو افتادم. حالا اینکه خیلی از دوستان وقتی حالشان خوب نیست یاد ما میافتند هم حکایتیست. روزبه خودش را به ما رساند، زیر باران کمی قدم زدیم و بعد از خداحافظی با بهنام، پیشنهاد دادم برویم سمت حسین غیاثی تا توی این حال خراب، شاید یکی از کارهایی را که شعرش در نمیآمد، تمام کنیم. دقیقا یادم هست که موسیقیمان هم تا رسیدن به حسین، فرهاد مهراد بود. آن شب حسین در کمتر از یک ساعت حال من و روزبه را نوشت و برای همین «خدانگهدار» برای هرسهی ما خاطرهای ابدی شد. این خاطره را گفتم تا بدانید ترانههای این آلبوم زیر کدام بارانها شکل گرفتهاند... آلبومی که «رویای روزهای بارانی» ماست...
3- باید باز هم تشکری ویژه از دوستان موزیسین نزدیک به خودم بکنم که به من و روزبه لطف داشتند و در کنار ما در این آلبوم بودند. از فرزین قرهگزلو، رضا تاجبخش، مرتضی ساعدی، سیاوش رحمانی، بهنام جلیلیان و دوستان خوب ما در استودیو پاپ. تشکر دیگرم هم از مهناز افشار عزیز است که حمایت، مهر و لطفش دلگرمی بزرگی برای این آلبوم بود. اگر از موضع کسی که یکی از صاحبان اثر و تولیدکنندگان این آلبوم است بیرون بیایم و این را هم بدانید که من آدم کمالطلبی هستم باید بگویم که خودمان هم در «داروگ» و مخصوصا از نظر شکل کلی آلبوم و انسجام موزیکالیتهی کارها فقط در اندازهی 50درصد از خودمان راضی هستیم. خیلی از کارها میتوانستند بهتر از این باشند یا اصلا شکل دیگری به خود بگیرند. مشکلاتی مثل مرور زمان، ممیزی و تلاش برای رعایت گذشتهی روزبه نعمتاللهی به عنوان کسی که سه آلبوم در بازار موسیقی داشت، نگذاشت تا همهی آنچه که دوست داشتیم را به سرانجام برسانیم. با اینهمه سربلند و خوشحالیم که در این بدصدایی، آلبومی را منتشر کردیم که ترانههایش متعهدند و همچنین اشعار بزرگانی مثل «مولانا»، «اخوان ثالث» و «نیما یوشیج» اعتبار کلام ماست. اگز نمیتوانیم آنطور که باید، دعای باران بخوانیم، حداقل «قاصدک» و «داروگ» فریاد ما شده است. اینروزها کسی علاقه ندارد ریسک این را بپذیرد که آلبومی اینچنین جدی و پرهزینه را تولید کند و در کنار آن از مخاطبش هم غافل نباشد طوری که فقط خودش بگوید و خودش بشنود. مطمئنم اگر فرصت داشتیم و مشکلاتی که بارها میتوانستند ما را از هم بپاشند نبودند، امروز آلبومی را با شما مرور میکردیم که از صفر تا صدش ایدهآلی باشد که در این بازار آشفته خیلیها رویایش را هم ندارند. اگر روزبه هنوز انرژی و توانش را داشته باشد که ادامه بدهد، اگر شما حمایت کنید و «داروگ» آواز «کی میرسد باران» شود، این رویای فردای من است. امیدوارم با این آلبوم و ترانههایش، حتا اگر کم و اندک، همخاطرهتان بمانیم. «شهرو بیشونهی تو، دیگه قدم نمیزنم»...
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 - 08:06
دیدگاهها
البوم بسیار زیبایی بود
ممنون واقعا البوم زیباییست امید وارم کیفیت موسیقی ایران روز به روز بهتر بشه با فرهنگ و ترانه هایی غنی تر
انقدر که ترانه سراهای این آلبوم و دوستاشون اینور اونور از آلبوم تعریف کردن و مقاله نوشتن ، کل آلبومای سال گذشته نداشت. با حلوا حلوا کردن دهن کسی شیرین نمیشه
بهترين صداي ايران ،،، رو دستش نيست أين مرد در صدا و مهرباني و معرفت و شعور إز چشم بد دور و در اوج باشي هميشه
سبک متفاوت کارهای روزبه و صدای او آنقدر دل انگیز و استثنایی است که جای هیچ سوالی را باقی نمی گذارد..
متاسفانه هنوز هم در میان هنرمندان رقابت نا سالم دیده میشود..بهتر است با ارائه اثر ماندگار خود را ثابت کنیم تا با تخربب یکدیگر
behtarin albome moosighye iran,albomiye ke az shendianesh khaste nemishi
مرسی آقای یوسفی. به دادم برس و نگرانت میشم پدر ما رو درآورده بود حالا با زخم داریم نابود می شیم. خیلی نامردین که اینقدر عالی می نویسین
چنان می گه نمی تونید بفهمید کدوم بیت از منه کدوم از حسین که آدم فکر می کنه آقا سیصد تا ترانه ی اجرا شده و دو هزار تا دفتر ترانه دارن!
شما که ده تا کلا ازت اجرا شده نباید این حرفو بزتی
افزودن یک دیدگاه جدید