جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
در گفت‌و‌گوی سایت موسیقی ما با مصباح قمصری مطرح شد:
با ورود مخاطب به اتمسفر «لمس»، تفکر خاموش می‌شود
موسیقی ما - اولین تجربه‌های مصباح قمصری با آلبوم‌های نقش خیال، آب نان آواز، سرو روان، صدا سخن عشق، جام الست، تنیده در خطوط موازی، شور پریشانی شکل گرفت. حالا اما «لمس» بیانی است کاملا مستقل که مصباح با ارائه آن در مسیری کمتر رفته و البته جذاب برای مخاطب ایرانی گام بر می‌دارد. بنا بر گفته خودش «موسیقی ملانکالیک شما را از درون دچار تناقض می‌کند». ژانری که لمس مصباح در حال ارائه آن است برای مخاطب ایرانی خیلی آشنا جلوه نمی‌کند و بنابراین گفت‌و‌گو با مصنف این آلبوم، ما را به نکات واضح تری که قمصری در حال طی کردن آن است رهنمون خواهد کرد. در ادامه گفت‌و‌گوی ما با این هنرمند خوش ذوق را بخوانید:..
 
  • - پرسش کنونی‌ام مربوط به مصباح قمصری نیست. مربوط به کسی است که نماینده نوع خاصی ار موسیقی است که در کشور ما غریب و ناآشنا می‌نماید. موسیقی ملانکالیک تازه آغاز به کار کرده و شاید مراحل ابتدایی تکوین خود را با آلبومی مثل لمس به تازگی آغاز کرده است. از سوی دیگر مالیخوالیا در تعبیر عرفی خود معنایی دارد. منظور از این نوع موسیقی چیست؟
ژانرهایی که به موسیقی اطلاق می‌شوند دو دسته‌اند.
در دسته اول ژانرهایی وجود دارند که حامل یک تعریف موسیقایی هستند. مثلا به شما می‌گویند موسیقی جاز فلان موسیقی است که فلان ساز‌ها در آن استفاده می‌شود و نحوه نوازندگی در آن‌ها به فلان صورت است. به گونه می‌توان گفت در این دسته بندی خط کشی‌های هارمونیکال، نوازندگی و آهنگسازی وجود دارد.
دسته بندی دیگر به گونه‌ای است که ژانرهایی که تحت آن قرار می‌گیرند فقط تعریف احساسی دارند. مثلا موسیقی ملانکالیک تعریف موسیقایی ندارد. وقتی شما این نوع موسیقی را گوش می‌دهید به نوعی حواس تلفیق شده را احساس می‌کنید. مثل حضور شادی و غم یا خشم و شهوت در آن واحد. تخصص ملانکالیک همین است. مثلا «مونلایت سرناد بتهوون» یک فضای ملانکالیک دارد. در سینما هم برای این مقوله مثال‌هایی وجود دارد. در فیلم‌های غیر حرفه‌ای یک غم ساده و یا یک شادی خیلی ساده را منتقل می‌کند اما در یک شات یا سکانس از یک فیلم حرفه‌ای به شما احساس توامان شادی و غم وعصبانیت و بچگانگی منتقل می‌شود. موسیقی ملانکالیک شما را از درون دچار تناقض می‌کند.
 
  • - موسیقی آلبوم لمس بارقه‌هایی از این فضا را خواهد داشت اما لزوما با تعریف بالا از موسیقی ملانکانیک مطابقت کامل ندارد. این فضا در موسیقی مصباح قمصری قرار است به چه نقطه‌ای بیانجامد؟
هدف من در پروژه لمس به صورت پله پله این است که مخاطبی که دارد موسیقی مرا گوش می‌دهد تفکر نکند یعنی فکر خاموش شود. وقتی مخاطب را وارد آن اتمسفر کنم تفکر تقریبا خاموش می‌شود. شما دیگر به موسیقی فکر نمی‌کنید بلکه با آن همراه می‌شوید.
خاموش کردن تفکر از طریق لمس کردن حواس اتفاق می‌افتد. یعنی من حواسی که می‌خواهم را باید در شما لمس کنم. یک سری از آن‌ها را سرکوب کنم و برخی از آن‌ها را تحریک کنم. از نظر من موسیقی توانا آن موسیقی است که این قدرت را داشته باشد.
 
  • - کنترل تفکر مخاطب و خاموش کردن فکر حرف بزرگی است. ما در این موسیقی از ساخت شو گذر کرده‌ایم و به همین خاطر اجازه دهید بدون تعارف سوالات جدی‌ام از موسیقی جدی شما داشته باشم. اینکه من می‌خواهم کنترل تفکر کنم ادعای بزرگ و شاید سختی است. این ادعا از پس زمینه یک اتفاق غیر موسیقایی برآمده؟ (پروژه تحقیقی شما مطمئنا نمی‌تواند از تعاریف و حتی ابزار مرسوم در شرایط امروز موسیقی ما استفاده کند و وقتی ادبیات یا هدف جدیدی برای موسیقی تعریف می‌کنید عقل ظاهر بین قمصری ۲۸ ساله را برای این ادعا کم سن و سال ارزیابی می‌کند.). این غیر ممکن بودن از منظر بیرونی را چگونه پاسخ می‌دهید؟
دقیقا غیر ممکن است البته برای کسی که از افق مرسوم به قضیه می‌نگرد. درست مثل اینکه شما در یک کشور فقط طب پزشکی داشته باشید. همه مردم طب پزشکی را قبول دارند. ناگهان کسی می‌آید و ادعا می‌کند با گذاشتن چند سوزن بر روی بدن شما مثلا گردش میدان مغناطیسی بدن شما را تغییر می‌دهم یا فلان بیماری شما را درمان می‌کنم. اما این نوعی دانش است که ما از ان بی‌بهره‌ایم. دانش جنس‌های مختلفی دارد. در دوران قبل از نیوتون جنس دانش از کلیسا بر می‌آمد. بنابراین هرچه را کلیسا می‌گفت مردم به عنوان یک علم می‌پذیرفتند و کاملا برایشان عقلانی به نظر می‌رسید. اما از زمانی به بعد جنس دانش تغییر کرد و دانش قبلی، هپروت و لاطائلات نام گرفت. نمی‌شود گفت مردم قبل از نیوتون بی‌سواد بودند اما جنس دانش آن‌ها متفاوت بود. امروز هم جنس دانش موسیقی در دنیا تغییر کرده اما متاسفانه جنس دانشی که ما امروز در موسیقی ایران آن را مورد توجه قرار داده‌ایم مدت هاست منسوخ شده. یعنی امروز آهنگسازان ما به این افتخار می‌کنند که کارشان به گونه‌ای است که مخاطب را به فکر وا می‌دار. د البته من نمی‌گویم این بد است یا خوب. فقط می‌گویم جنس دانش امروز این نیست.
امروز هدف نود درصد آلبوم‌هایی که در بازار هستند را نمی‌فهمم. از آلبوم اساتید بگیرید تا آلبوم تازه کار‌ها. نمی‌فهمم مردم چرا باید برای این آلبوم هزینه کنند تا آن را بخرند. از نظر من اینکه صرفا یک تکنوازی کنم یا با ارکس‌تر کاری را بسازم کافی نیست. این تنها باید به عنوان ابزار مد نظر قرار بگیرد. آیندگان این دیدگاه را مد نظر قرار خواهند داد. اینکه آلبوم‌های بی‌هدف در بازار فراوان است نتیجه‌اش شرایطی است که امروز دچارش شده‌ایم. در شهر کتاب‌ها روز به روز فروش سی دی‌ها کمتر می‌شود و مخاطبان خریدار کار‌ها کمتر می‌شوند. شما پرفروش‌ترین آلبوم‌های امسال را با پنج سال پیش مقایسه کنید.
 
  • - لمس فروش خوبی داشت؟
من توقع نداشتم چنین فروشی داشته باشم. توقع من این بود که کار در بازار باشد اما از آنجه انتظار داشتم فروش بیشتری داشت.
 
  • - یعنی فکر می‌کنید جامعه برای تغییر دیدگاهی که از آن صحبت کردید آماده است؟
بله.
 
  • - اسم‌های انتخاب شده برای قطعه‌ای مثل سایه خورشید ایهام دارد. از منظر مخاطب می‌پرسم انتخاب اسامی تکمیل کننده خاموش کردن تفکر مخاطب است یا ما را به عرفان قمدا رهنمون می‌کند؟
اسامی که برای قطعات انتخاب می‌کنم را از چند وحه مورد بررسی قرار می‌دهم. مثلا اسم آلبوم را با این هدف انتخاب کردم که در لمس واج آرایی خاصی وجود دارد به علاوه آرایه‌هایی در این انتخاب نهفته هستند و از سوی دیگر هدف من لمس احساس مخاطب بود. اینکه با چه حرفی آغاز کنید و چگونه تمام کنید بار معنایی خاصی دارند. راجع به سایه خورشید باید بگویم نوعی تناقض را با خود به همراه دارد. روی نسبی بودن‌ها و نسبیت در زیبایی تمرکز کرده‌ام. یعنی اینکه ما از یک آهنگ می‌توانیم چند مدل داشته باشیم و با وجود اینکه این آهنگ‌ها از نظر ترکیب کاملا ضدیت داشته باشند ولی توامان بسیار زیبا هستند. در آلبوم دو قطعه هست که ژانر یکی کاملا الکترونیک است و دیگری ژانر آکوستیک دارد. بنابراین جنس زیبایی‌ها می‌تواند متفاوت باشد.
  • - آیا لمس در ساحت اجرای زنده هم تجربه خواهد شد؟
موقعی که روی این پروژه کار می‌کردم هیچ لزومی نمی‌دیدم آلبوم منتشر کنم. هشت سالی روی این مقوله پژوهش و تحقیق کردم. اما موقعی شد که برای آلبوم احساس نیاز کردم. برای کنسرت هم باید احساس نیاز ایجاد شود.




قطعه «RA»
نوازنده:
مصباح قمصری
صدابرداری و میکس: مصباح قمصری
گرافیک: وحید میرزایی
 
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 11 اسفند 1392 - 15:21

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

یکشنبه 11 اسفند 1392 - 20:35

واقعا قشنگ بود دمت گرم حال کردم

دوشنبه 12 اسفند 1392 - 02:44

شهامتش مثل موسیقیش قابل تحسینه.

دوشنبه 12 اسفند 1392 - 11:41

هنر باید هدف والاتری داشته یاشد. زنده باد. خیلی پر مغز. لذت بردم...

سه شنبه 13 اسفند 1392 - 17:45

کم کم داریم استعداد های موسیقی رو میبینیم لذت میبریم

چهارشنبه 13 فروردین 1393 - 00:09

bayadam ghashang bashe...ostade dadashemun

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود با ورود مخاطب به اتمسفر «لمس»، تفکر خاموش می‌شود | موسیقی ما