چند نکته درباره آلبوم بارانی «داروگ» و ترانههایش:
بغضی که شکست
موسیقی ما – مزدک علی نظری (روزنامه نگار) :
1) اصل اول و انکارناپذیر موسیقی پاپ این است که: سلیقه و هنر پدیدآورندگان آن در سیطره سلیقه و خواست مخاطبان قرار دارد. یعنی این شنوندگان هستند که به هنرمند و تیم سازنده موزیک پاپ میگویند که چه میخواهند و چه موزیکی باید برایشان تولید کنند. بسیاری از این تولیدکنندگان ممکن است اصلن سلیقهای عکسمخاطبانشانداشته باشند، اما محصول نهایی باید مورد پسند مخاطب باشد تا «پاپ» شود و خریدار داشته باشد. آیا آلبوم «داروگ» این خصوصیت را دارد؟
2) بنا به سلیقه و خواست خواننده (روزبه نعمتالهی) - چنان که اخیرن«میثم یوسفی» سراینده غالب ترانههای داروگ در یادداشتی گفته است- چند ترک «روزبهای» هم در آلبوم گنجانده شده.
پذیرفتهایم که در موسیقی پاپ به دلیل دخیل بودن «بازار» در تعیین کیفیت و شکل و شمایل آن، «صنعت» بر وجوه هنری این نوع موسیقی میچربد. به این ترتیب است که دیدهایم با ایجاد یک موج استقبال، صداهای مشابه ظهور میکنند یا صدها ترانه دریک فرم به موفقیت رسیده، ساخته و منتشر میشود (مثل تب تقلید از صدای شادمهر، یا ترانههای بنیامین). حتا گاهی این تقلید، به کپیکاری خواننده یا آهنگساز از روی دست خودش منجر میشود. چند ترک داروگ هم در همین راستا و به شکل کاملن صنعتی،توسط نعمتالهی در آلبومش گنجانده شده (آثار مولانا، نیما و اخوان ثالث).
خب، آلبوم خودش است و حق دارد. ولی ما هم حق داریم که این چند کار را نادیده بگیریم و دور از ملاحظات صاحب آلبوم، از کنارشان بگذریم. دلایل منطقی هم تا دلتان بخواهد داریم. اول اینکه تعداد ترکهای داروگ زیاد است. هضم 13 ترانه دشوار است و با یک بار پِلیکردن، نمیشود کل آلبوم را تا انتها شنید، یا اگر هم گوش کنی چیزی از آن ترانههای آخری نمیفهمی.
گواه دیگر هم اینکه: ترانهها از جنس همدیگر نیستند. میشد با استفاده از ترانههای امروزی و یکدستِ میثم یوسفی، «حسین غیاثی» و (با کمی تسامح) آن تک ترانه پر اشک و آهِ دوست هنرمندم «لیلا رضایی»؛ یک آلبوم کامل و بینقصتر عرضه کرد.
نکته: ترانه خوب آقای «مسرور نعمتالهی»به دلایلی، در این بررسی به حساب نیامده.
3) موسیقی پاپ میکوشد عامه مخاطبان را با خود همراه کند و در این راه باید سلیقه عمومی را در نظر بگیرد. آیا داروگ در این قالب میگنجد؟ جدا از تزریق آن چند ترانه که نادیده گرفتیم، جنس موزیکها و خصوصنتنظیمهای این آلبوم میگوید بله؛ سعی بر این بوده که طیف مخاطبان بیشتری از شنیدن داروگ کیف کنند (فقط نگاه کنید به ترکیب عجیب و کنار هم قرار گرفتن نامهایی مثل عزیزان «مرتضا ساعدی» و «فرزین قرهگوزلو» تا «سیاوش رحمانی».) فروش و میزان توجه به این آلبوم هم همین را ثابت میکند. حالا اینکه تاثیر و دوامش تا کی باشد - با توجه به تاریخمصرفدار بودن موزیک پاپ- دیگر کار ما نیست و گفتنش با پیشگوهاست. ولی به نظرم چند ترانه در آلبوم هست که میتوانند جزو ماندگارها شوند یا دستکم سرآغاز ترانههایی مشابه شوند که در تاریخ موسیقی ما ثبت خواهند شد.
4) نوشتم: «بغضی که شکست»، اما مطمئن نیستم. کلن ترانههای داروگ آب و هوای اشکآلودی دارند،ولیشمارش تکرار کلمه «بغض» در ترانههای میثم یوسفی، میگوید که با بغضی سنگین طرفیم که شاید با یک آلبوم تمام نشده/ نشکسته باشد. به عنوان یک دوست و ضمنن یک طرفدار میثم، امیدوارم که شکسته شده/ تمام شده باشد و برود پی کارش!
حالا به لیست کلمات و مضامین ترانههای داروگ توجه کنید که به صورت تکرار شونده یا غالب، سازنده حال و هوای این آلبوماند: زخم، بغض، تلخ/ تلخیها، اشک، گریه، هقهق، گلوله، مرگ، کمین، کویر، طوفان، شب، کاش، خاکستر،دیوار، قفس، گلایه، غم، سیاه،لعنتی، اشتباه،باران، برف،یخ، ابر،تبر،غربت، سکوت، فاصله، آه، حسرت، درد،تردید و... (با تشکر از خانم رضایی که با فقط یک ترانه، این لیست را بسیار پربارتر کرد!)
و ترکیبهای غمافزایی مثل: بیدریا، سوت و کور، بیتو، شکسته بالمو، گرفته حالمو، خیسی چشات، جا بذاری، دلت نخواد، منو بده به دست باد، همیشه تو مسافری، فقط میخوای بری، شب سیاه، غم گرفته، دلم گرفته، روزگار بیمروت، دوری ازم، رفتنت، دل بکنم، ترانههای فرهاد،فال حافظ،بمیرم، خدانگهدار،بدحالی، دلتنگ/ دلتنگتر،گرفتارم، بیخبر میره، زخم دلم، شکستن تو، ساعت مریضه، دیوونهتر،کر میشم و...
هرجا هم واژه مثبتی آمده، در ترکیبی منفی به کار رفته یا بار و نتیجهای منفی دارد؛ مثل: لبخندو بگیر از من، تو عاشقمی یا نه، «شاید» روشن بشه تنهاییت.
5) بررسی واژهها و مضامین، سادهترین شکل تعمق در هر متن است که میبینید با همین نگاه سرسری آشکار شد: ترانههای آلبوم داروگ زبانی به شدت سرخورده، دلمرده و پریشان دارند و بیانگر نوعی شکوه هستند. راستشاز ترانه پاپ نمیشود زیاد انتظار داشت و مثلن «انتقاد اجتماعی» طلب کرد، اما آیندگان میتوانند به تمام اینها رجوع کنند و حال و اوضاع جامعه ما در سالهای ابتدایی دهه 90 و انتهای این صده را دریابد.
ترانه «همهچی آرومه» در کلیت تاریخ ما ثبت است. هربار شنیدن آن ما را به یاد اتفاقاتی میاندازد و خط به خط ترانهاش طنزی دارد که لبخندی تلخ به گوشه لبهامیآورد. به نظرم ترانههای داروگ هم - با صراحت و سرراست، و نه مانند مثال قبلی به طنز- قابل ارجاع و استناد هستند. این ترانههاامید یا راهکار خاصی به مخاطب نمیدهند، صرفن بیانکننده وضعیت یک دورهاند. و اینکه آیا اجتماع خوب چند ترانه با مضمون مشابه در یک آلبوم و تلاش برای پاپ/ صنعتی کردن آنها به ضرب و زور موزیک و آرایش سازها، کار درستی است یا نه؟ سوالیست که بحث مفصل دیگری را میطلبد.
1) اصل اول و انکارناپذیر موسیقی پاپ این است که: سلیقه و هنر پدیدآورندگان آن در سیطره سلیقه و خواست مخاطبان قرار دارد. یعنی این شنوندگان هستند که به هنرمند و تیم سازنده موزیک پاپ میگویند که چه میخواهند و چه موزیکی باید برایشان تولید کنند. بسیاری از این تولیدکنندگان ممکن است اصلن سلیقهای عکسمخاطبانشانداشته باشند، اما محصول نهایی باید مورد پسند مخاطب باشد تا «پاپ» شود و خریدار داشته باشد. آیا آلبوم «داروگ» این خصوصیت را دارد؟
2) بنا به سلیقه و خواست خواننده (روزبه نعمتالهی) - چنان که اخیرن«میثم یوسفی» سراینده غالب ترانههای داروگ در یادداشتی گفته است- چند ترک «روزبهای» هم در آلبوم گنجانده شده.
پذیرفتهایم که در موسیقی پاپ به دلیل دخیل بودن «بازار» در تعیین کیفیت و شکل و شمایل آن، «صنعت» بر وجوه هنری این نوع موسیقی میچربد. به این ترتیب است که دیدهایم با ایجاد یک موج استقبال، صداهای مشابه ظهور میکنند یا صدها ترانه دریک فرم به موفقیت رسیده، ساخته و منتشر میشود (مثل تب تقلید از صدای شادمهر، یا ترانههای بنیامین). حتا گاهی این تقلید، به کپیکاری خواننده یا آهنگساز از روی دست خودش منجر میشود. چند ترک داروگ هم در همین راستا و به شکل کاملن صنعتی،توسط نعمتالهی در آلبومش گنجانده شده (آثار مولانا، نیما و اخوان ثالث).
خب، آلبوم خودش است و حق دارد. ولی ما هم حق داریم که این چند کار را نادیده بگیریم و دور از ملاحظات صاحب آلبوم، از کنارشان بگذریم. دلایل منطقی هم تا دلتان بخواهد داریم. اول اینکه تعداد ترکهای داروگ زیاد است. هضم 13 ترانه دشوار است و با یک بار پِلیکردن، نمیشود کل آلبوم را تا انتها شنید، یا اگر هم گوش کنی چیزی از آن ترانههای آخری نمیفهمی.
گواه دیگر هم اینکه: ترانهها از جنس همدیگر نیستند. میشد با استفاده از ترانههای امروزی و یکدستِ میثم یوسفی، «حسین غیاثی» و (با کمی تسامح) آن تک ترانه پر اشک و آهِ دوست هنرمندم «لیلا رضایی»؛ یک آلبوم کامل و بینقصتر عرضه کرد.
نکته: ترانه خوب آقای «مسرور نعمتالهی»به دلایلی، در این بررسی به حساب نیامده.
3) موسیقی پاپ میکوشد عامه مخاطبان را با خود همراه کند و در این راه باید سلیقه عمومی را در نظر بگیرد. آیا داروگ در این قالب میگنجد؟ جدا از تزریق آن چند ترانه که نادیده گرفتیم، جنس موزیکها و خصوصنتنظیمهای این آلبوم میگوید بله؛ سعی بر این بوده که طیف مخاطبان بیشتری از شنیدن داروگ کیف کنند (فقط نگاه کنید به ترکیب عجیب و کنار هم قرار گرفتن نامهایی مثل عزیزان «مرتضا ساعدی» و «فرزین قرهگوزلو» تا «سیاوش رحمانی».) فروش و میزان توجه به این آلبوم هم همین را ثابت میکند. حالا اینکه تاثیر و دوامش تا کی باشد - با توجه به تاریخمصرفدار بودن موزیک پاپ- دیگر کار ما نیست و گفتنش با پیشگوهاست. ولی به نظرم چند ترانه در آلبوم هست که میتوانند جزو ماندگارها شوند یا دستکم سرآغاز ترانههایی مشابه شوند که در تاریخ موسیقی ما ثبت خواهند شد.
4) نوشتم: «بغضی که شکست»، اما مطمئن نیستم. کلن ترانههای داروگ آب و هوای اشکآلودی دارند،ولیشمارش تکرار کلمه «بغض» در ترانههای میثم یوسفی، میگوید که با بغضی سنگین طرفیم که شاید با یک آلبوم تمام نشده/ نشکسته باشد. به عنوان یک دوست و ضمنن یک طرفدار میثم، امیدوارم که شکسته شده/ تمام شده باشد و برود پی کارش!
حالا به لیست کلمات و مضامین ترانههای داروگ توجه کنید که به صورت تکرار شونده یا غالب، سازنده حال و هوای این آلبوماند: زخم، بغض، تلخ/ تلخیها، اشک، گریه، هقهق، گلوله، مرگ، کمین، کویر، طوفان، شب، کاش، خاکستر،دیوار، قفس، گلایه، غم، سیاه،لعنتی، اشتباه،باران، برف،یخ، ابر،تبر،غربت، سکوت، فاصله، آه، حسرت، درد،تردید و... (با تشکر از خانم رضایی که با فقط یک ترانه، این لیست را بسیار پربارتر کرد!)
و ترکیبهای غمافزایی مثل: بیدریا، سوت و کور، بیتو، شکسته بالمو، گرفته حالمو، خیسی چشات، جا بذاری، دلت نخواد، منو بده به دست باد، همیشه تو مسافری، فقط میخوای بری، شب سیاه، غم گرفته، دلم گرفته، روزگار بیمروت، دوری ازم، رفتنت، دل بکنم، ترانههای فرهاد،فال حافظ،بمیرم، خدانگهدار،بدحالی، دلتنگ/ دلتنگتر،گرفتارم، بیخبر میره، زخم دلم، شکستن تو، ساعت مریضه، دیوونهتر،کر میشم و...
هرجا هم واژه مثبتی آمده، در ترکیبی منفی به کار رفته یا بار و نتیجهای منفی دارد؛ مثل: لبخندو بگیر از من، تو عاشقمی یا نه، «شاید» روشن بشه تنهاییت.
5) بررسی واژهها و مضامین، سادهترین شکل تعمق در هر متن است که میبینید با همین نگاه سرسری آشکار شد: ترانههای آلبوم داروگ زبانی به شدت سرخورده، دلمرده و پریشان دارند و بیانگر نوعی شکوه هستند. راستشاز ترانه پاپ نمیشود زیاد انتظار داشت و مثلن «انتقاد اجتماعی» طلب کرد، اما آیندگان میتوانند به تمام اینها رجوع کنند و حال و اوضاع جامعه ما در سالهای ابتدایی دهه 90 و انتهای این صده را دریابد.
ترانه «همهچی آرومه» در کلیت تاریخ ما ثبت است. هربار شنیدن آن ما را به یاد اتفاقاتی میاندازد و خط به خط ترانهاش طنزی دارد که لبخندی تلخ به گوشه لبهامیآورد. به نظرم ترانههای داروگ هم - با صراحت و سرراست، و نه مانند مثال قبلی به طنز- قابل ارجاع و استناد هستند. این ترانههاامید یا راهکار خاصی به مخاطب نمیدهند، صرفن بیانکننده وضعیت یک دورهاند. و اینکه آیا اجتماع خوب چند ترانه با مضمون مشابه در یک آلبوم و تلاش برای پاپ/ صنعتی کردن آنها به ضرب و زور موزیک و آرایش سازها، کار درستی است یا نه؟ سوالیست که بحث مفصل دیگری را میطلبد.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 - 13:15
دیدگاهها
چیزی که توی این آلبوم خیلی برام عجیب بود، غم فوق العاده ایی بود که توی کارها به خوبی دیده می شد. در صورتی که آقای نعمت الهی توی مصاحبه ای که در برنامه پارک ملت داشن از این همه ناله و غم توی موسیقی پاپ شکایت کردن و می گفتن موسیقی ایرانی موسیقی شادی هست. اما مثل این که خودشون هم گرفتار این غم شدن!
اما از حق نگذریم که بعضی از قطعات هم عالی کار شده بودند.
این اصلا یه نظر کارشناسی نیست و کاملا نگاه سلیقه ای توش موج می زنه . اتفاقا از نظر مخاطب صدای روزبه به درد آثار حماسی می خورد و این سلیقه ی مخاطب است .
هنر یک مقوله ی کاملا سلیقه ای است و به زاویه ی نگاه زیبایی شناختی شما بستگی دارد . اگر از این آلبوم خوشتان نیامده دلیلی وجود ندارد که با غرض ورزی آن را به شدت بکوبید و محکوم کنید .
البته نظایر کار روزبه امروزه در موسیقی ما کم نیست که پر از درد و آه و سوز و گدازند ...
با کپی از روی دست خود هم اصلا موافق نیستم . شما کارهای پراکنده رو ترجیح میدید ؟
متوجه نمیشم جدا ؟!
بقیه چیکار میکنن ؟!
این مستثنی کردن ترانه ی مسرور ؟!!!!!!!!!!!!1
این اصلا یه نظر کارشناسی نیست و کاملا نگاه سلیقه ای توش موج می زنه . اتفاقا از نظر مخاطب صدای روزبه به درد آثار حماسی می خورد و این سلیقه ی مخاطب است .
هنر یک مقوله ی کاملا سلیقه ای است و به زاویه ی نگاه زیبایی شناختی شما بستگی دارد . اگر از این آلبوم خوشتان نیامده دلیلی وجود ندارد که با غرض ورزی آن را به شدت بکوبید و محکوم کنید .
البته نظایر کار روزبه امروزه در موسیقی ما کم نیست که پر از درد و آه و سوز و گدازند ...
با کپی از روی دست خود هم اصلا موافق نیستم . شما کارهای پراکنده رو ترجیح میدید ؟
متوجه نمیشم جدا ؟!
بقیه چیکار میکنن ؟!
این مستثنی کردن ترانه ی مسرور ؟!!!!!!!!!!!!1
افزودن یک دیدگاه جدید