دوئل دو نفره و جالب «محمد علیزاده» و «علی انصاریان» درباره موسیقی و خیلی چیزهای دیگر:
«محمد علیزاده بر خلاف خیلی ها از کارهای یونانی و قبرسی و ترکیه ای ، دزدی نمی کند!»
حمید فراهانی راد: خانه اش در باشکوه ترین فصل خدا میزبان ما شد؛ دیگر خیلی ها او را می شناسند یا حداقل یک بار ترانه مشهورش «جز تو» به گوش شان خورده است. این روزها «محمد علیزاده» همه جا هست؛ از ضبط صوت ماشین ها تا تنهاترین روزهایی که ممکن است برای هر آدمی از راه برسد. انتشار «دلت با منه» بهانه ای شد برای خوردن یک چای گرم و نان خامه ای بزرگ سر میز پذیرایی خانه اش. البته این گفت و گو مهمان ویژه ای هم داشت؛ آنجا یکی از رفقای قدیمی محمد علیزاده هم بود که دست بر قضا خودش جزو شناخته شده ترین هاست و با وجود فوتبالیست بودن مثل یک متخصص حرفه ای موسیقی را می شناخت. کلام شیرین و رفاقت گرم «محمد علیزاده» و «علی انصاریان» شد نیرویی پر زور برای یک شروع دوباره؛ شروعی پر از احساس، موفقیت و کلی آرزوهای قشنگ قشنگ... این دوئل دونفره را تا انتها بخوانید:
محمد علیزاده: واقعا علی شعور موسیقی بالایی دارد. آن سال که «جز تو» منتشر شد از 25 نفر درباره کیفیت کار پرسیدم اما فقط 3-4 نفر به موفقیت این آهنگ ایمان داشتند که یکی از آنها علی بود. حقیقتا او همیشه حمایتم کرده و من هم همیشه سعی کردم از هوش بالایش استفاده کنم. شاید اطلاعات موسیقی اش فنی نباشد اما گوش موسیقایی خیلی قوی ای دارد به همین دلیل همیشه نظرهایی که در مورد آهنگ هایم می دهد برایم مهم است و خیلی اوقات نظراتش را روی کارم پیاده می کنم.
روزی که موسیقی را شروع کردم با خودم عهد بستم و گفتم «محمد، هر موقع به کارت اعتقاد داشتی کار تولید کن. کار تولید نکن که بشناسندت!» مگر شناختن چه ویژگی ای دارد؟ اتفاقا دردسرهایت را بیشتر هم می کند! من دوست دارم مردم تفکر من را ببینند؛ تفکری که می گویم «فقط عشق» و آدم ها با عاشقانه هایم حالشان خوب شود، وگرنه محمد علیزاده و محمد علیزاده ها اصلا مهم نیستند که دیده شوند. روز اول با خودم عهد بستم کاری را بخوانم که باعث ماندگاری اش شود. یک روز به یکی از دوستانم گفتم دوست دارم «بنان» شوم . آن روز به من خندید ولی یک روز بهش ثابت می کنم که می شود در دنیای ماشینی امروز که موسیقی های غلط و عجیب و غریب سراسر وجودش را پر کرده مثل دوران استاد بنان ماندگار شد. این ماندگاری به نوع موسیقی، ترانه و اعتقاد تو بستگی دارد. هرگز دنبال این نبوده ام که امروز بیایم، کاری بخوانم و فردا به دست فراموشی سپرده شوم! اگر قرار باشد فراموش شوم، هیچ وقت خودم را به زحمت نمی اندازم!
علی: هر کسی تو قلبش یک نفر را دارد. شاید بعضی ها هم هیچ وقت دلشان نخواهد به کسی بگویند آن آدمی که با گوش کردن این آهنگ یادش می کنند کیست. این ها همه اش حس آدم هاست.
محمد: ببین من دوست دارم خواننده خانوادگی شوم. یکی از افتخارات کنسرت اخیرم این بود که اغلب مخاطبانش را خانواده ها تشکیل می دادند؛ از خانم بالای 50 سال تا تین ایجرهای 20-19 ساله. وقتی داشتم اجرا می کردم خانواده هایی می دیدم که پدر و مادر و فرزندانشان کنار هم نشسته اند و دارند ترانه های من را گوش می دهند؛ این افتخار زندگی من است که در اولین کنسرتم خانواده ها آمدند نه یک قشر سنی محدود. من یک پسر دی ماهی ام؛ دی ماهی ها هم که به خانه و خانواده دوستی به شدت اهمیت می دهند. یکی دیگر از وجه تشابهات من و علی خانگی بودنمان است؛ یعنی برای پدر و مادرهای مان جان می دهیم. بعضی وقت ها که با علی جایی می رویم و هر اتفاق خوبی برایمان می افتد می گوییم «ببین... این نتیجه همان دعاهای مامانِ است ها.» بعضی وقت ها لذت می برم شب جمعه ها می بینم علی به دوستانش پیامک می زند که «امشب، شب جمعه است و برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید.» این خیلی خوب است که من و دوستانم همه خانگی هستیم. پدرم همیشه می گوید با کسانی رفاقت کن که به پدر و مادرشان بسیار احترام می گذارند و پدر و مادر در زندگی شان آدم های باارزشی به حساب می آیند. کسی که به پدر و مادرش احترام می گذارد می تواند دوست خوبی باشد، اگر غیر از این باشد آن آدم چه شکلی می تواند دوست خوبی برایت به حساب بیاید؟! خوشحال می شوم اگر موسیقی و سی دی ترانه هایم را خانواده ها گوش بدهند. من هیچ افتخاری در زندگی ام ندارم و این بزرگ ترین افتخارم به حساب می آید. یعنی یک پدر و یک مادر راحت موسیقی من را می گذارند چون هیچ حتک حرمتی در آن دیده نمی شود؛ مثل فیلمی که یک خانواده با خیال راحت می نشینند می بینند. خدا را شکر من به این چیزها فکر کردم. یک سری چیزها را هم خدا خواسته و در راه من انداخته چون می دانسته چقدر دوست داشتم خانواده ها گوش دهند و وقتی دیدم در کنسرتم خانواده آمده خیلی خوشحال شدم. افتخار دوم من این است که در کنسرتم از همه قشر و سنی آدم می آید؛ آدم های مذهبی، نیمه مذهبی، تین ایجر و...؛یک روز گفتند محمد علیزاده خواننده کوچه و بازار است! گفتم خب پس باید خواننده کجا باشم؟ اصلا من برای کوچه و بازار می خوانم؛ من دوست دارم کارم را پزشک گوش بدهد، کارگر گوش بدهد، معلم گوش بدهد، مهندس و خواننده و... .همه قشر گوش بدهند. اصلا دوست ندارم برای یک قشر خاص بخوانم.
13-14 ساله بودم که به کلاسهای آقای ابطحی می رفتم. آنجا از همه می پرسیدند «تو برای چه می خواهی خواننده شوی؟» پسری گفت «می خواهم پولدار شوم!» خب اگر هدف پول دار شدن یا معروفیت باشد که مثلا دو نفر در خیابان آدم را نشان دهند و این چیزها که موفقیتی در کار نخواهد بود! فکر نمی کنم آن طرف به آن هدف و رسالتی که در این دنیا دارد برسد.
علی: از مجله ای که از خواننده ای پول بگیرد تا عکس و مصاحبه اش را روی جلدش چاپ کند که نباید انتظار داشته باشی عادلانه قضاوت کند! بالای هزار بار دیده ام که برخی مجلات برای تامین حقوق پرسنلش از یک خواننده یا فوتبالیست پول می گیرد تا تصویرش را بزرگ روی جلد مجله اش قاب کند! مطمئن باش انتخاب نفرات اولش بسته به مقرون به صرفه بودن برای خودش است!
علی: از نظر من که محمد تجدید نیست؛ محمد جزو شاگردهای خوب خداست و نمره خوبی می گیرد.
محمد: همیشه اسفند ماه در سال های زندگی من جزو بهترین ماه ها بوده است. پارسال هم در اسفند ماه یک اتفاق خوب در زندگی ام داشتم ولی از خدا خواستم دیگر این اتفاق های خوب ماه دوازدهم را کمی نزدیک تر کند و زودتر بدهد! انشالله به لطف خدا سال 92 از همان فروردین ماه اتفاق های بهتری بیفتد. فکر می کنم خدا می خواهد یک سال به من استراحت بدهد.
علی: ببین خدا چقدر این پدر و مادر را دوست داشته که پسرشان را در روز تولد پیغمبر بهشان داده است. خوش به سعادت شان که اینقدر آن نطفه و نفس پاک بوده که این اتفاق می افتد. انشالله خدا همیشه حفظ شان کند. محمد مزد خوبی های این پدر و مادر است.
- * ما با محمد علیزاده قرار داشتیم، علی جان تو اینجا چه کار می کنی؟
- * جالبی اش این است که تو فوتبالیستی ولی چرا اینقدر به موسیقی نگاه تخصصی داری!
محمد علیزاده: واقعا علی شعور موسیقی بالایی دارد. آن سال که «جز تو» منتشر شد از 25 نفر درباره کیفیت کار پرسیدم اما فقط 3-4 نفر به موفقیت این آهنگ ایمان داشتند که یکی از آنها علی بود. حقیقتا او همیشه حمایتم کرده و من هم همیشه سعی کردم از هوش بالایش استفاده کنم. شاید اطلاعات موسیقی اش فنی نباشد اما گوش موسیقایی خیلی قوی ای دارد به همین دلیل همیشه نظرهایی که در مورد آهنگ هایم می دهد برایم مهم است و خیلی اوقات نظراتش را روی کارم پیاده می کنم.
- * با این حساب احتمالا تو هم نظرات فوتبالی به علی می دهی؟
- * فکر کنم نقطه مشترک شما دو نفر احساسی بودنتان باشد، درست است؟
- * خیلی از بازیگرها و فوتبالیست ها وارد عرصه موسیقی شدند علی جان احیانا شما که هوش موسیقایی بالایی داری نمی خواهی اقدامی کنی؟
- * محمد جان بعد از انتشار «دلت با منه» الان خودت را پدیده می دانی یا ستاره؟
- * محمد تو قاری قران و موذن بودی، چند قهرمانی و رتبه اولی در این رشته ها داری، حالا چطور شد یکهو سر از موسیقی پاپ درآوردی؟!
- * قبول داری سرنوشت «بنیامین» برای تو هم رقم خورد؟ منظورم این است که او نیز با ترانه «دنیا دیگه مثل تو نداره» یک شبه مشهور شد و تو هم با «جز تو» یک شبه دیده شدی.
- * الان که محمد علیزاده دیده شده و به شهرتی نسبی رسیده شرایط و سبک زندگی اش چقدر دستخوش تغییر شده است؟
- * قدیم ترها در مصاحبه هایت می گفتی از کار کردن زیاد متنفرم! خب، اگر اینطوری است پس چه شکلی معاشت را تامین می کنی؟
روزی که موسیقی را شروع کردم با خودم عهد بستم و گفتم «محمد، هر موقع به کارت اعتقاد داشتی کار تولید کن. کار تولید نکن که بشناسندت!» مگر شناختن چه ویژگی ای دارد؟ اتفاقا دردسرهایت را بیشتر هم می کند! من دوست دارم مردم تفکر من را ببینند؛ تفکری که می گویم «فقط عشق» و آدم ها با عاشقانه هایم حالشان خوب شود، وگرنه محمد علیزاده و محمد علیزاده ها اصلا مهم نیستند که دیده شوند. روز اول با خودم عهد بستم کاری را بخوانم که باعث ماندگاری اش شود. یک روز به یکی از دوستانم گفتم دوست دارم «بنان» شوم . آن روز به من خندید ولی یک روز بهش ثابت می کنم که می شود در دنیای ماشینی امروز که موسیقی های غلط و عجیب و غریب سراسر وجودش را پر کرده مثل دوران استاد بنان ماندگار شد. این ماندگاری به نوع موسیقی، ترانه و اعتقاد تو بستگی دارد. هرگز دنبال این نبوده ام که امروز بیایم، کاری بخوانم و فردا به دست فراموشی سپرده شوم! اگر قرار باشد فراموش شوم، هیچ وقت خودم را به زحمت نمی اندازم!
- * همیشه می گویی ترانه هایی که می گویم شخصیت و اتفاقات واقعی زندگی خودم است. حالا خاصه می خواهم درباره ترانه «جز تو... کی می تونه عزیز من باشه...» این سوال را بپرسم که آن «تو» در این ترانه کیست؟!
علی: هر کسی تو قلبش یک نفر را دارد. شاید بعضی ها هم هیچ وقت دلشان نخواهد به کسی بگویند آن آدمی که با گوش کردن این آهنگ یادش می کنند کیست. این ها همه اش حس آدم هاست.
محمد: ببین من دوست دارم خواننده خانوادگی شوم. یکی از افتخارات کنسرت اخیرم این بود که اغلب مخاطبانش را خانواده ها تشکیل می دادند؛ از خانم بالای 50 سال تا تین ایجرهای 20-19 ساله. وقتی داشتم اجرا می کردم خانواده هایی می دیدم که پدر و مادر و فرزندانشان کنار هم نشسته اند و دارند ترانه های من را گوش می دهند؛ این افتخار زندگی من است که در اولین کنسرتم خانواده ها آمدند نه یک قشر سنی محدود. من یک پسر دی ماهی ام؛ دی ماهی ها هم که به خانه و خانواده دوستی به شدت اهمیت می دهند. یکی دیگر از وجه تشابهات من و علی خانگی بودنمان است؛ یعنی برای پدر و مادرهای مان جان می دهیم. بعضی وقت ها که با علی جایی می رویم و هر اتفاق خوبی برایمان می افتد می گوییم «ببین... این نتیجه همان دعاهای مامانِ است ها.» بعضی وقت ها لذت می برم شب جمعه ها می بینم علی به دوستانش پیامک می زند که «امشب، شب جمعه است و برای شادی روح پدرم فاتحه بفرستید.» این خیلی خوب است که من و دوستانم همه خانگی هستیم. پدرم همیشه می گوید با کسانی رفاقت کن که به پدر و مادرشان بسیار احترام می گذارند و پدر و مادر در زندگی شان آدم های باارزشی به حساب می آیند. کسی که به پدر و مادرش احترام می گذارد می تواند دوست خوبی باشد، اگر غیر از این باشد آن آدم چه شکلی می تواند دوست خوبی برایت به حساب بیاید؟! خوشحال می شوم اگر موسیقی و سی دی ترانه هایم را خانواده ها گوش بدهند. من هیچ افتخاری در زندگی ام ندارم و این بزرگ ترین افتخارم به حساب می آید. یعنی یک پدر و یک مادر راحت موسیقی من را می گذارند چون هیچ حتک حرمتی در آن دیده نمی شود؛ مثل فیلمی که یک خانواده با خیال راحت می نشینند می بینند. خدا را شکر من به این چیزها فکر کردم. یک سری چیزها را هم خدا خواسته و در راه من انداخته چون می دانسته چقدر دوست داشتم خانواده ها گوش دهند و وقتی دیدم در کنسرتم خانواده آمده خیلی خوشحال شدم. افتخار دوم من این است که در کنسرتم از همه قشر و سنی آدم می آید؛ آدم های مذهبی، نیمه مذهبی، تین ایجر و...؛یک روز گفتند محمد علیزاده خواننده کوچه و بازار است! گفتم خب پس باید خواننده کجا باشم؟ اصلا من برای کوچه و بازار می خوانم؛ من دوست دارم کارم را پزشک گوش بدهد، کارگر گوش بدهد، معلم گوش بدهد، مهندس و خواننده و... .همه قشر گوش بدهند. اصلا دوست ندارم برای یک قشر خاص بخوانم.
- * فکر می کنی مردم کدام یکی از ترانه های آلبوم جدیدت را برای یکدیگر پیامک بزنند؟
- * من خودم یکی از ترانه هایت را پیامک زدم. «من از عشق بارون به دریا زدم...»
- * مگر عشق نان و آب می شود که می گویی خوانندگی و موسیقی شغل نیست؟ یعنی اگر الان بخواهی دلار یا سکه بخری به فروشنده بگویی من پول ندارم و عاشقم بهت می دهند؟!
13-14 ساله بودم که به کلاسهای آقای ابطحی می رفتم. آنجا از همه می پرسیدند «تو برای چه می خواهی خواننده شوی؟» پسری گفت «می خواهم پولدار شوم!» خب اگر هدف پول دار شدن یا معروفیت باشد که مثلا دو نفر در خیابان آدم را نشان دهند و این چیزها که موفقیتی در کار نخواهد بود! فکر نمی کنم آن طرف به آن هدف و رسالتی که در این دنیا دارد برسد.
- * «دوستان موسیقایی باید به هم کمک کنند، به یکدیگر پُز ندهند، از هم بدگویی نکنند و... .» اینها بخشی از گفته های توست در گفت و گوهای گذشته ات. حالا خدا وکیلی خودت آخرین باری که به یکی از هم صنفی هایت کمک کردی کی بود؟ آن هم امروز که دیگر مُد شده همه علیه هم صحبت می کنند. اصلا اگر اینطوری فکر کنی که محو می شوی و می شوی کیسه بوکسی که هیچ وقت نمی تواند از خودش دفاع کند!
- * شنیدم در مورد دادن ترانه هایت به خواننده های دیگر خیلی خساست به خرج می دهی! آن هم تو که مدعی هستی خواننده ها باید بهم کمک کنند!
علی: از مجله ای که از خواننده ای پول بگیرد تا عکس و مصاحبه اش را روی جلدش چاپ کند که نباید انتظار داشته باشی عادلانه قضاوت کند! بالای هزار بار دیده ام که برخی مجلات برای تامین حقوق پرسنلش از یک خواننده یا فوتبالیست پول می گیرد تا تصویرش را بزرگ روی جلد مجله اش قاب کند! مطمئن باش انتخاب نفرات اولش بسته به مقرون به صرفه بودن برای خودش است!
- * باید چه اتفاقی بیفتد که جرقه یک ترانه در ذهن محمد علیزاده زده شود؟ باید شرایط و امکانات خاصی داشته باشی تا ترانه بنویسی؟
- * الان خداوند در حال امتحان توست؟
- * خب نمره ات در این امتحان چند است؟
- * البته هماهنگی برای مصاحبه با خدا کمی سخت است!
- * به این دلیل این سوال را پرسیدم که دیدم گفته بودی خداوند بعد از دادن شهرت و ثروت به من دارد ظرفیتم را امتحانم می کند.
علی: از نظر من که محمد تجدید نیست؛ محمد جزو شاگردهای خوب خداست و نمره خوبی می گیرد.
- * دوست داشتی مغز چه کسی تو سرت بود؟ تا حالا بهش فکر کردی؟
- * حالا اگر شبیه پدرت بودی می خواستی چه کار کنی؟
- * فکر کنم سال 91 طلایی ترین روزهای زندگی محمد علیزاده رقم خورده باشد، چون هم اولین کنسرتت را تجربه کردی و هم آلبوم «دلت با منه» با این حجم از استقبال روبه رو شد.
محمد: همیشه اسفند ماه در سال های زندگی من جزو بهترین ماه ها بوده است. پارسال هم در اسفند ماه یک اتفاق خوب در زندگی ام داشتم ولی از خدا خواستم دیگر این اتفاق های خوب ماه دوازدهم را کمی نزدیک تر کند و زودتر بدهد! انشالله به لطف خدا سال 92 از همان فروردین ماه اتفاق های بهتری بیفتد. فکر می کنم خدا می خواهد یک سال به من استراحت بدهد.
- * همیشه می گویی حتی روز تولد آدم ها هم روی حساب و کتاب خاص خدا برای آدم ها اتفاق می افتد. فکر می کنی چرا محمد علیزاده در روز تولد حضرت محمد(ص) به دنیا آمده است؟
علی: ببین خدا چقدر این پدر و مادر را دوست داشته که پسرشان را در روز تولد پیغمبر بهشان داده است. خوش به سعادت شان که اینقدر آن نطفه و نفس پاک بوده که این اتفاق می افتد. انشالله خدا همیشه حفظ شان کند. محمد مزد خوبی های این پدر و مادر است.
- * محمد دوستان خوبی داری ها که اینقدر ازت تعریف می کنند.
منبع:
همشهری
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 - 04:08
دیدگاهها
درود بر محمد علیزاده...
بی نهایت منتظریم
عشقس محمد علیزاده
مرسی محمد
محمد علیزاده یه دونسسسسسسسسسسسس
خیلی خوب بود منم با نظرشون درمورد روز تولد موافقم از همون شبی که به دنیا اومدم تا به الان
مخصوصا جشن تولد پارسالم که هم تولدحضرت محمد (ص)بود وهم میلاد امام جعفر صادق (ع) وبه همراه کلی اتفاق خوب دیگه
افزودن یک دیدگاه جدید