یادداشتی درباره جایگاه هوادار در موسیقی؛
«ابراهیم تاتلیس یا اِلتون جان؟» یا «به من تیراندازی نکن من فقط نوازندهٔ پیانو هستم»
محسن امیری مقدم
| شاعر و ترانهسرا
موسیقی ما - «هواداری» در لغت نامهٔ دهخدا با معادلهایی چون: دوستداری و «محبت»ورزی شرح داده شده است. سید جعفر سجادی در کتاب «فرهنگ مصطلحات عرفا» در شرح «محبت» به نکتهای اشاره میکند که میتواند به جناب دهخدا در توضیح «هواداری» کمک کند: «محبتی که میان مخلوقات است اول درجه ٔ آن موافقت طبع است که عاقبت به عشق شدید منتهی میشود» جایگاه «هواداری» در پازل موسیقی امروز ما جایگاهی ناشناخته است و البته شبیه الباقی قطعات این پازل٬ تمامیتخواه و فاقد مرزهای مشخص اخلاقی و حقوقیست.این که یک «هوادار» در بستر «هواداری» چه وظایفی دارد و چه حقوق و امتیازهای ویژهای میتواند داشته باشد همانقدر مبهم٬ نامشخص و گلوگشاد است که وظایف و امتیازهای یک خواننده٬ یک ترانه سرا٬ یک تنظیمکننده و …. در این پازل لق میزند!
حواشی چند یادداشت اخیر در سایت «موسیقی ما» و واکنشهای هواداران تا آنجایی پیش رفت که مثلا اگر تا دیروز به میثم یوسفی -دوست ترانهسرا و نویسنده- به بهانهٔ انتقاد از فلان خوانندهٔ داخلی بد و بیراه گفته میشد ٬امروز اما در حاشیهٔ مصاحبهٔ امید جامع - دوست ترانه سرا و موزیسین- هواداری از مرزها عبور کرده و ثابت میکند در بحرانی گرفتار شده است که حتی نقد ِ فضای تقلید و دنبالهروی موجود را هم - که تنها با نشانهٔ «ابراهیم تاتلیس» بیان شده - بر نمیتابد.
جایگاه «هواداری» در پازل امروز موسیقی ما کجاست!؟ اگر به سنت کلیشههای موجود در گفتار خوانندهها در رسانه اکتفا کنیم که : همه چیز هوادار است! و اگر به تنها گوشهای از عملکرد خوانندگان (دستاندرکاران) بزرگوار اعم از کیفیت برگزاری کنسرت تا کیفیت محتوایی و فیزیکی آلبومهای تولید شده نگاه کنیم: هوادار هیچ چیز نیست!
همچنان که اگر در این یادداشت عبارت «ترانه سرایی» را جایگزین «هواداری» کنیم تنها از نظر نویسنده به بار تراژیک متن اضافه کردهایم! البته این تراژدی آنجایی خندهدار میشود که اگر کاری موفق شد٬ به پای خواننده و محبوبیتش نوشته میشود و هیچ کس با خودش سوال نمیکند که چطور از بین مثلا ۱۱ ترک یک آلبوم فقط دو ترک آن مورد استقبال قرار میگیرد!؟ آیا در الباقی قطعات خوانندهٔ محبوب حضور ندارد یا چی!؟ این تمامیتخواهی یا «هرچی که کار ِ قشنگ ِ مال ِ من/هر چی که نمی گیره برای ِ تو! » عادلانه است؟ و اگر نیست از کجا آب میخورد و از کجا باید آن را آب کشید!؟ این یادداشت تلاش و درخواستیست برای شروع یک گفتگو بر سر قطعات ِ پازل موسیقی امروز ما. قطعاتی که به نظر میرسد چون سر جای خود نیستند دیوار را بدشکل کردهاند!
| شاعر و ترانهسرا
موسیقی ما - «هواداری» در لغت نامهٔ دهخدا با معادلهایی چون: دوستداری و «محبت»ورزی شرح داده شده است. سید جعفر سجادی در کتاب «فرهنگ مصطلحات عرفا» در شرح «محبت» به نکتهای اشاره میکند که میتواند به جناب دهخدا در توضیح «هواداری» کمک کند: «محبتی که میان مخلوقات است اول درجه ٔ آن موافقت طبع است که عاقبت به عشق شدید منتهی میشود» جایگاه «هواداری» در پازل موسیقی امروز ما جایگاهی ناشناخته است و البته شبیه الباقی قطعات این پازل٬ تمامیتخواه و فاقد مرزهای مشخص اخلاقی و حقوقیست.این که یک «هوادار» در بستر «هواداری» چه وظایفی دارد و چه حقوق و امتیازهای ویژهای میتواند داشته باشد همانقدر مبهم٬ نامشخص و گلوگشاد است که وظایف و امتیازهای یک خواننده٬ یک ترانه سرا٬ یک تنظیمکننده و …. در این پازل لق میزند!
حواشی چند یادداشت اخیر در سایت «موسیقی ما» و واکنشهای هواداران تا آنجایی پیش رفت که مثلا اگر تا دیروز به میثم یوسفی -دوست ترانهسرا و نویسنده- به بهانهٔ انتقاد از فلان خوانندهٔ داخلی بد و بیراه گفته میشد ٬امروز اما در حاشیهٔ مصاحبهٔ امید جامع - دوست ترانه سرا و موزیسین- هواداری از مرزها عبور کرده و ثابت میکند در بحرانی گرفتار شده است که حتی نقد ِ فضای تقلید و دنبالهروی موجود را هم - که تنها با نشانهٔ «ابراهیم تاتلیس» بیان شده - بر نمیتابد.
جایگاه «هواداری» در پازل امروز موسیقی ما کجاست!؟ اگر به سنت کلیشههای موجود در گفتار خوانندهها در رسانه اکتفا کنیم که : همه چیز هوادار است! و اگر به تنها گوشهای از عملکرد خوانندگان (دستاندرکاران) بزرگوار اعم از کیفیت برگزاری کنسرت تا کیفیت محتوایی و فیزیکی آلبومهای تولید شده نگاه کنیم: هوادار هیچ چیز نیست!
همچنان که اگر در این یادداشت عبارت «ترانه سرایی» را جایگزین «هواداری» کنیم تنها از نظر نویسنده به بار تراژیک متن اضافه کردهایم! البته این تراژدی آنجایی خندهدار میشود که اگر کاری موفق شد٬ به پای خواننده و محبوبیتش نوشته میشود و هیچ کس با خودش سوال نمیکند که چطور از بین مثلا ۱۱ ترک یک آلبوم فقط دو ترک آن مورد استقبال قرار میگیرد!؟ آیا در الباقی قطعات خوانندهٔ محبوب حضور ندارد یا چی!؟ این تمامیتخواهی یا «هرچی که کار ِ قشنگ ِ مال ِ من/هر چی که نمی گیره برای ِ تو! » عادلانه است؟ و اگر نیست از کجا آب میخورد و از کجا باید آن را آب کشید!؟ این یادداشت تلاش و درخواستیست برای شروع یک گفتگو بر سر قطعات ِ پازل موسیقی امروز ما. قطعاتی که به نظر میرسد چون سر جای خود نیستند دیوار را بدشکل کردهاند!
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 4 آبان 1392 - 12:42
دیدگاهها
هوادارای یعنی اینکه طرفدار مجسن چاوشی کبیر باشی و از صدا و هنر اقای خاص لذت بری
به عنوان کسی که با موسیقی زندگی میکنه و طبیعیست که هواداره یه عده هم هستم به شدت با این متن موافقم و فکر میکنم اصلی ترین موضوع در موسیقی ما همین موضوعی هست که در متن بالا اشاره شده ! و باید یه سری مسائل مشخص و تفکیک بشه ... منتظریم!
ممنون
بعضی طرفدارا واقعاً انسان رو ناراحت می کنن. به خصوص این تعدادی که تعمداً از لفظ چاوشی کبیر و سلطان احساس و ... استفاده می کنن و روی هر پستی کامنت می ذارن و تعدادشون هم زیاد نیست، اما انقدر بمباران کامنتی می کنن که انسان دچار اشتباه میشه اینا چند نفرن.
ایشالا طرفداری مون از سر عقلانیت باشه.
وافعا عالی بود
امیدوارم بقیه هم بنویسن و ادامه بدن
مرسی
محسن جان سلام
مطلب جالب و واقعی بود
موضوع خوبی برای نقد هستش
سلام به همه
با كليت يادداشت آقاي اميري مقدم موافقم البته شدت و حدّت مطلب فوق تا حدودي هم بستگي به خواننده ها داره...
من خودم يكي از طرفداراي آقاي محسن يگانه ام كه بايد عرض كنم جناب يگانه به اندازه ي قابل قبولي به طرفدارانشون اهميت و محبت دارند و تا اونجايي كه از دستشون بر مي آد دل هوادارا رو بدست مي آورند و همين باعث ميشه كه قصور بقيه ي عوامل كمتر خاطر هواداران رو آزرده كنه...
اينكه آقاي "محسن اميري مقدم" نقد كنند، يا راجع به نقد صحبت كنند، يا به هر دليلي در مورد جو مسموم موسيقي ما خصوصا در بخش ترانه نظر بدهند، آدم را ياد نگراني گرگ براي گله ي گوسفند ها مي اندازد.اين جمله سازي ها و الفاظ شيك و زيبا از قلم كسي بيرون آمده كه خود به گواه اكثريت شاهد و اقليت سر در برف فرو برده، از هيچ عمل غير اخلاقي و ناجوانمردانه اي در اين عرصه دريغ نكرده اند.اميدوارم اينكه هواداران يك خواننده يا هر هنرمند ديگري را بازجويي مي كنند و كالبد شكافي لغات انجام مي دهند، از سر دلسوزي و محبت باشد و نه از روي غرض و حسادت و ...
khundamesh khub bud
axe maro chera gozashin? :D
افزودن یک دیدگاه جدید