گفتوگوی مفصل و خواندنی سایت موسیقی ما با معمار و رهبر سابق ارکستر ملی ایران؛
استاد فرهاد فخرالدینی: بدون موسیقی زنده نمیمانم
موسیقی ما - حال و روز موسیقی ارکسترال در ایران امروز ما بر کمتر کسی از اهل هنر پوشیده مانده. فرهاد فخرالدینی معمار ارکستر ملی در سال ۸۸ خانهای که با دستانش خودش بنا کرده بود را ترک کرد. در ادامه دو ارکستر مهم مملکت بنا به دلایل غیر هنری و فرهنگی در دولت گذشته تعطیل شدند. اما اواخر سال نود و دو اگر تغییر آنچنانی نداشت با امید فراوانی همراه بود. اینبار؛ او با گروه مهرنوازان به صحنه موسیقی بازگشت. البته فرهاد فخرالدینی در سال ۹۲ جدای از این اجرا دو اثر مهم منتشر کرد. یکی کتاب مفصل خاطرات او و همسرش با عنوان «شرح بینهایت» و دیگری کتاب «تجزیه، تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران». دو کتاب ویژه و بسیار مهم که یکی از جنبه تاریخی و دیگری از جنبه علمی – تحلیلی راهگشای محققان، دانشجویان و علاقمندان موسیقی خواهند بود. گفتوگو با فرهاد فخرالدینی به تغییرات انجام گرفته، مشکلات موسیقی در طول این سالها و بازگشت دوباره استاد بر صحنه اجرا میپردازد.
شما فکر کنید وقتی یک آهنگ به دل و جان مردم راه پیدا میکند دولت بابت آن چقدر هزینه میکند. آن موسیقی به دل میلیونهای انسان راه پیدا میکند، اوقات شیرینی را برای مردم فراهم میکند، در حالی که دستمزدی که بابت این کار به هنرمند داده میشود، با در نظر گرفتن تخصص و فعالیتی که این هنرمند طی دهها سال داشته و به درجهای رسیده که کارش مورد توجه هنردوستان است، بسیار اندک است. از سوی دیگر هنرمندان ظرافتهای دیگری هم دارند. از یک نیروی خلاقه برخوردارند. نیروی آفرینشی که در دل هنرمند هست را همه آدمیان ندارند. در گذشته آن طور که باید و شاید رسیدگی به هنرمندان را ندیدیم.
دولت باید به این مسئله توجه کند که تعداد هنرمندان ما نسبت به جمعیت کشور چقدر است. این مقدار ناچیز است. بنابراین به این نیرو که میتواند مفید واقع شود توجه دیگری باید کرد. یک کار موسیقیایی را شما میتوانید از رادیو، تلویزیون پخش کنید. گاهی میبینید آن اثر موسیقایی به همراه فیلم یا سریال تا چه حد تاثیر گذار است. این موارد باید مورد توجه قرار گیرد. خود بنده سالهای سال در این زمینه کار کردم. صاحبان هنر و خالقان آثار هنری بیش از این از دولت انتظار دارند.
شما یک سریال را در نظر بگیرید. وقتی قرار است دست به تهیه آن بزنیم میدانیم میلیونها نفر آن را خواهند دید. آیا حق آدمی که در این سریال فعالیت میکند همانی است که به او داده میشود. لحظهای مجسم کنید وقتی میخواهند یک سکانس را فیلم برداری کنند در تابش سوزان آقتاب یا یک منطقه سرد چه سختیهایی میکشند. بنده هم به عنوان آهنگساز همان سریال چه شبها تا صبح بیدار ماندهام و ساعتها تحقیق کردهام تا اثری را خلق کنم که مردم از شنیدنش لذت ببرند. خودم هم عاشق کارم بودم. امثال من بیش از هرچیزی به خاطر عشقی که داریم کار میکنیم نه به خاطر دستمزدی که میگیریم. دولت هم باید به نحو بهتری جبران کند.
به این فکر کنید که آیا میشود رادیو و تلویزیون موسیقی نداشته باشند. مسئولین صدا و سیما باید به فکر بیافتند. اخیرا حتی اسم آهنگساز را هم نمیآوردند. اسم شاعر و تنظیم کننده را هم که از قبل نمیآورند. از سوی دیگر متاسفم که حتی برخی از دوستان فعال در عرصه هنر هم این اشتباه را مرتکب میشوند. مثلا کتاب مینویسند اما یادشان میرود فلان کار با کدام ارکستر و رهبر اجرا شده. موسیقی یک کار جمعی است. اثری که به وجود میآید شاعر، آهنگساز، نوازنده و تنظیم کننده هم دارد. دولتی که میخواهد به موسیقی برسد در درجه اول باید به دو مطلب توجه داشته باشد. حقوق مادی و معنوی این آثار که شامل آهنگساز، رهبر ارکستر، خواننده، نوازنده و تمام عوامل پدیدآورنده آثار هنری خواهد بود.
چرا ما سالن کنسرت نداریم. چرا تهران چند میلیون نفری تنها یک سالن کنسرت دارد. بقیه سالنها برای همایشها و سخنرانی هاست. تالار وحدت به عنوان تنها سالن کنسرت برای اپرا ساخته شده. در اصل از همین تالار وحدت بیش از موسیقی برای تئاتر استفاده میشود. برای تئاتر هم باید سالن به تعداد کافی داشته باشیم. هر چه تعداد سالنهای ما بیشتر باشد مردم به تفریحات سالم دست پیدا میکنند. جوان میتواند در یک سالن کنسرت بنشیند و با دوستان خود برنامههای خوب ببیند و در خیابانها سرگردان نباشد. تعداد سالنها باید به قدری زیاد شود که جوانها به سمت مراکز فرهنگی کشیده شوند. هنر در سلامت جامعه میتواند نقش آفرین باشد. دولت باید این امکان را در اختیار مردم قرار دهد. این خواسته زیادی نیست.
اگر موسیقی چیز بدی است استفاده نکنند. ما که گلهای نداریم. هر کاری خواستهاند انجام دادهاند. ببینیم آیا میتوانند دو روز صدا و سیما را بدون موسیقی اداره کنند. اطمینان دارم شدنی نیست چون اگر میشد حتما تا الان این کار را کرده بودند. چه معنی دارد که از هنر هنرمندان استفاده شود و بعد هم بگویند ما هنوز نمیدانیم موسیقی چه وضعیتی دارد. هنرمند چقدر میتواند این جفا را بپذیرد که با هنرش و حیثیت کاریاش چنین رفتاری کنند.
در زمانی که آقای خالقی ارکستر گلها را تشکیل داد چون با موسیقی و ادبیات ایران آشنایی خوبی داشت راهی را بنیان نهاد. قبل از آن استاد ایشان آقای وزیری هم در همین مسیر بودند. در مجموع راهی به وجود آمد که مسیر موسیقی ملی را نشان میدهد. البته قدم گذاشتن در این راه مشکلات فراوانی دارد. ما همواره باید جاده خود را بسازیم و بر روی آن حرکت کنیم. اینجاده به گذشته موسیقی ما اتکا دارد و همینطور بر طولش اضافه میشود.
کتاب تجریه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران چه از نظر تاریخ معاصر موسیقی و چه از نظر شناخت مبانی و اصول موسیقی ایران از گذشته تا کنون، میتواند مفید باشد. این کتاب هم مفصل است و انشالله مفید هم خواهد بود. چراکه فنی نوشته شده و به درد کسانی که به تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی مشغولند میخورد و میتواند به عنوان یک کتاب مرجع مورد استفاده قرار گیرد. زمان زیادی از عمرم صرف نوشتن این کتاب شده بود. در هنرکده موسیقی ملی، دانشگاه آزاد، دانشگاه تهران و همچنین در کلاسهای خصوصیام که در منزل برگزار میشد این مباحث را درس داده بودم. تعطیلی ارکستر ملی فرصتش را برایم فراهم کرد. سومین کتابم که هارمونی موسیقی ایرانی است در مرحله صفحه آرایی و تایپ است. اصولا چه به عنوان رهبر ارکستر، چه به عنوان آهنگساز و چه به عنوان کسی که در سینما و سریالهای این مملکت سالیان زیادی فعال بوده همیشه مشغول کار و تدریس بودهام. الان هم هنوز خوشحالم که میتوانم کمکی بکنم و ارکستری را رهبری کنم یا کتابی بنوسیم.
ما عاشق کارمان هستیم. من با موسیقی زندگی میکنم. بدون موسیقی نمیتوانم زنده بمانم. تمام زندگی من با موسیقی گذشته از این بابت به آن دوستانی که گمان میکنند چشمه ذوق ما خشکیده اطمینان میدهم که اکنون با برنامه ریزیهای دقیقتر کار میکنم و کارهای جدیدی آماده اجرا دارم که در فرصت مناسب اجرا خواهد شد.
وقتی مسئولین مملکت وعده کردهاند به موسیقی توجه خواهند کرد و نسبت به احیای دو ارکستر مهم ما مصمم هستند باید امیدوار بود. آنگونه که به من اعلام شده آقای مرادخانی و همکارانشان منتظر هستند بودجه را در اختیار بگیرند. من به این موضوع خوشبین هستم. انشالله در سال ۹۳ با توجه به سخنان خوب و شیرینی که مطرح شده ارکسترها و واحدهای مختلف موسیقی نظیر گروه کر و گروههای کوچکتر همگی فعال شوند و با دلی خوش به اجرای برنامه بپردازند و حاصل این فعالیتها خلق آثار زیبا باشد که ارمغانی برای مردم عزیز است و انشالله نوای خوش موسیقی ما تقدیم شود به ملت عزیز که برای ما گرامیاند. من در اینجا سال نو را به همه هم میهنانم تبریک میگویم و برای آنها آرزوی تندرستی میکنم. امیدوارم بتوانیم خدمت گذار آنها باشیم و اوقات شیرینی را برای آنها فراهم کنیم.. ببینیم که موسیقی ما شکل خوبی پیدا کند و گروهها پر کار باشند.
موسیقی نوای دل هاست. صدای مهر و دوستداشتن است. آن را دریابید. ما هم مردم را دوست داریم و با موسیقی امان این مهر و عشق را میگوییم. بگذارند این عشق را بیان کنیم. هنرمند به دنبال زیبایی است. به دنبال شر نمیگردد. به دنبال این است که به مردم نوای خوش دهد. نمیدانم چرا نمیگذارند این کار را بکنیم.
- - آقای مرادخانی در صحبتهایشان بر لزوم ورود بخش خصوصی به مقوله موسیقی تاکید کردند. تا چه حد شما با این گزاره موافقید؟
- - یکی از مشکلاتی که بر سر راه فعالیت گروههای ارکسترال در ایران وجود دارد هزینه بالای آن و نداشتن توجیه مالی برای هزینه هاست. به نظر شما دستاورد ارکسترهای بزرگ برای موسیقی چیست که ضرورت وجود آنها را توجیه میکند؟
شما فکر کنید وقتی یک آهنگ به دل و جان مردم راه پیدا میکند دولت بابت آن چقدر هزینه میکند. آن موسیقی به دل میلیونهای انسان راه پیدا میکند، اوقات شیرینی را برای مردم فراهم میکند، در حالی که دستمزدی که بابت این کار به هنرمند داده میشود، با در نظر گرفتن تخصص و فعالیتی که این هنرمند طی دهها سال داشته و به درجهای رسیده که کارش مورد توجه هنردوستان است، بسیار اندک است. از سوی دیگر هنرمندان ظرافتهای دیگری هم دارند. از یک نیروی خلاقه برخوردارند. نیروی آفرینشی که در دل هنرمند هست را همه آدمیان ندارند. در گذشته آن طور که باید و شاید رسیدگی به هنرمندان را ندیدیم.
دولت باید به این مسئله توجه کند که تعداد هنرمندان ما نسبت به جمعیت کشور چقدر است. این مقدار ناچیز است. بنابراین به این نیرو که میتواند مفید واقع شود توجه دیگری باید کرد. یک کار موسیقیایی را شما میتوانید از رادیو، تلویزیون پخش کنید. گاهی میبینید آن اثر موسیقایی به همراه فیلم یا سریال تا چه حد تاثیر گذار است. این موارد باید مورد توجه قرار گیرد. خود بنده سالهای سال در این زمینه کار کردم. صاحبان هنر و خالقان آثار هنری بیش از این از دولت انتظار دارند.
شما یک سریال را در نظر بگیرید. وقتی قرار است دست به تهیه آن بزنیم میدانیم میلیونها نفر آن را خواهند دید. آیا حق آدمی که در این سریال فعالیت میکند همانی است که به او داده میشود. لحظهای مجسم کنید وقتی میخواهند یک سکانس را فیلم برداری کنند در تابش سوزان آقتاب یا یک منطقه سرد چه سختیهایی میکشند. بنده هم به عنوان آهنگساز همان سریال چه شبها تا صبح بیدار ماندهام و ساعتها تحقیق کردهام تا اثری را خلق کنم که مردم از شنیدنش لذت ببرند. خودم هم عاشق کارم بودم. امثال من بیش از هرچیزی به خاطر عشقی که داریم کار میکنیم نه به خاطر دستمزدی که میگیریم. دولت هم باید به نحو بهتری جبران کند.
- - آقای فخرالدینی چرا هنرمندان در ایران همیشه در مورد مسائل مالی گلهمند هستند؟
- - چرا در اغلب موارد این بحثها جنبه مالی دارد؟
به این فکر کنید که آیا میشود رادیو و تلویزیون موسیقی نداشته باشند. مسئولین صدا و سیما باید به فکر بیافتند. اخیرا حتی اسم آهنگساز را هم نمیآوردند. اسم شاعر و تنظیم کننده را هم که از قبل نمیآورند. از سوی دیگر متاسفم که حتی برخی از دوستان فعال در عرصه هنر هم این اشتباه را مرتکب میشوند. مثلا کتاب مینویسند اما یادشان میرود فلان کار با کدام ارکستر و رهبر اجرا شده. موسیقی یک کار جمعی است. اثری که به وجود میآید شاعر، آهنگساز، نوازنده و تنظیم کننده هم دارد. دولتی که میخواهد به موسیقی برسد در درجه اول باید به دو مطلب توجه داشته باشد. حقوق مادی و معنوی این آثار که شامل آهنگساز، رهبر ارکستر، خواننده، نوازنده و تمام عوامل پدیدآورنده آثار هنری خواهد بود.
- - ایده آل شما این است که کاش دولت چتر حمایتی خود را هر چه بیشتر به روی هنر و خاصه موسیقی بگستراند، اما میبینیم که در اغلب کشورهای دنیا موسیقی به شکلی کاملا خصوصی حیات دارد.
- - برای گروههای ارکستر که تعداد اعضای گروه زیاداند سالن اهمیت زیادی دارد. به نظر شما کنترل میزان هزینهها و به تبع آن اجراهای بیشتر از گروههای ارکستر را با چه اقدامی میتوانیم افزایش دهیم؟
چرا ما سالن کنسرت نداریم. چرا تهران چند میلیون نفری تنها یک سالن کنسرت دارد. بقیه سالنها برای همایشها و سخنرانی هاست. تالار وحدت به عنوان تنها سالن کنسرت برای اپرا ساخته شده. در اصل از همین تالار وحدت بیش از موسیقی برای تئاتر استفاده میشود. برای تئاتر هم باید سالن به تعداد کافی داشته باشیم. هر چه تعداد سالنهای ما بیشتر باشد مردم به تفریحات سالم دست پیدا میکنند. جوان میتواند در یک سالن کنسرت بنشیند و با دوستان خود برنامههای خوب ببیند و در خیابانها سرگردان نباشد. تعداد سالنها باید به قدری زیاد شود که جوانها به سمت مراکز فرهنگی کشیده شوند. هنر در سلامت جامعه میتواند نقش آفرین باشد. دولت باید این امکان را در اختیار مردم قرار دهد. این خواسته زیادی نیست.
- - حافظه تاریخی ما معمار ارکستر ملی را هنوز از یاد نبرده. شما دلایل ترک عرصه را قبلا گفتهاید. بعد از آن ارکستر سمفونیک هم به سرنوشت ارکستر ملی دچار شد. دلایل مختلفی باعث این ماجرا میدانستند که از جمله آن میتوان به جوانگرایی بیش از حد اشاره کرد. علی جنتی وزیر محترم ارشاد در سخنانش بارها به احیای این دو سرمایه فرهنگی اشاره کرده. اگر بخواهید نظر خود را در این باره بگویید چه مسیری را برای تجربه نشدن تجربههای پیشین مقبول میدانید.
- - در طول بحث چندین بار به عملکرد صدا و سیما در قبال موسیقی اشاره کردید. این رسانه نقش مهمی درمورد موسیقی دارد. بطورکلی عملکرد صدا و سیما در این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر موسیقی چیز بدی است استفاده نکنند. ما که گلهای نداریم. هر کاری خواستهاند انجام دادهاند. ببینیم آیا میتوانند دو روز صدا و سیما را بدون موسیقی اداره کنند. اطمینان دارم شدنی نیست چون اگر میشد حتما تا الان این کار را کرده بودند. چه معنی دارد که از هنر هنرمندان استفاده شود و بعد هم بگویند ما هنوز نمیدانیم موسیقی چه وضعیتی دارد. هنرمند چقدر میتواند این جفا را بپذیرد که با هنرش و حیثیت کاریاش چنین رفتاری کنند.
- - با توجه به مشکلاتی که وجود دارد به نظر شما خود موسیقیدانها برای بهبود وضعیت چه فعالیتهای میتوانند انجام بدهد؟
در زمانی که آقای خالقی ارکستر گلها را تشکیل داد چون با موسیقی و ادبیات ایران آشنایی خوبی داشت راهی را بنیان نهاد. قبل از آن استاد ایشان آقای وزیری هم در همین مسیر بودند. در مجموع راهی به وجود آمد که مسیر موسیقی ملی را نشان میدهد. البته قدم گذاشتن در این راه مشکلات فراوانی دارد. ما همواره باید جاده خود را بسازیم و بر روی آن حرکت کنیم. اینجاده به گذشته موسیقی ما اتکا دارد و همینطور بر طولش اضافه میشود.
- - امسال دو کتاب از شما منتشر شد. شرح بینهایت (شامل زندگی نامه شما و همسرتان آزرم) و «تجزیه، تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران». در ابتدا راجع به این دو کتاب صحبت کنید. با توجه به نبود منابع کافی در مقوله تاریخ موسیقی وجود چنین نوشتههایی را در یاری رسانی به پژوهشگران چگونه ارزیابی میکنید؟
کتاب تجریه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران چه از نظر تاریخ معاصر موسیقی و چه از نظر شناخت مبانی و اصول موسیقی ایران از گذشته تا کنون، میتواند مفید باشد. این کتاب هم مفصل است و انشالله مفید هم خواهد بود. چراکه فنی نوشته شده و به درد کسانی که به تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی مشغولند میخورد و میتواند به عنوان یک کتاب مرجع مورد استفاده قرار گیرد. زمان زیادی از عمرم صرف نوشتن این کتاب شده بود. در هنرکده موسیقی ملی، دانشگاه آزاد، دانشگاه تهران و همچنین در کلاسهای خصوصیام که در منزل برگزار میشد این مباحث را درس داده بودم. تعطیلی ارکستر ملی فرصتش را برایم فراهم کرد. سومین کتابم که هارمونی موسیقی ایرانی است در مرحله صفحه آرایی و تایپ است. اصولا چه به عنوان رهبر ارکستر، چه به عنوان آهنگساز و چه به عنوان کسی که در سینما و سریالهای این مملکت سالیان زیادی فعال بوده همیشه مشغول کار و تدریس بودهام. الان هم هنوز خوشحالم که میتوانم کمکی بکنم و ارکستری را رهبری کنم یا کتابی بنوسیم.
- - برخی گمان کردند آن چشمه خروشان خلاقیت هنری در سالهایی که فخرالدینی خانه نشین شد به هدر رفت...
ما عاشق کارمان هستیم. من با موسیقی زندگی میکنم. بدون موسیقی نمیتوانم زنده بمانم. تمام زندگی من با موسیقی گذشته از این بابت به آن دوستانی که گمان میکنند چشمه ذوق ما خشکیده اطمینان میدهم که اکنون با برنامه ریزیهای دقیقتر کار میکنم و کارهای جدیدی آماده اجرا دارم که در فرصت مناسب اجرا خواهد شد.
- - در دوران سیاسی مختلفی رهبری ارکستر ملی را به عهده داشتید. از اولین کارتان با آواز استاد محمدرضا شجریان تا سال ۸۸. سال ۹۲ برای شما چاپ کتابتان و کنسرت مهرنوازان را در دل داشت. از سال نود و سه چه پیش بینی دارید؟
وقتی مسئولین مملکت وعده کردهاند به موسیقی توجه خواهند کرد و نسبت به احیای دو ارکستر مهم ما مصمم هستند باید امیدوار بود. آنگونه که به من اعلام شده آقای مرادخانی و همکارانشان منتظر هستند بودجه را در اختیار بگیرند. من به این موضوع خوشبین هستم. انشالله در سال ۹۳ با توجه به سخنان خوب و شیرینی که مطرح شده ارکسترها و واحدهای مختلف موسیقی نظیر گروه کر و گروههای کوچکتر همگی فعال شوند و با دلی خوش به اجرای برنامه بپردازند و حاصل این فعالیتها خلق آثار زیبا باشد که ارمغانی برای مردم عزیز است و انشالله نوای خوش موسیقی ما تقدیم شود به ملت عزیز که برای ما گرامیاند. من در اینجا سال نو را به همه هم میهنانم تبریک میگویم و برای آنها آرزوی تندرستی میکنم. امیدوارم بتوانیم خدمت گذار آنها باشیم و اوقات شیرینی را برای آنها فراهم کنیم.. ببینیم که موسیقی ما شکل خوبی پیدا کند و گروهها پر کار باشند.
موسیقی نوای دل هاست. صدای مهر و دوستداشتن است. آن را دریابید. ما هم مردم را دوست داریم و با موسیقی امان این مهر و عشق را میگوییم. بگذارند این عشق را بیان کنیم. هنرمند به دنبال زیبایی است. به دنبال شر نمیگردد. به دنبال این است که به مردم نوای خوش دهد. نمیدانم چرا نمیگذارند این کار را بکنیم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 16 فروردین 1393 - 18:06
دیدگاهها
زنده باشى استاد ...
حرف دل همه رو زدى
درود بر استاد فخرالدینی که گفتند :
موسیقی نوای دل هاست. صدای مهر و دوستداشتن است. آن را دریابید.
استاد دوست داریم
این است استاد واقعی
پس ای کاش موسیقی باشد تا تو باشی استاد فخرالدینی ممنون از موسیقی ما به خاطر اینکه به یاد اساتید بزرگ هست
به امید روزهای بارور برای موسیقی و با حضور اساتیدی که برای موسیقی ما خون دل خورده اند
سایت موسیقی ما سلام
تو رو قرآن گوش کنید
فردا سعید کرمانی میره ارشاد تا اسم آلبومش انتخاب بشه
تو رو قرآن خبر بذارید
تو رو خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
به جون مادرم راست میشگم
استاد: دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی
استاد از تبار بزرگوارانی اند که همیشه با مردم همراه بودند. استاد شجریان هم اینگونه اند اما من هنوز نفهمیدم با کسی مثل سالار عقیلی کار کردن چرا؟؟؟؟؟؟
استاد شان شما با بزرگواری از جنس خودتان کار کردن است.
با سلام و تشکر از سایت موسیقی ما که بار موسیقی ایرانی را هم بیش از بقیه رسانه ها به دوش می کشد ممنون از اینکه به یاد بزرگ مردان موسیقی ایران هستید
به یاد ماندگارهای فخرالدینی اشتیاق و سربداران و ....
زنده باشی رهبر ارکستر ملی کاش دواره چوب رهبری آن ارکستر را در دستانت ببینیم
افزودن یک دیدگاه جدید