یک گفتگوی مفصل با خواننده ای که نام «6» را برای آلبوم جدیدش انتخاب کرده است؛
فرزاد فرزین: ستاره موسیقی ما سواد موسیقی ندارد
موسیقی ما - موسیقی ما - خیلی وقت است که مصاحبه مفصل نداشته و همین باعث شده که حرف و حدیثهای زیادی درباره فعالیتهای آیندهاش در رسانهها منتشر شود. «فرزاد فرزین» یکی از چهرههای موفق موسیقی در سالهای گذشته است. فرزین به زودی آلبوم جدید خود را نیز به بازار خواهد فرستاد. با او درباره آلبوم جدید .و برخی حواشی ماههای اخیر صحبت کردیم؛ مسائلی از قبیل فستیوال هنری روسیه، مرتضی پاشایی، موج «شادمهریست» در موسیقی پاپ ایران، آلبوم جدید و خیلی چیزهای دیگر...
* سال ۹۳ سال مهمی در رزومه کاری تو در بازار موسیقی کشور بود. کمی درباره این سال و ماجراهای موسیقی در کشور حرف بزن.
سال ۹۳ بخاطر یک سری از کارهایی که خیلیهایش منتشر شده و خیلیها هم هنوز نه، برای من سال مهمی بود. کمی طول میکشد که برآیند اتفاقاتی که در این سال برای من افتاده را دیگران متوجه شوند و بتوانند در موردش قضاوت کنند. ماجرا از آن برنامه روسیه شروع شد. به هر حال اتفاق یونیکی بود. چون موسیقی ما کمتر به جایی دعوت میشود. به هر حال ما باید در این فستیوال جهانی با زبان بین المللی حضور پیدا میکردیم و این موضوع کمی کار را دشوار میکرد. ما با مردمی طرف بودیم که با نگاههایی پرسشگر در حال رصد ما روی صحنه بودند. یکی از مهمترین ارکان هر قطعهای ترانه و شعر آن است. شما مثلا اگر قطعه «بچه» را که روزبه بمانی ترانهاش را گفته، بدون شعر و فقط موسیقیاش را گوش کنی، مگر اصلا میشود تا انتها تحملش کرد؟ پس ما باید با زبان بین المللی حرف میزدیم تا حرفمان به گوش جهان میرسید. از سوی دیگر ما مشکلات زیادی داشتیم و مثلا به عنوان مثال پول کافی برای اعزام همه گروه به این مسابقات را نداشتیم. فکرش را بکنید که مثلا گروهی که از آلمان آمده بود، اسپانسرش مرسدس بنز بود. ترکمنستان ادیداس را داشت.
* مهمترین شاخصههایی که از این جشنواره کسب کردی و به داشتههایت اضافه شد چه بود؟
ما سالهای زیادی در موسیقی ایران به صورت جرفهای کار کرده بودیم و به هر حال آدمهای با تجربهای بودیم. هر کداممان بارها روی صحنههای مختلف رفته بودیم و در این فستیوال با چهرههای جهانی و بین المللی قرار بود روی صحنه برویم و رقابت کنیم. در این فستیوال من خیلی واضح متوجه شدم که فرقهای زیادی بین حرفهای بودن در ایران و حرفهای بودن در سطح بین المللی وجود دارد. واقعا استرس داشتیم و این را خودم اعتراف میکنم. به هر حال گروه من حرفهایترین و بهترینهای حال حاضر در ایران بودند ولی همه این عوامل دست به دست هم داد تا من پنجاه درصد از اجرای خودمان در این برنامه راضی باشم. این ناراحت کننده بود ولی به هر حال تجربه خوبی برای ما شد. ضعف امکانات و برنامه ریزی هم که مزید بر علت شد تا آن طور که باب میل خودمان باشد نتوانیم در این جشنواره حضور پیدا کنیم. مسئولان حتی نتوانستند برای ما در این مسابقات یک سالن تمرین پیدا کنند و ما در محلی واقعا تاسف بار تمرین کردیم که تازه آن را هم خودمان پیدا کردیم و به هر حال واقعا در حالی که میتوانستیم بهترین استفاده را از این مسابقات داشته باشیم، کمی تحت تاثیر موضوعات خارج از کار قرار گرفتیم.
* فاصله موسیقی ایران و جهان قطعا فاصله زیادی ست. چون به هر حال درایران مخاطب موسیقی کمتر موسیقی جهان میشنود و سطح سلیقه بازار جهانی را نمیداند و همین باعث شده قضاوتهایش خیلی مطلق و مبتنی بر احساس باشد.
مخاطب داخلی هیچ ارتباطی به هنرمندی که دوست دارد فضای کاریاش را گسترش بدهد، ندارد. مخاطب داخلی مشکلات ریشهای و متعصبانه مختص خودش را دارد و قطعا سطحش با مخاطب بین المللی فرق دارد. همان طور که آرتیستهای داخلی مقایسهشان با هنرمندان بین المللی واقعا مقایسه دور از انصافی است. اگر شرایط و فضای کاری موسیقی در ایران و خارج از کشور را مقایسه کنید، کاملا به حرف من میرسید. موزیسین داخلی مخصوصا خوانندهها حتی سواد موسیقیایی ندارند. به هر حال باید این واقعیت تلخ را بپذیریم. ولی در همه جای دنیا حتی مردم عادی هم موسیقی میخوانند و سواد آکادمیک دارند. در مدارس، به بچهها موسیقی تدریس میشود. همین فرقهای اساسی ماست. پس نباید به این زودی توقعاتمان بالا باشد. حالا به این فکر کن که یک هنرمندی از جامعه ایرانی میخواهد تلاش کند خودش را به این سطح بالای بین المللی برساند. انگار کسی میخواهد از مقطع دبیرستان برای لیسانس گرفتن تلاش کند.
* اما این موضوع و اتفاقی که برای تو دراین مسابقات افتاد، با واکنشهای عجیبی از سوی همکارانت مواجه شد. برخی از خوانندهها این رویداد را اتفاقی کوچک قلمداد کردند که فرزاد فرزین آنرا بزرگ جلوه داده و اغراق کرده.
من جملهای دارم که خیلیها به طرق مختلف گفتهاند. من اعتقاد دارم که در شرایط سخت، تصمیمات بزرگ را آدمهای کوچک نمیتوانند بگیرند. یعنی آدمهایی که تصمیمات مهمی در لحظات مهم زندگیشان میگیرند آدمهای بزرگی هستند. آدمهای کوچک نمیتوانند درباره مسائل بزرگ حرف بزنند. چون ضعفهای رفتاریشان از قبیل حسد، تنگ نظری و خیلی چیزهای دیگر را در نگاهشان به هر رویداد بزرگ دخیل میکنند و به خاطر همین هرگز نمیتوانند درباره مسائل بزرگ اظهار نظر کنند. اگر یکی از همین دوستانی که میگویی به این اتفاقات بزرگ فکر میکردند، حداقل در فضاهایی نزدیک به این موضوع حداقل یک بار ورود پیدا میکردند. من این قبیل اظهار نظرها را در حدی که حتی جوابشان را بدهم هم نمیبینم. وقتم را صرف کارها و اتفاقات بزرگتری میکنم تا بتوانم به موفقیتها و کارهای بزرگتری که در ذهنم هست، دست پیدا کنم. البته دوستان زیادی هم به من زنگ زدند و تبریک گفتند. از قبیل دوستان خوبم در گروه «سون» و «عماد طالبزاده» و خیلیهای دیگر. خیلیها هم نه. واقعا من برای کسی یا هنرمندی کار نمیکنم که واکنشهایشان را هم دغدغه بدانم برای خودم. این نوعی رویکرد برای رزومه کاریام بود که خوشحالم از اینکه توانستیم تاثیر گذار باشیم.
* میخواستم به اینجا برسم که بحثهای حاشیهای بین اهالی موسیقی خیلی زیاد است و هرگز شاهد آن اتحادی که مثلا در حوره سینماو بزرگانش هستیم، حتی درصد پائینی از آن را در بین اهالی موسیقی به ویژه پاپ، نمیبینیم.
سوالی از تو دارم. ما چند کارگردان و بازیگر با سواد داریم؟ چند خواننده پاپ با سواد داریم؟ سطح سینما و موسیقی پاپ را اصلا نمیتوانی از خیلی جهات مقایسه کنی. سینما با امثال «اصغر فرهادی» اسکار گرفته و چهرههایش با خوشحالی تمام برایش جشن گرفتهاند. من اعتقاد دارم این مقایسه، مقایسهای مع الفارغ است. سینماییها مدت هاست که به یک اجماع و همبستگی ویژه رسیدهاند. دلیلش هم این است که به هر حال مطالعه دارند و انجمنهای صنفی فعالی دارند. مدت هاست جلسات مشترک برگزار کردهاند و از همه مهمتر عمر حیات حرفهایشان در مقایسه با جامعه نوپای موسیقی در کشور، فاصلهای غیر قابل انکار دارد. مخاطبانشان هم مشخصا با جامعه مخاطبان موسیقی پاپ فرق دارند. شاید هیچ خوانندهای اینقدر بیپروا اینگونه علیه فضای کاری خودش سخن نگوید ولی من با جسارت تمام این حرفها را میزنم.
* اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردی. نقش جامعه مخاطبان موسیقی در تعیین این قبیل خط مشیها برای هنرمندان چقدر تاثیر گذار است؟ آنها و سطح سلیقهشان تا چه حدی میتوانند در تعیین بالا و پائینهای منحنی کیفیت در موسیقی پاپ تاثیر گذار باشد؟
مردم به هیچ وجه تعیین کننده خط مشی هنری کسی که کارشناس این کار است نمیتوانند باشند. مردم اگر قرار بود تعیین کننده باشند، باید بیست درصد برای این سلیقه فکر کنی ولی در نهایت شما تولید کننده هستید. اگر قرار باشد که شما بر اساس سلیقه مخاطب برایشان کار تولید کنی، آن وقت دیگر شما باید درباره خودتان لفظ تولید کننده و مولف را استفاده نکنید. شما آن زمان یک اجراکننده خواستههای دیگران هستید.
* حالا از جوابت به این سوال میرسم که چرا مولفان و «تولید کنندگان» موسیقی پاپ در کشور که به قول تو خط مشی موسیقی را در بازار تعیین میکنند و ذائقه مخاطب بر اساس دست پخت آنهاست، چرا به این میزان تاسف بار، آثارشان به تکرار رسیده است؟
جواب این سوال در عین سادگی، سرشار از پیچیدگیهای فراوان است. یک نمونه به شما عرض میکنم که شاید بهترین جواب به سوال تو باشد. «مایکل جکسون» مهمترین چهره در موسیقی پاپ دنیا است اما به اندازه «فرزاد فرزین» ۳۲ ساله که حدود ۴، ۵ سالی ست میتواند برنامه اجرا کند، کنسرت نداشته است. دلیلش هم این است که مگر ما کلا در ایران بزرگترین سالن کنسرتمان چقدر ظرفیت دارد؟ ضعف امکانات در این موضوع خیلی نقش دارد. مثلا من با یکی از تهیه کننده های سرشناس در اروپا دیداری داشتم و از چهرهای که او طرف قرارداد با وی بود، گپ میزدیم و برنامه ریزی میکردیم. حرف من حرف خیلی راحتی بود. من گفتم که ما سالنهایی داریم با ظرفیت حدود دو هزار نفر و اگر قرار به اجرای برنامه باشد مثلا در هر روز دو سانس کنسرت میرویم و در سه روز پیاپی میتوانیم میزبان بیش از ده هزار نفر باشیم. حرف من که تمام شد واکنش ایشان جوری بود که انگار من گفتم همبن الان در این مکانی که ما نشستهایم قرار است زلزله ۸ریشتری بیاید! مات و مبهوت و متعجب و حتی ترسید!
* طبیعی هم هست که بترسد...
مکانیسم تعریف شده برای آنها این است که برای یک کنسرت شش ماه برنامه ریزی میکنند. ده روز قبل برنامه گروه دکور و نور و صدا برداری در محل حاضر میشوند و همه عوامل و نوازندهها و سایر عوامل بارها کل برنامه را تمرین میکنند. خواننده دو روز قبل به محل برنامه میرود و چند بار تمرین کنسرت دارند و این کنسرت با شکوه، باهمه ریزه کاریها و پرفورمنسها یک بار برای مثلا ده هزار نفر برگزار میشود. عظمت و شکوه یک خواننده و کنسرت و ستاره بودن در جغرافیای جهانی این گونه مشخص میشود. ولی نبود این مکانیسم درست و اصولی در ایران باعث میشود که تعداد بالای اجراهای زنده یک خواننده درکشور بدترین ضربه را به او بزند. توان جسمانیاش کم میشود. زمانی برای فکر کردن روی آثار جدید ندارد. حجم اجراهایش که بالا برود، تمرکزی روی آثار جدید ندارد و تا میآید روی آلبوم زوم کند به یک باره در فلان شهر کشور باید روی صحنه برود و هشت سانس بخواند! در این مکانیسم ناسالم چرا توقع داری فضای موسیقی وارد ورطه تکرار نشود؟ کیفیتش پائین نیاید؟
* من اعتقاد دارم قوانین و عرف تثبیت شده در فضای موسیقی ایران کاملا یک ایالت مجزا از استاندارهای جهانی است. هیچ چیزمان حتی شباهتی کوچک به مارکت جهانی ندارد اما ادعای ستارههایمان از بزرگان «پاپ» جهان هم بیشتر است...
این بحث تو، یک بحث دیگری ست. عرف تثبیت شده در ایران، مطابق با شرایط جامعه و شرایط سخت افزاری و امکانات موجود است. من از تو بخاطر این سوال و این ادعایت یک سوال دارم. کدام یک از به قول «پاپ استار»های جهان بدون ویدئو کلیپ و تصویر میتوانند ۵ هزار نفر را به سالنهای کنسرتشان بکشانند؟ پس به این نتیجه میرسیم که چهرههای داخلی بدون داشتن چنین امکانی، توانستهاند موفقیتهای ویژهای را به دست آوردند. ویدئو کلیپ علاوه بر معرفی موسیقی، قابلیت ارائه قطعات موسیقی و صدای خواننده را در بستری جذاب و پر زرق و برق دارد و باعث میشود مخاطب موسیقی خیلی زود بتواند با آن ارتباط برقرار کند. من اگر در کشورم رسانهای داشته باشم که ویدئو کلیپهای متعارف با فرهنگ کشور را پخش کند، آن وقت میبینی که چقدر زود حرفها و صدایمان به خارج از مرزهای ایران هم میرسد. این شرایط به قدری در کشور به یک عادت تبدیل شده که حالا نبودش دارد آرام آرام به قانون تبدیل میشود و این واقعا تاسف بار است.
* این شرایط چقدر به عدم تولد ستارههای جدید موسیقی در کشور در این سالها انجامیده؟
شما در فوتبال این کشور چند بار میتوانی به صورت شانسی شاهد تولد یک «علی کریمی» باشید؟
* درباره نقص مکانیسم ستاره سازی در کشورحرف میزنی...
ما ستاره موسیقیمان موسیقی بلد نیست. سواد نت خوانی ندارد و خودت با تلاش و زحمت و به صورت تجربی به جایگاه کنونی رسیده. چند بار این اتفاق باید در یک فضای ثابت بیفتد؟ آیا بدون برنامه ریزی آکادمیک، میشود نخبهها را پرورش داد؟
* ولی ادامه این روند میتواند به فاجعهای برای موسیقی پاپ ختم شود.
تیم فوتبال ۹۸ ایران ستارههایی مثل خداداد عزیزی و علی دایی و خیلیهای دیگر را داشت. همه استعدادها به صورت شانسی کشف شده بودند ولی مگر قرار است همیشه در هر شاخهای ما با شانس و تصادف استعدادهای جدید را پیدا کینم؟ الان در دورهای هستیم که دیگر آن شانسها نیستند. قطعا موسیقی هم همین طور است. ولی چاره چیست؟
* بزرگان موسیقی و ضعفهای مشهودشان در ادامه یک روند تکراری برای عمر هنریشان در این چرخه مقصر نیستند؟ «شادمهر عقیلی» در دورهای آمد و بعد ازخودش موجی را راه انداخت به نام «شادمهریست»
شادمهر مال این نسل موسیقی نیست. شادمهر به نسلی تعلق دارد که موسیقی را کار میکردند. او آهنگساز و نوازنده است و استعداد موسیقی است. باز هم بحث همان «علی کریمی» بودن است. ما قانونی را در همه شاخهها داریم که تولد ستارهها را بر پایه شانس پی ریزی کردهایم تا اصول آکادمیک استعداد یابی.
* «مرتضی پاشایی» آخرین ستاره از نسل جدید موسیقی پاپ در کشور بود که امسال متاسفانه فوت کرد. سوز صدایی که این خواننده داشت و لحن و ملودیهایی که میساخت باعث شنیده شدن آثارش شد و توانست تا حدودی در جامعه ایرانی آثارش را به گوش مردم برساند. نظر «فرزاد فرزین» درباره این خواننده چیست؟
مرتضی هنرمند خوب و مودبی بود. این اتفاق واقعا ناراحت کننده بود. درباره بحثهای هنری این خواننده هم باید بگویم که همان طور که خود مرتضی بارها در مصاحبههایش عنوان کرده بود، شروع به کارش تحت تاثیر موسیقی «شادمهر» اتفاق افتاد و به مرور توانست شخصیت هنری خود را پیدا کند و مستقل شود. مرتضی زمان زیادی برای مطرح شدن نداشت. آن اتفاق هم در همه گیر شدن آثارش تاثیر گذار بود بواسطه اینکه به هر حال مردم ما مردمی احساسی هستند. ولی قطعا هنر و استعداد مرتضی بخش مهم شخصیت کاری او بود که توانست به هر حال قشر بزرگی را درگیر خود کند. او به مرور به کاراکتر جذابی رسید و حتی در لباس پوشیدنش هم توانست «تیپ» هنری جالبی را برای خودش بسازد که به هر حال هوش بالای او را نشان میداد. این تلاشهایی بود که توانست به این نتیجه خوب رسد که کارهایش همه گیر شود.
* بحث بعدی من، مساله کنسرتهای توست. تو شروع کننده جریانی بودی که «پرفورمنس» را وارد اجراهای زنده خوانندههای پاپ ایرانی کردی. با اتفاقات و غافلگیریهای خاصی که در کنسرتهایت چند سال قبل دیده شد و باعث شد خیلیهای دیگر هم به فکر بیفتد و الان دیگر تقریبا در همه کنسرتها شاهد این قبیل اتفاقات هستیم. تو آغازگر و مبدا این جریان بودی ولی فکر نمیکنی دیگر ادامه این روند به جایی دارد میرسد که مشخصا یک سال بعد شاید دیگر سوژهای نمانده باشد که تو بتوانی از آن برای کنسرتهایش رو ی سن استفاده کنی؟
کاملا مخالفم با این صحبت. فیلم کنسرت «شوک» به زودی منتشر میشود و شما متوجه میشوید که ایدههای من برای کنسرت تازه شروع شده است. ولی داستان بدی که این وسط هست این است که سطح تفکر درباره این ماجرا در بین سالنهای کنسرت خوب نیست. ما برای دکور زدن روی سن مشکل داریم. مثلا به ما میگویند که بخاطر اینکه موکت کف سالن خراب میشود، فلان دکور را اجازه نداری بزنی! ما این قبیل تفکرات طرفیم. به هر حال با این شرایط سخت ما کنسرتی قوی و ویژه را روی صحنه بردیم و در کنسرت بعدی کاری میکنم که همه انگشت به دهان بمانند.
* موضوع بعدی تغییر و تحولات مداوم در ارکستر توست. تقریبا هر چند ماه یک بار چهره های جدید به ارکسترت میآیند و میروند. برخی نوازندهها از گروهت جدا میشوند و کلی علیهات مصاحبه میکنند و سر و صدا و جنجال و خیلی مسائل دیگر. بعد به فاصله چند ماه دوباره به ارکسترت اضافه میشوند. بارها این اتفاق برای گروه تو افتاده. این تغییر و تحولات پشت سر هم و رفت و آمدهای متوالی از چهرهای مثل تو کمی دور ازذهن است.
برخی تحولات که اجباری بود. مثلا برخی از نوازندههای من در یکی از دانشگاههای معتبر موسیقی در اتریش پذیرفته شدند و رفتند. «یاشار خسروی» هم که ما سالها پیش مشکلاتی با هم داشتیم که هم بخاطر کم بودن سن آنها و تجربهشان و البته مدیریت نادرست من اتفاق افتاد و به جریاناتی ختم شد که دیگر نمیخواهم دربارهشان حرف بزنم. مشکلات در هر برههای بوده و هست و حالا دیگر گذشته و ما بیشتر به فکر تقویت گروه در هر شرایطی بوده و هستیم.
* الان این اعضای گروه تو تا چند وقت دیگر در گروه «شوک» هستند؟
این ماجرا به برخی ماجراها بستگی دارد. مثلا من اعتقاد دارم که همه کسانی که در گروه من هستند باید به نوعی کارهای من را دوست داشته باشند و از روی علاقه و با عشق ساز بزنند. این برای من خیلی اهمیت دارد.
* در مورد آلبوم جدیدت حرف بزنیم و بیشتر از اسمهایی که در آلبومت همکاری کردهاند،
من سال 94 ابعاد کاریام را در دو بخش پیش میگیرم. فعالیتهایی که در ایران خواهم داشت و اتفاقاتی که در عرصه بین المللی در پی شان هستم. هر دوی این مباحث با هم پیش میروند. یک قطعه انگلیسی هم داریم. فضای آلبوم فضایی متفاوتتر نسبت به آثار من است. من تولید کننده این اثر هستم و فضاهای جدید را وارد کار کردهام. فکر میکنم تا کنون هم نشان دادهام که برای وارد کردن فضاهای جدید به موسیقی ایران، سابقه خوبی داشتهام. فضاهایی که مردم ایران کمتر آنرا شنیدهاند. کیفیت بالا و فضایی انرژیک در آلبوم مهمترین مولفههای من هستند.
* و جزئیات این اثر از چه قرار است؟
این ششمین آلبوم رسمی من بعد از آلبومهای «شراره»، «شوک»، «شانس»، «شلیک» و «شخصی» است که برای این آلبوم اسم ۶ را انتخاب کردهام. کوشان حداد، امیرمیلاد نیکزاد، مهران خلیلی در بخش تنظیم آلبوم حضورشان قطعی است. روزبه بمانی، یاحا کاشانی، زهرا عاملی، مسعود محمدی و محمد رجبی در بخش ترانه سراها حضور دارند. خودم هم ملودیها را ساختهام و فضای آلبوم هم قطعا فضاهای جدیدی هستند که مورد توجه سلیقههای مختلف قرار خواهد گرفت و نکته اصلی آلبوم هم این است که با فضاهای رایج بازار فرق دارد. مثلا ما در ایران شاید ۱۵ خواننده ستاره داریم که آثار ۱۱ خواننده مثل هم است و این اصلا خوب نیست. سعی مان معرفی فضاهای جدید است و فاصله گرفتن از فضاهای رایج.
* در ماه های گذشته هم حاشیههای زیادی درباره کنسرت تو در یکی از شهرستانها در رسانهها بوجود آمد. برنامهای که تو بخاطرممنوعیت پزشک معالجت برای حضور روی سن، موفق به اجرای برنامه نشدی ولی برخی اظهار نظرها باعث شد به شدت مورد هجمه قرار بگیری.
آن موضوع کاملا برای من حل شده است. اصلا مدارک پزشکی من وجود داشت و حتی وقتی به مسئولین ارشد فرهنگی کشور ارائه شد، توانستم همه را قانع کنم که من در کار هرگز خلف وعده نکرده و نمیکنم. اصولا آدم خوش قولی هستم ولی متاسفانه آن روز تاکید اکید از سوی پزشکم به من شد که اگر در آن یک هفته بخوانم، حنجرهام به شدت آسیب میبیند و خطرناک است. ما خواستیم موضوع را دوستانه حل کنیم ولی برخی دشمنان به ظاهر دوست و برخی افراد دیگر در برخی اظهار نظرها فضا را در رسانهها ملتهب کردند و میخواستند آبروی من را ببرند. در حالی که من خیلی واضح و شفاف با آنها حرف زده بودم و امیدوارم این اتفاقات دیگر در مسیر هنری من به وجود نیاید. برای همه مسئولان آن شهر احترام قائلام و بابت برگزار نشدن آن برنامه از مردم آن شهر عذر میخواهم و انشاءالله در ماههای آینده حتما این برنامه را بخاطر طرفدارانم در آن شهر روی صحنه خواهم برد.
* سال ۹۳ سال مهمی در رزومه کاری تو در بازار موسیقی کشور بود. کمی درباره این سال و ماجراهای موسیقی در کشور حرف بزن.
سال ۹۳ بخاطر یک سری از کارهایی که خیلیهایش منتشر شده و خیلیها هم هنوز نه، برای من سال مهمی بود. کمی طول میکشد که برآیند اتفاقاتی که در این سال برای من افتاده را دیگران متوجه شوند و بتوانند در موردش قضاوت کنند. ماجرا از آن برنامه روسیه شروع شد. به هر حال اتفاق یونیکی بود. چون موسیقی ما کمتر به جایی دعوت میشود. به هر حال ما باید در این فستیوال جهانی با زبان بین المللی حضور پیدا میکردیم و این موضوع کمی کار را دشوار میکرد. ما با مردمی طرف بودیم که با نگاههایی پرسشگر در حال رصد ما روی صحنه بودند. یکی از مهمترین ارکان هر قطعهای ترانه و شعر آن است. شما مثلا اگر قطعه «بچه» را که روزبه بمانی ترانهاش را گفته، بدون شعر و فقط موسیقیاش را گوش کنی، مگر اصلا میشود تا انتها تحملش کرد؟ پس ما باید با زبان بین المللی حرف میزدیم تا حرفمان به گوش جهان میرسید. از سوی دیگر ما مشکلات زیادی داشتیم و مثلا به عنوان مثال پول کافی برای اعزام همه گروه به این مسابقات را نداشتیم. فکرش را بکنید که مثلا گروهی که از آلمان آمده بود، اسپانسرش مرسدس بنز بود. ترکمنستان ادیداس را داشت.
* مهمترین شاخصههایی که از این جشنواره کسب کردی و به داشتههایت اضافه شد چه بود؟
ما سالهای زیادی در موسیقی ایران به صورت جرفهای کار کرده بودیم و به هر حال آدمهای با تجربهای بودیم. هر کداممان بارها روی صحنههای مختلف رفته بودیم و در این فستیوال با چهرههای جهانی و بین المللی قرار بود روی صحنه برویم و رقابت کنیم. در این فستیوال من خیلی واضح متوجه شدم که فرقهای زیادی بین حرفهای بودن در ایران و حرفهای بودن در سطح بین المللی وجود دارد. واقعا استرس داشتیم و این را خودم اعتراف میکنم. به هر حال گروه من حرفهایترین و بهترینهای حال حاضر در ایران بودند ولی همه این عوامل دست به دست هم داد تا من پنجاه درصد از اجرای خودمان در این برنامه راضی باشم. این ناراحت کننده بود ولی به هر حال تجربه خوبی برای ما شد. ضعف امکانات و برنامه ریزی هم که مزید بر علت شد تا آن طور که باب میل خودمان باشد نتوانیم در این جشنواره حضور پیدا کنیم. مسئولان حتی نتوانستند برای ما در این مسابقات یک سالن تمرین پیدا کنند و ما در محلی واقعا تاسف بار تمرین کردیم که تازه آن را هم خودمان پیدا کردیم و به هر حال واقعا در حالی که میتوانستیم بهترین استفاده را از این مسابقات داشته باشیم، کمی تحت تاثیر موضوعات خارج از کار قرار گرفتیم.
* فاصله موسیقی ایران و جهان قطعا فاصله زیادی ست. چون به هر حال درایران مخاطب موسیقی کمتر موسیقی جهان میشنود و سطح سلیقه بازار جهانی را نمیداند و همین باعث شده قضاوتهایش خیلی مطلق و مبتنی بر احساس باشد.
مخاطب داخلی هیچ ارتباطی به هنرمندی که دوست دارد فضای کاریاش را گسترش بدهد، ندارد. مخاطب داخلی مشکلات ریشهای و متعصبانه مختص خودش را دارد و قطعا سطحش با مخاطب بین المللی فرق دارد. همان طور که آرتیستهای داخلی مقایسهشان با هنرمندان بین المللی واقعا مقایسه دور از انصافی است. اگر شرایط و فضای کاری موسیقی در ایران و خارج از کشور را مقایسه کنید، کاملا به حرف من میرسید. موزیسین داخلی مخصوصا خوانندهها حتی سواد موسیقیایی ندارند. به هر حال باید این واقعیت تلخ را بپذیریم. ولی در همه جای دنیا حتی مردم عادی هم موسیقی میخوانند و سواد آکادمیک دارند. در مدارس، به بچهها موسیقی تدریس میشود. همین فرقهای اساسی ماست. پس نباید به این زودی توقعاتمان بالا باشد. حالا به این فکر کن که یک هنرمندی از جامعه ایرانی میخواهد تلاش کند خودش را به این سطح بالای بین المللی برساند. انگار کسی میخواهد از مقطع دبیرستان برای لیسانس گرفتن تلاش کند.
* اما این موضوع و اتفاقی که برای تو دراین مسابقات افتاد، با واکنشهای عجیبی از سوی همکارانت مواجه شد. برخی از خوانندهها این رویداد را اتفاقی کوچک قلمداد کردند که فرزاد فرزین آنرا بزرگ جلوه داده و اغراق کرده.
من جملهای دارم که خیلیها به طرق مختلف گفتهاند. من اعتقاد دارم که در شرایط سخت، تصمیمات بزرگ را آدمهای کوچک نمیتوانند بگیرند. یعنی آدمهایی که تصمیمات مهمی در لحظات مهم زندگیشان میگیرند آدمهای بزرگی هستند. آدمهای کوچک نمیتوانند درباره مسائل بزرگ حرف بزنند. چون ضعفهای رفتاریشان از قبیل حسد، تنگ نظری و خیلی چیزهای دیگر را در نگاهشان به هر رویداد بزرگ دخیل میکنند و به خاطر همین هرگز نمیتوانند درباره مسائل بزرگ اظهار نظر کنند. اگر یکی از همین دوستانی که میگویی به این اتفاقات بزرگ فکر میکردند، حداقل در فضاهایی نزدیک به این موضوع حداقل یک بار ورود پیدا میکردند. من این قبیل اظهار نظرها را در حدی که حتی جوابشان را بدهم هم نمیبینم. وقتم را صرف کارها و اتفاقات بزرگتری میکنم تا بتوانم به موفقیتها و کارهای بزرگتری که در ذهنم هست، دست پیدا کنم. البته دوستان زیادی هم به من زنگ زدند و تبریک گفتند. از قبیل دوستان خوبم در گروه «سون» و «عماد طالبزاده» و خیلیهای دیگر. خیلیها هم نه. واقعا من برای کسی یا هنرمندی کار نمیکنم که واکنشهایشان را هم دغدغه بدانم برای خودم. این نوعی رویکرد برای رزومه کاریام بود که خوشحالم از اینکه توانستیم تاثیر گذار باشیم.
* میخواستم به اینجا برسم که بحثهای حاشیهای بین اهالی موسیقی خیلی زیاد است و هرگز شاهد آن اتحادی که مثلا در حوره سینماو بزرگانش هستیم، حتی درصد پائینی از آن را در بین اهالی موسیقی به ویژه پاپ، نمیبینیم.
سوالی از تو دارم. ما چند کارگردان و بازیگر با سواد داریم؟ چند خواننده پاپ با سواد داریم؟ سطح سینما و موسیقی پاپ را اصلا نمیتوانی از خیلی جهات مقایسه کنی. سینما با امثال «اصغر فرهادی» اسکار گرفته و چهرههایش با خوشحالی تمام برایش جشن گرفتهاند. من اعتقاد دارم این مقایسه، مقایسهای مع الفارغ است. سینماییها مدت هاست که به یک اجماع و همبستگی ویژه رسیدهاند. دلیلش هم این است که به هر حال مطالعه دارند و انجمنهای صنفی فعالی دارند. مدت هاست جلسات مشترک برگزار کردهاند و از همه مهمتر عمر حیات حرفهایشان در مقایسه با جامعه نوپای موسیقی در کشور، فاصلهای غیر قابل انکار دارد. مخاطبانشان هم مشخصا با جامعه مخاطبان موسیقی پاپ فرق دارند. شاید هیچ خوانندهای اینقدر بیپروا اینگونه علیه فضای کاری خودش سخن نگوید ولی من با جسارت تمام این حرفها را میزنم.
* اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردی. نقش جامعه مخاطبان موسیقی در تعیین این قبیل خط مشیها برای هنرمندان چقدر تاثیر گذار است؟ آنها و سطح سلیقهشان تا چه حدی میتوانند در تعیین بالا و پائینهای منحنی کیفیت در موسیقی پاپ تاثیر گذار باشد؟
مردم به هیچ وجه تعیین کننده خط مشی هنری کسی که کارشناس این کار است نمیتوانند باشند. مردم اگر قرار بود تعیین کننده باشند، باید بیست درصد برای این سلیقه فکر کنی ولی در نهایت شما تولید کننده هستید. اگر قرار باشد که شما بر اساس سلیقه مخاطب برایشان کار تولید کنی، آن وقت دیگر شما باید درباره خودتان لفظ تولید کننده و مولف را استفاده نکنید. شما آن زمان یک اجراکننده خواستههای دیگران هستید.
* حالا از جوابت به این سوال میرسم که چرا مولفان و «تولید کنندگان» موسیقی پاپ در کشور که به قول تو خط مشی موسیقی را در بازار تعیین میکنند و ذائقه مخاطب بر اساس دست پخت آنهاست، چرا به این میزان تاسف بار، آثارشان به تکرار رسیده است؟
جواب این سوال در عین سادگی، سرشار از پیچیدگیهای فراوان است. یک نمونه به شما عرض میکنم که شاید بهترین جواب به سوال تو باشد. «مایکل جکسون» مهمترین چهره در موسیقی پاپ دنیا است اما به اندازه «فرزاد فرزین» ۳۲ ساله که حدود ۴، ۵ سالی ست میتواند برنامه اجرا کند، کنسرت نداشته است. دلیلش هم این است که مگر ما کلا در ایران بزرگترین سالن کنسرتمان چقدر ظرفیت دارد؟ ضعف امکانات در این موضوع خیلی نقش دارد. مثلا من با یکی از تهیه کننده های سرشناس در اروپا دیداری داشتم و از چهرهای که او طرف قرارداد با وی بود، گپ میزدیم و برنامه ریزی میکردیم. حرف من حرف خیلی راحتی بود. من گفتم که ما سالنهایی داریم با ظرفیت حدود دو هزار نفر و اگر قرار به اجرای برنامه باشد مثلا در هر روز دو سانس کنسرت میرویم و در سه روز پیاپی میتوانیم میزبان بیش از ده هزار نفر باشیم. حرف من که تمام شد واکنش ایشان جوری بود که انگار من گفتم همبن الان در این مکانی که ما نشستهایم قرار است زلزله ۸ریشتری بیاید! مات و مبهوت و متعجب و حتی ترسید!
* طبیعی هم هست که بترسد...
مکانیسم تعریف شده برای آنها این است که برای یک کنسرت شش ماه برنامه ریزی میکنند. ده روز قبل برنامه گروه دکور و نور و صدا برداری در محل حاضر میشوند و همه عوامل و نوازندهها و سایر عوامل بارها کل برنامه را تمرین میکنند. خواننده دو روز قبل به محل برنامه میرود و چند بار تمرین کنسرت دارند و این کنسرت با شکوه، باهمه ریزه کاریها و پرفورمنسها یک بار برای مثلا ده هزار نفر برگزار میشود. عظمت و شکوه یک خواننده و کنسرت و ستاره بودن در جغرافیای جهانی این گونه مشخص میشود. ولی نبود این مکانیسم درست و اصولی در ایران باعث میشود که تعداد بالای اجراهای زنده یک خواننده درکشور بدترین ضربه را به او بزند. توان جسمانیاش کم میشود. زمانی برای فکر کردن روی آثار جدید ندارد. حجم اجراهایش که بالا برود، تمرکزی روی آثار جدید ندارد و تا میآید روی آلبوم زوم کند به یک باره در فلان شهر کشور باید روی صحنه برود و هشت سانس بخواند! در این مکانیسم ناسالم چرا توقع داری فضای موسیقی وارد ورطه تکرار نشود؟ کیفیتش پائین نیاید؟
* من اعتقاد دارم قوانین و عرف تثبیت شده در فضای موسیقی ایران کاملا یک ایالت مجزا از استاندارهای جهانی است. هیچ چیزمان حتی شباهتی کوچک به مارکت جهانی ندارد اما ادعای ستارههایمان از بزرگان «پاپ» جهان هم بیشتر است...
این بحث تو، یک بحث دیگری ست. عرف تثبیت شده در ایران، مطابق با شرایط جامعه و شرایط سخت افزاری و امکانات موجود است. من از تو بخاطر این سوال و این ادعایت یک سوال دارم. کدام یک از به قول «پاپ استار»های جهان بدون ویدئو کلیپ و تصویر میتوانند ۵ هزار نفر را به سالنهای کنسرتشان بکشانند؟ پس به این نتیجه میرسیم که چهرههای داخلی بدون داشتن چنین امکانی، توانستهاند موفقیتهای ویژهای را به دست آوردند. ویدئو کلیپ علاوه بر معرفی موسیقی، قابلیت ارائه قطعات موسیقی و صدای خواننده را در بستری جذاب و پر زرق و برق دارد و باعث میشود مخاطب موسیقی خیلی زود بتواند با آن ارتباط برقرار کند. من اگر در کشورم رسانهای داشته باشم که ویدئو کلیپهای متعارف با فرهنگ کشور را پخش کند، آن وقت میبینی که چقدر زود حرفها و صدایمان به خارج از مرزهای ایران هم میرسد. این شرایط به قدری در کشور به یک عادت تبدیل شده که حالا نبودش دارد آرام آرام به قانون تبدیل میشود و این واقعا تاسف بار است.
* این شرایط چقدر به عدم تولد ستارههای جدید موسیقی در کشور در این سالها انجامیده؟
شما در فوتبال این کشور چند بار میتوانی به صورت شانسی شاهد تولد یک «علی کریمی» باشید؟
* درباره نقص مکانیسم ستاره سازی در کشورحرف میزنی...
ما ستاره موسیقیمان موسیقی بلد نیست. سواد نت خوانی ندارد و خودت با تلاش و زحمت و به صورت تجربی به جایگاه کنونی رسیده. چند بار این اتفاق باید در یک فضای ثابت بیفتد؟ آیا بدون برنامه ریزی آکادمیک، میشود نخبهها را پرورش داد؟
* ولی ادامه این روند میتواند به فاجعهای برای موسیقی پاپ ختم شود.
تیم فوتبال ۹۸ ایران ستارههایی مثل خداداد عزیزی و علی دایی و خیلیهای دیگر را داشت. همه استعدادها به صورت شانسی کشف شده بودند ولی مگر قرار است همیشه در هر شاخهای ما با شانس و تصادف استعدادهای جدید را پیدا کینم؟ الان در دورهای هستیم که دیگر آن شانسها نیستند. قطعا موسیقی هم همین طور است. ولی چاره چیست؟
* بزرگان موسیقی و ضعفهای مشهودشان در ادامه یک روند تکراری برای عمر هنریشان در این چرخه مقصر نیستند؟ «شادمهر عقیلی» در دورهای آمد و بعد ازخودش موجی را راه انداخت به نام «شادمهریست»
شادمهر مال این نسل موسیقی نیست. شادمهر به نسلی تعلق دارد که موسیقی را کار میکردند. او آهنگساز و نوازنده است و استعداد موسیقی است. باز هم بحث همان «علی کریمی» بودن است. ما قانونی را در همه شاخهها داریم که تولد ستارهها را بر پایه شانس پی ریزی کردهایم تا اصول آکادمیک استعداد یابی.
* «مرتضی پاشایی» آخرین ستاره از نسل جدید موسیقی پاپ در کشور بود که امسال متاسفانه فوت کرد. سوز صدایی که این خواننده داشت و لحن و ملودیهایی که میساخت باعث شنیده شدن آثارش شد و توانست تا حدودی در جامعه ایرانی آثارش را به گوش مردم برساند. نظر «فرزاد فرزین» درباره این خواننده چیست؟
مرتضی هنرمند خوب و مودبی بود. این اتفاق واقعا ناراحت کننده بود. درباره بحثهای هنری این خواننده هم باید بگویم که همان طور که خود مرتضی بارها در مصاحبههایش عنوان کرده بود، شروع به کارش تحت تاثیر موسیقی «شادمهر» اتفاق افتاد و به مرور توانست شخصیت هنری خود را پیدا کند و مستقل شود. مرتضی زمان زیادی برای مطرح شدن نداشت. آن اتفاق هم در همه گیر شدن آثارش تاثیر گذار بود بواسطه اینکه به هر حال مردم ما مردمی احساسی هستند. ولی قطعا هنر و استعداد مرتضی بخش مهم شخصیت کاری او بود که توانست به هر حال قشر بزرگی را درگیر خود کند. او به مرور به کاراکتر جذابی رسید و حتی در لباس پوشیدنش هم توانست «تیپ» هنری جالبی را برای خودش بسازد که به هر حال هوش بالای او را نشان میداد. این تلاشهایی بود که توانست به این نتیجه خوب رسد که کارهایش همه گیر شود.
* بحث بعدی من، مساله کنسرتهای توست. تو شروع کننده جریانی بودی که «پرفورمنس» را وارد اجراهای زنده خوانندههای پاپ ایرانی کردی. با اتفاقات و غافلگیریهای خاصی که در کنسرتهایت چند سال قبل دیده شد و باعث شد خیلیهای دیگر هم به فکر بیفتد و الان دیگر تقریبا در همه کنسرتها شاهد این قبیل اتفاقات هستیم. تو آغازگر و مبدا این جریان بودی ولی فکر نمیکنی دیگر ادامه این روند به جایی دارد میرسد که مشخصا یک سال بعد شاید دیگر سوژهای نمانده باشد که تو بتوانی از آن برای کنسرتهایش رو ی سن استفاده کنی؟
کاملا مخالفم با این صحبت. فیلم کنسرت «شوک» به زودی منتشر میشود و شما متوجه میشوید که ایدههای من برای کنسرت تازه شروع شده است. ولی داستان بدی که این وسط هست این است که سطح تفکر درباره این ماجرا در بین سالنهای کنسرت خوب نیست. ما برای دکور زدن روی سن مشکل داریم. مثلا به ما میگویند که بخاطر اینکه موکت کف سالن خراب میشود، فلان دکور را اجازه نداری بزنی! ما این قبیل تفکرات طرفیم. به هر حال با این شرایط سخت ما کنسرتی قوی و ویژه را روی صحنه بردیم و در کنسرت بعدی کاری میکنم که همه انگشت به دهان بمانند.
* موضوع بعدی تغییر و تحولات مداوم در ارکستر توست. تقریبا هر چند ماه یک بار چهره های جدید به ارکسترت میآیند و میروند. برخی نوازندهها از گروهت جدا میشوند و کلی علیهات مصاحبه میکنند و سر و صدا و جنجال و خیلی مسائل دیگر. بعد به فاصله چند ماه دوباره به ارکسترت اضافه میشوند. بارها این اتفاق برای گروه تو افتاده. این تغییر و تحولات پشت سر هم و رفت و آمدهای متوالی از چهرهای مثل تو کمی دور ازذهن است.
برخی تحولات که اجباری بود. مثلا برخی از نوازندههای من در یکی از دانشگاههای معتبر موسیقی در اتریش پذیرفته شدند و رفتند. «یاشار خسروی» هم که ما سالها پیش مشکلاتی با هم داشتیم که هم بخاطر کم بودن سن آنها و تجربهشان و البته مدیریت نادرست من اتفاق افتاد و به جریاناتی ختم شد که دیگر نمیخواهم دربارهشان حرف بزنم. مشکلات در هر برههای بوده و هست و حالا دیگر گذشته و ما بیشتر به فکر تقویت گروه در هر شرایطی بوده و هستیم.
* الان این اعضای گروه تو تا چند وقت دیگر در گروه «شوک» هستند؟
این ماجرا به برخی ماجراها بستگی دارد. مثلا من اعتقاد دارم که همه کسانی که در گروه من هستند باید به نوعی کارهای من را دوست داشته باشند و از روی علاقه و با عشق ساز بزنند. این برای من خیلی اهمیت دارد.
* در مورد آلبوم جدیدت حرف بزنیم و بیشتر از اسمهایی که در آلبومت همکاری کردهاند،
من سال 94 ابعاد کاریام را در دو بخش پیش میگیرم. فعالیتهایی که در ایران خواهم داشت و اتفاقاتی که در عرصه بین المللی در پی شان هستم. هر دوی این مباحث با هم پیش میروند. یک قطعه انگلیسی هم داریم. فضای آلبوم فضایی متفاوتتر نسبت به آثار من است. من تولید کننده این اثر هستم و فضاهای جدید را وارد کار کردهام. فکر میکنم تا کنون هم نشان دادهام که برای وارد کردن فضاهای جدید به موسیقی ایران، سابقه خوبی داشتهام. فضاهایی که مردم ایران کمتر آنرا شنیدهاند. کیفیت بالا و فضایی انرژیک در آلبوم مهمترین مولفههای من هستند.
* و جزئیات این اثر از چه قرار است؟
این ششمین آلبوم رسمی من بعد از آلبومهای «شراره»، «شوک»، «شانس»، «شلیک» و «شخصی» است که برای این آلبوم اسم ۶ را انتخاب کردهام. کوشان حداد، امیرمیلاد نیکزاد، مهران خلیلی در بخش تنظیم آلبوم حضورشان قطعی است. روزبه بمانی، یاحا کاشانی، زهرا عاملی، مسعود محمدی و محمد رجبی در بخش ترانه سراها حضور دارند. خودم هم ملودیها را ساختهام و فضای آلبوم هم قطعا فضاهای جدیدی هستند که مورد توجه سلیقههای مختلف قرار خواهد گرفت و نکته اصلی آلبوم هم این است که با فضاهای رایج بازار فرق دارد. مثلا ما در ایران شاید ۱۵ خواننده ستاره داریم که آثار ۱۱ خواننده مثل هم است و این اصلا خوب نیست. سعی مان معرفی فضاهای جدید است و فاصله گرفتن از فضاهای رایج.
* در ماه های گذشته هم حاشیههای زیادی درباره کنسرت تو در یکی از شهرستانها در رسانهها بوجود آمد. برنامهای که تو بخاطرممنوعیت پزشک معالجت برای حضور روی سن، موفق به اجرای برنامه نشدی ولی برخی اظهار نظرها باعث شد به شدت مورد هجمه قرار بگیری.
آن موضوع کاملا برای من حل شده است. اصلا مدارک پزشکی من وجود داشت و حتی وقتی به مسئولین ارشد فرهنگی کشور ارائه شد، توانستم همه را قانع کنم که من در کار هرگز خلف وعده نکرده و نمیکنم. اصولا آدم خوش قولی هستم ولی متاسفانه آن روز تاکید اکید از سوی پزشکم به من شد که اگر در آن یک هفته بخوانم، حنجرهام به شدت آسیب میبیند و خطرناک است. ما خواستیم موضوع را دوستانه حل کنیم ولی برخی دشمنان به ظاهر دوست و برخی افراد دیگر در برخی اظهار نظرها فضا را در رسانهها ملتهب کردند و میخواستند آبروی من را ببرند. در حالی که من خیلی واضح و شفاف با آنها حرف زده بودم و امیدوارم این اتفاقات دیگر در مسیر هنری من به وجود نیاید. برای همه مسئولان آن شهر احترام قائلام و بابت برگزار نشدن آن برنامه از مردم آن شهر عذر میخواهم و انشاءالله در ماههای آینده حتما این برنامه را بخاطر طرفدارانم در آن شهر روی صحنه خواهم برد.
منبع:
مجله موسیقی «آهنگ ایده آل»
تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 فروردین 1394 - 10:18
دیدگاهها
یه چند تا نکته که جناب آقای فرزاد فرزین اشاره نکردند .
بله در داخل خواننده ها از موزیک ویدئو بهره نمی برن .
چون در عرض چند روز یک کمپانی پخش در تمام کشور می تونه پوستر ها و آلبومشو پخش کنه .
که حتی اگه مردم نشناسنش هم . در آخر باهاش آشنا می شن و صدای خواننده به گوش مردم می رسه .
کمپانی های پخش محدودند در داخل .
پس هر شخصی حمایت یکی از این کمپانی هارو به دست بیاره دیگه نونش تو روغنه .
چون که رقابت غیر ممکنه با این کمپانی ها معنای موسیقی مرده .
در مارکت خارج این یک امر محاله . که یه نفر پخش آلبومش به معنای فروش باشه .
چون رقابت و تعداد آلبوم ها بسیار زیاده .
موزیک داخل سالهاست رو یه بیت bit تکراری داره جلو میره .
و احتمالا اونجایی که دهن یارو وا مونده بود که انگار قراره زلزله 8 ریشتری بیاد .
احتمالا به ابن دلیل بوده که از در آمد کنسرتهاتون با خبر شده .
سانسی حداقل 50 میلیون تو جیب خواننده اونم با همون 2000 نفر . دهن مایکل جکسون هم وا می موند .
آقای موزیسین با سواد .
mamnoon az mosahebeye khoobetoon..farzad behtarine..<3
خيلي مصاحبه خوبي بود.
يكي اين مصاحبه ها خوبه يكي اون نقد ترانه ها.موسيقي ما لطفا بيشتر از اين كارا بكن.
قبل مصاحبه هم فكر ميكردم فرزاد فرزين مغرور باشه ولي الآن با اين مصاحبه شكم بر طرف شد.به هر حال هميشه عاشق كاراش بود و انيدوارم آلبوم 6 هم مثه 5تا آلبوم قبلي خوب باشه
چقد مغرور
مطمئنید كه اين مصاحبه مال موسيقى ما ست ومال آهنگ ایده آل نیست؟0:
شادمهر فوق العادس...
باسلام
مصاحبه ی خوبی بود فقط چندتا نکته!
فرزاد فرزین در حدی نیست که درباره ی شادمهر نظر بده!
کسی هست که توو کنسرتاش به جز حراست 5 تا بادیگارد هیکلی گذاشته که هواداران نشان باهاش عکس بندازه! من این قضیه رو به عینه دیدم! جوری بود که هوادار داشت گریه میکرد تا یک عکس بندازه! آخرم نذاشت آقای فرزین! خواننده های معروف دیگه اینجوری نیستن و میان قاطی هوادارا میشن!
ستاره های پاپ ما اگه سواد خوانندگی نداشتن به این رتبه نگیرید!
اخلاق آقای فرزین خوبه ولی دوروبرش آدمهایی هستن که فقط به منفعت خودشون فکر میکنن و متاسفانه خیلی از کارهای اساسی هم به دست اینطور آدما سپرده شده! مثل ع کاس گروهشون!
غرور آقای فرزین خیلی زیاده باید یه خرده مردمی و خاکی تر باشن! جوریه که حتی عکس های طرفداراشم لایه نمیکنم توو اینستاگرام! خواننده های دیگه لایک میکنن!
رنج سنی طرفداراش پایینه اکثرا زیر 17 سال سن دارن!
ايشالا که همه این موضوعات اوکی بشه
یاعلی
واقعا لذت بردم از این مصاحبه .فرزاد کاملا موسیقی رو می شناسه و چند پله از دیگر خواننده ها بالاتره.
ولی من با ستاره بودن شادمهر اصلا موافق نیستم.شادمهر محبوب شدنشو مدیون مهاجرتش و سر و صدایی که در پی رفتنش از ایران بود هست.متاسفانه اکثر کار های شادمهر کپی برداری از ملودی های یونان و ترکیه است.
ممنون از موسیقی ما بخاطر مصاحبه قشنگ و پر محتواش
فرزاد دشمن زیاد داره،همشم به خاطر موفقیتای پشت سرهمی هستش که بدست میاره
خواننده های دیگه هم به جای اینکه کارای فرزادو کوچیک نشون بدن برن یه تکونی به خودشون بدن شاید بتونن تو کاراشون پیشرفت کنن.
همین آقای فرزین که دیگر خواننده ها بهش حسودی میکنن،سه سال ممنوع الکار شد ولی خونه نشین نشد همش دنبال کاراش بود،هر کی بود بیخیال میشد،ولی الان به اوج خوانندگی رسیده و طرفداراش میشه گفت فرزادی اصیل هستن.
به جای اینکه فرزادو بیارین پایین خودتونو ببرین بالا یه کم تلاش کنین حداقل تلاش نمی کنین براش آرزوی موفقیت کنین،آقایون پر مدعا
اسم کوشان رو که میبینم یه هیجان خاصی بهم میده ..نمیدونم چرا انقدر این بشر رو دوست دارم ..!
جدا خیلی خنده دار این فرزاد فرزین الان تو با سوادی؟؟؟؟؟؟ تو سواد موسیقی داری؟؟؟ جدا خیلی خوشم اومده ازش یه تست برا فیلمایه طنزم بده بد نیست فعلا که تو تیزره فیلمش داره به قتل میرسه :)))))))
۱- چون امروزه عصر دیدن است، و مخاطب هر موضوعی را میتوان در کوتاه مدت با تصویر جلب و آگاه کرد. و صدا و تصویر مکمل هم هستند، ویدیو در دنیای موسیقی رل بسیار بزرگی داره.
۲- خوانندگان پاپ ایرانی برای شناخته شدن بین المللی دو نیاز حتمی دارند. آثارشان را به زبان انگلسی که زبان غالب است بخوانند و به صورت ویدیو ارائه دهند. سایت و کانال های مخصوص موسیقی که در به شهرت رساندن خواننده رل بزرگی دارند به محصولات ویدیو شده وابسته هستند.
۳- خوانندگان پاپ آمریکایی ثروتهای افسانه ای دارند واز هر کنسرت شان حداقل ۷۰-۸۰ میلیون دلار درآمد کسب میکنند که البته مالیات بالایی را هم به دولت پرداخت میکنند. اما به نظرم موسیقی پاپ در آمریکا دوران طلایی اش به پایان رسیده و دیگر هنرمندان بزرگ و ماندگاری را شاهد نیست و نخواهد بود.
۴- مرتضی پاشایی چند سئانس در روزهای هفته کنسرت میداشت که تعجب آور بود. مگر فیلم سینمایی بود که تکرار شود و آنهم با آن شرایط سخت بیماری که سرطان حتی در ریه اش لانه کرده بود . مسلماٌ برای شهر بزرگی چون تهران با جمعیت کلان سالن مناسب اجتماعات بزرگ به نظر امری ضروریست.
یه صدای متفاوت با اهنگ های معرکه و اجراهای زنده متفاوت و قوی
فرزاد فرزین اگر می بینی اینجارو بگم که انتظارم ازت بیشتر از البوم شخصی هست. یه شانس دیگه بساز. با اون ملودی ها و تنظیم های دوست داشتنی. هنوزم تروتازه و پر از خاطره است
من نمیدونم فرزاد فرزین چه اصراری داره همه ملودی هاشو خودش بسازه! این همه ملودی ساز خوب هست، دیگه صرفه جویی(!) توی پول خرج کردن هم یه حدی داره!
تیترارو که خوندم فکر کردم به شادمهر توهین کرده.تو شبکه های اجتماعی هم کلی حرف بار فرزاد میکنن بابت این تیترای عجیب و غریب.موسیقی ما جان،شاید تایید نشه نظرم،ولی حرفمو میزنم.مثلا میخوای تیترای جنجالی بزنی ومهم جلوه کنی،ولی خیلی سایت تاسف برانگیزی میشی با این کارا
از گوشه و کنار زیاد از زبون بچه های موزیسین شنیدیم که فرزاد فرزین خودشو با مایکل جکسون مقایسه میکنه و یه جورایی به خودش میگه مایکل جکسون ایران! و چه خوب شد که خودشم تو مصاحبه حرفشو انداخت و مقایسه کرد! و حرفها درست بود! :)
اما حرفها بوی جوگیری داره! موسیقی مایکل جکسون ایران هم تکراره مثل اول اسم آلبوماش :)
چند نکته لازم که اشاره کنم:
1. من فقط گفتم با ستاره خواندن شادمهر موافق نیستم.کل منظورم این که ما در موسیقی پاپمون ستاره نداریم.مگرنه همه می دونن که شادمهر خواننده خوبیه و آهنگساز قابلی.
2.شادمهر بعضی کاراشو کاور می کنه اکثرا هم از کارای ترکیه.خودشم بارها اشاره کرده
3.شادمهر انسان مقدس یا قدیس نیست.اونم یک انسان معمولی مثل همه ی ماست.بنابراین دوستان به قول خودشون با تجربه خواهشا جو گیر نشن و از احساسات صحبت نکنن
4.آقای شادمهر خان که از افتخارات جدیدشون میشه به اعتیادشونم اشاره کرد همچینم صدای خاصی ندارن و صدای بسیاری از خواننده های داخلی خیلی خیلی بهتر از ایشون است.در ترانه معروف هم صدای دست کاری شدشون خییییییییلی تو ذوق می زنه.
5.از کلیپ های آقای شادمهر نیز می تونیم بفهمیم که اخلاقیاتشون چگونست.خصوصا کلیپ های خجالت آور سبب و کلیپ مضحک آدم فروش
6.ایشون جالبه یک آلبومشم به شکل طبیعی روانه بازار نشده و به قول خودشون همه کسانی که با ایشون کار کردند آدمای سالمی نبودند.در صورتیکه مشکل خود ایشونن.
به امید روزی که بتونیم بدون تعصب و غرض نظراتمون بگیم و همینجوری از یک هنرمند بت نسازیم.
تمام.موسیقی ما خواهش میکنم نظرمو درج کن.
ضمن این که من از خواننده محبوبم فرزاد فرزین اصلا چیزی نگفتم چون از تعصب بی جا خوشم نمیاد
این شادمهرمعرکه است به خدا
موسیقی ما ی عزیز لطفا به هر قیمتی تیتر نزن
(اینستاگرام)
الان تا کسی این متن رو نخونه
برای خیلی ها سوئ تفاهم پیش میاد در مورد شادمهر
واقعا برای ارمان متاسفم خیلیا با اهنگای شادمهرخاطره بازی کردن داداش اون وقت میای یه سری حرف های
بدون سند ومدرک درموردشادمهرمی زنی اگه شاهکاری هایی مثل تقدیر وانتخاب یه بارگوش بدی شایدبفهمی شادمهردقیقا کیه.
من دیگه این بحث های شادمهر و ... نمی خوام ادامه بدم.چون دوستان به جای جواب به من مدام دیگر خوانندگان رو زیر سوال می برن که من اصلا دوست ندارم به دیگر خوانندگان حرفی زده بشه.
منم این بحثو تموم می کنم به هر حال هرکی یه نظری داره .
ضمن این که دوست ندارم بخاطر حرف های معمولی که اینجا زده میشه خواننده محبوبم مورد خطاب قرار بگیره.
همه حرف های فرزاد درست و حسابی بود ولی یه نکته خودش گفته موزیسین های ما سواد ندارن و به همین دلیله که موسیقی ما وضعش اینه و سینما گرایان برعکس یه سوال فرزاد جان خودت سواد سینما داری؟؟
نه برادر پس چرا اصرار به وارد شدن به این فضا داری؟؟؟
ارمان جون همین که به اهنگ رویای ما گفتی اهنگ مفتضح به سطح شعورموسیقیت پی پردم .به هرحال بحث کردن باکسی که مثل شما فایده نداره .
خب اقای فرزین شما که خودتون اسطوره ویدئو هستید که خب چرا اون زمان که مرتب ویدئو جهانی نشدید یا حتی الان که از همه بیشتر ویدئو میدید ؟!حتما لازمه لابد تو pmc ویدئو بدید تا جهانی بشید؟؟!
مثلا قراره با راک اند رول خوندن جهان جهانی بشید اونم 60 سال بعد از اوج راک اند رول در غرب!(اسمشو یادم نیست آهنگی که شما راک اند خوندید شلیک.گلوله نمیدونم!)
نه دوست عزیز همون سوادی که فرمودید در موزیک مردمی هم هست ولی نه با ویدئو و این نوع آهنگها رو خوندن.داستان در بسیاری مسائل فنی هست که اینجا بحثش نیست ولی خب سواد میخاد که خودتون گفتید نیست دیگه!!سواددددددددددددددددددددددددددددددد...
واقعا که برای برخی از دوستان متاسفم که سعی میکنند با حرف های خودشون،،،شخصیت خودشون را پایین بیارن!!!!فرزاد فرزین بهترین خواننده هستن البته هر "کسی" هم نظری داره ولی از نظر من و خیلی از دوستای عزیز فرزادیم،،فرزاد جان بهترین هستن نمیخواستم اسم خواننده ای رو بیارم ولی واقعا یک فاجعه هست که محسن چاووشی و محسن یگانه از حسادت حرف هایی رو واسه فرزاد جان میزنن فرزاد جان همیشه گفتن و میگن که ملودی ها و کارهای من با بقیه خواننده ها متفاوته چجوری آقای یگانه تونسته بگه فرزاد جان یکی از قطعات "ایشون"رو دزدیدن!!!!!واقعا واسه آقای یگانه زشته که برای همکار خودشون لقب دزد رو جایگزین کنن!!!فرزاد جان همکار آقای یگانه هستن هر دو خواننده ان اصلا درست نیست که ایشون با فرزاد جان اینجوری صحبت کردن!!!و همین طور آقای چاووشی!!!فرزاد جان و آقای چاووشی چند تا کار و باهم انجام دادن چطوری ایشون تونستن ایجوری راجبه فرزاد حرف بزنن؟؟؟؟ما همه این هارو به پای حسادت میزاریم واقلا متاسفم!!!!
برید دعا کنید شادمهر برنگرده چون برگرده باید موسیقی پاپو بدید دست صاحب اصلیش.
اینمیادتون باشه موسیقی پاپ تو ایران نابود شده بود و شادمهر دوباره اونا برگردون سلطان موسیقی پاپ ایران شادمهر عقیلی
متاسفم که درباره آقای فزین اینجوری صحبت میشه ...واینکه هر کسی سلیقه خودش رادارد ولی نباید بیادبی بشه وکی گفته شادمهر از هنه بهتره ؟!؟ فرزاد فرزین خواننده خیلی قابلی هسستش وهمه اینو میدونن
افزودن یک دیدگاه جدید