گفت و گوی مفصل «موسیقی ما» با خواننده آلبوم «گله» که به زودی کنسرت بزرگی برگزار خواهد کرد؛
محسن یاحقی: هر چیزی که در موسیقیهایم وجود دارد، عین حقیقت است
- آهنگهایم در تنهاییِ کامل ضبط شدهاند
- هر چه خواندهام از دل بوده است
- زندگی «محسن یاحقی»، مجموعهای عاشقانه و احساسی است
- به همه پیشنهاد میکنم آهنگ «به من برگردون» را برای یک بار هم که شده گوش کنند
موسیقی ما - «محسن یاحقی» چند سال است در موسیقی مشغول فعالیت است و مخاطبین زیادی هم دارد. او پس از این سالها که آثار زیادی منتشر کرده و چندین کنسرت هم در نقاط مختلف برگزار کرده، بالاخره اولین آلبوم رسمیاش را به تهیه کنندگی «میثاق تدین» منتشر کرد. یاحقی با توجه به بازخوردهایی که از آلبوم «گله» گرفته، 18 اردیبهشت ماه برای نخستین بار کنسرت بزرگی در تهران برگزار میکند. با او که آثاری احساسی دارد و با انتشار نخستین آلبوم رسمیاش فصل جدیدی از زندگی هنری خود را آغاز کرده است، همکلام شدیم و درباره فراز و نشیبهای مسیری که طی کرده و برنامه هایی که دارد حرف زدیم.
- هر چه خواندهام از دل بوده است
- زندگی «محسن یاحقی»، مجموعهای عاشقانه و احساسی است
- به همه پیشنهاد میکنم آهنگ «به من برگردون» را برای یک بار هم که شده گوش کنند
موسیقی ما - «محسن یاحقی» چند سال است در موسیقی مشغول فعالیت است و مخاطبین زیادی هم دارد. او پس از این سالها که آثار زیادی منتشر کرده و چندین کنسرت هم در نقاط مختلف برگزار کرده، بالاخره اولین آلبوم رسمیاش را به تهیه کنندگی «میثاق تدین» منتشر کرد. یاحقی با توجه به بازخوردهایی که از آلبوم «گله» گرفته، 18 اردیبهشت ماه برای نخستین بار کنسرت بزرگی در تهران برگزار میکند. با او که آثاری احساسی دارد و با انتشار نخستین آلبوم رسمیاش فصل جدیدی از زندگی هنری خود را آغاز کرده است، همکلام شدیم و درباره فراز و نشیبهای مسیری که طی کرده و برنامه هایی که دارد حرف زدیم.
- * از ورودت به موسیقی بگو. چطور شد که به سمت موسیقی گرایش پیدا کردی؟
بر خلاف خیلیها که میگویند از خردسالی آرزوی خوانندگی داشتیم، من اصلاً فکر خواننده شدن نبودهام. ولی از همان دوران چیزی که در من وجود داشت این بوده که با زبان موسیقی صحبت میکردم؛ یعنی اگر میخواستم ابراز علاقهای به برادرم و یا به دوستانم کنم، با زبان موسیقی این کار را انجام میدادم؛ به نسبت همان چیزهایی که ازکودکی میشنیدم. تا به اینکه کمی رشد پیدا کردم و به واسطه برادرهایم، زودتر از سایر کودکان با کتاب آشنا شدم. علاقه به نوشتن از دوره راهنمایی برای من بهوجود آمد و چون توانایی درک خیلی از کلمات کمی برایم سخت بود، به صورت عامیانه مینوشتم. این نوشتن گاهی برایم آنقدر جذاب میشد که جای درس خواندنم را می گرفت.
- * موسیقی را به طور جدی از کِی شروع کردی؟ طوری که احساس کنی یک «موزیسین» هستی و دوست داری هنرت را ابراز کنی...
فکر میکنم سال 1380 بود که علیرغم سن خیلی کمی که داشتم، اولین کنسرتم را به طور شخصی و با آهنگهای خودم برگزار کردم. از آنجایی که آن زمان کسی در شهرستان با ساخته های خودش کنسرت نمی گذاشت، با این مسئله مقابله میشد. یادم هست که در شهر ما کنسرتی از طرف فعالان موسیقی و مسئولین انجمن موسیقی برگزار شده بود که در آن آهنگ خوانندههای دیگر را میخواندند و مردم خیلی استقبال میکردند؛ آن روز من هم که در سالن حضور داشتم، برایم جالب بود که بتوانم روی استیج باشم و آن آهنگهایی که خودم ساختهام را بخوانم و مردم همینطور ابراز علاقه کنند.
از آن کنسرتی که در شهر ما برگزار شد، تصمیم خودم را گرفتم و آهنگهایی که با یک کامپیوتر ردهپایین ساخته بودم و در خانه با نرمافزار jet audio به سختی ضبط کرده بودم را به انجمن موسیقی شهر بردم و گفتم «اینها را خودم ساختهام و میخواهم با یک گروه اجرایش کنم و مجوز میخواهم». گفتند که «نمیشود و وقت مردم گرفته میشود و جواب نمیدهد. مردم باید آهنگی را گوش کنند که قبلاً شنیده باشند». این طرز رفتار از لحاظ احساسی ناراحتم کرد. یکسال و نیم بعد برنامهای به همان شکل اجرا کردم و با اینکه فکر میکنم اولین برنامهای بود که اجرا میکردم و هیچ کدام از آهنگهایم را کسی نشنیده بود، ولی شاید باور نکنید که از آن زمان چهار سال پشت سرهم در گرگان و در همان سالنی که اکثر خوانندههای مطرحِ آن سالها میآمدند و برنامه برگزار میکردند، اجرا داشتم و این برای من خیلی عجیب بود. در حقیقت آنجا برای اولین بار، بهصورت حرفهای برنامهام را اجرا کردم.
از آن کنسرتی که در شهر ما برگزار شد، تصمیم خودم را گرفتم و آهنگهایی که با یک کامپیوتر ردهپایین ساخته بودم و در خانه با نرمافزار jet audio به سختی ضبط کرده بودم را به انجمن موسیقی شهر بردم و گفتم «اینها را خودم ساختهام و میخواهم با یک گروه اجرایش کنم و مجوز میخواهم». گفتند که «نمیشود و وقت مردم گرفته میشود و جواب نمیدهد. مردم باید آهنگی را گوش کنند که قبلاً شنیده باشند». این طرز رفتار از لحاظ احساسی ناراحتم کرد. یکسال و نیم بعد برنامهای به همان شکل اجرا کردم و با اینکه فکر میکنم اولین برنامهای بود که اجرا میکردم و هیچ کدام از آهنگهایم را کسی نشنیده بود، ولی شاید باور نکنید که از آن زمان چهار سال پشت سرهم در گرگان و در همان سالنی که اکثر خوانندههای مطرحِ آن سالها میآمدند و برنامه برگزار میکردند، اجرا داشتم و این برای من خیلی عجیب بود. در حقیقت آنجا برای اولین بار، بهصورت حرفهای برنامهام را اجرا کردم.
- * چرا از همان اول به طور رسمی و مجاز کارهایت را منتشر نکردی؟
من از همان اول بهصورت رسمی کار کردهام و فقط آلبوم رسمی نداشتم. وگرنه من در همه این سالها کنسرت داشتم. جزء معدود خوانندههایی بودهام که آلبوم رسمی نداشتم اما در شهرستانهای مختلف برنامه اجرا کردهام؛ اما در تهران هیچ وقت برنامه برگزار نکردم. دلیل عمده من در عدم ساخت یک آلبوم رسمی این بود که آن افرادی که باید در زندگی من میآمدند و سرجایشان قرار می گرفتند، حضور نداشتند. ولی همواره به موسیقی پرداختهام و رهایش نکردم. برای کار کردن در موسیقی باید در مقر آن و در بین افرادی که در این حیطه فعالیت میکنند، حضور داشت، از کمپانیها گرفته تا تهیه کنندهها، مدیر برنامهها، خوانندهها، نوازندهها؛ و من در همه این سالها نبودم. همیشه فقط یک آهنگ و یک اسم بودم و نشد که بیشتر از یک اسم باشم.
- * از چه زمانی به تهران آمدی؟
از سال 85 در تهران مستقر هستم.
- * صرفاً به نیت پیگیری موسیقی به تهران آمدی؟
بله. در واقع به خاطر موسیقی آمدم و در یکی از استودیوهای تهران کار میکردم و از همین طریق شروع کردم. از سال 84، 85 خودم با کارهای استودیویی آشنا شدم و جدا شدم. از آن به بعد، خودم کارهایم را انجام میدادم و جالب است بدانید که 95 درصد آهنگهایی که خواندم را به تنهایی ضبط کردهام؛ یعنی در اتاق کنترل کسی نبوده که رکورد بگیرد و به فرض اگر اشتباهی یا فالشی هم بوده، باید خودم دوباره برمیگشتم و ضبط را متوقف کرده و دوباره رکورد میکردم و 95 درصد موزیکهایم در تنهایی کامل ضبط شده است.
- * ترانه و آهنگهایت را همیشه خودت میسازی؟
تا امروز به این شکل بوده است.
- * چرا؟
چون شروع شدن این کار و بنایش بر احساس خودم بود.
- * حالا که بحث خوانندگی تو جدیتر شده است، قصد نداری از دیگران شعر و ملودی بگیری؟
بحث خوانندگی اصلاً جدی یا شوخی نیست؛ بحث احساس عاشقانهای است که من دارم. منکر این نیستم که ترانهسراهای خیلی خوبی وجود دارند که ترانهها و شعرهای خوبی نیز مینویسند و من برای آنها احترام قائلم؛ اما من در کار خودم باید احساس داشته باشم. مثلاً خیلی وقتها خوانندههایی را میبینم و یا اصلاً به خودم مراجعه میشود و میگویند مثلاً در فلان سبک یا در سبکی فلان خواننده، یک شعر و آهنگ میخواهم. من دوست ندارم راوی یک اتفاق باشم؛ دوست دارم اتفاقی که خودم احساسش کردم را بیان کنم و این حس به شنونده نیز منتقل شود. دوست ندارم که بیشتر فقط بیانکننده احساسی باشم که از کس دیگری رسیده و به کسی دیگر قرار است منتقل شود. واقعاً همیشه آهنگهایم اگر ساده بوده، سخت بوده، اگر خوب بوده هیچ نمرهای برایشان قائل نیستم ولی هر چه که بوده از دل بوده است.
- * و احتمال اینکه از ترانه و ملودی دیگران استفاده کنی ضعیف است...
نه، اصلاً اینطور نیست. در این آلبوم چون اولین آلبوم رسمی من است، تمام ترانهها و ملودیها از خودم است ولی مسلماً در آینده همکاریهایی خواهد داشت.
- * چند قطعه در اینترنت منتشر کردی و کدامیک محبوبترینشان بوده است؟
حدود پنجاه قطعه. «گِله» از همه محبوبتر بوده است. همینطور «امید بده»، «بغض عشق»، «درد تازه» و...
- * به نظرت چرا قطعه «گِله» محبوب شد؟
فکر میکنم شعرگله روح و پیام بزرگی دارد و اتفاقی که در این شعر میافتد، اتفاق همیشگی نیست. به موضوع از زاویه ای نگاه شده که در آن زمان خیلی کمتر نگاه شده بود. این خیلی خوشحالم میکند که هنوز هم افراد مختلف حتی جوان 17-18 سالهای که برای اولین بار آن را میشنود، با آن ارتباط برقرار میکنند.
- * اینکه حالا این کار موفق شد، وسوسهات نکرد که کارهای دیگری مشابه آن بسازی؟
سوال خوبی پرسیدی. میگویند که یک کار مثل گله نمیسازی؟ آخر این کار «مثل» ندارد. هرکار قصهای دارد، دنیای خودش را دارد و پا در دنیای تکراری گذاشتن، مثل این است که از شما بخواهند فرد هم مانند امروز زندگی کنی یا هر کجا که امروز پا گذاشتی، فردا هم همانجا قدم بگذاری که این لزوماً نشدنی است. ولی خوب استقبال میکنم اگر بتوانم کاری بسازم که همه دوست داشته باشند.
- * در تولید آثار چقدر به سلیقه مردم و خواسته آنها توجه میکنی؟
نمیخواهم جوابی بدهم که کسی که این گفت و گو را با دقت میخواند احساس کند آدم خودخواهی هستم، اما باور کن حرفی که میزنم دلی است و هیچ چیز دیگری در آن نیست؛ من نمیتوانم چیزی را بخوانم که همه دوست داشته باشند ولی خودم دوست نداشته باشم. یعنی اگر کاری باشد که بگویند همه دنیا آن را دوست دارند ولی با احساس من مرتبط نباشد، نمیتوانم آن را بخوانم و حتی اگر بخوانم هم مخاطبانم نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند. البته این دلیل نمی شود که با شاعر یا آهنگساز دیگری کار نکنم؛ حالا تنظیم کننده که جای خود دارد و من با خیلیها کار میکنم.
- * برویم سراغ آلبومت. از آلبوم «گِلِه» برایمان بگو...
دریافت مجوز این آلبوم حدود سه سال طول کشید و خیلی دچار حاشیه شد. ما شش آهنگ آلبوم را این آلبوم عوض کردیم و متاسفانه دچار اتفاق های عجیب و غریب شدیم... به هر حال به امروز رسید که یازده قطعه دارد که پنج قطعه را مخاطبینم قبلاً شنیدهاند و با آنها خاطره دارند، از جمله «گله» که اسم آلبوم هم هست؛ «برگردون» که داستان خاصی دارد و به وقتش میگویم؛ «حواسم هست حواست نیست»، «هم خونه» و... اینها را مردم شنیدهاند و حال تنظیمهایشان را کاملاً عوض کرده ایم و از این نظر هیچ شباهتی به نسخه قبلی ندارند. در آلبوم هفت آهنگ جدید دارم که تم آنها عاشقانه است، اما نسبت به عاشقانه های قبلی من کمی متفاوت هستند. از نوازندگان آلبوم، «میثم مروستی»، «فیروز ویسانلو»، «هومن نامداری»، «بابک یوسفی»، «بابک میرکریمی»، «امید مولودی»، «وحید قاسمی» و بقیه دوستان سپاسگزارم. به کمک این نوازندهها سعی کردیم که در آهنگها موسیقی زندهتری نسبت به سایر آهنگها ارائه کنیم. تا جایی که توانستیم از موسیقی زنده بهره بردیم تا احساس آهنگهایم قویتر باشد.
- * گفتی در مورد آهنگ «به من برگردون» توضیحاتی داری...
این قطعه، در بین آهنگهای من خیلی متفاوت است. از لحاظ احساسی موزیک متفاوتی دارد؛ چون این کار دقیقاً زمانی خلق شد که کمتر از یک ماه از فوت مادرم گذشته بود. فضای بسیار احساسیای دارد. رابطه من و مادرم رابطه معمولی یک فرزند و مادر نبود؛ رابطهای خاص بود. بغضی که هست از عشقی است که مسلماً عشق مادر و فرزندی نیست و فراتر از آن است...
- * در اکثر کارهایت غم وجود دارد. این غم از کجا نشئت میگیرد؟ آیا این سبک و استایلی است که میخواهی در موسیقیات پیاده کنی یا تحت تأثیر یک حس درونی است؟
سبک که نیست چون سبک به چیزی گفته میشود که شما خودت انتخاب میکنی و بخواهی ادامه بدهی. اما زمانی که من شروع کردم پای سبک در میان نبود؛ تمامش حقیقت است؛ تجربههایی است که در زندگی شخصی من به دست آمده و این احساس عاشقانه ماندگار است. منشأ آن تجربههای عاشقانهای است که داشتم. خیلیها به من میگویند که شکست عشقی خورده است. هر اتفاقی که در زندگی رخ میدهد دورهای دارد که پر از خاطرات است. بعضی از خاطرات خوب گاهی شکننده است و بعضی از خاطرات بد، خندهدار است. مجموعه زندگی «محسن یاحقی»، مجموعهای عاشقانه و احساسی است و هر چیزی که در موسیقیهایم وجود دارد عین حقیقت است.
در آهنگ «بغض عشق» مصرعی وجود دارد که وقتی با طرفدارانم در ارتباط هستم از آن استفاده میکنم که این چنین است: «بغض عشق مونده هنوز تو صدام...» و واقعاً این بغض مانده است. روزی که این بغض در صدای من وجود نداشته باشد، روزی است که «محسن یاحقی»ای وجود ندارد و آن «محسن یاحقیِ» سفارشی است که آهنگها را به سفارش این و آن و به خاطر امروز میخواند و دیگر آن خودِ حقیقیِ من نیستم.
در آهنگ «بغض عشق» مصرعی وجود دارد که وقتی با طرفدارانم در ارتباط هستم از آن استفاده میکنم که این چنین است: «بغض عشق مونده هنوز تو صدام...» و واقعاً این بغض مانده است. روزی که این بغض در صدای من وجود نداشته باشد، روزی است که «محسن یاحقی»ای وجود ندارد و آن «محسن یاحقیِ» سفارشی است که آهنگها را به سفارش این و آن و به خاطر امروز میخواند و دیگر آن خودِ حقیقیِ من نیستم.
- * در لیست نوازندههای آلبوم تو چهرههای صاحبنامی دیده میشود، ولی در مورد تنظیمکنندهها اینطور نیست...
این ماجرا هم فقط احساسی بود. به عنوان مثال «محمد فلاحی» در سبک موسیقی الکترونیک بسیار توانمند است و من مطمئنم که بعدها بیشتر از او خواهید شنید. موزیسینی باسواد است، اهل کپی کردن نیست و واقعاً صاحب سبک است. یعنی همه صداهایی که در کار او میشنوید ساخته خود اوست. میشود گفت که شصت درصد آهنگهای امروز به نوعی کپی شده از آهنگهای خارجی، ریتمها و اورتورهای موجود در بازار است. محمد واقعاً موسیقی الکترونیک را میفهمد و چون از نظر احساسی با هم ارتباط نزدیکی داریم، کار کردن با او راحت است و نود درصد کارهایی که با او کار کردم خوشبختانه کارهای موفقی بودند. او در آلبوم پنج یا شش تنظیم دارد. «میلاد غیناقی» تنظیم کننده دیگر آلبوم است که عهدهدار تنظیم آهنگهای احساسی من بود و و دو آهنگ را نیز خودم تنظیم کردم. در آلبوم دوم که خوشبختانه مجوزهایش صادر شده است و داریم روی تنظیمهای آن کار میکنیم همچنان که محمد و میلاد هستند، تنظیمکنندههای مطرحی نیز به این گروه اضافه کردیم.
- * صحبت پایانی؟
«محسن یاحقی» مسیر پر فراز و نشیبی تا به اینجا داشت. ما در جایی زندگی میکنیم که در آن خواننده شدن و معروف شدن کار بسیار راحتی است. اگر کسی تصمیم بگیرد خواننده شود، میتواند با صرف مقداری بودجه، ساخت کلیپ و پخش آن در شبکههای ماهوارهای، به این مسئله دست یابد. پس از تبلیغات زیاد و چهره شدن، چون میداند که باید یکی دو سال صبر کند تا مجوز بگیرد، از پخش کلیپ صرفنظر میکند. بعد از مدتی مجوزهایش را نیز میگیرد و این ظلم به جامعه موسیقی است. خوانندههایی که میتوانند تصویر داشته باشند اما اجازه این کار را ندارند و اگر هم قرار باشد تصویری ساخته شود باید با هزار تعهد این کار انجام شود. امیدوارم از لحاظ قانونی شرایطی مهیا شود که این مسئله وجود نداشته باشد. قانون باید برای همه یکسان باشد و اگر امروز از من تصویری ساخته شد و در شبکه پخش شد به صورت قهرآمیز با من برخورد نشود؛ رابطهای نباشد و قانون مشخصی وجود داشته باشد. اگر نمیشود برای همه نشود و اگر میشود برای همه بشود و تبعیض نباشد. از زمان روی کار آمدن دولت جدید و «آقای جنتی» و «مرادخانی» پنجره روشنی رو به بچههای هنر چه در زمینه هنرهای تجسمی چه موسیقی و چه سینما و... باز شد.
از تهیه کنندهام آقای «میثاق تدین» که همکاری بلندمدتی خواهیم داشت بابت حمایتی که از من میکند تشکر میکنم. از تمام کسانی که از روز اول در کارهایم شرکت داشتند و در این مسیر در هر جا و به هر شکلی کمکم کردند سپاسگزارم و امیدوارم از من راضی باشند.
از تهیه کنندهام آقای «میثاق تدین» که همکاری بلندمدتی خواهیم داشت بابت حمایتی که از من میکند تشکر میکنم. از تمام کسانی که از روز اول در کارهایم شرکت داشتند و در این مسیر در هر جا و به هر شکلی کمکم کردند سپاسگزارم و امیدوارم از من راضی باشند.
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 12 اردیبهشت 1393 - 10:03
دیدگاهها
سلام
محسن یکی از برترین استعدادهای موسیقیه ایرانه ولی اینم اقای یاحقی باید درنظر داسته باشند که هواداراش خوشحال میشند که باچهره های سر شناس همکاری داشته باشند ! امیدواریم شاهد این همکاری ها در آینده باشیم !
من از همون سال های اول طرفدارشم
از دوران کودکی ام دوسش داشتم..
هنوزم دوسش دارم..
کاش میشد اولین کنسرتش باشم...
Lotfan azashun bekhain dar morede Gele bishtar tozih bedan? chera in track chandta version dare ?va inke in ahang avalin bar ba hamsedaeeie yek khanandeye zirzamini umade bud biroon sal ha pish, un che daastani dashte va tahala ba khanande haye zirzamini hamkari dashte?
بسیار مصاحبه کاملی بود ، همیشه دوست داشتم مصاحبه ای از محسن یاحقی بخونم . مرسی موزیک ما
18 اردیبهشت میبینین چقدر طرفدارای متعصبی داره محسن یاحقی ...
امیدوارم ااولین اجرای تهران بترکونییییییییی
با آلبومشون و در کل صداشون حال نکردم
ولی این آهنگ دارم گریه میکنم خیلی خوب بود
و از این جمله که من برای دل خودم میخونم نه سفارشی هم خیلی خوشم اومد
آرزومه با مجید خراطها فیت بدی .../.
ایشالا محسن عزیز همیشه سلامت باشن
خواننده هایی مث مجید خراطها و محسن یاحقی بدون ادعا میخونن، شعر میگن، آهنگسازی میکنن...
کمن همیچین نوابقی توو کشور عزیزمون
تا آخرین نفس از هردوشون حمایت میکنمــ
یاحق
سلام.موفق باشی محسن عزیر ...ترانه هات حس غریبی دارند ...
عاشقتم بی اراده ان شاالله با موفقیت های بعدی استعداد بی نظیرت رو ثابت کنی...
محسن یاحقی برای من تو بهترینی
سلام محسن جون خیلی دوست دارم آهنگات خیلی خوبن همیشه گوش میدم فقط توصدای توست که آدم احساس آرامش می کنه شهرستان چابهارمنتظرتم
افزودن یک دیدگاه جدید